فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۸۰۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، بعد از مقدمهای کوتاه نخست به چند معیار کارآیی برای تعریف دستورزبانها و تئوریهای زبانی مربوط به آنها پرداختهایم، و در ضمن روشن ساختهایم که دستورزبانها چرا باید نه تنها کارآیی مشاهدهای، بلکه سطح بالاتر کارآیی توصیفی را نیز دارا باشند. در ضمن تأکید کردهایم که اصولا تئوریهای جامع زبانی باید به سطح بالاتر کارآیی توجیهی نیز برسند تا از نظر جهانی معتبر، از نظر بنیاد روانشناختی واقعی و در عین حال به حداکثر محدود باشند. در بخش دوم سعی کردهایم روشن سازیم که همین محدودیت فوق العاده تئوری زبانی است که میتواند منجر به تئوری کارآ در مورد فراگیری زبان در کودکان باشد. در این زمینه سعی کردهایم روشن نماییم که دستور جهانی در واقع تئوری “حالت آغازین” استعداد زبانی فطری و مقدم بر هر نوع تجربة زبانی بوده و بر پایه بررسی دقیق دستور زبانهای ویژه، زبان شناس مجموعه جهانیهای زبانی را فرض میکند که بنیاد تئوری پیشنهادی او را از زبان تشکیل میدهد. در بخش سوم، تئوری نشانداری و دستور مرکزی مورد بحث قرار گرفته و اشاره شده که دستور جهانی در واقع با بنیادهای زیست شناختی موروثی پردازش زبان در کودکان مطابقت دارد. در این بخش متذکر شدهایم که مفهوم دستور جهانی مبتنی بر فرض دستور مرکزی بی نشان میباشد. مجموعه قواعد مرکزی و بینشان عام در نهاد کودکان به ودیعه گذاشته شده و کمک بسیار ارزشمند ژنتیکی دریادگیری سریع نظام پیچیده و انتزاعی زبان به کودکان میباشد. در واقع نقش کودکان در رسیدن به مجموعه قواعد مرکزی، انتخاب مجموعه خاص زبان ویژه از مجموعه قواعد ممکن مرکزی است که به وسیله تئوری دستور مرکزی تعریف شدهاند.
متمم فعل و افعال متمم پذیر در تاریخ جهانگشای جوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله : 1- ضمن تعریف ، متمم فعل بیان شده است که بعضی از افعال ، چه لازم و چه متعدی ، به یک جزء دیگر نیازمند هستند که آن جزء با حرف اضافه اختصاصی می آید . که این جزء متمم فعل نامیده می شود ؛ 2- به نقد و بررسی متمم فعل در کتب دستو از گذشته تا امروز پرداخته شده است ؛ 3- متمم فعل در تاریخ جهانگشای جوینی مورد بررسی قرار گرفته و نتایج زیر به دست آمده است : الف - متمم فعل با حروف اضافه «از» ، «بر» ، «به» و «در» هم با فعل لازم هم با فعل متعدی آمده است ؛ ....
فعل های یک شناسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زبان فارسی، فعل هایی هست که برخلاف دیگر فعل ها فاقد صیغه های شناسه دار است. به عبارت دیگر، در آخر این فعل ها فقط شناسه سوم شخص مفرد (-َ د در مضارع یا صفر در ماضی) می آید و لذا ارزش شناسه را ندارد. به همین دلیل، آنها را یک شناسه می نامیم. در این گونه افعال، نهاد، به جای مطابقت با شناسه، ضمیر متصل مطابقت می کند. ظاهرا اولین کسی که فعل های یک شناسه را بررسی کرده خانلری است. وی به بررسی آنها در متون پرداخته و بر آن است که، در این نوع، فعل به ظاهر «گذرا» ست یعنی مفعول می پذیرد؛ اما مفعول ظاهر در معنی فاعل است. در این گونه فعل ها، شناسه، یعنی جز حرفی که بر شخص دلالت می کند، نیست و فعل همیشه یکسان با ساخت دیگر کس (غایب) مفرد می آید؛ اما، به جای شناسه، ضمیر مفعولی جدا یا پیوسته به کار می رود. این ضمیر (یا اسم در دیگر کس) از نظر دستوری مفعول است اما از جنبه معنوی یا منطقی جانشین نهاد (یا فاعل) جمله است: وی را خوش آمد... فعل های ناگذر همیشه یکی از حالات انفعالی را بیان می کنند و از این جهت می توان آنها را فعل های بیان خواند. (ناتل خانلری 1349، ص 97-98) خانلری این گونه فعل ها را مرکب و همکردهای آنها را شش تا می داند: آمدن، بودن، شدن، گرفتن، بردن، زدن. (همو، ص 98) در دستور آموزش متوسطه عمومی، فرهنگ و ادب، نوشته علی اشرف صادقی و غلامرضا ارژنگ، نیز این گونه فعل ها تحت عنوان جمله های چهار جزئی بررسی شده است. در این دستور، از دیدگاه فارسی امروز، به بررسی این گونه فعل ها پرداخته شده است. نکاتی که در این دستور درباره این گونه فعل ها آمده چنین است: - این جمله ها دارای نهاد نیستند و، از این رو، جمله های غیر شخصی نامیده می شوند.- این جمله های کوتاه دارای چهار جز اصلی هستند: اسم (یا صفت) + ضمیر متصل + فعل + شناسه. - شمار این گونه جمله ها نسبتا محدود است و نمی توان جمله های تازه ای شبیه آنچه هم اکنون در زبان وجود دارد، ساخت. ...
متمم های فعلی و افعال مرکب در فارسی - شهرام احمدی)
حوزههای تخصصی:
فعلهای ترکیبی، فعلهای بی شخص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقصود از فعلهای ترکیبی فعل «مرکب» نیست، بلکه فعلهایی است که در بعضی ساختهای آنها از فعلهای دیگر به عنوان فعل معین استفاده می شود. چنانکه ماضی بعید مجهول «گشت»، «گشته بود» می شود. از طرفی نیز گونه ای از فعل بی شخص در فارسی بکار میرود که کار فعل مجهول را می کند: «جیب فلانی را ردند» به جای «جیب فلانی زده شد».
بن مضارع اشتقاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان فارسی، زبانی است ترکیبی و نه اشتقاقی اما در موارد بسیار نادر و استثنایی برخی از واژه ها که از بن مضارع ساخته می شوند؛ در آنها ساختار بن فعل می شکند و حرفی میان آن افزوده می شود و یا حرفی به حرف دیگر یا حروف دیگر تبدیل می یابد....
تحول کاربرد حروف اضافه زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در قلمرو حروف اضافه ، زبان متون نثر کهن فارسی از زبان نثر ادبی معاصر ، کاملا متمایز است و از یکدیگر باز شناخته می شوند و این امر ، نتیجه تحول زبان فارسی در چند قرن زندگی خود می باشد . آنچه موجب این تمایز گردیده عبارت است از : 1- برخی تکنواژهای نحوی که در زبان متون نثر کهن فارسی به عنوان حرف اضافه مورد استفاده قرار گرفته است یا در زبان نثر ادبی معاصر کاربردی ندارد و یا بهندرت در نقش حروف اضافه قار می گیرد ؛ 2- استعمال یک حرف اضافه با گونه های مختلف آن ؛ مانند«با» که شامل گونه های : «ابا» ، «با» و «وا» می باشد . ....
مفعول نشانه اضافه ای در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفعول نشانه اضافه ای یکی از وابسته های نحوی فعل در زبان فارسی است که تاکنون در کتاب های دستور و مقالات زبان شناختی مربوط به زبان فارسی توجه چندانی به آن نشده است. در این مقاله، می کوشیم، ضمن معرفی این وابسته نحوی فعل در زبان فارسی، شواهدی از کاربرد آن را در فارسی گفتاری و ادبیات قدیم فارسی به دست دهیم. بخش نخست مقاله به بحث در باره تفاوت ها و شباهت های مفعول نشانه اضافه ای با دیگر وابسته های فعل اختصاص دارد. در بخش دوم، به مطالعه شباهتی پرداختیم که بین این وابسته نحوی و عنصر ضمیر در برخی از عبارت های فعلی ضمیردار وجود دارد. در این قسمت، همچنین بحث کرده ایم که چگونه می توان این دو را از هم متمایز ساخت؛ دیگر این که شیوه ضبط و مدخل بندی هر کدام از آنها در فرهنگ ها چگونه باید باشد. بخش سوم به بررسی کاربرد مفعول نشانه اضافه ای در گونه های فارسی و نیز در ادبیات قدیم این زبان اختصاص دارد. در پایان، دست به جمع بندی مطالب و نتیجه گیری زده ایم.
در ستایش نشانه ها
حوزههای تخصصی:
صفت فاعلی مرکب مرخم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زبان فارسی، واژه های مرکب بسیاری وجود دارد که دستوریان سنتی آنها را صفت فاعلی مرکب مرخم می نامند، مانند میهن پرست، خودبین، خداشناس. چنان که می بینیم، ساختمان ظاهری این واژه ها چنین است: اسم + ستاک حال ضمیر مشترک + ستاک حال نخستین پرسشی که در باره این صفت ها مطرح می شود این است که آیا جز دوم آنها - مثلا بین درخودبین- ستاک حال است یا صفت فاعلی مرخم؟ چنان که می دانیم، در دستورهای سنتی، این جز را صفت مرخم به شمار می آورند: ممکن است از آخر صفت فاعلی مختوم به نده پسوند نده را حذف کنیم و آن را به جای صفت به کار بریم... در این صورت، آن را صفت فاعلی مرخم یا مخفف گوییم و در این حال قبل از بن مضارع کلمه ای می آوریم که با آن بن مضارع تشکیل یک صفت واحد بدهد. مانند سخن گو که اصل آن سخن گوینده بوده است. به گمان این نگارنده، دلایلی وجود دارد که نشان می دهد نظر دستوریان سنتی قرین صحت است. برای دفاع از این ادعا، لازم است با ساختار نحوی و معنائی صفت های مرکب فارسی آشنا شویم ...
دستور زبانی دیگر
حوزههای تخصصی:
نفی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث هر زبان ، نحوه منفی ساختن در سطوح مختلف - جمله ، گروه ، واژه و تکواژ است و در این مورد ، هر زبان ویژگیهای خود را دارد . در زبان فارسی ، تا آن جا که نگارنده می داند ، در این باره کاری انجام نگرفته است ؛ البته در دستورهای زبان فارسی اشاره ای مختصر به منفی سازی فعل شده است ، ولی نه جامع است و نه دقیق . در این گفتار ، مسائل مربوط به منفی سازی در زبان فارسی بررسی می شود .
نگاهی به یک نگاه
حوزههای تخصصی:
پیشوند نفی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سخن گویان هر زبان، در گفتار روزمره، برای مبادله پیام های گوناگون و افاده معانی، به شیوه های متنوعی متوسل می شوند. بررسی شیوه های استفاده از امکانات حوزه های زبان این واقعیت را نمایان می سازد که سخن گویان همه زبان های به صرفه جویی در گفتار، زمان صرف شده برای آن و صرف حداقل انرژی گرایش دارند که در زبان شناسی به اصل کم کوشی موسوم است. از طرف دیگر، اهمیت سرعت در قرن حاضر و نیاز به ارائه حداکثر اطلاعات با استفاده از حداقل داده های زبانی ایجاب می کند که اهل زبان از صورت های هم سان احتراز کنند. جنسن (1991)، به نقل از کیپارسکی، اصل اجتباب از هم معنایی را مطرح می سازد. به موجب این اصل، هیچ قاعده واژه سازی نمی تواند واژه ای هم معنی با یکی از واژه های موجود زبان تولید کند. اما، با مطالعه زبان فارسی، در می یابیم که برای ساختن واژه های دارای معنای منفی یا متضاد بیش از یک نوع پیشوند نفی در اختیار فارسی زبانان است که به پایه افزوده می شود تا واژه ای نو بسازد و این از اصل کم کوشی و اقتصاد به دور است. از این رو، در این مقاله، در حوزه صرف به مطالعه یکی از اجزای ساختاری موسوم به پیشوند می پردازیم و از بین تمام انواع آن نیز فقط یک نوع، یعنی پیشوند نفی، بررسی خواهد شد. تلاش خواهیم کرد تا، ضمن بررسی انواع پیشوندهای نفی در زبان فارسی، روشن سازیم که چرا برای مدلولی واحد چند وند متفاوت به کار می رود و آیا کاربرد این پیشوندها با هم تفاوت دارد و اگر چنین است هر کدام چه نقشی بر عهده دارند و، بر این اساس، آیا می توان آنها را دسته بندی کرد و بافت و کاربرد هر یک را مشخص ساخت. به این منظور، تک تک وندهای نفی در زبان فارسی معرفی و بافت کاربرد آنها مشخص می گردد...
نمودارها
حوزههای تخصصی: