فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۴۱ تا ۱٬۴۶۰ مورد از کل ۲٬۲۱۴ مورد.
تجلی از نظر علاءالدوله سمنانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ۱۳۸۴ شماره ۵۵
حوزههای تخصصی:
اگرچه واژة «تجلی» به معنی «آشکارشدن» و «آشکارکردن» آمده است، این واژه که در قرآن نیز در داستان حضرت موسی(ع) در طور بهکار رفته، درواقع غلبة نور حق برحضرت موسی(ع) بوده و در عرفان با مفاهیم وسیع بهکار گرفته شده است. هجویری تأثیر انوار حق به حکم اقبال بر دل مقبلان را تجلی، و کاشانی آن را دو نوع میداند: تجلی اوّل یعنی تجلی ذات حق به ذات خود و تجلی دوّم یعنی تجلی ذات حق به اعیان ممکنات که مرتبة تعین اوّل به صفت عالمیت و قابلیت اشیا را درنظر میآورد، که مَظْهَرْ و مُظْهِرْ ذات حق اند. شیخ علاءالدوله سمنانی تجلی را در چهار اسم که مظهر حق هستند، بیان میکند: تجلی آثاری حق را «رب»، تجلی افعالی حق را «رحیم»، تجلی صفاتی حق را «رحمان» و تجلی ذاتی حق را «الله» میداند و برای هریک از این اسما مراتب ویژه قائل و آنچه بیشتر مورد توجه او است، تجلی «رحمانی» است که در عالم کون مظهریت آن بیش از دیگر تجلیها است. چون تجلی بدون آینه مفهومی ندارد، عارفان دل انسان کامل را آینه درنظر آورده اند؛ زیرا انسان کامل، مظهر جامع ذات و صفات و اسمای حق است. دربارة تجلّی اگرچه بسیاری از شاعران عارف سخن گفته اند، توان گفت که زیباترین و دل انگیزترین آنها را در غزلی از حافظ میتوان دید: در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زدبررسی تجلی از دیدگاه حافظ، مقاله ای دیگر میخواهد و تنها در این مورد به یک غزل از حافظ اشاره رفته است
نگاهی نو به پدیده ای کهن (تخلص و بهره هنری از آن)
حوزههای تخصصی:
کرامات صوفیه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
زبان عرفان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
باارزش ترین متن صوفیانه
قلندر
منابع و قواعد تعبیر رؤیا در متون حکمی و عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"هدف این مقاله، بررسی و بیان منابع و قواعدی است که اهل عرفان و حکمت و معبران، در تأویل و تعبیر رؤیا از آنها استفاده میکردند.اگر رؤیا را به یک متن تأویلپذیر تشبیه کنیم، دریافت میشود که خوابگزاران قدیم، در تأویل این متن، هم به عبارات متن یا نمادها، هم به احوال نویسنده متن و هم به اوضاع تاریخی و شرایط اجتماعی وی نظر داشتند.به سخنی دیگر، خوابگزاری قدما بر سه پایه قرار داشت:زمان و مکان دیدن رؤیا، در تعبیر و تأویل نقش مهمی ایفا میکرد.
در این مقاله، ضمن بررسی و تحلیل منابع و قواعد رؤیا از دیدگاه قدما، نظریههای روانکاوان معاصر نیز در پارهای موارد، نقل شده است."
شعر زنان عارف تا پایان قرن چهارم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جستجو در سرچشمه های عرفانی و آغاز شکل گیری سخن عارفانه از جمله مطالعات ضروری حوزه ادب فارسی و عربی است. محققین و منتفدین بسیاری تلاش کرده اند تا به زمینه های شکل گیری این هنر منظوم دست پیدا کنند. مقاله حاضر در صدد است تا نشان دهد که چگونه زنان عارف شاعر در اولین قرون شکل گیری عرفان اسلامی در سرودن نخستین اشعار عارفانه سهیم بوده اند و چگونه حدیث حب الهی را در حوزه سخن منظوم وارد کرده اند. پس از جست و جویی فراگیر در اکثر کتب تذکره و مقامات، شرح احوال و آثار دوازده زن از قرن دوم و سوم هجری پیدا شد که از ایشان اشعاری هم باقی مانده بود. هر چند انتساب بعضی از ابیات به ایشان مورد تایید است، اما روشن است که اگر فرض کنیم قائل و گوینده ابیات در حدیث حب الهی رابعه نبوده باشد، در قرن دوم هجری در بصره پارسا زنان شاعر دیگری بوده اند که سخن از عشق الهی رانده و آن را در موعظه ها، مناجات ها، دعاها و حالات وجد و شیفتگی خود بیان کرده اند.
تجلی عرفان در ادب پارسی
حوزههای تخصصی:
تصوف و همدلی اجتماعی
آزادی و تصوف تحلیلی مختصر از مفهوم آزادی در نزد عارفان مسلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آزادی، مفهومی است که هم مورد عنایت اخلاقیون و عارفان بوده و هم اهل سیاست و فیلسوفان سیاسی، به ماهیت و چند و چون آن پرداخته اند. در آثار عارفان مسلمان، تعبیر آزادی و حریت، به معنای اخلاقی- سلوکی آن، به تکرار ذکر شده، و موانع پیدا و پنهان آن معرفی، و راه رهایی از آن بندها نیز تبیین و تعیین گشته است.نویسنده، ابتدا به معرفی و تبیین انواع آزادی، و تعاریف متعدد عارفان مسلمان از آن مفهوم می پردازد؛ در بخش دوم مقاله نیز سعی می کند، تعاریف مختلف اصطلاح آزادی، با مفاهیم و مقولات مشابه آن، مثل بندگی، تصوف و اباحه، مقایسه و نسبتشان را تبیین نماید. در این بخش نشان داد می شود که از دید عارفان بزرگ، آزادی با بندگی و تصوف، نه تنها مباینتی ندارد، بلکه به معنی هم، و ملازم و مقوم یکدیگرند، به عبارت دیگر، در این مقاله تبیین و تثبیت می گردد که در کلام عارفان مسلمان، تصوف و بندگی حقیقی، جز با نیل به آزادی و آزادگی ممکن نیست؛ اما بین آزادی و اباحه، نزد غالب عارفان، نسبتی برقرار نیست، و عده اندکی که حریت را به معنی رهایی از بند احکام و اوامر خداوند معنا می کرده اند، در نظر و عمل، مورد نقد و طرد عارفان مشهور واقع شده اند.