آثاری که در ادبیات فارسی از آنها با عنوان تذکره الشعرا و یا به اختصار تذکره یاد می شود، از مهم ترین منابع در شناخت احوال و آثار شاعران زبان فارسی و اوضاع فرهنگی و اجتماعی است. مولفان این گونه آثار، علاوه بر پرداختن به شرح حال شاعران، منتخباتی نیز از اشعار آنان فراهم آورده و از این جهت در حفظ آثار ادبی ادوار مختلف سهم عمده ای برعهده داشته اند. تذکره خیرالبیان تالیف ملک شاه حسین بن غیاث الدین محمد بهاری سیستانی یکی از این آثار است. این تذکره با همه اهمیتی که برای تحقیق در زبان و ادب فارسی داشته تاکنون به طبع نرسیده است. خیرالبیان تذکره ای عمومی مشتمل بر دیباچه، مقدمه، دوفصل، یک خاتمه و یک ختم خاتمه است. در این مقاله ضمن معرفی بخش های مختلف این اثر، در باب ویژگی های زبانی، سبکی و محتوایی آن سخن گفته ایم.
این مقاله به معرفی دانشنامه سعدی و ضرورت تدوین آن میپردازد و در ابتدا به پیشینه تحقیق و ضرورت تدوین دانشنامه سعدی اشاره کرده و پس ازتقسیم دورههای مختلف سعدی پژوهی به نام های: 1- دوره تکوین؛ 2- دوره تدوین؛ 3- دوره تصحیح؛ 4- دوره تکامل، توضیحاتی در هر مورد ارائه نموده و سپس در مورد مدخل های دانشنامه مطالبی بیان می نمایند.
آنندراج از جمله فرهنگ های لغتی است که در شبه قاره نوشته شده است. در این مقاله به نقد و بررسی فرهنگ آنندراج پرداخته می شود. هدف از این کار تحلیل، بررسی و نقد ساختار فرهنگ آنندراج بر اساس اصول فرهنگ نویسی است. بنابراین، ضمن توصیف ساختار این فرهنگ در بخش های مدخل، تلفظ، معانی، مباحث ریشه شناختی، نکات دستوری، شواهد واژه ها و منابع مولف، معایب این فرهنگ در بخش های مذکور بیان شده است. برای بررسی و تحلیل آماری چهارصد مدخل از حروف متفاوت «ب،س،ک،م» انتخاب شده است.
نهج الخاص اثر ابو منصور معمر بن احمد بن محمد بن زیاد اصفهانی (متوفی 418) کتابی مختصر و موجز در شرح اصطلاحات عرفانی است. هدف مولف از تالیف این کتاب، بیان مراتب احوال و مقامات است تا احوال سالکان و یا به تعبیر خود او «سایرین الی اله» و درجات ایشان در هر مقام آشکار گردد. اگر چه کتاب، مختصات یک فرهنگ تمام عیار را دارا نیست، با توجه به اینکه مولف، مفهوم بیش از 120 اصطلاح عرفانی را با روشی تازه و بدیع برای مخاطبان شرح داده است، یکی از اولین فرهنگهای تخصصی عرفانی به شمار می آید. این کتاب با اینکه از لحاظ قدمت زمانی بر بسیاری از فرهنگها پیشی جسته، متاسفانه هنوز برای بسیاری از پژوهشگران ناشناخته مانده است. پژوهشگر در این تحقیق کوشیده است تا بر اساس معیارهای سنجش فرهنگها از نظر یاکوف مالکیل با سه سنجه گستره واژگانی، دیدگاه نویسنده، شیوه عرضه اطلاعات، روش فرهنگ نویسی را در این کتاب بررسی کند.
پیش از خواندن یادداشت نقادانه دکتر طبیب زاده با عنوان «رابطه فرهنگ نگاری و دستور نویسی» بر آن بودم که درباره جایگاه فرهنگ نگاری در برنامه ریزی زبان مطلب مختصری، با هدف معرفی مبنی عملی این برنامه ریزی، بنویسم. اکنون فکر می کنم که با شرکت در این بحث همان مقصود حاصل گردد. در یادداشت طبیب زاده، تلاش شده است که رابطه دستور نویسی و فرهنگ نگاری بیان شود و، با تاکید بر تفاوت های این دو حوزه، توصیه شده است که از خلط مباحث دستوری و فرهنگ نگاری و استفاده از شواهد یک حوزه در حوزه دیگر اجتناب گردد. در این یادداشت، رابطه این دو حوزه به رابطه علم و فن تشبیه، و دستور نویسی علم و فرهنگ نگاری حاصل علم معرفی شده است. طبیب زاده دستور نویسی و فرهنگ نگاری را از این جهت متفاوت می داند که ملاک، در فرهنگ نگاری، طبقه بندی اقلام واژگانی و ترتیب حروف الفباست که نظامی از پیش تعیین شده و قراردادی است ...
دایره المعارف ها برای همه جوامع لازم اند اما شاید برای جهان سوم، از یک نظر، لازم تر باشند. علوم و ادبیات و فلسفه جدید بیشتر در غرب شکل گرفته است. اگر جهان سوم بخواهد به تمامی این علوم دست یابد یا، دست کم، بتواند آن را خوب درک کند، باید همه آنها را مطالعه کند. این کار در بسیاری از عرصه ها عملی نیست. به نظر می رسد، برای جبران این عقب ماندگی، دو راه میان بر باشد. یکی از این راه ها مطالعه تاریخ مربوط به رشته های گوناگون است. مثلا، کسی که می خواهد در رشته فلسفه غرب مطالعه کند باید ابتدا، از طریق مطالعه تاریخ فلسفه، با کل فلسفه غرب آشنا شود، سپس به یکی از شاخه های آن بپردازد و در آن رشته تخصص یابد. راه دوم راه دایره المعارف هاست. دانشجو یا محقق ادبیات در جهان سوم، برای اطلاع یافتن از دستاوردهای ادبی، در مقایسه با دانشجو و محقق غربی، در موقعیت ضعیف تری قرار دارد. دایره المعارف ها یا فرهنگ های تخصصی می توانند این ضعف را جبران کنند. دانشجوی ایرانی ادبیات نمی تواند به راحتی کتاب یا مقاله ای بیابد که مشکلش را درباره مثلا فرازبان حل کند. به همین دلیل، وجود دایره المعارف ادبی برای او غنیمت است. خلاف این نیز صادق است. دانشجوی غربی اطلاعات مربوط به تصوف و عرفان شرقی را از یک «دایره المعارف عرفان» بهتر به دست می آورد تا کتاب و مقاله. به عبارت بهتر، هر قدر مباحث از ما دورتر باشند، باید شسته رفته تر و جمع و جورتر به ما عرضه شوند تا بتوانیم بهتر از آنها استفاده کنیم. دانشنامه ها کتاب های مرجع اند و در همه جای دنیا لازم اند؛ اما برای ما، علاوه بر آنکه نیاز به مرجع را بر می آورند، جبران کننده کمبود اطلاعاتی در بسیاری از زمینه ها هم هستند. البته، باید پذیرفت که معلومات دایره المعارفی عمق ندارد.