حضرت مهدى (ع ) را غایب نامیده اند، چون ((ظاهر)) نیست ، نه آن که ((حاضر)) نیست و آمدن آن حضرت نیز ظهور است نه حضور. از هـمـین رو دعاى شیعیان ، ((ظهور)) آن حضرت است . شیعیان بر این باورند کـه امـام عـصـر(عـج ) در بـیـن مـردم حـضـور دارد و از احـوال آنـان آگاه است ، اما کسى او را نمى شناسد. پرسش اصلى این مقاله نیز آن است که بـرکـات و آثـار وجودى حضرت ولى عصر(عج ) در دوران غیبت کدام اند و مردم جهان و نیز شیعیان چگونه از حضرت ایشان بهره مى برند. بررسى روایات شریف نشان مى دهد که آن حـضـرت هـمـانـنـد دیـگر امامان معصوم (ع )، همچنان واسطه فیض الهى اند، منشاء خیر و برکت اند و هدایت تکوینى مؤ منان را بر عهده دارند.
فرایند شکل گیری و تدوین آموزه های سیاسی در جهان اسلام، موضوعی است که در نیم قرن اخیر موضوع پژوهش های فراوانی بوده است که بیشتر آنها، در ادامه آنچه به گونه تلویحی ایدئولوژی شرق شناسانه اش می توان خواند، با تاکید بر وجه اندرزنامه ای بودن ذهنیت سیاسی پرداز نخستین اندیشمندان ایرانی در این زمینه، کارخود را بیاغازیده اند..
مقاله حاضر بر بررسی رویکرد انتقادی مک فرسون به نظریه لیبرال دموکراسی و نیز بازسازی وی از این نظریه و نقد آن متمرکز شده است. مک فرسون ضمن استدلال در اثبات ابتنای شالوده این نظریه بر دو ادعای حداکثری (ادعای حداکثرسازی منافع فردی و قدرت فردی) و یا در واقع، بر دو مفهوم از ذات انسان (مفهوم ذات انسان به مثابه مصرف کننده و تصاحبگر مرزناشناس و مفهوم ذات انسان به مثابه رشددهنده و به کارگیرنده استعدادهای انسانی اش)، بر روی تناقض (غیرمنطقی بودن) این دو ادعا یا دو مفهوم از ذات انسان تاکید می ورزد و معتقد است نظریه لیبرال دموکراسی نمی تواند به ادعای دوم خود که مبنای هر نظریه ای در باب دموکراسی است، جامه عمل بپوشاند. از این رو، ابتدا استدلال مک فرسون در این زمینه تبیین خواهد شد و سپس ویژگی ها و خصوصیات بازسازی وی که مبتنی بر طرد مفهوم بازاری ذات انسان است، توضیح داده می شود و در پایان نیز، ضمن نقد رویکرد انتقادی مک فرسون به مهم ترین عاملی که قدرت نقد وی را از مفهوم «اصالت فرد انحصارطلبانه» کاهش می دهد، اشاره می شود.