فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹٬۵۰۱ تا ۹٬۵۲۰ مورد از کل ۱۰٬۵۱۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
مطالعه ساخت صرفی و نحوی نام های خاص، یکی از حوزه های مطالعات زبان شناسی است که از آن به نام شناسی زبان شناختی تعبیر می شود. پژوهش پیش رو که به توصیف و تحلیل نام های افراد در گویش لامردی، یکی از گویش های فارسی رایج در جنوب استان فارس، اختصاص دارد، در شمار نخستین پژوهش های حوزه نام شناسی زبان شناختی در گویش های ایرانی است. در این جستار نام افراد به سه گروه ساده، ترکیبی و گروهی دسته بندی و لایه های صرفی و نحوی آن ها از منظری ساختارگرایانه بررسی و تحلیل می شود. یافته های نشان می دهند که در نام های ساده و ترکیبی زایاترین فرایند واژه سازی در گویش لامردی، فرایند کوتاه سازی است که در قالب کوتاه سازی پس رو، میانی، پیش رو و نامنظم نمود یافته است. تکواژهای تصریفی متعددی متأثر از بافت موقعیتی برای بیان معنای سرزنش (-ol)، تحقیر و تصغیر (-ak) و تحبیب (-ā و -aku و -i) به کار گرفته می شوند. در این میان، نشانداری تکواژ -ol به جنسیت افراد و نشانداری -aku به سن و منزلت اجتماعی آنان از جهت کاربردشناختی قابل توجه است. بررسی «نام های گروهی» و توصیف چهار الگو در ساخت نحوی آن ها بخش پایانی این نوشتار است. نام های گروهی در گویش لامردی نمایان گر بقای سنتی کهن در نام گذاری ایرانی است که به دلیل رواج سنت عربی نام گذاری افراد در متون رسمی و دیوانی، چندان مجال بروز نداشته ولی به طور غیررسمی در گویش های ایرانی باقی مانده است.
اشتباهی عجیب و مکرر در توصیف نظام های واجی گویش های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی تطبیقی آثار و اندیشه های «نیما یوشیج» و «کریم قربان نفس» (شاعر کشور ترکمنستان) بر اساس طبقه بندی فرانسوا یوست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیّات تطبیقى یکى از بخش هاى ارزشمند و مفید ادبیّات به شمار مى آید و ما را از تأثیر و تأثّر ادبیّات دیگر ملّت ها آگاه می سازد و امکان توسعه و تبادل فرهنگى و ادبى را میان ملّت ها فراهم مى سازد. مقایسه ی ادبیّات دو ملّت که از نظر زبان و جغرافیاى سیاسى با هم تفاوت دارند، به کشف اندیشه ها و تحوّلات ادبى مشترک مى انجامد و نشان مى دهد دو شاعر، على رغم تفاوت زبانى و جغرافیایی، تا چه اندازه در سبک و محتوا به هم شبیه و داراى چه شباهت ها و اشتراکات فکری و روحى هستند. در این پژوهش، به بررسی و مقایسه ی آثار، اشعار و اندیشه های دو شاعر معاصر و نوپرداز ایرانى و ترکمنستانی، نیمایوشیج و کریم قربان نفس پرداخته شده است. این دو شاعر، با وجود تفاوت زبانی و جغرافیایی و بدون آگاهی از سروده های یکدیگر، به دلیل برخوردارى از زمینه هاى سیاسی، فرهنگى و اجتماعىِ یکسان و موقعیّت هاى زمانى، در ابعاد گوناگونِ اندیشه و شعر، داراى شباهت هاى زیادى مى باشند تا اندازه اى که علاوه بر شباهت در اندیشه و محتوا، در ساختار زبانى و شیوه هاى بیانى و نگاه هاى هنرى آنان نیز مشابهت هاى فراوانى وجود دارد. نمایاندن اندیشه های مشترک این دو شاعر می تواند راه را برای پژوهش های تطبیقی مشابه، هموار سازد، چرا که تاکنون پژوهشی در خصوص مقایسه و تطبیق آثار و اندیشه های شاعران ایرانی با شاعران معاصر ترکمنستانی انجام نگرفته است. این تحقیق، بر اساس تقسیم بندی و دیدگاه تطبیقی «فرانسوا یوست» به دنبال واکاوی تطبیقی آثار و اندیشه های این دو شاعر بوده است.
مقایسۀ کنش های گفتاری درخواست و عذرخواهی در تعاملات دانشجویان یک زبانۀ فارسی و دوزبانۀ ترکی – فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یافته هایاین تحقیق در واکنش عذرخواهی در گروه یک زبانه و دوزبانه نشان می دهد بیشترین پاسخ ها به صورت مستقیم است. البته با بررسی تفاوت میانگین تعاملات براساس یک زبانه و دوزبانه بودن، تفاوت معناداری بین این دو گروه وجود دارد. در واکنش درخواستی در گروه یک زبانه و دوزبانه، بیشترین پاسخ ها به صورت مستقیم است. ازطرف دیگر، با بررسی تفاوت میانگین کنش های گفتاری براساس یک زبانه یا دوزبانه بودن تفاوت معناداری بین این دو گروه وجود دارد. به طورکلی می توان گفت که واکنش های درخواستی در زمینه پذیرش یا رد درخواست، در افراد یک زبانه بیشتر است. درجه سختی در واکنش درخواست در گروه دوزبانه و یک زبانه نشان می دهد که در درجه سختی کنش ها و درجه سختی، ترک زبان ها بیشترین میانگین را دارند و احتمال کنش درخواستی در گفتار افراد فارسی زبان با تفاوت اندکی، بیشتر است. ترک زبانان به دلیل طبقه اجتماعی و میزان آشنایی در نحوه اجرای کنش ها با یکدیگر متفاوت اند. میزان آشنایی ها در ترک زبانان کمتر از فارسی زبانان است. در متغیرهای غیرزبانی بیشترین کاربرد درخواست غیرمستقیم در فارسی زبانان به صورت حرکت کمکی و کاهش دهنده اجبار جهت انجام درخواست است اما در ترک زبان ها قیاس و کاهش دهنده اجبار درخواست، بیشتر است. همچنین فارسی زبان نسبت به ترک زبان ها بیشتر درخواست ها را قبول می کنند.
Creating Lexical Phrases within Construction Grammar and their Application in Persian Dictionaries(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۹
119 - 147
حوزههای تخصصی:
Idioms and collocations are part of lexical phrases which are of high importance in lexicography. One of the criteria for distinguishing these two types of phrases from each other is the inflexibility of their constituent elements. Idioms, unlike collocations, are not flexible in terms of word order and are always used in a fixed and specific form. The purpose of the present article was to show firstly whether all Persian idioms are inflexible against syntactic changes or some are flexible; secondly, to indicate how a new lexical phrase is created as a result of converting an idiom into a collocation. To illustrate this phenomenon, a new and practical definition for idioms and collocations, based on syntactic criteria not merely semantic, was provided. According to Construction Grammar, idioms were analyzed based on four syntactic tests: ‘passivization’, ‘clefting’, ‘dislocation’, and ‘interrogation’. Two hundred idioms were collected from two of the most up-to-date and comprehensive sources, namely Farsi Amiyaneh Dictionary (Abolhassan Najafi, 2008) and the two-volume Dictionary of Kenayat-e Sokhan (Hassan Anvari, 2019). Some idioms were flexible to syntactic changes, and behaved similarly to collocations. The flexibility of idioms led to introducing a new definition of these phrases based on syntactic criteria. Thus, such phrases were considered a kind of collocation, not an idiom. The result showed that converting an idiom into a collocation always creates a lexical phrase or lexeme with a new meaning. Finally, a plan was introduced to represent such idioms practically in Persian dictionaries.
Metaphor Awareness in Action: A Cognitive Linguistic Approach to Enhancing Comprehension and Production of Phrasal verbs in EFL Learners(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The present study investigates the effectiveness of a conceptual approach, grounded in cognitive linguistics, in enhancing the comprehension and production of phrasal verbs among Iranian EFL learners of English. To this end, 38 participants (16 males and 22 females) at intermediate levels of language proficiency were randomly assigned to an experimental and a control group, and underwent instruction through the conceptual approach or the traditional method, respectively. A pre-test was administered to assess baseline performance, followed by the intervention and two post-tests (i.e., a cloze test and a story-retelling task) to measure changes in comprehension and production of the phrasal verbs. The cloze test measured differences in phrasal verb comprehension, while the story-retelling task assessed production and accuracy. The mixed between-within-subjects ANOVA (SPANOVA) revealed significant improvement in the experimental group on the post-test. Independent sample t-tests confirmed superior performance in the production and accuracy of phrasal verbs for the experimental group. This suggests that the conceptual approach offers a systematic method for learners to approach phrasal verbs analytically, contrasting with the traditional perception of these elements as non-analyzable. As a practical implication, educators in EFL contexts, are strongly urged to adopt the presented conceptual approach. This innovative pedagogical strategy not only enriches the learning experience but also addresses linguistic challenges associated with phrasal verbs, fostering creativity in the instructional process through situational presentations and orientational metaphors.
پیشنهادی دربارۀ معنی و اشتقاق دو واژه از فرگرد دوم وندیداد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آنچه در مقاله حاضر می آید بررسی مجدد دو واژه از فرگرد دوم وندیداد است که آرای محققان درباره معنی و اشتقاق آنها رضایت بخش نیست. یکی از این دو، واژه vīuuīse است که بارتلمه آن را مصدر دانسته و «آماده شدن برای کاری» معنی کرده است، اما ساخت واژه و ارتباط نحوی آن با سایر اجزای کلام مصدر بودن آن را تأیید نمی کند؛ براساس قراین موجود این واژه فقط می تواند فعل ماضی نقلی دوم شخص مفرد ناگذر از ماده نقلی vīuuīs- از ریشه vaēs- «آماده شدن» باشد. دیگری واژه ای است که بارتلمه آن را به صورت astǝm (حالت مفعولی مفرد از asta- «خانه، اقامتگاه») تصحیح کرده و در عبارت astǝm iθra fracarǝṇta pasuuasca مفعول فعل fracarǝṇta به شمار آورده است. این واژه در اوستای ویراسته گلدنر به صورت دو واژه مستقل as tǝm ضبط شده و ظاهرا همین قرائت مورد توجه مترجمان پهلوی وندیداد بوده است. علاوه براین دلایل استوار زبان شناختی در دست است که نشان می دهد fracarǝṇta نمی تواند صیغه ای مشتق از fra + car- در معنی «ساختن، بنا کردن» باشد و ضرورتا احتمال تصحیح as tǝm به صورت astǝm و تصور آن به عنوان مفعول فعل fracarṇta منتفی است.
Exploring the Efficacy of Process-Based Reflective Teacher Training: A Focus on Situational Role Plays, Video Analysis, and Scenario Evidence as Guided Reflective and Caring Practices for EFL Teacher Candidates(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The current study aimed to explore the effectiveness of a process based reflective teacher training course that utilized situational role plays, video analysis, and scenario evidence as guided reflective and caring practices for EFL (English as a Foreign Language) teacher candidates. To this end, 45 teacher candidates at a teacher education university in Iran participated in a semi-structured interview (pre-intervention and post-intervention interview) and created process-oriented narrative journals documenting their reflective and caring practices. The findings of the study indicated that all the three groups of participants (role play group, scenario-based evidence group, and video evidence group) benefitted from the course and demonstrated improvement in various ways. The emerged themes from each group (role play group: 23 categories, video group: 17 categories, and scenario-based evidence group: 16 categories) illustrated how these strategies supported teacher candidates in developing their caring and reflective practices.
مفعول نمایی افتراقی در زبان فارسی: بازنگری رده شناختی نشانه مفعول مستقیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیری است که پدیده زبان شناختی مفعول نمایی افتراقی، درخصوص چگونگی حالت نشانی مفعول مستقیم، همچون مبنایی برای دسته بندی های رده شناختی زبان های جهان شناخته شده است. با این همه، مفعول نمایی افتراقی در فارسی محل مناقشات میان زبان شناسان بوده است. برخی از آنان بر این رأی رفته اند که مفعول نمایی افتراقی به راستی در زبان فارسی وجود دارد، زیرا برخی از انواع مفعول مستقیم در جملات فارسی با «را» نشان دار می شوند، حال آن که زبان شناسان دیگری، در مقابل، مثال های نقضی را در هر مورد از فارسی آورده اند تا نشان دهند که چنین نیست. از این رو، برخی از زبان شناسان ایرانی ایده مفعول نمایی افتراقی را در فارسی یکسره کنار نهاده و برای «را» نقش کارکردی تازه ای تعریف کرده اند. مقاله حاضر با تبیین مبانی نظری کلی مفعول نمایی نمایی افتراقی، بر آن بوده است تا به شیوه ای مروری تحلیلی به چگونگی کاربرد «را» در جمله های فارسیِ دارای فعل گذرا از منظر تازه ای بنگرد. این رویکرد نظری نه تنها مثال های نقض پیش گفته را توجیه می کند، بلکه همچنین با نگرش تازه ای به مفعول نمایی افتراقی در فارسی می کوشد تا نقش دستوری حالت نشانی مفعول مستقیم را به «را» در این جمله ها بازگرداند. بدین ترتیب، مقاله حاضر با تثبیت نقش «را» همچون نشانگر برخی از انواع مفعول مستقیم، مفعول نمایی افتراقی را در زبان فارسی بازتعریف کرده است. امید می رود با اجرای مطالعات پیکره بنیاد آینده رویکرد نظری حاضر به واسطه شواهد زبانی تقویت شود.
تناوب در محمول های سه ظرفیتی و ارتباط آن با نوعِ عمل در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افعال در دستور نقش و ارجاع براساسِ مشخصه های ایستایی، کرانمندی و لحظه ای بودن، در شش طبقه افعال ایستا، کنشی، لحظه ای، پایا، لمحه ای و کنشی-پایا قرار می گیرند. این طبقات می توانند با توجه به ساخت موضوعی و تعداد مشارکت کنندگان در رویداد، حاوی محمول های یک ظرفیتی، دوظرفیتی، و سه ظرفیتی باشند. محمول های سه ظرفیتی، با دربرداشتنِ مفهومِ انتقالِ مالکیت یا حرکت، به سه موضوع در ساختِ بند نیاز دارند. موضوعِ فعل در تناوب موضوعیِ محمول های سه ظرفیتی در بیش از یک قالب نحوی ظاهر می شود؛ در ساختِ متعارف، مفعول مستقیم با نشانه «را» و مفعولِ غیرمستقیم با حرف اضافه ظاهر می شود. در گونه تناوبی، با حذفِ حرف اضافه، موضوعِ غیرفرانقش، نقشِ مفعولِ مستقیم می گیرد و ساختارِ مفعول اولیه-ثانویه ایجاد می شود. زبان فارسی، مانند اکثر زبان های دیگر، در مقایسه با محمول های یک ظرفیتی و دوظرفیتی، تعداد محمول های سه ظرفیتیِ کمتری دارد؛ ولی شناختِ رفتار این فعل ها در کاربردِ درستِ آن ها حائز اهمیت است. هدف این پژوهش، بررسی تناوب مفعول در محمول های سه ظرفیتی و ارتباط آن با نوع عمل در چارچوب دستور نقش و ارجاع است. داده های پژوهش برگرفته از وب گاه های خبری و عمومی، روزنامه، کتاب، و گفتگوهای روزمره است. از آنجا که اکثر افعال ایستا و زیرگروه های آن، با مشخصه مشترکِ عدم پویایی، یک ظرفیتی و دوظرفیتی هستند، تعدادِ اندک محمول های سه ظرفیتی به دلیل ایستایی و ناگذرایی، گونه تناوبی ندارند. مشخصه مشترک افعال کنشی-پایای سه موضوعی، انتقالِ موضوعِ هدف از کنشگر به گیرنده است و عمده تناوب در زیرگروهِ افعالِ کنشی-پایای حرکتی صورت می گیرد. تناوب در برخی محمول های سه ظرفیتیِ افعال لحظه ای قابل اعمال است؛ ولی در افعال پایا، عمدتاً به ساختی نادستوری منجر می شود. درمجموع، تناوب در محمول های سه ظرفیتی، نتیجه انتخابِ نشاندارِ موضوعِ هدف و در طبقه افعالِ کنشی-پایا و زیرطبقه افعالِ حرکتی بیش از سایر طبقات مشهود است؛ دلیل این امر، پویایی و گذرایی نسبتاً بالای افعالِ این طبقه، در مقایسه با سایرِ طبقاتِ فعلی است.
طبقه بندی تشخیص های بازپرسی با کمک نشانگرهای ساختاری و سبکی مکالمات دادگاه در چارچوب زبان شناسی حقوقی مک منامین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی طبقه بندی ساختار/سبک نوشتاری/گفتاری متهم جهت تنظیم مستندات پرونده جهت دادرسی از امور اولیه دادگاه در تنظیم پرونده از منظرزبان شناسی حقوقی است. این امر شناسایی جهت بررسی هویت نگارنده/گوینده در جایی ضرورت دارد که متهم شواهد کلامی/گفتاری خویش را انکارمی کند. با گسترش وسایل ارتباط جمعی به صورت گفتاری/نوشتاری و پیچیده تر شدن ارتباطات مجازی در جامعه، حضور زبان شناسی حقوقی در بررسی مستندات گفتمانی دادگاه اجتناب ناپذیر است. بنابراین زبان شناس حقوقی یا حداقل بازپرس اگاه از مسایل زبان شناسی حقوقی می تواند با روش های زبان شناسی متقن ثابت کند که نگارنده/گوینده کیست. این تحقیق با استفاده از چارچوب نظری مک منامین (2002) و با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی شواهدی از 20پرونده کیفری از آرشیو مجله حقوقی دادگستری به روش در دسترس پرداخته است. عملکرد زبان شناسی کارشناسان حقوقی پرونده ها در شناسایی هویت گفتاری/نوشتاری متهمان از طریق این رویکرد در سه روش مشابهت، جمعیت و ثبات بررسی شد. نتایج نشان داد که نشانگرهای ساختاری/سبکی در مکالمات دادگاه توانسته بود به شناسایی هویت نوشتاری/گفتاری مجرمین کمک کند. در تحلیل این روشها مشخص شد که روش مشابهت (50 درصد) بیش از روش های ثبات (30 درصد) وجمعیت ( 20 درصد) در شناسایی هویت گفتاری/نوشتاری متهمان موثر بود. بنابراین مشارکت زبان شناسان، کارشناسان حقوقی ویا بازپرسان در کنار سایر ضابطین دادگاه درتهیه مستندات پرونده ضروری می نماید.
The Effect of Conceptual Metaphor on Writing Creativity and Metacognitive Writing Awareness(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The present paper examines the theory of conceptual metaphor, using the theoretical framework of the cognitive writing model to improve EFL learners’ writing creativity and metacognitive writing awareness. To that end, 120 male and female EFL Bachelor-of-Arts (BA) students majoring in English language from Foreign Languages Center at Islamic Karaj Azad University in Iran voluntarily participated in this research study. The participants were randomly assigned into two equal groups, with the experimental group receiving the cognitive instruction and the control group the traditional instruction. Using a two-way analysis of co-variance (ANCOVA) procedure, the researchers assessed the posttest scores of both groups. The results of the analysis indicated that the experimental group significantly enhanced its scores in the posttest of metacognitive writing strategies and writing creativity compared to the control group. Findings suggest that writing is not drafting and rewriting prefabricated patterns, but it is a recursive and interactive process in which writers attempt to construct meaning and create original ideas using real-life experiences. Findings also imply that conceptual metaphors are powerful literary devices for improving EFL learners’ idea generation, writing creativity, and metacognitive writing awareness which deserve to be taught at universities.
واژه گزینی درون متنی یا برون متنی: موردپژوهی رمان «کودک سرراهی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زبان و ترجمه سال پنجاه و ششم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
131 - 167
حوزههای تخصصی:
واژه یابی و واژه گزینی از دغدغه های مهم مترجم ها و مدرس ها و فراگیرهای ترجمه است. درباره سازوکار واژه گزینی در ترجمه بسیار سخن گفته شده است. باوجوداین، به نقش و کارایی فرهنگ های دوزبانه در واژه گزینی کمتر توجّه شده است. هدف از جستار حاضر، پاسخ دادن به این سؤال است که آیا واژه گزینی در ترجمه، اساساً، امری درون متنی و یا برون متنی است و این که استفاده از معادل های فرهنگ های دوزبانه برای مترجم کفایت می کند یا خیر؟ در این پژوهش، ترجمه دو صفت عام «Good» و «Bad» در رمان تام جونز ،کودک سرراهی، بررسی شد. نتایج نشان داد که واژه گزینی در ترجمه، درون متنی است و واژه گزینی برون متنی؛ یعنی واژه گزینی بر اساس فرهنگ دوزبانه، در ترجمه به ویژه ترجمه ادبی راهگشا نیست. مترجم، اساساً، بر اساس متن و روابط موجود در آن، ترجمه می کند و واژه های مناسب را انتخاب می کند و این امر، در مورد برخی ویژگی های زبانی متن، بارزتر است. یکی از این ویژگی های زبانی متن، روابط هم نشینی بین کلمه ها است که در تعیین معنای متن و متنیّت آن نقش مهمی دارد.
مدل سازی روند پذیرش واژه ها با ساتفاده از رویکرد تفکر نظام مند: مطالعه موردی واژه های مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Self-Efficacy and Conceptions of Effective Online Teaching: Voices of Pre-Service EFL Teachers and Their Instructors(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Applied Language Studies,Vol ۱۵, No. ۲, ۲۰۲۳
113 - 132
حوزههای تخصصی:
The purpose of this study was twofold: (a) to explore pre-service EFL teachers’ conceptions and self-efficacy for effective online teaching and (b) to determine their instructors’ conceptions of online teaching effectiveness and their approaches to preparing them for effective online teaching. The participants were 100 MA students of TEFL and 6 teacher educators at Iran University of Science and Technology (IUST). The data collection instrument was a questionnaire with 40 principles of effective online teaching classified into 7 categories of facilitating learning, interaction, deep learning, relationship, resources, engagement, and organization followed by two open-ended questions. A semi-structured interview was also conducted to examine teacher educators’ conceptions of online teaching effectiveness. The results revealed that pre-service teachers considered themselves more self-efficacious in fostering relationship while less in maintaining organization in online English language classes. To be an effective online teacher, they also held the view that teachers need to establish a friendly atmosphere and relationship, provide useful materials, have adequate technological knowledge, give prompt feedback, and engage learners in their learning process. For teacher educators, effective online teaching was having adequate technological knowledge, providing appropriate content, establishing an online presence, successful classroom management, and having positive perceptions of online teaching.
ترکیب های برون مرکز در زبان لکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترکیب از مهم ترین فرایندهای واژه سازی در زبان های جهان است که برای آن طبقه بندی های مختلفی ارائه شده اند و تحلیل ساختاری و معنایی آن همواره مورد توجه پژوهشگران حوزه صرف بوده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی انواع ترکیب های برون مرکز در زبان لکی است. در این راستا، ساختار صرفی انواع ترکیب های برون مرکز و اجزای تشکیل دهنده آن ها بررسی خواهد شد. داده های پژوهش شامل ترکیب های برون مرکزی است که از گفتار روزمره گویشوران لکی در محیط خانواده، محیط کار و جامعه اطراف پژوهشگر و همچنین از کتاب دوجلدی «فرهنگ و واژه نامه لکی» استخراج شده اند. این داده ها براساس طبقه بندی بائر (2017) تحلیل شده اند. یافته های پژوهش نشان می دهد که همه انواع ترکیب های برون مرکز در طبقه بندی بائر (2017) شامل بهووریهی، ترکیبی، هم پایه ، تحول یافته و استعاری در زبان لکی نیز یافت می شود. اما، تنوع ساختاری ترکیب های برون مرکز بهووریهی و ترکیبی به مراتب بیش از سه نوع دیگر است. یکی از ویژگی های مهم ترکیب های برون مرکز در زبان لکی، بسامد بالای نام اندام های بدن انسان و حیوانات است که این موضوع ریشه در سبک زندگی مردم لک زبان دارد. زندگی این مردم از قدیم مبتنی بر کشاورزی و دامداری بوده و برای انجام امور روزمره بیش ترین استفاده را از اندام هایی مانند دست و پا داشته اند. به عبارت دیگر، بدن مندی و اندام ها و فعالیت های بدنی نقش بارزی در ساخت ترکیب های برون مرکز در زبان لکی دارد.
Analyzing Image-text Relations in Chinese Classic Comic: A Social Semiotic Perspective(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Since comics comprise images and texts, the relations between them should be a major concern of comics studies. However, few studies have focused on the intersemiotic interaction between images and texts in the meaning construction of Chinese classic comics. This study applies Martinec and Salway’s system to Tsai Chih-Chung's English comic version of The Analects of Confucius (The Analects), attempting to explore the image-text relations in Chinese classic comics. It is found that the image-text relations in Tsai Chih-Chung's English comic version of The Analects can be summarized as unequal-status and logico-semantics combined. Quantitative analysis shows that the images are always subordinate to the texts, and in terms of logico-semantic relations, all of subsystems but “image more general” are included. Besides, the distribution of the logico-semantic relations of image and text indicates that two different subsystems, namely expansion and projection, integrate and work together to create meanings in this version. Qualitative analysis shows that the tactful deployment of the combinations of image-text relation in The Analects makes it visually-verbally coherent. The intersemiotic interaction between images and texts also contributes a lot to the discourse meaning construction of Tsai Chih-Chung's English comic version. However, in The Analects, the image-text relation relies too much on the extension of the image by the text as well as the projection of locution. This study provides a case reference for the analysis of Chinese classic comic as multimodal discourse, and also contributes to promoting the overseas dissemination of traditional Chinese culture.
راهبردهای خود ترمیمی خودآغازی در خلاصه گویی داستان در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع اصلی پژوهش حاضر بررسی خود ترمیمی خود آغازی در خلاصه گویی در زبان فارسی است. نویسندگان در این مطالعه به بررسی راهبرد های مورد استفاده در خودترمیمی خود آغازی، الگوی فراوانی وقوع این راهبرد ها و ترجیحات کاربرد آنها پرداخته اند. هدف دیگر این مطالعه بررسی رابطه متغیر جنسیت با راهبرد های خودترمیمی خود آغازی در خلاصه گویی است. جامعه ی آماری این مطالعه متشکل از 20 مرد و 20 زن در رده ی سنی 40-20 سال است. بر اساس داده های جمع آوری شده از 374 دقیقه بازگویی داستان یا فیلم توسط شرکت کنندگان، مشاهده شد که از تمامی راهبردهای ترمیم بر اساس الگوی ده گانه ی راهبردهای ترمیم شگلاف (2013) استفاده شده است. یافته ها نشان می دهند که ترمیم غیرواژگانی و پرش توالی به ترتیب بیشترین و کمترین بسامد ترمیم های انجام شده را به خود اختصاص داده اند. راهبردهای جایگزینی، بازیابی و جستجو نیز کاربرد زیادی داشته اند. سایر راهبردها نیز با بسامدهای کمتر به کار رفته اند. همچنین، با وجود اینکه زنان بیش از مردان انواع ترمیم استفاده کرده اند، تفاوت معناداری بین ترمیم در زن ها و مردها مشاهده نشد. ازآنجا که عمده ی مطالعات در حوزه ی ترمیم در مکالمات چندنفره صورت گرفته، یافته های این پژوهش که متمرکز بر ترمیم در گفتار تک گویه (خلاصه گویی توسط یک فرد) بود، می تواند در توسعه ی مطالعات ترمیم نقش داشته و مورداستفاده ی دیگر پژوهشگران واقع شود.
از استعاره پیرسی تا نماد عرفانی: الگویی متفاوت در تفسیر نشانه های زبان عرفان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله درصدد است با تکیه بر مبانی نشانه شناسی چارلز سندرس پیرس، فیلسوف پراگماتیست و نشانه شناس آمریکایی، و با الهام از آرای رابرت نویل (1996)، که به مناسب سازی الگوی پیرس در ساحت زبان دین مبادرت کرده است، با رویکردی توصیفی انتقادی الگوی تفسیری نمادهای عرفانی را، که در این نوشتار «الگوی عاطف به تکامل» نامیده شده است، تبیین کند. به این منظور، در بخش اول، به تعریف جایگاه استعاره در میان انواع نشانه ها در طبقه بندی پیرس می پردازد. سپس، درباره سازوکار تفسیر نمادهای عرفانی در قالب دو فرایند نشانه پردازی گفت وگو می کند و در پایان، نحوه شکل گیری شبکه معنایی نماد استعاره ها را با تلفیق هر دو فرایند یادشده توضیح می دهد. در این مقاله، برای نخستین بار، دو فرایند متمایز در نشانه پردازی (سمیوزیس) پیرسی شامل: استعلایی و غیراستعلایی شناسایی و تعریف و نقش هریک در ایجاد زنجیره معنایی میان نشانه ها از یک سو؛ و میان نشانه با مصداق یا مدلول آن از دیگر سوی، تبیین شده است. از دیگر دستاوردهای این پژوهش، طرح مفاهیمی چون حیث تفسیری، بافت معنایی و دامنه ارجاعی و نقش هریک در تفسیر نظام مند یک نشانه است.
تحلیل پدیده های صرف اشتقاقی نامتقارن زبان فارسی در چارچوب رویکرد صیغگانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میان برون دادهای حوزه صرفی زبان، گاه به مواردی برمی خوریم که تقارنی بین صورت و معنای آن ها وجود ندارد و تحلیل این داده ها در چارچوب رویکردهای تکواژبنیاد با مشکل مواجه می شود. از جمله این موارد می توان به مکمل گونگی، نقش زدودگی، نقصان و همتانمایی اشاره کرد. در چنین مواردی، در چارچوب رویکرد صیغگانی در نظریه هایی مانند صرف تابع های صیغگانی استامپ (2001) و استوارت و استامپ (2007)، صورت نهایی مشتق است که اهمیت دارد. این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش است که چگونه نظریه صرف تابع های صیغگانی، کلمات مشتق فعلی نامتقارن فارسی را که تناظر یک به یک بین صورت و معنای آنها وجود ندارد، به کمک ابزار نظری صیغگان تحلیل و تبیین میکند. تحلیل داده های نامتقارن فارسی در نظریه فوق مشخص کرد که این صورت ها با اعمال تابع صیغگان بر جفت ریشه فعل و مشخصه های درون یک صورتگاه در صیغگان فعل تعیین می گردند. فرض وجود بُعد صرفی و بُعد معنایی در سازمان صیغگانی یک واژه فعلی فارسی، تحلیل این پدیده های صرفی را در صورت کلمات مشتق فعلی موجه می سازد. لذا، عدم تقارن میان صورت و معنا دیگر مسئله ساز نخواهد بود و می توان به شیوه ای یکسان کلمات مشتق فعلی را -خواه دارای تقارن بین صورت و معنا، خواه بدون آن- تحلیل و تبیین نمود. در نتیجه این امر، تحلیل یکدست و مقرون به صرفه تری نسبت به تحلیل تکواژبنیاد ارائه می شود و دیگر نیازی به طرح راه حل های فرعی همانند تکواژ صفر، اشتقاق صفر، تکواژگونگی ستاک های متعلق به یک واژه نخواهد بود که همگی از فرض وجود رابطه یک به یک میان صورت و معنا نشأت می گرفت.