ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۴۹۵ مورد.
۱۰۱.

دیرینه شناسی اسطوره ی ضحاک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شاهنامه باستان شناسی اوستا اسطوره شناسی ضحّاک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۰۰ تعداد دانلود : ۱۵۳۸
در این مقاله مباحث زیر مورد بررسی قرار گرفته است: الف: ساختمان صفت که در جهانگشای چهار نوع صفت به کار رفته است. ب: تعدد موصوف و صفت: در جهانگشای برای یک موصوف گاهی بیش از یک صفت آمده است. تعدد صفت هم قبل از موصوف و هم بعد از موصوف به چشم می خورد. ج: مطابقت موصوف و صفت در شماره در زبان فارسی صفت همیشه مفرد است موصوف چه مفرد باشد چه جمع؛ اما در کتب قدیم و از جمله جهانگشای تحت تاثیر زبان عربی مطابقت موصوف و صفت زیاد بکار رفته است. د: مطابقت موصوف و صفت در جنس؛ در زبان فارسی جنس دستوری وجود ندارد اما تحت تاثیر زبان عربی در کتب قدیم و از جمله جهانگشای مطابقت موصوف و صفت قابل توجه است. ه: درجات صفت، در جهانگشای 3 نوع صفت: مطلق، تفضیلی و عالی به کار رفته است که هر یک انواعی دارند.
۱۰۲.

بررسی اهمیت اسب در اساطیر ایران و سایر ملل و بازتاب آن در شاهنامه فردوسی

کلیدواژه‌ها: شاهنامه اسطوره اسب ملل مختلف

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۷۷ تعداد دانلود : ۳۸۶۲
اسطوره ها روایت باورهای اقوم گذشته دربارة خود، خدا، عالم هستی و مابعد الطبیعه به زبان رمز و در قالب داستان است؛ در حقیقت اسطوره ها برای توجیه آیین ها، رسوم و قاعده های اجتماعی، فرهنگی یا اخلاقی پدید آمده است و هدف اسطوره شناسی کشف اندیشة نهفته در اساطیر است که زیر بنای فرهنگ و روحیات هر قوم محسوب می شود؛ کشف و پی بردن به روحیات و ذهنیات مردمی که خواست و آرزو و بیم و امیدشان را به زبان رمز در روایات اساطیری باز گفته اند. اسطوره ها سرشار از تصاویر حیوان هایی است که روزگاری انسان بوده اند. یکی از عناصر مهم در اسطوره ها، فقدان حد و مرزهای مشخص میان انسان و حیوان است. رابطة انسان و حیوانات، و نیز انسان و خدایان در گذشتة دور، در اساطیر و روایات کهن از اهمیتی خاص برخوردار است، در این میان اسب به خاطر ویژگی ها و مشخصه های خاص، در اساطیر از اهمیت بسیار برخوردار است. این نوشتار به بررسی موقعیت و جایگاه اسب در اساطیر و برخی ملل دیگر از جمله مصر، چین، یونان، هند و.. . پرداخته است. زیرا هر گاه یک اثر ادبی در کنار اثری دیگر مورد مقایسه قرار گیرد و هر یک از آن ها در مقام مقایسه با دیگری مورد ارزیابی باشد، معنایی عمیق تر را بنمایش می گذارد.
۱۰۵.

در جستجوی شهرزاد هزار و یک شب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اسطوره هزار و یک شب شهرزاد بن اندیشه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۵۶ تعداد دانلود : ۱۵۵۲
در این مقاله با گذری کوتاه بر آرایی که خاستگاه های هزار و یک شب را بر اساس شواهد داستانی، تاریخی، بوم شناسانه و منطقه ای مورد تفحص قرار داده اند، به هزار و یک شب – و به ویژه قهرمان محوری آن، شهرزاد – از منظر بن اندیشه و خاستگاه بنیادین اسطوره ای آن پرداخته شده است. در این جا کهن ترین صورتها و الگوهایی که شهرزاد بر ساخته آنهاست و بر اساس آنها عمل می کند، به عنوان بن اندیشه های سازنده شخصیت عمل کننده و اندیشمند هزار و یک شب، مورد جستجو قرار گرفته اند. در فرآیند این جستجو در می یابیم که شهرزاد، تجلی دو بن اندیشه کهن ایرانی است: «هستی برای نبرد» و «فرجام اندیشی معاد شناسانه»
۱۰۷.

بررسی کهن الگوی انسان نخستین و نمودهای آن در بخش پیشدادی شاهنامة فردوسی بر مبنای اسطوره شناسی تحلیلی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اسطوره کهن الگو پ‍ی‍ش‍دادی‍ان ان‍س‍ان ن‍خ‍س‍ت‍ی‍ن شاهنامة فردوسی قهرمان فرهنگی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای اسطوره شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه شاهنامه پژوهی
تعداد بازدید : ۲۱۴۰ تعداد دانلود : ۱۱۹۰
آفرینش نخستین نمونة انسانی- انسان مثالی نخستین- از مهم ترین مراحل کهن الگوی آفرینش در فرهنگ های مختلف بشری است. نمونة بنیادین انسان نخستین، الگویی کهن است که در شکل انسان غول آسا یا خداگونه یا جفت اولیه پدیدار می شود. هدف این جستار، تشریح نمودها و کیفیت های اسطوره شناختی کهن الگوی انسان نخستین در فرهنگ های اساطیری و اساطیر ایران باستان، به ویژه در بخش پیشدادی شاهنامة فردوسی است. روش تحقیق کیفی و رویکرد تحلیل ها، اسطوره شناسی تحلیلی است. از این دیدگاه سه شاخصة اصلی کهن الگوی انسان نخستین، ابتدا خاستگاه لاهوتی، سپس داشتن نمونة همزاد و بالاخره خویشکاری تمدن سازی و ایفای نقش قهرمان فرهنگی در تاریخ نمادین یک قوم است. در شاهنامه، این خویشکاری های سه گانه بین مجموعه ای از شاهان پیشدادی که هر کدام می توانند نمونه ای از نخستین انسان به شمار آیند، توزیع شده است که در این جستار، با رویکردی تحلیلی و تطبیقی، نمودهای هر یک از این خویشکاری ها در مورد کیومرث، هوشنگ، تهمورث، جمشید، فریدون و منوچهر بررسی شده است.
۱۰۹.

بررسی و تحلیل آیین های باروری در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۳۰ تعداد دانلود : ۱۲۹۳
آیین های باروری از اسطوره های بنیادین بشر است که بخش قابل توجهی از اساطیر جهان را در خود جای داده است. بن مایه این آیین ها مبتنی بر چرخه سالانه طبیعت میان خشکی و سرسبزی است. این مراسم تجسّمی آیینی از مرگ و سپس باروری طبیعت بود که آن را در مرگ یا غایب شدن یک ایزد و بازگشت مجدد او تصور می کردند. در ژرف ساخت داستان های شاهنامه فردوسی می توان بازمانده ها و یا تأثیراتی از آیین های باروری را دید. بررسی ساختار داستان های شاهنامه نشان می دهد که علاوه بر نمونه شناخته شده «سیاوش»، داستان های نوذر و کیقباد، رفتن کیخسرو و فرنگیس به سیاوش گرد و داستان بیژن و منیژه مبتنی بر طرح آیین های باروری اند. همچنین، وجود عناصر معناداری در ساختار داستان سیامک و هوشنگ، ارتباط ساختار این داستان را با آیین های باروری نشان می دهد. تأمل در ساختار اسطوره ای متن شاهنامه نشان می دهد که توجه به ژرف ساخت اسطوره ای داستان ها از روش های مناسب در نقد اصالت متن است.
۱۱۰.

رمزگشایی اسطوره شناختی از ناسوزندگی سیاوش بر بنیاد اسطوره های زردشتی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اسطوره سیاوش رمزگشایی آتش فره

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای اسطوره شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه شاهنامه پژوهی
تعداد بازدید : ۲۱۰۵ تعداد دانلود : ۱۳۸۴
هر داستانی از شاهنامه را، آن زمان که پوسته تُنُک و نه چندان ستبر و استوارش را از هم فروشکافیم، بی هیچ شک و گمانی به اسطوره خواهیم رسید؛ چراکه نامه شگرف شاهنامه، یکسره از اسطوره ها وام ستانیده است. یک اسطوره شناس کارشناس و ویژه دان، هیچ گاه در برخورد با متنی پهلوانی، چونان شاهنامه، فریفته رنگ رنگی و فریبایی داستان ها نمی شود و با ژرف نگری و نازک بینی، به درون داستان¬ها راه می¬جوید و آنها را می گزارد. این جستار هم، داستان سیاوش را فرومی-شکافد، به ژرفای آن راه می برد و در آن نهانی ها، به اسطوره ای زردشتی دست می یازد و دلیل ناسوزندگی آتش و نسوختن سیاوش را اسطوره شناسانه برمی رسد و کندوکاو می کند. برپایه این جستار، اردیبهشت نماد مینویِ راستیِ اهورامزداست و آتش، نمود مادی اردیبهشت بر زمین. از دیگرسو، گوهر فرّه از آتش است و سیاوش نیز پادشاهی است فرهمند و از جنس آتش (نماد راستی)؛ و آتش هیچ گاه آتش را نمی سوزاند.
۱۱۲.

شهرسب، مرداس و ضحاک شکستگیِ شخصیّتِ شهرسب در مرداس و ضحاک

کلیدواژه‌ها: ضحّاک مرداس اسطوره شکستگی شهرسب / بوذاسف

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای اسطوره شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات اسطوره ای
تعداد بازدید : ۲۰۹۲ تعداد دانلود : ۱۸۴۰
یکی از عوامل تحوّل در اسطوره های ایرانی – آن چنان که مهرداد بهار می گوید- در کنارِ ورودِ عناصرِ بیگانه، ادغام و دگرگونی، عاملِ شکستگی است. در اسطوره ها گاهی واقعه یا شخصیّتی به فراموشی سپرده می شود، لیکن آن، در ریختِ پاره ها و اجزایِ پراکنده، در موقعیت و مکانی دیگر پدیدار می گردد. شهرسب، وزیرِ طهمورث یکی از این شخصیّت هاست که دچار شکستگی و به دو شکلِ مرداس و ضحاک در زمانی دیگر آشکار می شود. امّا چه دلایلی می توان یافت که این شکستگیِ شخصیّتی در شاهنامه را نشان دهد؟ پاسخ این پرسش را می توان درخلق و خو و معنایِ نامِ شهرسب یافت. ویژگیی که به طور صریح در شاهنامه، دربارة شهرسب مطرح شده، برپای داشتن نماز در شب و روزه داشتن در روز است. ویژگی دیگر، در نامِ شهرسب و معنایِ آن - یعنی سلطه بر اسب - نهفته است. این دوگانه صنعت – عبادت خداوند و مهارت در اسب سواری- که دریگانه ای چون شهرسب گرد آمده، پس از چندی از هم جدا می شود و هر یک به کسی می رسد و شخصیّتی را شکل می دهد؛ نماز کردن و روزه داشتن ویژگیِ مرداس می شود و بر اسب سوار شدن و توانایی در اسب سواری به ضحاک می رسد. این نکته را نیز بیاد بسپاریم که در مجمل التواریخ و القصص، اگر چه وزیرِ طهمورث، ارونداسب نام دارد، ولی ضحاک فرزند او معرفی شده و این دلیلی دیگر در پیوند آن هاست. در تاریخ طبری نیز قوم ضحاک بر شریعت صابئان دانسته شده، که البته عقایدِ صابئان به خلق و خوی شهرسب نزدیک است و پیوند او با ضحاک و بویژه مرداس را آشکار می کند و نیز، همسانیِ مقرّ بوذاسف/ شهرسب و ضحاک را که گاهی هند و گاهی بابل است، می توان دید. همچنین شهرسب/ بوذاسف دارای نژاد کلدانی است که پیوندِ نژادی او با ضحاک و مرداس تازی را نمایان می کند و فراخواندن به بت پرستی از دیگر اشتراکات و تشابهاتی است که دربارة این دو در متونِ مختلف دیده می شود که همة این شواهد به ارتباط این سه شخصیّت دلالت دارد؛ در حالی که در شاهنامه و دیگر متونِ تاریخی – به جز مجمل التواریخ- به پیوندِ نسبی و نژادیِ ضحاک، مرداس و وزیرِ طهمورث اشاره نشده است. پژوهش پیشِ رو – که دستاورد مطالعه در شاهنامه و برخی متون نگاشته شدة مورخانِ دورة اسلامی است- به دنبالِ اثباتِ این پیوند، که در اثرِ شکستگیِ شخصیّت اسطوره ای شهرسب حاصل شده، شکل گرفته است.
۱۱۴.

ساختار تغذیه در اسطورة مشی و مشیانه براساس متون زبان های باستانی ایران

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: منطق اسطوره تغذیه جفت آغازین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۹۰ تعداد دانلود : ۲۳۰۳
در این مقاله، اسطوره ایرانی نخستین جفت انسان، مشی و مشیانه، بررسی و نقش تغذیه در این اسطوره در شکل گیری فرهنگ و ارزش گذاری مربوط به آن توضیح داده می شود. با مطابقة صورت های مختلف، نشان می دهیم که صورت آرمانی تغذیه، در فرهنگ ایران پیش از اسلام، تغذیه گیاهی و صورت متقابل و اسفل آن تغذیه گوشتی است. واسطه ای که میان این دو صورت متضاد در نظر گرفته شده است، تغذیه با شیر و تخم مرغ است که نه غذایی گیاهی اند نه غذایی گوشتی. بررسی منطقی که این اسطوره در شکل دادن این روند به کار می گیرد هدف مقاله است.
۱۱۵.

نگاهی دیگر به افسانه زال و رودابه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اهریمن زابل زال رودابه سام

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای اسطوره شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه شاهنامه پژوهی
تعداد بازدید : ۲۰۸۵ تعداد دانلود : ۱۱۰۴
قصه زال و رودابه در بستری از تقابل دوگانهBinaryopposition جریان دارد. تقابل بین زابلستان به محوریت زال، و کابل به محوریت مهراب. زال و زابل در پرتو فره ایزدی و گزاره های اهورا مزدایی معنا می شوند و مهراب و کابل با گزاره های اهریمنی. زیرا مهراب از تبار ضحاک ماردوش است. عناصر داستان اعم از اشخاص و حوادث در جریانی از تقابل دوگانه حرکت می کنند. اجزاء این تقابل دو گانه، گاه با هم در تعاملinteraction هستند و گاه در تضادparardox، یعنی زیر ساخت واحد دارند و رو ساخت متکثر. اشخاص محوری داستان عبارتند از سام، منوچهر، زال، رودابه، سهراب، سیمرغ(شخصیت فراتاریخی) و حوادث محوری عبارتند از: تولد زال، پرورش زال، طردِ زال از سوی سام. مجموعه اشخاص و حوادث، هر یک به فراخور موقعیت کار کردی و هویت ذاتی خود ساختار افسانه زال و رودابه را می سازند.
۱۱۶.

سیاوش و اسطوره بازگشت جاودانه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شاهنامه سیاوش میرچا الیاده بازگشت جاودانه خدایان میرنده

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای اسطوره شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد اسطوره ای
تعداد بازدید : ۲۰۸۳ تعداد دانلود : ۱۲۷۷
داستان سیاوش در شاهنامه به خاطر قرار گرفتن در متن حماسه، داشتن ریشه اسطوره ای و برخورداری از عناصر دراماتیک و تراژیک می تواند با بهره گیری از رویکردهای نو واکاوی و تحلیل شود. یکی از این رویکردها نظریه «بازگشت جاودانه» میرچا الیاده است. الیاده برای خدایان میرنده ویژگی هایی مطرح می کند؛ از جمله اینکه اصل و منشأ آنها مشخص نیست، در جوانی بدون ارتکاب گناه کشته می شوند، مرگ آنها منشأ تحولات و تغییرات بسیار می گردد، و پس از مرگشان نیز به خاطر نیاز انسان ها آیین های رازآموزی پیرامون مرگ آنها شکل می گیرد. با توجّه به ویژگی هایی که در متون اسطوره ای، حماسی و تاریخی برای سیاوش و آیین های پس از مرگ او ذکر شده است، می توان نتیجه گرفت که سیاوش یکی از همین ایزدان است که نمادی از صیرورت روان بشر شده است؛ زیرا روح او، خسته از زمان، با بازگشت به زمان ازلی از نو متولد می شود و این بازگشت جاودانه برای معتقدان به آیین سیاوش، با هر بار شرکت در مراسم سوگ او رخ می دهد و شرکت کنندگان در این آیین رازآموزی نیز هرکدام سیاوش دیگری می شوند.
۱۱۷.

مقایسة «رویین تنی و چشم آسیب پذیر اسفندیار» در متن های فارسی میانه (پهلوی) و شاهنامة فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شاهنامه آسیب پذیری رویین تنی اسفندیار متون پهلوی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای اسطوره شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه شاهنامه پژوهی
  3. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی
  4. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق شاعران و نویسندگان فارسی زبان بر یکدیگر
تعداد بازدید : ۲۰۵۴ تعداد دانلود : ۱۷۹۹
رویین تنی اسفندیار پاکدین و رواج دهندة دین مزدایی که بنابر ادبیات ایران باستان و متن های پهلوی و شواهد ذکر شده در وِجَر کرد دینی و سپس تأکید بر آن در زند وندیداد، به همت و دُعای اشو زرتشت و تقدیم ناری مقدس به او صورت پذیرفته، دارای ریشه ای بنیادین در فرهنگ ایران باستان بوده و زیربنای آن بر اساس منطقِ باورپذیریِ دینی و اندیشه های مزدیسنایی استوار است؛ در هیچ یک از متون اوستایی و پهلوی زردشتی کمترین نشانی ازآسیب پذیری چشم اسفندیار وجود ندارد. رویین تنی اسفندیار نیز در شاهنامه ـ علی رغم آن که افسانة تیرگز و چشم اسفندیار از جلوة خاصی برخوردار است ـ مورد تردید است. می توان احتمال داد «داستان آسیب پذیری چشم اسفندیار» از طریق راویان و ناقلان سنت های شفاهی کهن ماوراءالنهر و خراسان بزرگ و سیستان که محل پرورش داستان های اساطیری و حماسی بود، رواج پیدا کرد و سپس به تدریج با تغییر و تحولات گوناگونی به صورت یک روایت حماسی مدوّن که مجزّا و مستقل از خدای نامه بود، انعکاس یافت و مأخذی مورد وثوق و قابل استفاده برای نویسندگان شاهنامه های منثور شد. این داستانِ منفرد به شاهنامة ابومنصوری و سپس از آن طریق و یا به صورت جداگانه در کنار سایر مآخذِ فردوسی به شاهنامه راه یافت.
۱۱۹.

بررسی تطبیقی اسطوره سندباد در شعر بدرشاکر السیاب و خلیل حاوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اسطوره سندباد خلیل حاوی سیاب

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای اسطوره شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات جهان شاعران
تعداد بازدید : ۲۰۴۶ تعداد دانلود : ۹۳۷
بدر شاکر السیاب شاعر عراقی و خلیل حاوی شاعر لبنانی، هر دو نسبت به زندگی و وضعیت نابسامان جامعه خویش که در گرداب عقب ماندگی، جهل و استبداد غرق بوده، به شدت بدبین بوده اند. به کارگیری هنرمندانه میراث گذشته و اسطوره ها و از آن جمله، وصف افسانه سفرهای ماجراجویانه سندباد در شعر این دو، ابزاری مناسب برای بیان واقعیت های تلخ جامعه آن روز بوده است. سیاب، هرچند در آغاز امیدوار بود و اسطوره را برای بیان مقاصد انقلابی خود به کار می برد، اما طولی نکشید که روحیه یاس بر او غالب شد. قصایدی که در آن نقاب سندباد را بر چهره زده، متعلق به این دوره است. سندباد در واقع، توصیف دردهای جسمی و روحی شاعر و پژواک صدای عراق معاصر است که تغییرات سیاسی و اجتماعی آن، با ناکامی روبرو شده است. اما خلیل حاوی با استفاده از این اسطوره، از یک سوی مانند سیاب به بیان دردها و رنج های خود و ملت خویش می پردازد و از سوی دیگر، سندباد نزد او بعدی دیگر نیز می یابد و تبدیل به نماد تمدنی جدید می گردد. بنابراین، سندبادِ خلیل حاوی با انجام سفرهای مخاطره آمیز و موفقیت در آنها، به اهدافی دست می یابد که سندباد سیاب از عهده آنها برنیامده است. در یکی، رویارویی بین امید و نوامیدی آشکار است و در دیگری، یاسی مطلق بر همه جا سایه افکنده است.
۱۲۰.

بررسی و تحلیل مرگ و زندگی انسان نخستین، حیوان (گاو) و گیاه در اساطیر ایران از منظر نمادگرایی با تکیه بر شاهنامة فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اسطوره ان‍س‍ان ن‍خ‍س‍ت‍ی‍ن مرگ و زندگی نماد گرایی حیوان (گاو) و گیاه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۴۱ تعداد دانلود : ۱۳۲۸
اندیشه مرگ و زندگی یکی از مهم ترین اصول عقاید و باورهای آدمیان است. انسان از گذشته های دور تاکنون، بعد از آفرینش و مشاهده مرگ، همواره در پی جاودانگی و در آرزوی بی مرگی بوده است. در باور مردم گذشته و در بیشتر آیین ها، مرگ پایان زندگی و نابودی مطلق نیست؛ بلکه می تواند عاملی برای زندگی بهتر و والاتر باشد. در اسطوره و روایت های کهن مرتبط با انسان نخستین، حیوان (گاو) و گیاه، مرگ و زندگی از اهمیت خاصی برخوردار بوده به گونه ای که این سه عنصر آفرینش را به یکدیگر پیوند زده است. هدف این پژوهش بازشناسی شکل ارتباط میان سه عنصر اصلی آفرینش (انسان، حیوان یا گاو و گیاه) در اسطوره های ایران است؛ افزون بر آن دریافت رابطه میان مرگ و زندگی دوبارة این سه عنصر از اهداف دیگر این جستار است. بنابراین این مقاله بر آن است تا به این سؤالات پاسخ دهد که این سه عنصر اصلی آفرینش چگونه در اساطیر ایران نمود یافته اند و چه ارتباطی میان مرگ و زندگی آنها وجود دارد؟ این پژوهش با بررسی اسطوره مرگ و زندگی انسان نخستین در ایران، با رویکرد نمادگرایانه و به شیوه توصیفی تحلیلی انجام شد. در این جستار می توان دریافت افراد مختلفی در اسطوره های آفرینش ایرانی، در جایگاه نخستین انسان قرار دارند؛ کیومرث در اسطوره های زردشتی، جمشید در اساطیر ایران و هند و مهر یا میترا در آیین میتراییسم، در جایگاه نخستین انسان معرفی شده اند. ارتباط میان مرگ و زندگی انسان، گاو و گیاه نیز به صورت مستقیم است؛ به طوری که مرگ یکی به زندگی دیگری می انجامد و رشد و حیات دیگری مرگ یکی دیگر از عناصر آفرینش را به همراه خواهد داشت؛ البته سرانجام، این عمل به تکمیل آفرینش و عناصر آن می انجامد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان