فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۶۱ تا ۱٬۵۸۰ مورد از کل ۵٬۶۴۵ مورد.
مکتب اخلاقی خیام؛ اصالت فایده و گریز از خودکامگی در رباعیات خیام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاید بیش از هر شاعر پارسی گویی، بر شعر، اندیشه و شخصیّت خیام، پرده ابهام کشیده شده است. نسبت دادن رباعیات مختلف، این ابهام را چند برابر کرده و از سوی دیگر نیز همین ابهام، سببِ این شمارگوناگون رباعیات وی شده است. خیام به سبب ارتباط تنگاتنگی که در دوران زندگی با دربار و حکومت داشت، از مسایل و مشکلاتی که جامعه را از ثبات و خیر همگانی محروم می کرد، به خوبی آگاه بود. جامعه ای که خیام در آن می زیست، عرصه جدال متعصّبانی شده بود که با تکیه بر عقاید خود، در پی دستیا بی به اقتدار بودند. در حقیقت قواعد اخلاقی حاکم بر جامعه بر عقایدی استوار بود که ثمری جز خودکامگی نداشت. به همین روی، او از رباعی بسان مانیفست مکتبی اخلاقی بهره برد؛ مکتبی که اگر با مکتب های امروزی قیاس شود بیشترین شباهت را با اصول مکتب «اصالت فایده» دارد؛ در مکتب اخلاقی او، نیکی یا بدی امور، بستگی به پیامد آن ها و این که چه میزان خوشی ایجاد می کنند دارد و به عقاید عمومی و تفاسیر متعدد آن وابسته نیست. خیام از اهمیت و منفعت آزادی های فردی برای پیشرفت جامعه به خوبی آگاه بود؛ به همین روی، در رباعیات خود کوشید فضای جمود فکری را که بر جامعه حکم فرما بود، در هم شکند و روحیه تساهل و مدارا را تقویت کند.
نگاهی انتقادی به ساختار داستانی منطق الطیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عطار در بین شاعران بزرگ ایران از همه به حکایت پردازی شهره بوده و در آثار منظوم و منثور وی هزاروهشتصد و هشتاد و پنج حکایت آمده است (فروزانفر، ص 51)، که نشان می دهد این فن یکی از اصلی ترین جنبه های فکری و هنری اوست.اگرچه عطار (مصیبت نامه، ص 365)، با وقوف بر این امر، بر خویش می بالد که در این فن گوی سبقت از دیگران ربوده است، به نظر می آید چندان دقایق و نکات باریک داستان نویسی را، آن چنان که اصول و معیارهای ساختاری مدون این فن حکم می کند، مراعات نکرده و نتوانسته است به حکایات خویش ساختاری منسجم و منطقی بدهد. شاید عطار خود بر این ضعف آگاه بوده است. وی، در پایان منطق الطیر، هشدار می دهد که در این اثر به دنبال زیبایی های شعری نباشند بلکه به معانی و اسرار نهفته در آن بنگرند: در کتاب من مکن ای مرد راه از سر شعر و سر کبری نگاه از سر دردی نگه کن دفترم تا ز صد یک درد داری باورم گوی دولت آن برد تا پیشگاه کز سر دردی کند این را نگاه هر که این برخواند مرد کارشد وان که این دریافت برخوردار شد اهل صورت غرق گفتار من اند اهل معنی مرد اسرار من اند یکی از اشکالات اساسی ساختاری منطق الطیر در انتخاب هدهد به مقام رهبری مرغان در سیر و سلوک به سوی سیمرغ نمایان شده است – اشکالی که نه تنها به ساختمان منسجم داستان آسیب رسانده بلکه با یکی از عمیق ترین مبانی فکری اهل تصوف در تضاد است. با تشکیل انجمن مرغان برای یافتن پادشاه، معرفی کردن هدهد سیمرغ را به آنها، عذرهای مرغان و پاسخ های هدهد، آگاهی مرغان از نسبت خویش با سیمرغ و ایجاد میل و رغبت به سیر و رسیدن به درگاه او، داستان به مرحله ای می رسد که برای انتخاب رهبر قرعه می کشند ...
اسطوره ی یحیی زکریا در تعزیه ی ایرانی و نمایشنامه ی سالومه ی اسکار وایلد(مقاله علمی وزارت علوم)
قصیده مرآت الصفای خاقانی از دیدگاه ادبیات تعلیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از بزرگ ترین قصیده سرایان قرن ششم هجری که همگان به عظمت مقامش در شاعری و بلندی مرتبه اش در سخنوری مقرّ و معترفند، خاقانی شروانی است. وی به خوبی توانست در پرتو نبوغ و همّت خود و نیز در سایه تعالیم ارزنده قرآن و حدیث، در علوم ادب و لغت و دیگر علوم و فنون به درجة کمال برسد و در شعر داراى نیرویى خلّاقه گردد. قصیده سرایی در عصر وی به سبب قریحه سرشار و اندیشه مضمون پرور او بود که به درجه ممتازی از پختگی و کمال در ادب فارسی رسید. اگر به دیوان ارزشمند این شاعر سترگ نظری بیفکنیم،خواهیم دید که اشعار وی به سبب گستردگی مضامین و تنوّع مفاهیم، از قابلیت های پژوهشی خوبی برخوردار است. در حقیقت قصاید خاقانی شروانی از لحاظ داشتن مفاهیم حکمی و پندگونه در خور توجّه است. به ویژه قصیده شینیه مرآت الصفای او که از اقبال ویژه ای برخوردار است، سرشار است از آموزه های حکمی و تعلیمی که در آیینه آن می توان مضمون پردازی اخلاقی و اندیشه ورزی حکمی و پندگونه خاقانی را به وضوح دید. این پژوهش با هدف تبیین تعالیم حکمی و تربیتی و آموزه های اخلاقی و با روش تحلیلی-توصیفی در قصیده مرآت الصفای خاقانی صورت گرفته است.
چهره مولانا در آلبوم شخصی مکتوبات او(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چهره مولانا، در چشم کسانی که او را می شناسند، در همه جای جهان، چنان که باید، چهره ای عرفانی است. تصویر او تصویر انسانی است روحانی و معنوی که شکوه و جلال قدسی همچون هاله ای به گرد رخسار او حلقه زده است. شخصیت او، به دریایی عمیق و زلال می ماند که امواج بلند و سرکش عشق درآن، دم به دم، طوفان به پا می کند. این تصویر عمدتا از کتاب گران سنگ مثنوی او و دیوان غزلیات شورانگیز شمس حاصل شده است. اما مولانا را علاوه بر مثنوی و دیوان شمس و فیه ما فیه و مجالس سبعه، کتاب دیگری نیز هست که همانا مکتوبات اوست، مجموعه یکصد و پنجاه نامه کوتاه و بلند به جا مانده از او که به ما کمک می کند تا تصویری را که از شخصیت او در ذهن داریم برجسته تر و کامل تر سازیم.
مکتوبات مولانا بارها در ترکیه و ایران به چاپ رسیده است. مرجع ما در این مقاله آخرین چاپ این کتاب است که به تصحیح دکتر توفیق ھ. سبحانی و ویرایش احمد سمیعی به سال 1371 به همت مرکز نشر دانشگاهی در تهران چاپ و منتشر شده است و دو مقدمه عالمانه از شادروانان عبدالباقی گولپینارلی و دکتر فریدون نافذاوزلوق در آغاز و نیز چند فهرست و نمایه در پایان کتاب بر فواید آن افزوده است. چنان که افلاکی در مناقب العارفین می نویسد، مولانا روزانه ده دوازده نامه می نوشته و بنابراین، بر جای ماندن این تعداد نامه، از میان نامه های بسیاری که وی می نوشته، تعجب آور نیست...
مناظره کدوبن و چنار
حوزههای تخصصی:
کارکرد ادبی زبان و گونه های آن
منبع:
فرهنگ ۱۳۸۲ شماره ۴۶ و ۴۷
حوزههای تخصصی:
نشانه شناسی تعلیم و تربیت در داستان زال و رودابه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعلیم و تربیت انسان ها در شاهنامة فردوسی که سند معتبر و دیرپای فرهنگ اصیل ایران زمین است، مقام ارزشمندی را در سایة تاریخ داستانی این قوم علم دوست به خود اختصاص داده است. موضوع تعلیم در شاهنامه همواره به شیوة مستقیم و غیر مستقیم در بخش های مختلف به خصوص در داستان زال و رودابه برجسته شده است. در این جستار، نویسندگان برآنند تا با ذکر نمونه هایی، نشانه هایی از انواع تعلیم و تربیت عاطفی، عقلانی، اجتماعی، اخلاقی و دینی را بر اساس زبان نشانه بر پایة نظریات «بارت»، «لوی استروس»، «کالر»، «دوسوسور» و «اکو» تحلیل کنند و تعالیم انسانی و جهانی را از این داستان استخراج و تبیین نمایند. نتایج این مطالعه نشان می دهد داستان در تربیت عاطفی و اجتماعی به ترتیب بیشترین و کمترین فراوانی را داراست و انواع دیگر آن در حد تعادل است و با علم نشانه شناسی نیز از نظر ابیاتِ نشانه دار و بی نشانه سازگار است.
نگاهی به علل گسترش طنز در قرن چهاردم هجری قمری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله،طنز در ادب عرب قرن چهارم هجری که به تعبیر بسیاری از مورخان،دوره شکوفایی تمدن اسلامی به شمار می آید،مورد بررسی قرار گرفته است .نگارنده سعی نموده تابا نگاهی به طنز در دوران جاهلیت،به شکل گیری و تحول طنز در دوره عباسی (قرن چهارم هجری)بپردازد.در این باره،اوضاع سیاسی-اجتماعی عباسیان از جمله وجود طبقات گوناگون اجتماعی،پدیداری طبقه ظریفان ، تجمل حاکم بر دربار خلفا ، قدرت گیری درباریان و بی اعتنایی به اوضاع طبقه محروم و تهی دست، مورد توجه قرار می گیرد.این اوضاع باعث گردید تا شعرا و ادیبان به کمک طنز سیاسی و غیرسیاسی بتوانند ضمن حمله به بی عدالتی حالک بر دربار خلفا وانتقاد از اوضاع زمانه ،بهترین تصویر را از زندگی در قرن چهارم هجری،ارائه دهند.
نقد تطبیقی «ساختار روایی» خسرو و شیرین نظامی و مثنوی پدماوت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات تطبیقی دانشی است که با یافتن وجوه مشترک به بررسی احتمال تاثیرگذاری و تاثیر پذیری دو یا چند اثر ادبی که به قلمروهای ملی ادبی متفاوت تعلق دارند، و نیز تحلیل و آشکارداشت چند و چون این تاثیر و تاثر، می پردازد. این تطبیق ها معمولا در بستر دو زبان صورت می گیرد اما متغیرهای دیگری همچون زمان و زمینه های فرهنگی و اجتماعی خلق آثار، تفاوت در شیوه های زیستی و جغرافیای فرهنگی را نیز دربرمی گیرد. در پژوهش های تطبیقی روایت شناختی، وجوه مشابه و متفاوت درونمایه های آثار، شیوه ها و عناصر روایتگری بررسی می شود.
خسرو و شیرین نظامی و نظیره ی آن پدماوت عبدالشکور بزمی دو منظومه ی بزرگ ایرانی و هندی اند که در ساختار روایی تشابه ها و تفاوت هایی دارند. هر دو اثر از حوادث و شخصیت های تاریخی مایه گرفته اند اما روایت نظامی به داستان و روایت هندی به تاریخ متمایل تر است. از نظر زاویه دید، راوی داستان نظامی دانای کل مطلق و راوی منظومه هندی دانای کل خنثی است. هر دو منظومه از زمان تقویمی و حسی بهره گرفته اند اما زمان تقویمی در آنها قوی تر است. در انتقال زمانی و مکانی روایت دو منظومه شباهت ها و تفاوت هایی وجود دارد. توصیف مناظر طبیعی، مراسم رزم و بزم، و اشخاص در اشکال مختلف در هر دو منظومه نقش مهمی در واقع نمایی دارد.
آرایه های ادبی در اشعار مانویان ایرانی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بخش زیادی از اشعار دوره میانه ایران را مانویان پارسی، پارتی و سغدی زبان سروده اند. این اشعار یا ستایشی و آیینی اند؛ یا سرودهایی عرفانی که سرگذشت غریبانه نور را در زندان ماده روایت می کنند. سرودهای اخیر چون با انسان پیوند بیشتری دارند، عنصر عاطفه و خیال در آنها آشکارتر است و هنر سخنوری شاعران مانوی را در آنها بهتر می توان دید. در این اشعار از صنایع ادبی در هر دو حوزه بدیع لفظی و معنایی استفاده چشمگیر شده است، که گذشته از آرایه هایی که وجودشان از هر شعری انتظار می رود و در ذات شعر است، نمونه هایی می توان یافت که حتی با تعریفات کتب بلاغی دوره اسلامی، که گاه در تقسیمات هر مقوله بدیعی راه افراط پیموده اند سازگار است. آرایه های ادبی در سرودهای مانوی ایرانی به دو گروه موسیقی اصوات (بدیع لفظی) و موسیقی معنوی (بدیع معنوی) قابل تقسیم است؛ در زمینه بدیع لفظی آرایه تکرار (تکرار واژه، جمله و واج)، و در زمینه بدیع معنوی از آرایه هایی چون تضاد، ایهام و التفات استفاده شده است. در این مقاله چگونگی استفاده شاعران مانوی از آرایه های ادبی در سرودهای بازمانده به زبان های فارسی میانه، پارتی و سغدی با ذکر نمونه نشان داده شده است.
تأملی در نظریه انواع در ادبیات فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گونه شناسی ادبی یا نظریه انواع ادبی یکی از نظریات مطرح در حوزه نظریه ادبی است که در حیات حدوداً دوهزار و چهارصد ساله خود محمل مناقشات، رد و قبول ها و جرح و تعدیل های فراوانی بوده است. در این مناقشات و مجادلات مسائل و مباحث مختلفی مطرح شده که سبب گسترش، تعمیق و امروزه تثبیت این نظریه شده است. این مقاله بر آن است تا از انبوه مباحث مطرح در این نظریه به مسائلی بپردازد که توجه به آنها در مطالعات گونه شناسانه ادبیات فارسی ضروری است؛ مسائلی چون: تعریف نوع ادبی، رابطه نوع ادبی با آثار ادبی، انواعِ انواعِ ادبی (انواع بنیادی)، قراردادهای نوع، نوع ادبی و ایجاد انتظارات، میزان رعایت قراردادهای نوع، نوع ادبی و بینامتنیت، زمان مندی انواع ادبی، نوع ادبی و فرهنگ، نوع ادبی و تاریخ ادبیات، دور در گزینش انواع ادبی، و تعریف و نام دهی انواع ادبی. این مقاله ضمن طرح این مباحث، به نقد رویکرد سنتی نظریه انواع ادبی فارسی پرداخته و ضرورت اتخاذ رویکرد جزئی نگرانه به انواع ادبی را متذکر می-شود.