این مقاله درصدد اثبات این نکته است که فیلسوفان اسلامی در فهم حقایق و واقعیات، راهی خطا را پیمودهاند و به جای اعتماد و تکیه بر تعالیم وحیانی، از فلسفه یونان بهره گرفتهاند. این در حالی است که انبیا و اولیا الاهی و به خصوص پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله و ائمه معصومین علیهمالسلام معارف قرآن و روایات را یگانه راه رسیدن به حقایق و پیروی از مکاتب و افکار دیگر را ضلالت دانستهاند. از دیدگاه نویسنده، اصولاً دلیل پیدایش فکر فلسفی در جهان اسلام، به انگیزه دور کردن اذهان مسلمانان از تعلیمات قرآنی و به خصوص مکتب اهل بیت علیهمالسلام بوده است.
اسلام به طور کامل با حقوقبشر همخوانی دارد و اگر احیانا تعارضی دیده میشود، بایستی در قرائت از اسلام و یا برداشت از حقوقبشر شک کرد. ما با نگاه آکادمیک و بدون هرگونه پیشفرضی به این موضوع مینگریم. در حوزه علمیه، در نگاه به قرآن، نبوت، خاتمیت، اسلام و مقتضیات زمان و مسائل دیگر، نظامهای فکری نوینی در حال شکلگیری است.
زنان جامعه ما در مسائل حقوقی و جایگاهشان در جامعه، دچار مشکلاتی هستند و منشأ این مشکلات، چهرهای است که فقه و احکامِ شرعی ما در برخی موارد برای زنان ترسیم کرده است و سبب شده است زنان به عنوان موجوداتی فرودست و جنس دوم تلقی شوند. دنیای امروز و عقلانیت امروز با گذشته بسیار متفاوت است. ازاینرو، باید در مسائل فقهی و حقوقی زنان نیز، متناسب با امروز تجدید نظر کرد و حقوقی مساوی با مردان را به زنان اعطا نمود.
آقای غنینژاد نظریه پایان تاریخ فوکویاما را میپذیرد و معتقد است که لیبرال دموکراسی بهترین نظام ممکن است، جایگزین بهتری برای آن وجود ندارد و آرمان آن، رفاه انسانهاست. به عقیده ایشان لیبرال دموکراسی میلیاردها انسان را از گرسنگی نجات داده است.
برخی از متفکران مغرب زمین به نقد فلسفی لیبرالیسم پرداختهاند، اما رویکرد اصلی این دو مقاله، نقد مبانی و ارزشهای لیبرالیسم از دریچه اندیشه اسلامی است. مدعای نویسنده آن است که اصول و آموزههای اسلامی در تقابل آشکار با این تلقی از لیبرالیسم است و این موضوع را در سه محور (آزادی، حق و خیر و فرد و جامعه) دنبال میکند.
چالش اخلاق و قدرت یکی از نمادهای نهضت عاشوراست که آن را از اغلب نهضتها جدا میسازد. این چالش، نهضت عاشورا را فراتر از پدیدههای عادی سیاسی برده و از آن الگویی آرمانی، معنوی و اخلاقی ساخته است. الگویی که هم هدف و هم وسیله آن اخلاقی است، بر خلاف ماکیاولیسم که برای دستیابی به هدف، استفاده از وسایل غیراخلاقی را نیز مجاز میشمرد.
در این گفتوگو این پرسش پاسخ داده میشود که آیا آزادی یک مقوله ذاتی دین است یا از عرضیات آن بهشمار میرود. آقای فاضل به دو رویکرد فقهگرایانه و عرفان گرایانه به دین اشاره میکند و پاسخ پرسش فوق را در هر یک از رویکردها بازگو میکند. در نظر ایشان، جمع میان این دو رویکرد محال عقلی نیست.