" منظومه های حماسی ایران، بسیاری از آیین های ادیان باستانی را در بردارند و در اصل، نبرد روشنی و تاریکی یا نبرد اهورامزدا و اهریمن را بیان می کنند.
بررسی آیین های کهن ایرانی نشان می دهد که همواره سه آیین زَروانی، مهرپرستی و زردشتی بیشتر مورد توجه بوده و در این میان، «آیین مهری» (میتراییسم) که آیینی مبتنی بر چندگانه پرستی بوده با وجود پژوهش های بسیار، هم چنان در بخش های عمده ای ناشناخته مانده و به ویژه کمتر به نشانه ها و عناصر آن در آثار ادبی توجه شده است.
از جمله عناصری که در انجمن مهری دینی با چندین تجسم نشان داده شده و در حد ایزدی از ایزدان این انجمن تعالی یافته، گیاهی زرین به نام «هوم» است. هوم در شاهنامه تنها یک بار به آشکارا در هیأت مردی پشمینه پوش و چندین بار از جمله در داستان زاده شدن رستم به گونه ی نهانی در شکل گیاه درمان بخش یا نوشیدنی آیینی ظاهر شده و هر بار در طرح کلی روایتی از روایات شاهنامه نقش داشته است آن گونه که می توان گفت بدون شناسایی نقش این گیاه، فهم گوشه ای از روایات ملی ایران ناقص و ابتر خواهد ماند.
این نوشتار برآن است که مرتبه ی هوم در باور مهری دینان را نشان دهد و به بررسی نقش و جایگاه آن در شاهنامه بپردازد.
"
واژه تابو((taboo هم به معنی مقدس و هم به معنی ناپاک و نجس است و در کل معنای آن نوعی ممنوعیت و خطرناکی را می رساند؛هر تابویی به مثابه «ورد ممنوع» ی است که شکستن حریم آن انواع مواخذه –بشری یا آسمانی – رادر پی دارد. ادبیات هر ملت یک از عرصه های به چالش کشیدن تابوهای آن ملت است زیرا هنر و ادبیات با ویژگی های هنجار گریزانه وجنبه انتقادی که دارد حریم اغلب قراردادهای آسمانی و بشری را درهم می شکند و به عبارتی تابوشکنی می کند. در این مقاله سعی شده است ابتدا تابو و کارکرد آن معرفی شود سپس با محدودکردن معنای تابو در ممنوعیت مقدسات و منهیات دینی به رابطه تابو و ادبیات پرداخته شده است.در نهایت تابو شکنی در انواع ادبی کلاسیک فارسی مورد تحلیل قرارگرفته است.
جمله خبری و وجه تمایز آن با انواع دیگر جمله (انشا) از مباحث اصلی علم معانی است که نه تنها در این علم، بلکه در دانشهای گوناگون مرتبط با زبان، همانند فلسفه، منطق، زبانشناسی، معنی شناسی و حتی علوم ارتباطات و گفتمان شناسی نیز مورد بررسی و دقت نظر قرار گرفته است. به طور کلی، جمله خبری جمله ای در نظر گرفته شده که قابل صدق و کذب باشد و در اکثر علوم مذکور معیارها و ملاکهایی نیز برای سنجش صدق یا کذب آن ارایه شده است. هدف اصلی از این پژوهش، دست یافتن به پاسخی برای این سوال است که آیا امکان بررسی صدق و کذب در همه فرآیندهای زبانی وجود دارد یا خیر؟ و اگر پاسخ منفی باشد، چگونه می توان برای جمله های خبری در ادبیات- که منطق ویژه ای بر آن حاکم است - تعریفی براین مبنا در نظر گرفت؟ نویسنده براین باور است که نه تنها در ادبیات، بلکه در زبان ارتباطی نیز امکان بررسی صدق و کذب در همه فرآیندها وجود ندارد. بنابراین، لازم است چنین تعریفی بازنگری شده، معیارهای دیگری جهت تمایز این نوع جمله با انواع دیگر در نظر گرفته شود.
توجه و تامل در عوامل و انگیزه هایی که در سرودن شعر نقش داشته اند، از دیرباز مورد توجه صاحب نظران، بویژه فیلسوفان و شاعران بوده است، و غالب آنان برای شاعری، منبع و منشایی غیبی و آسمانی قایل بوده اند. در مقاله حاضر کوشش شده که در ابتدا زمینه و پیشینه بحث درباره منابع الهام، بازشناسی و بازنمایی شود، و سپس، انگیزه های شاعری مولانا، به تفصیل بحث و بررسی گردد. نویسنده، انگیزه های شاعری و منابع الهام مولانا را به دو دسته کلی، عاشقانه و بیرونی تقسیم و هر کدام را با نمونه های مناسب تبیین، و گاه تحلیل کرده است. از گفتار حاضر معلوم می گردد که مولوی گاه عامدانه و آگاهانه، و گاه ناخودآگاه و غیر عامدانه، به انگیزه ها و سرچشمه های شاعری خود اشاراتی کرده است. منبع و محور همه این انگیزه ها، و آغاز و انجام شاعری مولانا، به عشق و معشوق، و جلوه و جاذبه، و دعوت و داعیه آن باز می گردد. البته شوق و طلب و تقاضای مخاطبان و متقاضیان و دغدغه ارشاد نیز در رویکرد مولانا به کلام موزون عشق محور، بی تاثیر نبوده است.