فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۶۱ تا ۷۸۰ مورد از کل ۴٬۱۷۷ مورد.
نگاهی به ابیات و عبارات عربی دیوان دهخدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شعر دوران مشروطه، شعری با مفاهیم و طرحهای تازه است که با رویکردهای انتقادی، سیاسی و اجتماعی تا حد زیادی مردمی شده و مخاطبان فراوانی یافته است؛ اما به لحاظ روساخت و شکل، همچنان همانندیهای زیادی با شعر دوران کلاسیک دارد که یکی از وجوه آن استفاده از زبان عربی در اشعار این دوران است. دهخدا نیز یکی از شاعران دوران مشروطه است که به نظر می رسد عربی مابی به عنوان یک ویژگی عمده، شعر او را در شکل و ساختار به شعر گذشتگان شبیه کرده است. بسامد فراوان کلمات، عبارات، مصرعها و ابیات عربی یکی از دلایل مهم چنین شباهتی است. در این مقاله سعی می شود با دسته بندی موضوعی اشعار دیوان دهخدا، که در آنها لغات و عبارات و ابیات عربی به کار رفته، نوع استفاده دهخدا از زبان عربی مورد بررسی قرار گیرد و مشخص شود این عربی مابی تا چه اندازه با مضامین و اندیشه جدید در شعر دوران مشروطه هماهنگ است و تا چه حدی تحت تاثیر اندیشه و شعر دوران گذشته قرار دارد.
پرونده: هرتا مولر؛ ده فرمان برای نوشتن Herta Muller
حوزههای تخصصی:
تصحیح چند بیت از دیوان اثیر اخسیکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اثیرالدین اخسیکتی، شاعر پارسیگوی اواخر قرن ششم هجری و از شاعران ورزیده طبع و چیره زبان در ایجاد معانی و مضامین نو و از قصیده سرایان معروف زبان فارسی است که در اخسیکت از محال فرغانه ماورالنهر می زیسته است. دیوان این شاعر، تنها یک بار، آن هم در مرداد ماه 1377، توسط استاد رکن الدین همایونفرخ، تصحیح شده و به چاپ رسیده است. این چاپ شامل مقدمه ای در شرح احوال شاعر، روش تصحیح و بازنویسی مطالب تذکره نویسان درباره اثیر اخسیکتی است. با اینکه مصحح چند نسخه خطی را با یکدیگر مقابله و مقایسه کرده و در تصحیح آن زحمات فراوانی کشیده است به دلیل تاخیر نسخه های مقابله شده و نیز بدخوانیها و ناخوانیهای متعدد مصحح از نسخه اساس و نیز حذف و جابه جایی مصاریع، بسیاری از ابیات این دیوان، همچنان مبهم و مشکوک باقی مانده است و بسیاری از اشعار نیز کاستیهای فراوانی دارد. نگارنده با دسترسی به چند نسخه کهن از دیوان این شاعر و مطابقه و مقایسه آن نسخ با نسخه چاپی، شمار فراوانی از تحریفات، تصحیفات، اغلاط، ابهامات، تعقیدات و اختلالات وزنی این دیوان را تصحیح، و برخی از آن ابیات را در این مقاله ارائه کرده است؛ کلماتی چون «مضا»، «وغا»، «غریم»، «اسل»، «نعیب» و «اوبار» که با تحریف و تبدیل به صورت «قضا»، «دغا»، «عظیم»، «عسل»، «به عیب» و «ادبار» درآمده است
شعر پارسی
منبع:
شعر بهار ۱۳۸۸ شماره ۶۵
حوزههای تخصصی:
شهادت نامه کسی از ما
منبع:
شعر بهار ۱۳۸۸ شماره ۶۵
حوزههای تخصصی:
سمفونی روایت قفل شده
منبع:
شعر پاییز ۱۳۸۸ شماره ۶۷
حوزههای تخصصی:
شاعرانگی های آقای مدیر
منبع:
شعر زمستان ۱۳۸۸ شماره ۶۸
حوزههای تخصصی:
درآمدی بر هنر شاعری صائب، شاعری مضمون ساز و هنرمند(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
بی شک صائب تبریزی یکی از پرکارترین، پر اثرترین، بلند اندیشه ترین و موشکاف ترین و مضمون آفرین ترین شاعران ادب پارسی و یکی از معروفترین شاعران سبک هندی است. صائب به پشتوانه فکر دقیق، ذهن روشن و خلاق و اندیشه نکته سنج، از بهترین های ادبی ایران است. صائب شبکه های به هم تنیده مضامین ذهنی خویش را با الهام از ایهام ظاهری و درونی عبارات و دور نمای تلمیحی واژه ها، در بوم نقاشی کلام خود به تصویر می کشد و آیینه تمام نمای ظرافتها، ریزه کاریها، نکته سنجیها، و باریک اندیشی های شیوه نوین می گردد. او از کنار طبیعت عالم وجود، به راحتی و آسانی نمی گذرد بلکه می ایستد، از آن الهام می گیرد، مضمون و موضوع و خمیرمایه کار خود قرار می دهد و جامه هنری بر آن می پوشاند و در ساختار دو کفه ای عینی و ذهنی، معادله ای برای آن ترسیم می کند تا به همین دستاویز، رنگ تمثیل و تعلیل هنری را در اشعار خود پررنگتر و خواننده را مسحور ظرافت کلام و سخن خود نماید. ویژگی مهم عدم ارتباط بین بیت ها سبب شده تا بنای شعرهای این سبک بر تک بیت ها استوار شود و در نتیجه، رواج بیت های آن بین مردم بیشتر از سبکهای دیگر باشد، بطوری که اکثر بیت هایی که در بین مردم به عنوان شاهد یا ضرب المثل به کار می رود از شاعران سبک هندی است. مصراع برجسته از موتیوهای رایج در شعر صائب است. شعر های سبک هندی که عمدتا غزل هستند مبتنی بر بیت است و ارزش هر شعر در بیت های آن است. بسامد به کارگیری اسلوب معادله در اشعار صائب بسیار بالاست. هرچند تناقض گویی در بین شاعران پرکار اجتناب ناپذیر است، ولی تناقض گویی صائب در بین این نوع از شاعران، از شهرت خاصی برخوردار است. در تمثیلهای صائب ارتباط معمولا دو جزیی است، یعنی دو جزء در مصراع اول با دو جزء در مصراع دوم با یکدیگر مرتبط می شوند و معادله شعری را برقرار می کنند. گاهی ارتباط بین اجزای دو مصراع سه جزیی می شود و گاهی ارتباط ها از این هم بیشتر می شود. یکی از مختصات چشمگیر شعر صائب در حوزه ترکیب ها، بسامد بالای ترکیب های استعاری است که از رهگذر شخصیت بخشیدن به اشیا حاصل می شود. از ویژگیهای منحصر به فرد صائب و دیگر شاعران این سبک، نحوه به کارگیری از ساختی خاص از ایهام در بسامدی بسیار بالاست که در آن ترکیبات اسمی و فعلی، به دو یا چند معنی بیان می شوند. صائب همانند شاعران سبک هندی در استعمال ترکیبات خاص که از ویژگیهای سبکی این دوره محسوب می شود، فروگذاری نکرده است.
ناامیدی های م . امید (مهدی اخوان ثالث) (4)
حوزههای تخصصی:
اول دفتر: از روزمره گی تا شعر
حوزههای تخصصی:
بررسی شعر هوشنگ چالنگی و تأثیر آن بر جریانهای شعری دهه¬های 50 تا 70(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دهه چهل شمسی یکی از درخشان¬ترین مقاطع شعر معاصر فارسی است. در این دهه، جریانها و موج های زیادی مانند موج نو، شعر دیگر و شعر حجم از دل شعر نیمایی سر برآوردند. هوشنگ چالنگی از جمله شاعرانی بود که در این دهه به شعر بیوزن موج نو گرایش پیدا کرد و به همراه چند شاعر، گروه «شعر دیگر» را تشکیل دادند که بعدها هسته نخستین «شعر حجم» شدند. آموخته¬ها و آموزه¬های شعری چالنگی در دهه پنجاه سرمشق شاعران جوان مسجدسلیمان قرار گرفت و از پس آن و با حمایت پرشور منوچهر آتشی، موج ناب پا گرفت. چالنگی از زبانی ویژه در سروده¬هایش بهره گرفته است. شعرِ او، شعری موجز است. توجه به عناصر اقلیمی و طبیعت زادبوم خویش در سرودههایش جلوه¬ای تازه به شعرهایش بخشیده است. بازآفرینی اسطوره در شمایلی تازه، فراروی از تقطیع نیمایی، تصویرهای فراواقعی، آشنایی¬زدایی و استعاره¬گرایی از دیگر ویژگیهای شعری اوست.
تحلیل روایت شناسانه داستان گنبد پیروزه هفت پیکر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با بررسی الگوهای پیرنگ در نظریه های روایت شناسی به این پرسش پاسخ می دهیم که «الگوی کنشهای» طرح داستان گنبد پیروزه چیست واین الگو بیانگر و نشاندهنده چیست. با این پژوهش ساختاری به شناخت ذهن بشر آنگاه که در حالت خلق روایت عرفانی است دست می یابیم. برای تحلیل این روایت از روش تودورف و گریماس استفاده شده است. اساس روش تودورف به شناسایی الگوی کنشهای داستانی و عنصر ثبت بنمایه اصلی اختصاص دارد. با شناسایی این دو مورد تایید می شود که روند شکل گیری و پیشرفت کنشهای داستانی در داستان ماهان با داستان هبوط تطابق دارد و بنمایه اصلی این داستان یکسان است. برای اثبات این یکسانی از روش گریماس استفاده می شود که بر پایه جفتهای متقابل داستانی و الگوی کنشگرها (شخصیتها) استوار است که از این طریق تناظر و برابری شخصیتهای دو داستان نشان داده می شود.
با توجه به شواهد نتیجه این می شود که داستان ماهان در طبقه بندی قصه های عرفانی قرار می گیرد و سرچشمه و ریشه آن داستان هبوط است.