متناقض نما یا پارادوکس در شعر، هم در حوزه زبان و هم در حوزه معنا باعث آشنایی زدایی و برجستگی کلام می شود. این شگرد ادبی از دیرباز مورد توجه شاعران بوده است؛ در شعر معاصر، به تبع پیشینه آن در ادبیات کلاسیک فارسی و نیز با آشنایی و توجه به ادبیات غرب، مورد استقبال شاعران معاصر قرار گرفت. فروغ فرخزاد در دو مجموعه واپسین شعر خود از متناقض نمایی برای برجسته سازی و ایجاد ابهام هنری که جلب توجه مخاطب را در پی دارد، استفاده ی زیادی می کند فروغ این شگرد شعری را برای اهدافی هم چون معناگریزی، ایجاد بار عاطفی، بیان طنز، ریشخند و ... به کار می گیرد. این شیوه تاثیر زیادی بر خواننده دارد و زیبایی خاصی را می آفریند. در این مقاله متناقض نمایی در شعر فروغ در دو بافت مورد بررسی قرار گرفته است: 1) بافت زبانی که بیشتر باعث اختلال در زبان می شود، 2) بافت موقعیت که علاوه بر زبان، باعث آشنایی زدایی در معنا و پیش فرض های قراردادی ذهن جمعی می شود. نمونه هایی از شعر فروغ که با این شیوه بیانی به کار رفته، آورده شده است. این جنبه از شعر فروغ علاوه بر معناگریزی و ایجاد ابهام نشانگر یکی از وجوه زیبایی شعر اوست.
اگرچه گرشاسب نامه اسدی طوسی کتابی حماسی است که شخصیت های اصلی آن را مردان مبارز تشکیل می دهند، حضور برجسته زنان را در آن نمی توان نادیده گرفت.
در این پژوهش، تلاش بر این بوده است تا هویت زنان و نقش آنان در شکل گیری جریانات جامعه و مسایل مربوط به آن ها با تکیه بر گرشاسب نامه بررسی شود. بخش اول، تحلیل شخصیت هایِ زن گرشاسب نامه را شامل می شود و در بخش دوم، مسایل مربوط به زنان، ازدواج و خانواده پیگیری شده است.
نتیجه ای که از این تحقیق متصور بوده است، پاسخ گویی به برخی از شبهه های ایجاد شده در زمینه کم رنگ بودن نقش زنان در جامعه ایران آن زمان بوده است که مستندات متن، این شبهه ها را باطل می کند. نکته ای که نباید دور از چشم قرار گیرد، این است که گرشاسب نامه، کتابی حماسی است که موضوع آن، جنگها و هنرنمایی های پهلوانی است، بنابراین، بسامد بالای مسایل زنان در این کتاب، پویایی جامعه زنان را در آن عصر نشان می دهد.