اینمقاله بدنبال یافتن پاسخ این پرسش است که متفکران جوامع اسلامی تا چه حدّی «درست» و «سنجیده» میاندیشند. از همین رو ابتدا معیار «درست و سنجیده اندیشی» مورد بررسی قرار گرفته است. این معیار ناظر بر «آزاد اندیشی» و «رهایی از قیمومتهای مختلف» در مقام اندیشهورزی است و راه تحقق آن «تجربهگرایی» و تکیه بر «دادههای عینی» به عنوان مبنای داوری است. در واقع انسان اندیشهورز در صورت محرومیت از این ویژگی به «بحران عقلانیت» گرفتار خواهد آمد و عقل او در شناخت واقعیات راه به خطا خواهد پیمود. بعد از روشن ساختن این معیار سعی شده است با استفاده توامان از روش قیاس و روش شبه آزمون، در خصوص شیوه اندیشهورزی دستههای مختلف متفکران جوامع اسلامی که شامل سنتگرایان، تجددخواهان و نوگرایان دینی است، داوری شود. حاصل کار عبارت از این است که هر سه جریان فکری جهان اسلام با «درست و سنجیدهاندیشی» فاصله دارند و به همین لحاظ در اسارت «بحران عقلانیت» قرار گرفتهاند. از حیث میزان آسیبپذیری در برابر این بحران نیز سنتگرایی بیشترین میزان تأثر و نوگرایی دینی کمترین میزان تأثر را از خود نشان میدهد و جریان تجددخواهی نیز در مابین این دو قرار گرفته است
با توجه به نظامهای حاکم بر کشورها، قانون اساسی هر کشور دارای مبانی نظری و کارکردهای خاصی است. مبانی نظری قوانین در این کشورها از سوی اندیشمندان، نخبگان و رهبران، تعیین، تدوین و تصویب میشود.قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز دارای کارکردهایی است که در برخی موارد منحصر به فرد و در مواردی مانند کارکردهای قوانین دیگر کشورهاست، ولی این قانون از لحاظ مبانی نظری دارای مبانی منحصر بهفرد و جدیدی است که از اندیشههای اصیل اسلامی سرچشمه گرفته و در نظرات نخبگان و بزرگان کشور، از جمله امام خمینی (ره) و شهید آیتالله دکتر بهشتی(ره) تبلور یافته است.در این نوشتار، برخی کارکردها و سپس مبانی نظری قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران از نگاه این دو اندیشمند بررسی میشود.
پیروزی انقلاب اسلامی ایران و شکل گیری نظام جمهوری اسلامی بر مبنای نظریه ولایت فقیه، زمینه رشد و تعالی اندیشه سیاسی در میان شیعیان را، که در یک قرن اخیر سرعت یافته بود، کامل کرد. انباشت تجربیات تاریخی علما و اندیشمندان شیعه از هنگام انقلاب مشروطه تا پیروزی انقلاب اسلامی، آراء ابتکاری و بی بدیل امام خمینی(ره) و سرمایه گران قدر سه دهه حاکمیت جمهوری اسلامی، باعث گردید که زمینه های درک درست مفاهیم و نهادهای سیاسی مدرن در گفتمان سیاسی نوین شیعه فراهم شود. به این ترتیب، برای اولین بار شیعیان توانسته اند با استفاده از ابزار اجتهاد، مهم ترین چالش های رو در روی خود ناشی از ادامه روند تنازع و برخورد سنت و مدرنیته را پاسخ دهند و از مرحله تقلید از الگوها و مدل های وارداتی، وارد مرحله تأسیس، یعنی بومی سازی و نظریه پردازی بر اساس منابع اصیل اسلامی شوند. نظریه پردازی در باب ساختار حکومت اسلامی در عصر حاضر و نظریه مردم سالاری دینی از ثمرات این گفتمان نوین است.