فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۱۸۱ تا ۳٬۲۰۰ مورد از کل ۵٬۶۴۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
داستان رستم و اسفندیار بازگو کننده بخشی از حوادثی است که بعد از کیخسرو به وقوع پیوسته است از این روی، برای تحلیل داستان توجه به وقایع اواخر دوره کیخسرو و ضرورت دارد. ابتدا توجیه و تحلیل های محققان را درباره مضمون اصلی داستان نقل و نقد کرده ایم آنگاه تلاش کرده ایم بر اساس روش تحقیق مکتب ساختاری در جامعه شناسی، خط اصلی روایت داستان را بیابیم که عبارت است از ستیز خاندان گشتاسب با سنت ها، و در مقابل گشتاسبیان، خاندان زال مدافع هستند. این تعارض به گونه ای است که همزیستی آنها ممکن نیست. پیروزی رستم بر اسفندیار نشانه علاقه تدوین کنندگان داستان به حفظ سنت ها است. آینده شوم رستم نیز از آن است که نبرد با سنت ها نهایتا به تضعیف و شکست سنت و کشور می انجامد و شوم است. سیر سنت هایی چون نگهداشتن مرز میان پهلوانی و پادشاهی، پیوند دین و دولت، اصالت تخمه و نژاد و نوع تعارض گشتاسبیان با آنها را در شاهنامه بررسی کرده ایم. برخی مسایل نظیر شکست آغازین رستم و علت پروردگی چوب گز در آب رز، وجود دو پهلوان پیر و جوان در داستان را نیز تحلیل کرده ایم.
تاملی در مثنوی جمال و جلال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
" یکی از منظومه های عاشقانه ادب فارسی، مثنوی جمال و جلال اثر محمد نزل آباد (شاعر قرن نهم) است. تنها نسخه این منظومه به تازگی از سوی مرکز نشر دانشگاهی چاپ شده است که فرصتی است اهل ادب با این منظومه نویافته و ناشناخته آشنا شوند. این منظومه به لحاظ دارا بودن بن مایه های چندین نوع داستان از جمله: عاشقانه، عیاری، رمزی و عرفانی، عامیانه و پریان در میان نظایر و قراین خود کم نظیر است. این بررسی می تواند به سیر مطالعات داستان های رمزی در ادب فارسی کمک کند. دکتر پورنامداریان نیز در تحلیل داستان های مرزی به این داستان اشاره ای ندارد.
در این مقاله ابتدا سراینده و اثر معرفی شده، ارزش های کتاب نشان داده می شود. پس از آن خلاصه و گزارش داستان در کمال فشردگی ارایه می گردد. این خلاصه ضمن حفظ ساخت کلی اثر، بن مایه های داستانی و کنش را مشخص می کند. پس از آن داستان به لحاظ ساخت، درون مایه و عناصر بررسی و تحلیل می شود."
گنبد سیاه (نقدی بر اساس یکی از قصه های هفت پیکر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ۱۳۸۵ شماره ۵۷
حوزههای تخصصی:
قصه گویی، به عنوان رسم و سنّتی در دربار سلاطین، همواره جلوه هایی چشمگیر در ادب کلاسیک ایران داشته است. بورخس ـ نویسنده و متفکر بوینس آیرس ـ در کتاب نه مقاله دربارة دانته، پیشینة قصه گویی را به عصر اسکندر مقدونی میرساند و بر لزوم افسانه بودن این قصه ها تأکید میکند.بررسی یکی از این نوع قصه گوییها و قصه ها، با همان عادت و رسم متداول دربارها و سلاطین، در قصه ای از هفت پیکر نظامی، موضوع مقالة تحلیلی حاضر است. در این مقاله، نمادهای قصه، به شیوة تحلیلی بررسی شده و سبک داستان پردازی نظامی، در زمینه های مختلف داستان سرایی ـ چه در ساخت و پرداخت و چه در مضمون و محتوا ـ ارزیابی و نقد شده است. در این عبور گذرا، ضمن معرفی اجمالی داستان، اهداف و دیدگاه های نظامی از طرح و بیان قصه، معرفی و جلوه های ذهنی و زبانی نظامی در هدایتگری جریان داستان از مقدمه تا پایان نقد و تفسیر میشود؛ همچنین، دربارة اندیشه ها و چهارچوب های نظامی درجهت اخلاق و معرفت و حکمت و ادب بحث میشود. در این مقاله، علاوه بر جنبه های نمادین و زبانی قصه، مسائلی همچون تصویرگری و رنگ و موسیقی نیز سخن به میان میآید.
هزار و یک شب جمع الفنا
حوزههای تخصصی:
روایت خاطرات جنگ اول جهانی بازنمایی، ادبیات، نوشته ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قلم ۱۳۸۵ شماره ۳
حوزههای تخصصی:
جنگ، تجربه ای سخت که بر روح و جان ضربه می زند و دیگر به جزیی غیر قابل تفکیک از جهان معاصر ما تبدیل شده است، موضوع آثار فراوانی است که آنها را ادبی خوانده اند چرا که در شکل های مختلف ادبی ارایه شده اند. با استناد بر چهار رمان جنگی که درست بعد از جنگ جهانی اول (1918-1914) منتشر شده اند، مقاله حاضر قصد دارد از ورای تحلیل راهبردهای ساختاری داستان، درجه ادبیت این نوع متون را تعیین کند و نشان دهد تا چه اندازه به خصوصیات اثری ادبی نزدیک شده اند، همچنین به چگونگی آنها در ارتباط با صداقت ادبی که مشخصه روایت خاطرات در متون ادبی می پردازد. خاطرات (شهادت ها) جنگ که به صورت رمان ارایه شده اند از دو دیدگاه غیر قابل تفکیک ادبی و زبان شناسی بررسی شده اند
ستایش و توصیف، دو جولانگاه فرخی سیستانی در شاعری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرخی سیستانی، شاعر بزرگ ایران در قرن پنجم هجری بوده است. سبک خراسانی، سبک رایج عصر فرخی و سرودن شعر در قالب قصیده با درون مایه های ستایش و توصیف، میدان هنرنمایی اغلب شاعران آن دوره بوده است. ولی در هر دو زمینه ی مورد بحث، یعنی ستایش و توصیف، فرخی قدرت طبع و قریحه ی شگفتی داشته است؛ به گونه ای که موجبات سرافرازی شاعر و راه یافتن به دربارهای امیران را برای او فراهم می آورد. قصیده ی معروف «داغگاه» شاهد بارزی بر این هنر فرخی است.
در این مقاله تلاش می کنیم از هنرنمایی و قدرت طبع فرخی در دو محور ستایش و توصیف سخن بگوییم و بر این نکته تاکید کنیم که فرخی، همه ی امکانات شعری، از جمله توصیف را در خدمت مدح و ستایش که درون مایه ی اصلی اشعار اوست، به کار گرفته است.
هنر تمثیل در آثار ادبی
عوامل تربیت در باب های هفتم و هشتم گلستان سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات فارسی – چه شعر و چه نثر – آمیخته با مطالب اخلاقی ، عرفانی و تربیتی است . گویی ادبیات بدو ن آنها بی روح و جان است و فارسی زبانان با چنین ویژگی به ادبیات خو گرفته اند . سعدی از میان دیگر همترازان خود نسبت به مسائل تربیتی و اخلاقی عنایتی ویژه داشته و حتی به این مهم در مدح پادشاهان نیز توجه کرده است . از آنجا که در گلستان ، بخصوص در باب های هفتم و هشتم ، موضوعات تربیتی فراوان مشاهده می شود ، بر آن شدیم تا با توجه به عوامل و زمینه های تربیت فردی ، این دو باب را منطبق بر حکمت عملی در اخلاق ناصری بررسی کنیم .
گفتگویی با شاعر طنز پرداز آقای اسدالله حیدری «برکه»
حوزههای تخصصی:
اخوانیات عباس اقبال
حوزههای تخصصی:
مراسلات بزرگان هر ملّت علاوه بر آنکه بخشی از میراث ادبی تاریخی آن قوم است، حاوی نوعی سبک ادبی است که در سبکشناسی ادب فارسی از آن به اخوانیّات، دیوانیّات و سلطانیّات تعبیر کردهاند. نامههای عبّاس اقبال مورّخ، محقّق و ادیب، که در این نوشته از آن یاد خواهد شد، از زمره اخوانیّاتی است که در دو بخش مباحث کتابشناسی و مسائل اداری و دانشجویی قابل مطالعه است.
سیمرغ در جلوه های عام و خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
" سیمرغ از نمادهای پرمعنی در ادب و حکمت عرفانی و متون فلسفی است. بسیاری از متفکران عالم فلسفه و حکمت و عرفان، این واژه را از بهترین دلالت معنوی و وسیله ای مناسب در استخدام مفاهیم بسیار ظریف و عمیق تشخیص داده و از آن استفاده کرده اند؛ به همین سبب ساحت گسترده ای از معانی بلند به این حقیقت افسانه نما اختصاص یافته است.
در این مقاله، مفاهیم محوری سیمرغ در گستره های متنوع از اساطیر تا فلسفه و معارف عرفان و تجارب سلوکی بررسی شده و برای نخستین بار مشابهت های معنوی آن با مبانی امام شناختی در شیعه امامیه مورد تطبیق و تحلیل قرار گرفته است. از فواید این مقاله، تبیین مباحث انسان شناختی عرفانی از طریق رویکردی مشترک به معارف دینی، جستارهای فلسفی و حکمت و ادب عرفانی است."
تحلیل عناصر داستانی در قصه های مقالات شمس تبریزی
حوزههای تخصصی:
یکی از راه های شناخت و بررسی ابعاد هنری آثار ادبی پیشینیان، وارد شدن به دنیای حکایت ها و قصه های به کار رفته در آنهاست. کتاب تعلیمی ـ عرفانی مقالات شمس تبریزی از آثاری است که در آن آموزه های عرفانی و اخلاقی با کمک گرفتن از حکایات و قصه ها بیان و تشریح شده است. در این مقاله که فشرده ای از دستاوردهای یک پژوهش است با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی، قواعد حاکم بر قصه ها و حکایاتی که در مقالات شمس آمده است، بررسی و توضیح داده می شود که شمس تبریزی ـ آگاهانه یا ناخودآگاه ـ تا چه حد به عناصر داستانی که در ادبیات داستانی معاصر مطرح می شود، پایبند بوده است. از این رو، مهم ترین عناصر داستانی مانند روایت، زاویه دید، گفت و گو، شخصیت، لحن، درونمایه و صحنه در بررسی حکایات شمس تبریزی طرح و به مباحث مرتبط با آنها در تحلیل قصه ها توجه می شود.
رستم و دوشیزه روشنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دوشیزه روشنی از اساطیر مانوی است که نور ربوده شده به دست دیوان را دوباره به سرزمین روشنایی برمیگرداند . در برگرداندن این نور ، مهرایزد (روح زنده) با یاری زروان و مادر زندگی و ... برای نجات انسان نخستین که نور او ربوده شده ، در دست دیوان اسیر گردیده و در دنیای تاریکی افتاده ، در تکاپو هستند . آنها انسان نخستین را نجات داده ، نور را به او برگردانده و او را به سرزمین روشنایی باز میآورند . رستم نیز در هفت خان برای نجات کاوس که نور چشم او به دست دیوان ربوده شده و در سرزمین تاریکی در دست دیوان اسیر است با راهنمایی زال و رودابه ، و یاریگری رخش در تکاپوست ...
بررسی وجوه روایتی در داستان های سندباد نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جمله بررسی هایی که در روشن کردن ساز و کار روایت ها و به طور خاص قصه ها، به موفقیت های چشمگیری دست یافته است، تجزیه و تحلیل "تودوروف" (todorov) و روش او در بررسی روایت های اسطوره ای است. وی این نوع قصه ها را از جنبه های مختلف مورد توجه قرار داده و در بررسی وجوه روایتی قصه ها، به ارتباط میان شخصیت های قصه ها پرداخته است. منظور از وجوه روایتی در نظریه تودوروف، جنبه های مختلف حاکم بر روابط میان شخصیت های قصه است و از آنجا که شخصیت یکی از عناصر اساسی هر قصه ای است، درک ارتباط متقابل شخصیت های داستان، در شناخت سازوکار قصه و چگونگی شکل گیری آن، بسیار ضروری است. این نوشته، ضمن برشمردن ویژگی های روایت های اسطوره ای، "سندباد نامه" را، به عنوان روایتی اسطوره ای، از جنبه وجوه روایتی بررسی می کند و می کوشد تا با تکیه بر نظریه تودوروف به درک ارتباط متقابل شخصیت ها، در داستان های سندبادنامه دست یابد. به این منظور، ابتدا توضیحی درباره نظریه تودوروف و وجوه روایتی داده می شود و سپس ضمن بر شمردن انواع وجوه روایتی (وجه اخباری، خواستی و فرضی) چگونگی ارتباط شخصیت های قصه در داستان های سندباد نامه، با توجه به هر یک از این وجوه، مورد توجه قرار می گیرد. بررسی این ویژگی روایت در درک ساختار نهایی روایت و پیکربندی آن و نیز در شناخت شبکه ای از ارتباطات شخصیت ها که قصه بر شالوده آنها پی ریزی می شود، موثر خواهد بود.