فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۸۰۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
ضرورت تمایز میان فرآیند ارتقا و مبتداسازی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زبان فارسی جمله ساخت ثابتی ندارد
حوزههای تخصصی:
عنوان مقاله پیام مقاله را باصراحت تمام بیان می کند.مساله این است که ما امروز همگی به طور ضمنی این اصل را پذیرفته ایم که درفارسی فعل باید درپایان جمله بیاید و ساختارهای استاندارد همان : فاعل+مفعول+فعل و مسندالیه+ مسند+ و رابطه می باشند. ما در این مقاله روشن کرده ایم که باتوجه به اوستا، فارسی باستان، فارسی میانه، فارسی دری تا فارسی امروز و زبان گفتار و آثاری چون مقدمه ابومنصوری،تاریخ سیستان، بلعمی، ناصرخسرو، تذکره الاولیاء، فیه مافیه، گلستان سعدی، تا آل احمد و دولت آبادی، زبان فارسی ساختاری آزاد داشته و روشن کرده ایم که ساختار متحجر کنونی چگونه بر زبان تحمیل شده و به تدریج به صورت قاعده درآمده است. با توجه به این نکته حرف ما این است که با یک ساختار متحجر بی انعطاف همه حرفها به راحتی گفتنی نیستند، و اگر می خواهیم زبان فارسی توانمندتری داشته باشیم، باید با الهام از ساختار آزاد زبان در دوره هایی مورد بحث، دوباره در زبان وحی تازه بدمیم و تفصیل این نکته راباید در اصل مقاله دید. در ضمن این جانب این مساله را در کار ناصر خسرو و بیهقی نیز با جدیت پی گرفته ام و امیدوارم که این کارها و این پیشنهاد در نهایت به نتیجه دلخواه بینجامد.
آیا شمس تبریز هندی بود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال 1997 م. مجموعه مقالاتی با عنوان""نی مولانا روم"" به زبان انگلیسی در هند به چاپ رسید که بررسی یکی از مقاله های آن که نویسنده اش رسیه گووین بریتانیایی است موضوع این مقاله خواهد بود. وی به دلایلی ادعا می کند که شمس تبریز هندی الاصل است و در طول مقاله خود سعی در اثبات این مدعا دارد. ضمن طرح دلایل نویسنده، اینجانب آنچه را که در نقد نظر رسیه گووین لازم می دانم در مقاله حاضر خواهم آورد.
گذرایی در زبان فارسی بر مبنای برنامة کمینه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله مقوله نقشی گذرایی موجود بین مقوله نقشی اسناد و فعل مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش که در چارچوب برنامه کمینه گرای بوورز[1] (2002) صورت گرفته، نگاهی متفاوت به ویژگی گذرایی در زبان فارسی دارد. طبق این رویکرد، گذرایی مقوله ای جهانی است که در ساخت هایی از قبیل ساخت های متعدی معلوم، مجهول و میانه وجود دارد. اگرچه هسته این مقوله نقشی، که می تواند به صورت یک فرافکن بیشینه (گروه گذرایی) نمود یابد، قابلیت اعطای نقش تتایی[2] به جایگاه مشخصگر خود را ندارد، اما در صورت داشتن مشخصه های فی[3] توانایی اعطای حالت مفعولی به مفعول صریح را دارا خواهد بود. طبق تحلیل حاضر و با استناد به داده های زبان فارسی (همانند زبان های انگلیسی، آلمانی، ایسلندی، اسکاتلندی، روسی و اوکراینی) عملکرد فعل سبک (فعل پوسته ای) لارسن (1988) در زبان فارسی را می توان به دو گروه نقشی گذرایی و اسناد واگذار نمود
بازاندیشی در اصطلاح و تقسیم اضافه های مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله در آغاز به تعریف «اضافه» اشاره شده است و سپس به تقسیم بندی انواع اضافه ها -اضافه های حقیقی و مجازی- در دستورِ سنتی. پس از آن در اصطلاح «اضافه های مجازی» بازاندیشی شده و تقسیم بندی دیگری برای انواع اضافه ها پیشنهاد شده است. این تقسیم-بندی بر اساس «برجسته سازی»، «خودکاری» و «نقش ادبیِ» زبان صورت گرفته است. در پی تبیینِ این تقسیم بندی تازه، برخی ویژگی های «تشبیه» مورد بحث قـرار گرفته و نمـونه هایی از متونِ کهن نقـل شـده است که -با توجـه به ویژگی های اساسی «تشبیه»- در شمارِ اضافه های تشبیهی قرار نگرفته اند. این اضافه ها که از پیوند یک اسم ِذات و یک اسم ِمعنا پدید می آیند، گونه ای دیگر از «اضافه های زبان ادبی» به-شمار آمده و «اضافه ی تعیُنی» نام گرفته اند. در بخش دیگر نمونه هایی از تعیُن بخشی در زبانِ معیار نقل شده است. مطالبِ مطرح شده در بخش نتیجه گیری جمع بندی شده-اند.
بررسی اجزای کلام در جنیدنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جمله بررسی های مفید برای آشکار شدن ساز و کار روایت ها و به طور خاص قصّه های عامیانه، روش تجزیه و تحلیل تودوروف، نظریه پرداز عرصه ساختارگرایی است که در تحلیل روایت های اسطوره ای به کار گرفته شده است. وی این نوع قصّه ها را از جنبه های مختلف مورد توجه قرار داده و در بررسی اجزای کلام قصه ها، آنها را همچون پاره های گفتمان به سه دسته اسم، صفت و فعل تقسیم کرده است. بنابراین با تجزیه و تحلیل روایت، می توان به واحدهایی صوری دست پیدا کرد که با اجزای کلام دستوری شباهت چشمگیری دارند.
این نوشته «جنیدنامه» را از جنبه اجزای کلام بررسی می کند و می کوشد، با تکیه بر نظریه تودوروف به درک ارتباط متقابل شخصیت های «جنیدنامه» دست یابد. برای دستیابی به این هدف ابتدا توضیح مختصری در مورد نظریه تودوروف در زمینه اجزای کلام داده می شود و سپس اجزای کلام؛ یعنی اسم خاص (شخصیت)، فعل (کنش)، صفت (ویژگی) و همچنین چگونگی ارتباط شخصیت های قصّه با توجه به هریک از این اجزا مورد توجه قرار می گیرد. بررسی این ویژگی در درک پیکربندی روایت و نیز شناخت زنجیره ارتباطات شخصیت ها که قصه بر اساس آن پایه ریزی می شود مؤثّر خواهد بود.
دیباچه بر کتاب در گلستان خیال حافظ (نگارش خسرو فرشید ورد)
منبع:
گوهر آبان ۱۳۵۷ شماره ۶۸
حوزههای تخصصی:
بررسی زمان فعل فارسی در بوف کور و سووشون بر اساس نظریه زمان هارالد واینریش
حوزههای تخصصی:
کاربرد نظریه زمان هارالد واینریش در دو متن داستانی فارسی بوف کور و سووشون نشان می دهد تقسیم بندی متون بر اساس زمان های فعلی به دو دسته نقل و بحث توسط واینریش در داستان فارسی نیز قابل تشخیص است. زمان های نقلی، حال و آینده بخش هایی از متن را می سازند که بیشتر جنبه بحث و گفت وگو دارند. از سوی دیگر زمان های گذشته ساده، گذشته استمراری و گذشته دور (بعید) بیشتر بخش نقلی و حکایتی متن ها را تشکیل می دهند. دیگر اینکه هر دسته حال، آینده و گذشته خاص خود را داراست. در نظام بحث، زمان نقلی نقش پس نگری، حال نقطه صفر و آینده نقش پیش نگری دارد. در نظام نقل، گذشته دور نقش پس نگری دارد و گذشته ساده و استمراری هر دو نقطه صفر هستند. در زبان فارسی زمانی که نقش پیش نگری را در این نظام داشته باشد، وجود ندارد.
سرانجام اینکه در نظام نقل، دو زمان گذشته ساده و استمراری عملکردی در جهت برجسته سازی دارند. قسمت هایی که با گذشته استمراری می آیند در پس زمینه و نقاط دور صحنه قرار می گیرند؛ درحالی که مورد اصلی حکایت که با گذشته ساده می آید در جلو صحنه قرار دارد.
ضمایر تکراری در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقدی بر سیر تاریخی ساختمان فعل مرکب در کتب مهم زبان شناسی و دستور زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
مقاله به زبان عربی: دلایل اختلاف آراء نحوی نزد پیشینیان (أسباب تباین الرّأی النّحوی عند القدماء)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهم ترین ویژگی قواعد زبان عربی, گستردگی و تعدد آن است به گونه ای که فراگیری همه این قواعد و تسلط بر آن برای زبان آموز دشوار است. عوامل مختلفی در شکل گیری این تعدد نقش داشته اند. یکی از این عوامل, برخاسته از ویژگی خاص زبان عربی است؛ چه این زبان، زبانی است اشتقاقی که قابلیت گسترش و اخذ کلمات از دیگر زبان ها و تغییر آن بر اساس قابلیت های زبانی گویشوران خود را دارد. برخی دیگر از این دلایل نشئت گرفته از دستوریان زبان است؛ چرا که ایشان در طول زمان دستخوش عواملی چون فراموشی، توهم، اشتباه و یا تغییر اندیشه شده اند که خود در تعدد قواعد تأثیر داشته است.
علاوه بر دلایل ذکر شده، دلایل کلی تری نیز وجود دارد؛ از جمله اختلافات فرهنگی و تغییرات حاصل از تصحیف و تحریف که در بسیاری از آراء دستوریان می توان نمونه های آن را مشاهده کرد، هم چنین است نقش موسیقی کلام. گاه نیز این تعدد آراء ناشی از اختلافات مذهبی و فقهی است که به علت اختلافات سیاسی و مصلحت اندیشی اجتماعی بین افراد یک جامعه به وجود آمده است, و همواره بین افراد بشر موجود است.
این پژوهش با رویکردی توصیفی تحلیلی تلاش دارد همه جوانب این تعدد و اختلاف در قواعد دستور زبان عربی را بررسی کند و از مهم ترین نتایج آن می توان به تأثیرپذیری زبان عربی و قواعد آن از شرایط فرهنگی، اجتماعی و مذهبی جامعه و نیز اثرپذیری آن از فرهنگ و گرایشات دینی ـ مذهبی دستوریان و اینکه این تاثیرپذیری همچون شمشیری دو لبه است اشاره کرد؛ چه از یک سو موجب غنا و گستردگی زبان شده و از سوی دیگر موجبات پیچیدگی و دشواری یادگیری آن را برای زبان آموزان فراهم می سازد.
بن مضارع اشتقاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان فارسی، زبانی است ترکیبی و نه اشتقاقی اما در موارد بسیار نادر و استثنایی برخی از واژه ها که از بن مضارع ساخته می شوند؛ در آنها ساختار بن فعل می شکند و حرفی میان آن افزوده می شود و یا حرفی به حرف دیگر یا حروف دیگر تبدیل می یابد....
پسوندافزایی اشتقاقی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی: