در این مقاله، توانایی تبیین الگوی نظام جهانی در تحلیل جنبش های اجتماعی مورد کنکاش قرار می گیرد. پرسش اصلی این است که الگوی تحلیلی نظام جهانی در تحلیل جنبش های اجتماعی از چه توان تبیینی برخوردار است؟ در این راستا، پس از بیان بنیاد نظری و ویژگی های نظریه نظام جهانی، چارچوب روش شناختی و الگوی تحلیلی نظام جهانی ترسیم می گردد. سپس کاربرد این الگوی تحلیلی در جهت تحلیل جنبش های اجتماعی مورد بررسی قرار می گیرد. با توجه به تحولات بنیادینی که در مناسبات سیاسی و اجتماعی در عصر جهانی شدن به وجود آمده است، جنبش های نوین سیاسی و اجتماعی در بستر متفاوتی شکل گرفته و از سرشت، اهداف، فرایند و آرمان های متفاوتی برخوردارند و پیامدهای دیگری را به ارمغان می آورند. بنابراین، دیگر الگوهای تحلیلی سنتی از توانایی لازم برای تبیین علل و عوامل، بسترها و خاستگاه، شرایط و ویژگی ها و نتایج و پیامدهای جنبش های جدید اجتماعی برخوردار نمی باشند. در حالی که به نظر می رسد، الگوی تحلیلی نظام جهانی از توانایی تبیین لازم و کارآیی مناسبی برخوردار است و با ویژگی های عصر جهانی شدن و جنبش های نوین اجتماعی انطباق دارد.
پایان جنگ سرد و تشدید ، موج جهانی دموکراتیزاسیون ، زمینه های فعالیت سیاسی و اجتماعی را در منطقه خاورمیانه ، همچون سایر مناطق جهان ، به تدریج دگرگونی کرده است . جریان اسلام گرایی هم ، خواه ناخواه ، از این دگرگونی محیطی اثر پذیرفته است . نوشتار پیش روی با تمرکز بر دگرگونیهای اسلام سیاسی در مصر می کوشد پاسخی برای این پرسش بیابد که جریان اسلام گرایی از پیدایش رقیب قوی و بدیلی در ربع قرن گذشته - که ارزشهای دموکراتیک نام دارد - چه اثری پذیرفته است ؟ ..
آقا واقعا قضات دادگاههای کیفری بینالمللی و همچنین محاکم کیفری بینالمللی جهانی شده ، به دنبال اجرای نقش قضایی خود در دو صلاحیت متفاوت میباشند ؟ منظور صلاحیت شبهقانونگزاری است که بیشتر از آن به اصلاح قواعد آیین دادرسی و ادله اثبات دعوی توسط قاضی تعبیر مینمایند ، در حالی که در عمل این گونه قضات با توسل به صلاحیت قضایی خود اقدام به تفسیر و اجرای این اصلاحات ابداعی نیز نمودهاند . ...