فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۲۱ تا ۱٬۵۴۰ مورد از کل ۵٬۲۳۷ مورد.
آیا جشن آبسالان پیوندی با جشن نوروز دارد؟
حوزههای تخصصی:
گذر از قصه ای اسطوره ای به خوانشی فیلمیک؛ یک بررسی تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات جایگاه همیشگی اسطوره بوده است. اسطوره ها از لابه لای فرهنگ های کهن ملل به متون رسوخ کرده اند و به شکل های گوناگون، به زندگی خویش ادامه داده اند. در این میان، ادبیات کودکان که در بدو امر شامل قصه ها و افسانه هایی برای مخاطب خردسال است، بنا به ویژگی های ذاتی خود، همواره صورت مناسبی برای محتوای اسطوره ای بوده است.
از این دیدگاه، قصه شنل قرمزی که در ورای یک داستان سادﮤ کودکانه، جایگاهی بوده است برای اسطورﮤ اروپایی گرگ انسان نما می تواند موضوع مناسبی برای یک بررسی فرهنگی و تطبیقی باشد.
بازپیدایی این قصه و این اسطوره (اسطورﮤ گرگ انسان نما)، این بار در یک اثر سینمایی معاصر، باعث شده است که این مقاله نگاه دوباره ای به موضوع بیفکند؛ نگاهی که دربرگیرندﮤ یک بررسی تطبیقی میان دو شیوﮤ مختلف بیان هنری، یعنی ادبیات و سینماست؛ یعنی یکی از موضوعات به روز و مورد بحث در ادبیات تطبیقی.
پرسش اساسی این است که در این روند تکاملی از قصه ای کهن تا نسخه ای از هنر هفتم، سینما، چه تغییرات مضمونی و مفهومی ای در داستان رخ داده است؟ این دگرگونی ها ناشی از چیست و چگونه می توان آنها را دریافت؟ برای دست یافتن به پاسخی برای این پرسش ها، مفاهیم و داده های روان کاوی یونگ و فروید، و همچنین نظریات چند متفکر ادبیات تطبیقی به یاری ما آمده اند تا در نهایت، خواننده به درک گسترده تری از طرز تفکر پیچیدﮤ انسان مدرن امروزی دست یابد.
ویژگی های حکایات موسیقایی در آثار عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حکایات موسیقایی در آثار عطار، حکایاتی است که بافت و ساختاری موسیقایی دارند و برای طرح و درک مبانی و مفاهیم عرفانی، امکانی مهم به شمار می روند. بررسی تعامل عرفان و موسیقی از منظر منظومه های عطار و نیز تذکره الاولیا، فضا و دیدگاه های موسیقایی عطار را نیز مشخص می کند. در منظومه ها و تذکره الاولیاء عطار، 19 حکایت موسیقایی ذکر شده که در این میان، الهی نامه با 9 حکایت موسیقایی بیشترین بسامد را به خود اختصاص داده است. حکایات منثور در تذکره الاولیا، شش حکایت مستقل اند که منظومه ها فاقد آنند. در حالی که بیشتر حکایات موسیقایی منظومه ها در تذکره الاولیا بارها ذکر شده است. درون مایه حکایات موسیقایی متضمن درک باطن نغمات و حقیقت نفخه الهی و مرافقت و پذیرش اهل موسیقی از دیدگاه مثبت اندیش عرفانی است.
سنخ شناسی و وجوه تمایز قصص قرآنی
حوزههای تخصصی:
"این مقاله، سنخ شناسی و وجوه تمایز قصص قرآنی و واژگان مرتبط با آن، مانند خبر و حدیث را از برخی ژانرهای روایی از قبیل افسانه، اسطوره و گزارش های تاریخی بررسی و تحلیل می کند. بر این اساس ابتدا به لزوم تبارشناسی این ژانرها اشاره می شود و سپس، تبار واژگان اصلی مرتبط با واژه قصص قرآنی در پرتو اشاره به آیات و منابع معتبر بررسی می شود. همچنین نویسنده در ادامه، به سنخ شناسی وجوه تمایز قصص قرآنی از افسانه، اسطوره، قصه عامیانه و گزارش های تاریخی می پردازد. با این توجه انواع قصص قرآنی گرچه در نقل داستان و در داستان پردازی ممکن است با این گونه ژانرهای روایی مرز مشترک جزیی پیدا کنند، یک نکته مسلم است و آن اینکه این داستان ها از هر سنخی باشند، از جانب خداوند بر قلب پیامبر وحی شده است، پس امکان ناراست و خرافی بودن آنها به تمامی منتفی است.
"
وظیفه ی اجتماعی شعر
تصویر غرب در ادبیات داستانی ایران
منبع:
کیان ۱۳۷۶ شماره ۳۶
حوزههای تخصصی:
گر شاسب در پیشگاه اورمزد (نمونه ای از داوری در فرهنگ ایران باستان) (تقدیم به استاد مهرداد بهار)
کلک فلسفه: زمان و عدد در اندیشه اسطوره ای
منبع:
کلک مرداد ۱۳۷۲ شماره ۴۱
حوزههای تخصصی:
پرومته، بعد از نبرد
تاثیر طبیعت بر شعر جنوب ایران
حوزههای تخصصی:
تصویرهایی که در ترانه ها و دو بیتی ها مخصوصا در دو بیتی های جنوب شکل پذیرفته اند دگرگونی بسیار با تصاویر انواع دیگر شعر دارند ترانه پرداز و ترانه خوان جنوبی با تمام دردها و غصه هایی که در دل دارد هیچگاه این دردها را آشکار و صریح بیان نداشته بلکه در به تصویرکشی این دردها، به سمبل گرایی و نمادسازی پرداخته است.در شعر و شروه جنوب ایران هیچگاه شکایت برای نان یا تعلقات مادی دیده نشده است این مساله در دو عامل ریشه می یابد نخست اینکه سراینده و خواننده این ترانه ها از مناعت طبع و علو همت بسیار برخوردار است بطوریکه در کمال نیاز و احتیاج و در عین درماندگی دست طلب پیش هیچکس دراز نمی کند و ارزش هنر و گوهر وجود خود را به معیاری برتر از زر می سنجد اما در مقابل هنر خود چشم داشتی به داشتن زر ندارد، دیگر اینکه نمی خواهد مشکلات و فقر خود را بیان کند تا با بیان آنها حس ترحم دیگران را برانگیزد و چنانکه گفته شد با تمام نارسایی و فقری که روزگاری دراز چهره این دیار را دگرگون ساخته است، در ترانه ها و دو بیتی ها و در زبان شروه پردازان هیچگاه نشانه ای از اظهار این ناتوانی های مادی دیده نشده است بلکه این نارسائیها را در چهره روزگار که به نظر سراینده معتقدترین عامل دربدری و پریشانی است احساس می کنیم شاعر در این مرحله از بیوفایی یار می نالد و از جفای روزگار، از عهدشکنی معشوق و از گریزپایی دلدار، اما معشوق و دلدار با بهترین سمبل ها و تصویرها در شعر نشسته است آیا می توانیم این یار جفاکار و این دلدار دل آزار را نمادی برای روزگار بنامیم و این همه بیوفایی و عاشق کشی و سختگیری را متوجه دنیا بنماییم، بعید نیست که چنین باشد و اگر این مساله مورد قبول ما واقع شود باید نکته دیگری به دو نکته قبلی یعنی مناعت طبع و عدم دل آزاری مردم توسط شاعر و شروه خوان اضافه کنیم و آن اینکه در آن روزگاران نیز شاعر و سراینده از حضور آزادی بیان محروم بوده و آنچنان که باید نمی توانسته سخنان خود را آشکارا بیان نماید بنابراین تمام جفاها و ستم ها و بیدادگریها را یا به عهده روزگار و یا به گردن یار می انداخته است و مسلم است که در این میانه نه روزگار مقصر بوده و نه یاری در کار بوده است زیرا اولا روزگار و جهان به شکوه و شکایت و درد و رنج هیچ کس وقعی نمی گذارد و طبیعت چنانکه در سرشت او است مطابق هر فصل چهره عوض می کند و کاری به کار هیچکس ندارد