در این گفتگو ابتدا به تفاوتهاى جهانبینى اسلامى وتفکر اومانیستى نسبت به انسان اشاره مىشود و سپس به تفکر مادى درباره منابع شناخت پرداخته و گفته شده بر اساس این دیدگاه دولت باید نقش حداقلى در مداخله امور مردم داشته باشد. در بخش دیگرى از این گفتگو، خطوط محورى مردمسالارى دینى ذکر گردیده و ویژگىهاى مردمسالارى بیان شده است.
در سال های اخیر واژه «هلال شیعی» از سوی عبدالله دوم پادشاه اردن، مطرح شد که در خلال آن خطر قدرت گرفتن شیعیان را در منطقه مطرح کرد. به عقیده آنها جمهوری اسلامی ایران می تواند، با اعمال نفوذ طبیعی در میان شیعیان عراق، تحولات ژئوپلتیک خاورمیانه را هدایت کرده و موازنه قدرت را به نفع شیعیان و علیه منافع آمریکا و اسرائیل تغییر دهد. این مقاله بر آن است تا به سؤال های زیر پاسخ دهد:
1. مقصود از شیعه چه فرقه ای است؟ 2. نقش هلال شیعی در ژئوپلیتیک خاورمیانه چیست؟ 3. منظور از هلال شیعی، هلال جغرافیایی است یا سیاسی؟ 4. آیا هدف از هلال شیعی، ایران هراسی است؟ 5. دغدغه های استراتژیک آمریکا درباره مؤلفه تشیع در خاورمیانه چیست؟ 6. آیا هلال شیعی شکل گرفته است؟
دین سلوک معنوی خود آدمی است. تجربه دینی هسته درونی دین است که آموزههای اعتقادی و اخلاقی و نیز اعمال و شعائر در لایههای بعدی آن قرار دارند. با وقوع تحولات اجتماعی، آموزهها و اعمال یادشده با آن دغدغههای درونی ناهماهنگ میشود و بحران رخ مینماید.
سال 1384 هجرى شمسى از سوى رهبر فرزانه انقلاب اسلامى، سال همبستگى ملى و مشارکت عمومى اعلام شده است، که این نشانگر اهمیت فزاینده این مسئله در تفکر اسلامى و نقش تعیین کننده آن در سرنوشت جامعه و شهروندان آن است. همبستگى ملى و مشارکت عمومى به معناى همدلى، همگرایى، قبول مسئولیتهاى اجتماعى و رعایت حقوق شهروندى و همکارى همگانى در پیشبرد امور سیاسى، اجتماعى، فرهنگى و اقتصادى در جامعه است. واژه اُمت و واژگان هم خانواده آن دربردارنده مفهوم همبستگى ملى ومشارکت عمومى است. در اسلام براى نشان دادن اهمیت فوق العاده این مسئله و نقش تعیین کننده اش در سرنوشت ملتها، راهکارهاى فراوانى براى اجرایى کردن همبستگى ملى و مشارکت عمومى وجود دارد که از جمله مى توان به موارد زیر اشاره کرد: احترام فوق العاده به انسان و حقوق او، محبت و عشق ورزى به دیگران، مشورت با دیگران و مشارکت همگانى در تصمیم گیریها، فراخوان مردم به وحدت و همدلى در کارها، اهتمام به امور دیگران و تلاش براى حل مشکلاتشان، صلح و آشتى با مردم، برآوردن نیازهاى آنان، خدمت رسانى به مردم را از بهترین عبادت شمردن، تعاون و همکارى در اسلام، ضرورت حفظ روابط اجتماعى، نکوهیده دانستن فرار از اجتماع و مردم.
جهاد مهم ترین راه غلبه دین حق یعنى اسلام بر تمامى ادیان به دست حضرت مهدى (عج ) اسـت . چـیـرگـى اسـلام بـر سـایر ادیان که هدف نهایى جهاد آن حضرت است ، با از بین بـردن حاکمیت شرک و کفر و استقرار حاکمیت دین حق بر سراسر گیتى تحقق مى یابد. در ایـن جـهاد بزرگ و مقدس ، فرشتگان ، مؤ منان و رعب ، سپاهیان و یاوران آن حضرت اند، و جـبـاران و سـتـمـگـران کـافر و فتنه گران منحرف به ظاهر مسلمان ، دشمنان آن حضرت . حضرت مهدى پیش از آغاز جهاد، مردم را به پذیرش دین حق دعوت مى کند و از یاران خویش رعایت احکام شریعت را در طول جهاد با دشمنان مى طلبد. شمشیر نماد جهاد و به کارگیرى سلاح است . جهاد آن حضرت هشت ماه به طول مى انجامد.
نویسنده در این گفتار بر این نکته تأکید مىورزد که به دلیل تأثیر و نقش بیشتر دولت و سایر نهادهاى جدید، نقش فرد کمتر از جامعه قدیم است و بر این اساس، اخلاق کارکرد جدیدى در حوزه اجتماعیات پیدا مىکند و عدالت نیز از همین قبیل است.
آقای همتی در این مقاله به نقد دیدگاههای سیدحسن امین در موضوع حقوق بشر، پرداخته است. در نظر ایشان پنج محور اصلی در سخنان آقای امین وجود دارد که تعارض حقوق بشر دنیوی را با حقوق بشر اسلامی میشناساند. آقای همتی در این مقاله به تعریف و تمجید و مدح و ستایش از حقوق بشر میپردازد و شمشیر تیز میکند تا بر گردن مخالفان آن بکشد.
با پیدایش خلافت و سلطنت از درون مجموعه ای از نیروهای محلی و معارض، به عنوان مهمترین نهادهای قدرت سده های میانه، آمیزه ای از دین توجیه گر سیاست شکل گرفته بود. این آمیختگی، اندیشمندان مسلمان را بر آن می داشت تا با هدف باز تفسیر وضعیت موجود، از منظری التفاتی به موضوع بنگرند. غزالی برخلاف نظریه پردازان یا فلاسفه سیاسی که در صدد طرح و پیگیری مواضع آرمانی خود هستند، در مقام یک اندیشه ورز سیاسی برآن بود تا با ارزشیابی و شناخت کافی شرایط پیرامون خویش، طرحی درافکند تا در پرتو آن امکان کاربردی ساختن دین در عرصه سیاست فراهم آید.تحولات سیاسی معاصر وی و شکل گیری نظام سیاسی با زیرساخت ایرانی (سلجوقیان) که از امکان اِعمال حاکمیت مستقل از دستگاه خلافت اسلامی (عباسیان) برخوردار گشته بود، ضرورت برخورداری از چارچوبی مشروع و مقبول، به منظور حکمرانی جدای از آموزه های نهادینه شده پیشین در فضای حاکمیت اسلامی را اقتضا می کرد. به طور قطع، این مهم از عهده آن دسته از فقیهانی که به دلیل تشتت های بی شمار ناشی از رقابت های فرقه ای از یک سو و رواج و غلبه برداشت نقلی صرف از دین متاثر از روند تقلیدگونه حاکم از سوی دیگر، از واقع بینی فاصله گرفته بودند، خارج بود.غزالی به عنوان اندیشمندی که نظام فکری منسجم و قاعده مندی دارد، از «سعادت» به عنوان هدف غایی آفرینش نام می برد و همه اندیشه های خود را با هدف تامین سعادت برای انسان منسجم می کند و با جمع میان اصول و مبانی اندیشه سیاسی خود از یک طرف و واقعیتهای اجتماعی و ساختار قدرت سیاسی زمانه از طرف دیگر، طرحی نو در می افکند. در این راستا وی ازآرمان خواهی، به واقع سیاسی گذار کرده و اندیشه سیاسی خود را بر مبنای تحلیل سلطنت و قدرت و مشروعیت آن بر پایه دین مداری سامان می دهد. براساس آنچه در مرور تحلیلی اندیشه سیاسی غزالی حاصل می آید، او نه در پی سیاسی کردن دین، بلکه خواهان دینی کردن سیاست بوده است؛ چه آنکه زمانی که دین سیاسی می شود، ناخواسته مورد استفاده دنیاداران سیاستمدار قرار می گیرد و زیرکانه ازآن برای تثبیت موقعیت خویش بهره می برند، اما آنگاه که سیاست رنگ دین به خود می گیرد، روح معنویت و انسانیت در آن دمیده می شود.