فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۲۱ تا ۵۴۰ مورد از کل ۱٬۷۵۹ مورد.
چرا ادبیات معاصر ما جهانی نمی شود؟
حوزههای تخصصی:
نگرشی بر تحول بنیادی تعبیرات و اصطلاحات استعاری از سبک خراسانی به سبک عراقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در گستره ادب فارسی، شاعران و نویسندگان اهل عرفان با بهره جستن از مضامین و واژه هایی که برای عشق صوری و ظاهری به کار می رود (رخ و خط و خال، شراب و عیش و...) در مفاهیم و معانی هر یک، دگرگونی بنیادی و اساسی به وجود آورده اند و این الفاظ را به صورت استعاری و رمزی برای جمال حقیقی و خوشی ناشی از وصال و رسیدن به معبود ازلی به کار گرفته اند. ایشان، معنا را به کسوت لفظ پوشانده اند که با کنار زدن پوشش لفظ، معنای اصلی و حقیقی، خود را می نمایاند. در این نوشتار، نگارنده با توجه به باورهای عرفانی که در ادب فارسی بازتابیده است و با کنکاش در فرهنگ ها و اصطلاح نامه های استعاری عرفانی، تاثیر عرفان و دیدگاه های آن را بر دگرگونی مفاهیم استعاره ها، نشان می دهد.
ساختار معنادار شعر سبک خراسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشروطه سازان ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آغاز انقلاب مشروطیت مقارن با حکومت ناصرالدین شاه قاجار بود. نقش شعر و ادبیات در این تحول عظیم، انکارناپذیر است. با دگرگون شدن چشم اندازهای نظری و شیوه های اندیشه در کشور، موضوعات مربوط به ادبیات نیز به طور کلی متحول شد و ادبیات فارسی در خدمت این حرکت سیاسی ـ فرهنگی قرار گرفت و یکی از فعال ترین ادوار خود را در تاریخ ادبیات فارسی آغاز کرد. ادیبان، شاعران و فرهیختگان، زمینه را از طریق مطرح کردن موضوعات تازه در ادبیات، برای یک خیزش عمومی، مهیا کردند؛ و بدین سبب آنان را باید بنیان گذاران فکری انقلاب مشروطیت به حساب آورد. آنان در پی آن بودند تا احساس حقارتی را که به سبب استبداد پدید آمده بود محو کنند و پندارهای کهنه سیاسی و اجتماعی گذشته را از میان بردارند. در زمره این کسان باید به شاعران، نویسندگان، نمایش نامه نویسان و روزنامه نگارانی چون میرزا ملکم خان، طالبوف، زین العابدین مراغه ای و میرزا حبیب اصفهانی به عنوان مشروطه سازان ادبی اشاره کرد؛ زیرا نقش آنان در تحقق مشروطیت انکارناشدنی است.
بازشناختِ جریانشناسی شعر مشروطیّت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادب پژوهی ۱۳۸۷ شماره ۴
حوزههای تخصصی:
اگـر بتوان ادبـیات را آیـینة جامـعه دانسـت که در آن فــراز و فـرود فرهــنگ و انـدیشـه بازتابانده میشود، سنّتپذیری و سنّتگذاری و نیز سنّت و نوآوری در آن جایگاه بارزی دارد. برای شناخت هر چه بیشتر این جایگاه، مباحث جریانشناسی ادبی، بهخوبی میتواند پژوهشگر را با عوامل برونساخت و درونساخت ادبیات، «تحوّل» در چارچوب پویایی و «انحطاط» در چارچوب ایستایی و دلایل این پویایی و ایستایی آشنا کند. جریانشناسی ادبی، بررسی شناخت فرایند در حال تحوّل ادبیات از سنّت به سوی نوگرایی است. چون شعر مشروطیّت با بافت اجتماعی، سیاسی و انقلابی این دوره پیوند نزدیکی دارد، به مثابه آیینهای بازتابندة واقعیّتهای جامعة آن روز است، شعر دورة گذار و انتقال است و حدّ واسط بین سنّت و نوگرایی به شمار میرود، جریانشناسی شعر این دوره اهمیّت و ضرورتی خاص مییابد؛ بهویژه که مشروطیّت بارزترین نمود آغاز تحوّل از سنّت به نوگرایی است. از ضرورتهای جریانشناسی شعر مشروطیّت، آشنایی با پیشینة تاریخی جریانشناسی شعر این دوره، پرداختن به اصول و مبانی نظری شعر مشروطیّت، توجّه به پیوندهای جریانشناختی بین شعر مشروطیّت و انقلاب مشروطیّت و عوامل موثّر در این بررسیها و پژوهشهاست. جریانشناسی شعر مشروطیّت و دیگر دورههایی که ویژگیهایی همانند این دوره دارد، پژوهشی بایسته است که در مطالعات دورة معاصر جایگاه ارزندهای دارد.
کار ادبیات؟ (هراسناکی سیاست و ادبیات)
حوزههای تخصصی:
مخاطب / آینده / متن
منبع:
آزما آبان ۱۳۸۷ شماره ۶۱
حوزههای تخصصی:
نگرشی به شعر مدرن
منبع:
آزما آذر ۱۳۸۷ شماره ۶۲
حوزههای تخصصی:
مضامین عرفانی در غزلیات صائب
حوزههای تخصصی:
"صائب تبریزی شاعر توانمند و ادیب هنرمندی است که در روزگار خود در هند، ایران و آسیای میانه شهرت بسزایی یافته بود، و این عظمت و افتخار آنگاه برای وی حاصل شده است که در شیوه شاعری طرزی نو و در محتوای سخنش به ایراد نکته های دقیق اخلاقی، حکمی، اجتماعی و عرفانی پرداخته است که به اشعار، شکوه و جلال خاصی بخشیده است.
سبک شعری صائب به شیوه شاعران عهد صفوی، پر از مضمون های دقیق و اندیشه های باریک و خیال های دیریاب، به ویژه تمثیلات یا معادله هایی است که مخصوصا در غزلیات به بهترین وجه آمده است.
اغلب در بررسی غزلیات صائب، تنها به مضامین باریک ادبی و کلام تخیلی و دور از ذهن او توجه کرده اند. اما به مضامین والای عرفانی و صوفیانه صائب نپرداخته اند.
هیچ گاه صائب به عنوان شاعر عارف و پایبند به آرا و اندیشه های صوفیانه در عهد صفویه مورد نظر نبوده است. نگارنده در صدد است به این موضوع بپردازد که شعر صائب علاوه بر جنبه های ادبی، اجتماعی، حکمی و اخلاقی، دارای مضامین بلند عرفانی است و به حق می توان گفت صائب شاعر بی مدعایی بوده است که غزلیاتش تبلوری از افکار و اندیشه های صوفیانه است.
"