فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۰۸۱ تا ۲٬۱۰۰ مورد از کل ۵٬۲۳۷ مورد.
مکتب هنری رمانتیک و دانش ریاضی
حوزههای تخصصی:
بیضه در کلاه
بررسی و تحلیل قصه «ناکجاآباد شقاوت» در مثنوی با توجه به بحرانهای انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از حکایات دویست و شصت گانه مثنوی، قصه کوتاه و فاقد عنوان و ماخذ است که در دفتر سوم و ذیل استان قوم سبا آمده و هیچ یک از شارحان و مفسران- جز در حد اشاره بدان نپرداخته اند. نگاه و تبیین این مفسران نیز در حد تاویل سمبلها و تفسیر واژگانی گزاره ها بوده که البته خود مولانا در ادامه داستان بدان پرداخته است. به نظر نگارنده، هیچ یک از محققان و مفسران، حکایت را بدون توجه به تاویل خود مولانا و به صورت ساختاری و به عنوان یک داستان مستقل بررسی و تحلیل نکرده اند که در این جستار سعی می شود با لحاظ این نکته، خوانش دیگری از داستان ارایه شود. نگارنده بر این باور است که تمام اجزای داستان باید به صورت یک کل در یک بافت و زنجیره معنایی در پیوند با داستانهای قبل تفسیر و تبیین شود. بر این اساس ضمن تحلیل ساختاری داستان و بررسی عناصر آن، قرائت دیگری با توجه به مسائل و مشکلات انسان معاصر از آن ارایه شده که در هیچ یک از منابع متقدم بدان توجه نشده است. قصه تمثیلی یاد شده از نظر نوع پردازش و کیفیت تصویرگری، ساخته و پرداخته ذهن و تخیل مولوی است که با توجه به جریان سیال ذهنی شاعر و با بهره گیری از اسطوره های دینی - چون داستان یوسف و رویای عزیز مصر، داستان ابراهیم و چهار مرغ - و با کمک تصاویر رویاگون و سوررئال پدید آمده است. این داستان به نسبت کوتاه، حاوی نکات و پیامهای عمیق جهانی برای انسان رها و تنها در عصر جدید است که مولانا ضمن توصیف برجسته ترین آفات و بیماریهای بالقوه بشری به تبیین، تحلیل و سرانجام، ارایه راهکارهای رهایی انسان از این آفات اهتمام ورزیده است.
سیمای مردم عادی در تاریخ بیهقی
حوزههای تخصصی:
معرفی اثر-بلاغت تصویر
حوزههای تخصصی:
پارادوکس هنر و ضد هنر
حوزههای تخصصی:
درباره سه اصطلاح طبی در قصاید خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان پر رمز و راز خاقانی، تصاویر شعرش را چنان در لایه های خیال می پیچد که جز به یاری ذهن نافذ و زیباشناس نمی توان به زیر ساختهای آن نفوذ کرد. اندیشه حکیمانه او مضامین شعرش را به قدری از آبشخورهای علمی و کلامی آبیاری می گرداند که جز با اندیشه دقیقا آشنا به علوم و فنون مختلف نمی توان به درک و وصف آن پرداخت. این شاعر بلند آوازه گاه پرچم پزشکی بر می افرازد و گاه تاج نجوم بر سر می نهد. زمانی درع حکمت می پوشد و زمانی خوان فکرت می گسترد و بدین ترتیب به اشعارش صبغه علمی می بخشد. باری، طب سنتی یکی از آشکارترین و پر کاربردترین موضوعات علمی قصاید خاقانی است. او با توصیف اندیشه ها و تجربه هایش با مضامین طبی، اگرچه زمینه های زیبایی شعرش را فراهم آورده به پیچیدگیها و دشواریهای معنایی و محتوایی آن نیز دامن زده است. نگارنده در این مقاله تنها به شرح و توضیح سه بیماری آبله، استسقا و سرسام پرداخته و کوشیده است معانی اصطلاحی و جایگاه ادبی آنها را در محور همنشینی کلام بررسی کند و درباره تصاویر هنری خلق شده به کمک اصطلاحات طبی و انگیزه های آنها سخن گوید و مشکلات و احیانا ابهامات ادبی پدید آمده با تصاویر طبی را در حد میسور حل کند.
«وجه تسمیه»کلهر
شناسایی فرهنگ عامه با نگاهی تطبیقی به خمسه نظامی
حوزههای تخصصی:
نمودهای اساطیری انبیا و آئین گذاران در شعر شاملو
حوزههای تخصصی:
سطوره، جان و جوهر جاودانی شعر است. گاه این دو عنصر خیال انگیز و دیرینه سال آنچنان با هم در می آمیزند که جدایی ناپذیر می نمایند و حتی تعیین هویت و مشخص نمودن تقدم و تأخر یکی بر دیگری در نشو و نما و پاگذاری به عرصه فکر و فرهنگ، پژوهشگران و اصحاب اندیشه را به زحمت می اندازد. شعر و اسطوره هر دو از خیال مایه ورند؛ با کمی تأمل در آثار هنرمندان و شاعران ژرف اندیش و خلاق می توان شاهد درهم تنیدگی و تعامل سازنده و سامانمند این دو پدیده فرهنگی، به طور متداوم، بود. اساساً شعر چند لایه، تأویل پذیر و تفسیربردار بدون بهره جویی از اساطیر و شاخ و برگهای گونه گون و نگارین آن قادر به گام نهادن در گستره هستی مانا و پایدار نیست؛ اما روش و روند بهره گیری هر شاعر از این مقوله معنی ساز و مفهوم پرور ممکن است رنگ و آهنگ خاص خود را داشته باشد.
شاملو با نگاه تیزبین و اندیشه پویای خود فضاهای اساطیری گوناگونی را برای ارائه مفاهیم متنوع انسانی ساخته و پرداخته نموده و با آشتی دادن اسطوره و شعر در یک بافت ویژه هنری، انواع اسطوره ها را در حوزه گسترده وارد پهنه پهناور و عمیق شعر کرده است؛ اما نگارنده این مقاله بر آن است تا به جستاری متأملانه در اساطیر انبیا و آیین گذاران که در سروده های شاملو نمود پیدا کرده و شاعر با اقبال و توجهی هدفمند و جهت دار به طرح و تبیین آنها اقدام نموده، بپردازد و با رعایت اختصار ابتدا چهره حقیقی تک تک انبیای مورد بحث را برابر آیات و روایات بنمایاند؛ آنگاه به توصیف بافته های ذهنی، تخیلات و آرمانهایی بپردازد که در بستر روزگاران دراز از سوی مردمان خیال گرا و اسطوره اندیش در اطراف شخصیت این پیامبران پراکنده شده و آنان را در هاله های مه آلود و ابهام آمیز اساطیر قرار داده و سبب شده که شاعران کیمیا کار، از جمله شاملو، با بیان هنری و میناگرانه خود طیفهایی از حقیقت و اسطوره را در منشور شعر خود بازتاب دهند و رمزناکی و رازوارگی سروده های نمادین خود را در ستیز با بی رسمیها و نابسامانیهای زمانه خود با الگوگیری از این سرنوشتهای قدسی و راه گشا دو چندان نمایند.
شاملو، به رغم آنکه از نگرش کل گرا، باورمند و ماوراءطبیعی و روی آوردن به تفکر و اندیشه ای که فاقد دیدگاهی درون گرایانه، معتقدانه و متافیزیکی است بی بهره بود؛ هرگز شعر خود را از منبع سرشار و ناپیدا کران متون و روایات آیینی که بیانگر سرگذشت انبیا و اولیاست، محروم نگردانید، گرچه نظر او در این خصوص بیشتر معطوف به منابـع و نقلیات مذهبی غربیان و غیرمسلمانان است و در بسیاری اوقـات بـه تبیین و تفسیر جهــان از زاویه دید
حضرت محمد (ص) در نگاه تاویلی شمس الدین محمد تبریزی
حوزههای تخصصی:
در مجموعه ادب فارسی به ویژه متون عرفانی کمتر متنی یافت می شود که از تقریر احوال پیامبران و قصص آنان بی بهره باشد. یکی از این متون که هم در رو ساخت و هم در ژرف ساخت از این موضوع متاثر است؛ مقالات شمس است در این اثر به مناسبت ذهن تاویل گرای مولف حوادث مندرج در تاریخ زندگی پیامبران تاویل و گفتارهای ایشان بنا بر باور مولف تفسیر شده است. تقریر در این مقالات یا بر سبیل استدلال و برهان محکم و برای تفهیم دیدگاه مولف و یا از باب تبرک و بر سبیل توارد ذهنی و یا به قصد معرفی انسان کامل در تمام ابعاد است که در این میان حضرت محمد (ص) را نمونه متعالی چنین انسانی معرفی می کند. در این مقاله مولف با این نگاه به اوصاف حضرت محمد (ص) در مقالات شمس پرداخته و خلاف آمد عادت های شمس را در این زمینه نشان داده است. نکته قابل تامل اینکه شمس در این اثر، از عمومی ترین مباحث در حوزه نبوت تا پرسش از برخی تابوها را مطمح نظر داشته که در برخی از موارد بدیع و هنری است. مفاهیمی چون مقایسه خود مولف با پیامبران و بعضا مخالفت با آنها، شبهه در برخی از احادیث، مقایسه ضمنی مولانا با پیامبر اسلام و... از این قبیل است. عمده ترین اوصاف حضرت محمد (ص) در مقالات شمس؛ همه علوم معلوم محمد (ص)، ارزش قرآن صامت به قرآن ناطق، تعظیم قرآن نه به خاطر خداوند که به خاطر محمد (ص)، میهمان خاص خداوند، محمد (ص) معشوق در لباس عاشق، نور محمدیه، پیامبر باز سپید سلطان ازل و مردمان دیگر مرغان سرگردان، استغراق تام، عدم استغنای حق از محمد (ص)، علم لدنی و... هستند که تحلیل و تفسیر آنها در اصل مقاله آمده است
نقش فلسفه تمثیلی در داستان پردازیهای مولانا در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمثیل در آثار مولانا - بویژه در مثنوی - علاوه بر شیوه بیان، نمایانگر نوعی اندیشه و جهان نگری است. در «فلسفه تمثیلی» مولانا آنچه استفاده از این شیوه را - به عنوان اصلی ترین سبک روایی حکایات - الزامی می کند، لازمه صدور معقول در محسوس است که مفاهیم مجرد و فرامادی را صورتی ملموس و قابل دریافت می بخشد. مولوی بنیادهای نظری این اندیشه را در یکی از مقالات فیه مافیه بیان کرده و در مثنوی به طور عملی این اندیشه را به تصویر کشیده است. این فلسفه تمثیلی که بر ماهیت دوبعدی تمثیل - روساخت روایی و ژرف ساخت فکری - مبتنی است، ساختاری دو وجهی به حکایت می بخشد که یکی نقش ممثل به داستانی و ادبی و دیگری نقش ممثل روحی و فلسفی را بر عهده دارد و در سبک روایی نویسنده، سلب اولویت از برخی ضروریات داستان چون «تعلیق» را به دنبال دارد. در داستانهای مثنوی می بینیم که این دو وجه ساختاری (ممثل و ممثل به) در خط روایی داستان با شکلی که از آن تحت عنوان «مثل گذاری» یاد می کنیم در کنار هم قرار گرفته اند. علاوه بر این، یکی دیگر از جلوه های تمثیل در آثار مولانا، «تفسیر تمثیلی» است که در توصیف بنمایه های رمزی و مضامین پوشیده داستانی به کار می رود و مهمترین کارکرد آن در هر یک از اشکالش، «تعلیم» است.