فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۶۱ تا ۴۸۰ مورد از کل ۳٬۶۷۹ مورد.
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۵
185 - 213
حوزههای تخصصی:
سه دین بزرگ ابراهیمی جزء شریعتشان و قوانین منبعث از آن به میانجی کتب مقدس در اجتماع نفوذ یافته و از سلوک عارفانه ای سخن گفته و به پاداش و سزای اخروی در پی تزکیه نفس، نیل به حقیقت الهی و وصال او پرداخته اند. به این اعتبار، تصوف و عرفان پیش از شکل گیری گونه اسلامی اش در دین یهود و مسیحیت نیز پیشینه ای قابل تأمل دارد.؛ از مهم ترین موارد مشترک در هر سه رویکرد عرفانی، مفهوم «کرامت» است. با این حال مطالعه خاستگاه شناسانه و هم چنین پدیدارشناختی کرامات عرفانی در هر سه دین ابراهیمی نشان می دهد که تا چه اندازه این رویدادها با اسطوره در تناظر بوده اند. جستار حاضر با روش تطبیقی و رویکرد توصیفی-تحلیلی می کوشد با مطالعه شکل گیری تاریخی مفهوم کرامات و بررسی مهم ترین اسطوره های دینی، رابطه برخی از این رویدادها را با آنچه در اندیشه اسطوره شناسان بزرگ «واقعیت اسطوره ای» خوانده شده، آشکار ساخته و شناسایی کند. نتایج تحقیق نشان می دهد که کرامت در عرفان یهودی در عین حال که با جادو پیوند می خورد، الگوهای اسطوره ای مصر باستان را دنبال می کند؛ حال آن که این امر در عرفان مسیحی بر اساس نوعی مشاهده به دست می آید و منبع اصلی کرامات خود مسیح است. در عرفان اسلامی کرامات همپای معجزه است که به جای رسول، در اینجا به ولی یا عارف الهی تعلق دارد و نتیجه تزکیه نفس است؛ اما نتیجه ای طبعی و بعضاً قهری است و از این رو دارای فضیلتی در مقام ابزار یا هدف نیست.
مقایسه تطبیقی اسطوره و عرفان در هفت شهر عشق عطار با غزلیات بیدل دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۸
293 - 309
حوزههای تخصصی:
از نخستین ادوار رشد تدریجی و بلوغ فکری بشر، انسان همواره در جست وجوی مبانی و منابع بعضی از علوم در حوزه های گوناگون، به ویژه در حوزه علوم انسانی بوده است. در همین فرایند چه بسا در اندیشه کشف رمز و رازهای مرتبط با همگرایی این علوم نیز بوده باشد. بی گمان خاستگاه اغلب علوم انسانی از وجوه مشترک برخوردارند، ولیکن در ادامه به جهت گسترش دامنه آن ها، اینگونه به نظر می رسد که سرچشمه های تکوین و شکل گیری آن ها باید متفاوت باشد. مقوله هایی مانند اسطوره و عرفان اگرچه دارای رویکردی به ظاهر متفاوت می باشند اما هر دو از مظاهر بارز و برجسته هویت ایرانی هستند که در مواضع متعدد به ویژه در بعد نمادین بودن زبان، تأویل پذیری، روایتگری، رویکرد هنری، قرابت با متون دینی از همگرایی و همسویی برخوردارند و این اشتراک و همگرایی بیش تر در حوزه شعر و ادب خود را نمایان می سازد. لذا شعرای بسیاری از جمله حافظ از این نکته غافل نبوده اند.
نشانه شناسی حافظه فرهنگی «هزار و یک شب» و «هزار و یک روز»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۸
66 - 79
حوزههای تخصصی:
«هزار و یک شب» و «هزار و یک روز» از رسته ادبیات عامیانه فارسی و بخش معنادار حافظه تاریخی فرهنگ مردم ایران اند. این دو اثر که در بستر زبان فارسی و سپهر نشانگانی فرهنگ خودی (ایرانی) برای ایجاد هنجار و نظم سیستم فرهنگی ایجاد شده بودند در فرایند ترجمه موجب شگفتی فرهنگ دیگری شدند و در گذر زمان بر ادبیات جهان تأثیر بسزایی گذاشتند. این دو اثر با همسانی نشانه ها، چینش نشانه ای و دلالت معنایی در سپهر نشانگانی و متون همریخت قصه های ایرانی این پرسش را تولید می کنند که مناسبات این دو اثر در حافظه متن ادبیات جهان چگونه است؟ از این رو این پژوهش با رویکرد توصیفی- تحلیلی بر پایه نظریه نشانه شناسی فرهنگی یوری لوتمان، مطالعه ارتباط دوسویه و نقش مند میان نظام های نشانه ای متفاوت، با بررسی ترجمه ها و متون تأثیرگرفته از این دو اثر در حافظه فرهنگی ادبیات جهان نتیجه می گیرد: نشانه های فرهنگی این دو کتاب بازنمونی از ستیز، مدارا و گفتگوی انسان ایرانی با طبیعت، جامعه و با فرهنگ های مجاور است. ترجمه این قصه ها گفتمان فرهنگ ایرانی با فرهنگ های دیگری بود. شروع این گفتمان با تکرار و تسلسل تولید ترجمه همراه بود، سپس با تأثیرگذاری بر شیوه تولید متن های جدید بر پایه الگوی قصه های ایرانی، خودکارشدگی و بازتاب آن در فرهنگ های دیگری موجب تحول آن فرهنگ ها شد.
کودتا و سیاست در رمان های السمان والخریف و دکتر نون، زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال یازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۴
137 - 158
حوزههای تخصصی:
در نوشتار پیش رو، دو رمان السمان والخریف نوشته نجیب محفوظ و دکتر نون، زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد اثر شهرام رحیمیان، با توجّه به همانندی ها و تفاوت های مضمونی و ساختاری که در این دو اثر وجود دارد، مبنای بحث و بررسی تطبیقی قرار گرفته است؛ بنابراین روش پژوهش تطبیقی، براساس مکتب آمریکایی و روش کلّی آن، توصیفی - تحلیلی و مبتنی بر بهره گیری از داده های مستنتج از کتاب ها و مقاله های در ارتباط با مسئله پژوهش است. ازجمله نتایج پژوهش این است که بین دو رمان ازنظر مضمونی شباهت های بیشتری دیده می شود و مشابهت های دو رمان در جنبه های فرمی و ساختاری در مرتبه بعدی قابل ملاحظه است. تفاوت های ساختاری در دو رمان، به علّت تفاوت سبک و رویکرد کلّی دو نویسنده است. به طور کلّی، نجیب محفوظ در این رمان رویکردی کلاسیک و متعارف دارد؛ امّا رحیمیان رویکردی مدرن و گاه ساختارگریزانه در پیش گرفته است. نکته دیگر اینکه در این دو رمان، انقلاب های سیاسی و تأثیرشان بر زندگی قهرمان دو رمان، در دو برهه سرنوشت ساز در تاریخ دو کشور واکاوی شده است.
تجلّی اندیشه ها و دلتنگی های سیاسی در اشعار سیاوش کسرایی و بدر شاکر السیّاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۹
189 - 209
حوزههای تخصصی:
ادبیات انتقادی و اعتراضی منعکس کننده جهت گیری ها و دغدغه های معترضان علیه حاکمیت هاست. این اندیشه ها که خودآگاه و یا ناخودآگاه در آثار شاعران مجال ظهور می یابد؛ زمینه مشترکی را در ادبیات ملل مختلف فراهم کرده است. اشعار سیاوش کسرایی و بدر شاکر السیّاب (شاعر عراقی) به دلیل مواجه شدن با ناکامی های سیاسی مشابه از این جهت قابل بررسی است. یافته های پژوهش پیش رو حاکی از آن است که ناامیدی، دلتنگی و سرخوردگی سیاسی از بن مایه های اصلی اشعار هر دو شاعر است. هر دو با پناه بردن به حسرت و تنهایی، ابراز عشق به وطن، استفاده از اسطوره ها، گله از زمانه و مردم زمانه و ابراز انزجار از خائنان برای بیان دلتنگی های سیاسی خود بهره برده اند. هر دو به دنبال بهشت گمشده ای جهت رهایی از فضای سیاسی موجود هستند. احساس شکست، فریب خوردن، سرگشتگی و حتی پشیمانی در اشعار کسرایی بارزتر است. امید و ناامیدی در اشعار کسرایی پابه پای هم پیش می روند ولی در اشعار سیّاب با دو مرحله زندگی اش در ارتباط اند. تنهایی و مرگ اندیشی در اشعار هر دو شاعر وجود دارد.
بررسی تطبیقی سیمای زن در اشعار نظامی و سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
221 - 254
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی و مقایسه سیمای زن در اشعار دو شاعر بزرگ، نظامی و سعدی ، از دیدگاه نقد سیمای زن می پردازد. این دیدگاه ها در مورد مدح و ذم ها درباره زن جایگاه بارزی پیدا می کند. در جستار حاضر تلاش بر آن است تا با بررسی صفات زن در اشعار این دو شاعر به سیمای حقیقی زن در آن دوران پی ببریم و با اشاره به پاره ای از اشعار به دیدگاه حقیقی آن ها درباره زن عینیت بخشیم و نشان دهیم که در بسیاری از اوقات تنها تأثیر اوضاع اجتماعی نیست که موجب نگاه مردسالاری در نویسنده یا شاعر می شود، بلکه خصلت های فردی، خانوادگی، محیط و باورهای سنتی بسیار مؤثر است. در این مقاله ابتدا نکات مثبت سپس جنبه های منفی زنان مورد بررسی قرار گرفته است. در نقد شخصیت زنان در آثار نظامی و سعدی می توان گفت که شخصیت های اصلی زنان شامل مهین بانو، شیرین، مریم، شکر، نوشابه بردعی و ماریه قبطی می باشند و در آثار سعدی از زن خاصی نام برده نشده است.
کاوش تطبیقی گفتمان بوشی گرمس در «حین ترکنَا الجِسر» و «پیکر فرهاد»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال یازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
63 - 88
حوزههای تخصصی:
در ادبیات داستانی، راوی خود را در برابر جهانی مشترک با دیگران و در عین حال متفاوت می یابد. گاهی در نقاط مختلف دنیا، این تفاوت ها به شباهت هایی قابل درک تبدیل می شود. منطقه خاورمیانه با تاریخ پرآشوب خود می تواند ذهن مشابهی را برای روایتگران عصر حاضر ایجاد کند. این اشتراکات روحی در بیان روایت، گستره مناسبی برای پرداختن به پژوهش های تطبیقی است. این جستار با رویکردی توصیفی- تحلیلی مبتنی بر مکتب آمریکایی به کاوشی تطبیقی در روایت های «حین ترکنا الجسر» از عبدالرحمن منیف و «پیکر فرهاد» از عباس معروفی می پردازد. این روایت ها از ابتدای ارسال پیام فرستنده به مخاطب تا دریافت بافت های متفاوت گفتمانی، خواننده را به سوی درک مناسبات و ترکیب درونی اثر ادبی به منظور دست یابی به ساختار نهایی روایت ها هدایت می کنند. در این پژوهش با بررسی پی رفت ها و قاعده های مختص به زبان رمان ها وتقطیع ساختارهای سطح روایی، نشانه های حسی- ادراکی استخراج شده است. این نشانه ها در جریان سیّال ذهن روایتگران به کنش های قهرمان ها سمت و سو داده و منجر به کشف گفتمان های بوشی در نظام معنایی می شوند. نشانه های عینی که در گذر زمان به روزمرگی رسیده اند در فصل جدیدی از انفصال معنایی قرار می گیرند. ایجاد معناهای تازه و پیش تنیدگی ها و پس تنیدگی های زمانی دریافت های زیبایی شناسی را از خلال چاله های معنایی نمایان می کند. شوش گر ها با خروج از موقعیت های سلبی در جهت رسیدن به استعلای معنای بودن، توالی گفتمان بوشی را خلق می کنند. گفتمان های بوشیِ محصول جریان سیال ذهن روایگران در بُعدی حسی-ادراکی و نموداری پر جهش از سلب به ایجاب به خلق نشانه های جدید و متفاوت می پردازند.
جلوه کار و کوشش از نگاه حکیم سنایی، حکیم انوری و خاقانی شروانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۷
239 - 261
حوزههای تخصصی:
کنکاش در اعماق ادبیات کهن ایران، به عنوان یک سند مهم تاریخی، موجب آشنایی بیش تر ما با گذشته اجتماعی خویش می شود؛ کار و تلاش برای استمرار حیات و رفع نیازهای خویشتن و همنوعان به عنوان یک ضرورت از گذشته تا به امروز بوده است. وجود ضرب المثل های فراوان در خصوص کار و تلاش نشان دهنده اهمیت آن نزد بزرگان و دقت مردمان در گسترش فرهنگ کار می باشد. به عنوان فرهنگ ادب عامه و نگاه جامعه شناختی با مراجعه به دیوان سنایی ، انوری و خاقانی ، به عنوان سردمداران نقد اجتماعی، می بینیم که سنایی پس از دوران تحول، به نقد جامعه و به ویژه مشاغل پرداخته و با شجاعتی کم نظیر از نقد شاه تا گدا پروا ندارد و مخالف سرسخت بیکاری است. انوری تعدد و تنوع مشاغل را لازمه کار اجتماعی دانسته و با توجه به زبان و بیان ساده و نزدیک به گفتارش، امثال و حکم بسیاری در خصوص کار از او به جا مانده است.
دراسه ملامح الواقعیه فی روایه "صیف مع العدوّ" لشَهلا العُجیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال یازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
9 - 33
حوزههای تخصصی:
الواقعیه کمدرسه أدبیه قد أسّست فی القرن التاسع عشر، وهی لیست تصویرا فوتوغرافیّا من الواقع، لأنّها تعرض الواقع الذی یمرّ بوعی الفنان، وهنا یظهر الفرق بینها وبین الرومنطیقیه التی تمثّل ذاتیه الفنّان. إنّ الوعی غیر الذاتیه، هو یشیر إلی وجهه النظر التی توافق رؤیه جماعه من البشر وفقاً لنظریّه لوسیان غولدمان. من مؤهّلات الواقعیه: الصدق الموضوعی، وتمثیل الحیاه المعاصره، والنمذجه والإیهام بالواقعیه. روایه "صیف مع العدوّ" التی درسناها بالمنهج التحلیلی وفی ضوء قراءه نقدیه تتّسم بالواقعیه، ترسم الحیاه المعاصره فی الرقّه، طوال الأجیال الثلاثه المتمثّله فی ثلاث نساء؛ الجده، والأم، والبنت. لمیس، شخصیه محوریه، امرأه فی الأربعین قد لجأت إلی ألمانیا بعد حرب سوریا. هی تسرد الروایه باسترجاع الماضی، فالصوره التی تعرضها واقعیه حصیله التجربه المعاشه. رغم مشارکه المکوّنات کلّها فی واقعیه النص إلّا أنّ الشخصیات، والفکره، ووصف الأمکنه والأشیاء هی أکثر فاعلیه. فی النهایه الکاتبه تمکّنت من إیهام القارئ بالواقعیه وخلق صوره موضوعیه لحیاه الشخصیات العادیه المنتمیه للحیاه الاجتماعیه.
واکاوی تطبیقی کهن الگوی آب در سروده های لمیعه عباس عماره و فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
61 - 84
حوزههای تخصصی:
آب، سازه ازلی طبیعت آغاز و دربرگیرنده مفاهیم ارجمندی همچون زایش، مرگ، تطهیر، رستخیز و باروری است. این سازه دیرین آفرینش، ازدیرباز در ادیان ملل، جایگاه ویژه ای داشته است؛ از افکنده شدن پهلوان در آب و حیات جاودانه یافتن وی تا خویشکاری قدسی آب و نمود آن در قالب ایزد-بانوان نگهدار سبزینه، حیات و رستخیز. آنچه نگارش جستار حاضر را به عنوان یک ضرورت در ذهن نگارندگان مطرح نموده عبارت است از: بازیابی نمود کهن الگوی آب و جایگاه و نقش این عنصر هستی بخش در سروده های دو شاعر برجسته معاصر عربی و فارسی، فروغ فرخزاد و لمیعه عباس عماره. در گام نخست و تحلیل شاکله و چگونگی کاربست این عنصر حیاتی در اشعار دو شاعر در گام پسین. از این رو نظر به اینکه هیچ جستاری به صورت مستقل یا تطبیقی و میان رشته ای درباره لمیعه عباس عماره، شاعر عراقی معاصر نگاشته نشده است. نگارندگان این جستار کوشیده اند تا در قالب خوانشی اسطوره گرا، کهن الگوی آب را مورد بررسی قرار دهند. رهیافت فرجامین جستار پیش رو حکایت از آن دارد که اندیشه های هر دو شاعر به گونه ژرف و شگرفی با آب در جایگاه ارجمندترین سازه طبیعت و گاهان هستی، پیوند خورده است. با این تفاوت که قالب ها و گونه های کاربست آب در سروده های فروغ فرخزاد، نمایانگر دگردیسی آب و نمود منفی آن در اندیشه اوست؛ درحالی که آب و نمادینگی آن در سروده های لمیعه عباس عماره، حکایت از نگرش روشن، امیدبخش و زندگی آفرین شاعر نسبت به این سازه پاک ازلی دارد.
بینامتنیت در مصیبت نامه ی عطار نیشابوری با عرفای قرن شش هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه بینامتنیت یکی از رویکردهای نوین در خوانش و نقد متون است. این نظریه ابتدا از نشانه شناسی فردیناند سوسور مایه گرفته و به بررسی روابط موجود در بین متون می پردازد؛ به این سبب که در هر متنی اشاراتی به آثار پیش از آن وجود دارد؛ به بیان دیگر، متون جدید زاییده متن های پیش از خود هستند. ژارژ ژنت نظریه بینامتنیت را به کمال خود رسانده است. ژنت، بینامتنیت را به سه دسته تقسیم می کند که در قالب حضور صریح و اعلام شده، پنهان و غیرصریح یا ضمنی یک متن در متن دیگر، قابل بررسی است. در این مقاله ابتدا با روش تحلیلی- توصیفی حکایات مصیبت نامه بر اساس نظریه بینامتنیت و معادل های آن در بلاغت اسلامی دسته بندی شده؛ سپس متن پیشین حکایات در آثار قرن ششم یافته شده و پس ازآن خوانش بینامتنی حکایات بر اساس نظریه بینامتنیت ژنت در این سه حوزه، همراه با نمونه، تحلیل کاربردی و بیان تشابهات و تفاوت ها ازنظر حجم مطالب، شخصیت ها و اهداف دو نویسنده مطرح شده میان حکایات ارائه می گردد. بر اساس این بررسی دَه حکایت مصیبت نامه پیوند بینامتنی با آثار قرن شش دارند. در این سه حوزه یادشده، پنج مورد حکایت از نوع بینامتنیت صریح- آشکار هستند که دو مورد آن از نوع «عقد»؛ دو مورد از نوع «اقتباس» و یک مورد از نوع «ترجمه» است. همچنین پنج مورد بینامتنیت تعمدی- پنهان یافت شده است .
کلان استعاره دانش: بررسی تطبیقی اشعار شیرکو بی کس و عباس یمینی شریف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جمله نوین ترین رویکردهای نقد آثار ادبی، رویکرد شناختی می باشد. کلان استعاره ها که برای درک آثار ادبی مورد نیاز هستند، از ساز و کارهای استعاره های مفهومی در این نگرش بهره می برند. در این جستار با تکیه بر مفهوم شناختی استعاره، نگارندگان قصد دارد کلان استعاره دانش را در اشعار بی کس و یمینی شریف به صورت تطبیقی بررسی کند. داده های پژوهش، شعر «کتاب» از مجموعه شعر «اینک دختری سرزمین من است»(2011)، سروده بی کس و شعر «کتاب خوب» نوشته یمینی شریف می باشد. پرسش های اصلی پژوهش عبارت اند از مفهوم دانش چگونه در این اشعار نمود پیدا کرده است و چگونه استعاره های مفهومی خُرد در روساخت این اشعار توسط کلان استعاره دانش انسجام یافته اند. پژوهش حاضر بر اساس نظریات لیکاف و جانسون (1980) و کووچش (2010)، و به روش کیفی صورت گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهند که استعاره های خُرد بکار رفته در روساخت این اشعار دارای زیرساختی پایه ای به نام کلان استعاره دانش هستند.
تحلیل البعد الدینی کعنصر فی الهویه الثقافیه فی روایه الوباء لهانی الراهب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال یازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
139 - 161
حوزههای تخصصی:
تشتمل الثقافه على طرق وأسالیب حیاه الناس فی المجتمع وتمیز بین الشعوب. لقد ولدنا جمیعًا فی سیاق معین للهویه یؤثر على جمیع جوانب حیاتنا. فمن خلال التاریخ والدین واللغه وغیرها من العناصر التی تساهم فی تکوین الهویه، یتم تعزیز وتمکین هویتنا الثقافیه. إن للدین مکانه أساسیه فی تکوین الهویه الثقافیه السوریه. تمهد دراسه الهویه الثقافیه فی الروایه المعاصره الطریق للتعرف على أوجه التشابه والاختلاف الثقافی بین الأمم والعلاقات مع الدول الأخرى فی مختلف المجالات الثقافیه والاقتصادیه والسیاسیه والعلمیه، إلخ. تمکننا قراءه آثار الکتّاب الذین عملوا على بحث الثقافه والهویه الثقافیه فی آثارهم، من حمایه الهویه الثقافیه من التغییر والتحول والنسیان وضیاع عناصرها على مر الزمن وتدفعنا إلى إحیاء ثقافتنا بطریقه لائقه. تهدف هذه المقاله إلى إظهار تأثیر الدین على الهویه الثقافیه للمجتمع السوری فی روایه الوباء للکاتب السوری هانی الراهب، حیث اخترنا هذه الروایه لما أوصلته من صوره واقعیه عن ذلک المجتمع فی فتره معینه من الزمن ولإظهارها ماکان یشغله الدین فی حیاه هذا المجتمع بین الماضی والحاضر من خلال المنهج الوصفی التحلیلی. وتُظهر نتائج البحث أن الدین عامل أساسی فی تکوین هویه الأشخاص کما أن الاعتقاد الدینی للناس یتأثر بعوامل عده على مر الزمن فنجد فی هذا البحث أن الإنسان السوری فی الروایه أقل تمسکاً بالدین على ماکان علیه فی الماضی.
بررسی تطبیقی اشعار ایدئولوژیک احمد شاملو و پل الوآر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۷
291 - 308
حوزههای تخصصی:
در حوزه ادبیات تطبیقی با بررسی مضامین مشترک در ادبیات ملل مختلف می توان به اشتراکات بی شماری دست یافت که بر تأثیرگذاری متقابل شعرا یا نویسندگان تأکید می کند. زایش هر متن شعری، برخاسته از شرایط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی حاکم بر جامعه است که با قلم شاعر متعهد بازگو و منعکس می شود. در این مقاله با تأکید بر مفاهیم پایه مانند صلح، عدالت، آزادی، عشق و آرمان- اتوپیا- بر اساس روش جامعه شناختی و نقد ایدئولوژی به بررسی تطبیقی اشعار ایدئولوژیک دو شاعر بلندآوازه از دو فرهنگ و تمدن متفاوت پل الوآر (1895-1952م) فرانسوی و احمد شاملو ایرانی (1305-1379ش) خواهیم پرداخت. رویکرد مورد نظر برای مقایسه اشعار این دو شاعر بزرگ، رویکرد جامعه شناختی است؛ چراکه این دو شاعر، تا حد زیادی تحت تأثیر زمانه ای بوده اند که در آن می زیسته اند و در آثارشان رویدادهای اجتماعی را منعکس نموده اند. در واقع هدف نقد اجتماعی، مطالعه تأثیرات متقابل ادبیات و جامعه می باشد. افزون بر این، در این مقاله از نقد ایدئولوژی نیز استفاده خواهیم نمود.
بررسی تطبیقی احوال مسندالیه در ادبیات فروغ و اخوان با تأکید بر تولدی دیگر و زمستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۸
105 - 135
حوزههای تخصصی:
در زمینه زیبایی شناسی آثار ادبی، پژوهش های زیادی انجام گرفته اما از دریچه علم معانی کم تر به این آثار نگریسته شده است. در مقاله حاضر با استفاده از روش توصیفی- تطبیقی و بر پایه منابع کتابخانه ای، اغراض ثانوی در کاربرد بلاغی حالات مسندالیه در ذکر یا حذف، معرفه یا نکره، تقدیم یا تأخیر و معطوف، صفت و مقید بودن بر اساس کتب علوم بلاغی تجزیه و تحلیل شده است. تجزیه و تحلیل «تولدی دیگر» و «زمستان» نشان می دهد که ذکر مسندالیه بیش از حذف آن مورد توجه فروغ و اخوان بوده و به نظر می رسد هدف ایشان در هر دو حالت حذف یا ذکر، اغلب ابلاغ محتوا در کم ترین زمان با بیش ترین تأکید بوده است و در تقدیم و تأخیر مسندالیه، تقدیم مسندالیه، بیش از تأخیر مورد توجه است و ایشان از تقدیم و تأخیر مسندالیه برای اهداف «قرار دادن مسندالیه در ذهن مخاطب» و بیان «درد و اندوه» بهره برده اند. فروغ و اخوان برای تأکید بیش تر، مسندالیه را با افزودن به یک اسم، ضمیر یا صفت، معرفه می کنند و از مسندالیه نکره کم تر از مسندالیه معرفه بهره برده اند.
تحلیل مضمون و ساختار سروده های سیاسی یوسف الخطیب و ملک الشعرای بهار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۸
551 - 574
حوزههای تخصصی:
تحلیل ساختاری و محتوایی در زبان صرفاً نمایی روبنایی نیست، بلکه بر عکس بخش اساسی از معنای رسانده شده توسط شاعر را تشکیل می دهد. این نوع تحلیل، از میان گونه های کاربرد زبان، بیش از همه به زبان در ادبیات توجه نشان می دهد و بخش عمده پژوهش ها در این شاخه مطالعاتی بر شناسایی سبک های ادبی، زبان شخصی و فردیتِ خلّاق مولّف متمرکز است. یوسف خطیب از جمله شاعران سیاسی معاصر فلسطین می باشد که خود عضو حزب بعث سوسیالیستی عربی بود که فعالیّت های سیاسی بسیاری از خود بر جای گذاشته است و دیوان شعری وی پُر از مفاهیم سیاسی پیرامون جهان عرب است که در وراء این اشعار بر عنصر مقاومت و پایداری تأکید دارد. شباهت های مفاهیم شعری یوسف الخطیب و ملک الشعرای بهار نگارندگان را بر آن داشت تا اشعار این دو را از منظر محتوایی و ساختاری مورد بحث و بررسی قرار دهند. نگارندگان در پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی- تحلیلی به بررسی و نقد داده ها می پردازند.
المناسبات العائلیه وفجوه الأجیال فی الروایه الجزائریه المعاصره على ضوء تحلیل الخطاب الفوکوی؛ روایه "الساق فوق الساق فی ثبوت رؤیه هلال العشاق" لأمین الزاوی نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال یازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۳
107 - 126
حوزههای تخصصی:
ازدادت حده الخلافات حول الآراء بین مختلف أجیال الأسره بعد ظهور التغییرات الجذریه إبان الثوره الصناعیه فی العالم وبعد نمو المستویات المعیشیه والاقتصادیه فی حیاه الناس وکذلک بعد تطور التعلیم والاستقلال النسبی بین أفراد الأسره التی تزامنت کلها مع زوال نظام الأسره النواه التی کان لها رأس واحد وهو الأب عمومًا، حیث أدت إلى تکوین تغییرات ملحوظه وفجوه عمیقه نعرفها الیوم باسم فجوه الأجیال. قدم میشیل فوکو فی القرن العشرین، نظریه واسعه تدعى "تحلیل الخطاب" وأکد فیها على أن الألفاظ تملک معان مختلفه فی مختلف المواقف فیمکن دراسه اختلاف المواقف بین الأجیال المختلفه على أساس تحلیل الخطاب الفوکوی بأن هذه الخلافات تنبع من اختلاف المواقف، وبما أن الروایه على صله بالمجتمع، فنحاول فی هذا المقال دراسه العلاقات بین الأجیال وکذلک العلاقات الأسریه ومعالجه الفجوه الجیلیه بین أعضاء الأسره فی الروایه الجزائریه المعاصره من خلال تناول روایه "الساق فوق الساق فی ثبوت رؤیه هلال العشاق" لأمین الزاوی. یعتمد أسلوب البحث فی هذا المقال على المنهج النقدی ونعتزم استکشاف وتفسیر کیفیه ومدى تأثیر تغیرات المجتمع على المناسبات العائلیه والخطاب السائد فی الأسره والمجتمع ضمن الروایه المعاصره ونستمد فی دراستنا من تحلیل الخطاب لمیشیل فوکو. فالخطاب عنده هو مجموعه من الافتراضات التی تجسد مفهومًا عامًا ویستخدم لمعرفه العوامل الخارجه من إطار النص وتأثیرها على المضمون وهو یعتبر طریقه نوعیه وموضوعیه لتحلیل النص. لذلک لعل من أهم النقاط التی یمکن ذکرها نتیجه لهذا المقال هو استقلال أفراد الأسره وبالتالی تعبیرهم عن الشعور الداخلی والمواقف الشخصیه بحریه أکثر ونتیجه لذلک حدثت خلافات بین الأجیال والآراء المختلفه، کما أن الصراع بین التقلید والحداثه یغذی هذه الخلافات.
ملامح النرجسیه فی أشعار أبی العلاء المعری (فی ضوء نظریه "أوتو کیرنبرغ" النفسیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
65 - 83
حوزههای تخصصی:
تعرّف الدراسات السیکولوجیه الحدیثه ظاهره النرجسیه بأنّها الشعور المفرط بتعاظم النفس والاعتداد بالذات وتضخیم النفس وقد عرّفها المحلل النفسی النمساوی الشهیر"أوتو کیرنبرغ" ووضع أساساً لتشخیص الشخصیه النرجسیه، حیث قدّم تعریفا واضحا للشخصیه النرجسیه المضطربه والمعتدله فی ضوء إحدى عشره سمه واضحه، ومنها المیل إلى الافتخار بالذات واستعراض القوّه والشهره وتفضیل الآباء والأسره على الآخرین والشکوى من الحساد. إذن فهذا المقال یرمی إلى إزاحه السّتار عن ظاهره النرجسیه وتداعیاتها المختلفه لدى الشاعر العباسی أبی العلاء المعری وفقا لآراء "أوتو کیرنبرغ" النفسیه والمنهج الّذی اعتمدناه فی هذا المقال هو المنهج النفسی القائم على دراسه أشعار الشاعر الذی یهدف إلى الکشف عن عالمه الفکری والنفسی المتمثل فی النرجسیه والفخر. بإمکاننا أن نرصد مظاهر هذه النرجسیه فی معظم أشعار الشاعر ولکن تکاد تکون فخریاته المنشوده فی دیوانه الشهیر المعنون ب "سقط الزند" مرآه صافیه وصادقه تعکس نرجسیه الشاعر وأصداءها بشکل لا غبار علیه. هذا وقد حاولنا إلقاء الضوء على أهمّ أسباب وعوامل نشوء هذه الظاهره النفسیه بداخل الشاعر؛ حیث یمکن اعتباره من الشخصیات النرجسیه المعتدله وفقا لما یراه المحلل النفسی "أوتو کیرنبرغ". ومن أبرز التداعیات الّتی ترکتها ظاهره النرجسیه عند الشّاعر أنّه أولع بنفسه وبشعره وبالغ فی إعلاء شأنه وفضّل نفسه وقومه على أبناء جنسه کلّهم کما أبدى شکایته مریره من حسد الحسّاد، مظهرا غضبه واستیاءه فی وجه کلّ من یأتی بما لا یرضیه.
«بررسی مقایسه ای دعا از منظر مولانا و کاترین پاندر»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
285 - 310
حوزههای تخصصی:
«دعا» به معنی طلب و درخواست کردن است. براساس نظریات معنویان جهان، «دعا» به عنوان یکی از بهترین راه های ارتباط با خدا و از برترین عبادات معرفی شده است. از آنجا که «دعا» در بهداشت روانی افراد مؤثر است، پژوهش ها و مطالعات مقایسه ای در این حوزه از ضروریات معرفتی به شمار می آید و در ایجاد آرامش روحی و روانی افراد به صورت کاربردی مطرح می شود که یکی از نتایج آن، کاهش اضطراب و نزاع در جامعه است. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی به مقایسه «دعا» از منظر مولانا و کاترین پاندر پرداخته است تا با بررسی مقایسه ای قدرت دعا از منظر مولانا در کتاب مثنوی معنوی به عنوان نماینده عرفان اسلامی با نظرات کاترین پاندر در کتاب قدرت دعا به عنوان نماینده عرفان مسیحی، درخصوص شباهت ها و تفاوت های اندیشگانی این دو عارف به نتیجه ای پایدار دست یابد. بررسی های بعمل آمده نشان داد که پاندر و مولانا از جهات بسیاری همچون لزوم اخلاص و موهبت الهی بودن دعا با یکدیگر اشتراک دارند اما مهم ترین اختلاف نظر آن ها در ماهیت دعاست زیرا توجه مولانا در دعا به امور معنوی و توجه پاندر به امور مادی است.
الملامح المشترکه بین «حیدربابا» لشهریار و «دجله الخیر» للجواهری (دراسه مقارنه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یُ عتبر شهریار ومحمّد مهدی الجواهری من أعلام الشعر بإیران والعراق فی العصر الحدیث، الّذینِ عاشا فی حیاتهما تجارب مشترکه وقریبه جداً؛ فکلاهما ابتعدا عن مَسقط رأسهما وذاقا ألم الغربه والمنفى، مما أدّى إلى خلق وتقدیم آثار شعریه خالده، لاسیّما منظومه «حیدربابایا سلام» لشهریار وقصیده «یا دجله الخیر» للجواهری. یتمیّز کلٌّ منهما بالحنین الجارف إلى الوطن والتعلّق الشدید بهلدى صاحبه والشعورِ بالغربه وعدمِ التکیّف مع الواقع والظروف المحیطه به، والبحثِ عن الیوتوبیا وذکریات الطفوله والماضی (النوسطالجیا) وإعادتها. فضلاً عن هذا، فهما من الشعراء الملتزمین، فالالتزامُ تُجاه القضایا السیاسیه العراقیه عند الجواهری والاجتماعیه الإیرانیه عند شهریار هی من ملامح شعرهما البارزه، حیث استخدما أشعارهما على وجه العموم وقصیدتیهما المذکورتین على وجه الخصوص للاهتمام بما یجری فی بلدیهما إلى جانب وصفهما للطبیعه الجمیله والخلّابه وصفاً مُذهلاً یشبه برسوم الرسامین أکثر ممّا یُشبه بأشعار الشعراء، فشهریار شاعرٌ رومنطیقیٌ بکلّ ما للکلمه من معنى والجواهری مع أنَّه رومنطیقیٌّ إلا أنّ فی قصیدته مَسحهً من الواقعیه، ورومنطیقیتُه اجتماعیه وسیاسیه.