فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۴۱ تا ۱٬۹۶۰ مورد از کل ۱۰٬۳۰۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
یکی از راهبردهای مهم قرآن برای بیان آموزه های خود، داستان پردازی است. قرآن با این شیوه ادبی هنری می کوشد تا احساس دینی و شعور انسانی را تحریک کند. ازجمله داستان های مهم و جذاب قرآن که با غرض تربیتی و تبلیغ ارزش ها به تصویر کشیده شده، ماجرای سلیمان نبی و ملکه سباست. در جستار پیش رو، با رویکرد نشانه معناشناسانه و با هدف تبیین مفاهیم قرآنی و کاربردی کردن آن ها و نیز فهم روش قرآن در تولید گفتمان، ماجرای مذکور معناکاوی می شود. با چنین هدفی، به این پرسش پاسخ می دهد که فرایند شکل گیری معنا چگونه رخ می دهد. ساختار روایت در متن به گونه ای است که کارکرد کنشی، فرایند تولید معنا را کنترل می کند. یافته ها نشان می دهد که کارکرد کنشی حاکم بر این داستان، نظام گفتمانی کنشی را رقم می زند. ماهیت این نظام را رفع بحران معنا (شرک) شکل داده است. در این نظام، راهبرد تصاحب ابژه ارزشی جنبه عملیاتی و برنامه مداری دارد. سلیمان و کنش یاران وی طی فرایند توانشی کنشی و عملیات مرحله ای به ابژه دست یافته و سبائیان را از معنای نخست (شرک و فقدان ایمان) به معنای دوم (توحید و خداپرستی) رسانده اند. به این ترتیب با قدرت نرم سلیمان، نظام سیاسی مبتنی بر شرک در سرزمین سبا به نظام سیاسی مبتنی بر توحید تغییر می یابد.
Impact of Intercultural Movie Clips on EFL Learners’ Social and Cultural Identity in Virtual Communities of Practice(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۹, Issue ۳۷, Autumn ۲۰۲۱
205 - 224
حوزههای تخصصی:
The relationship between identity and language learning has attracted the scholars` attention in the fields of second language acquisition (SLA) with considerable focus on social and cultural dimensions of language learning. However, relatively little research has been devoted to examining the identity construction of language learners in virtual communities of practice despite the global trend of foreign language instruction. Consequently, the current mixed methods classroom-based study investigated whether the implementation of intercultural movie clips in virtual communities of practice could contribute to social and cultural identity improvement of participants in the English as a foreign language (EFL) context. To achieve this goal, two intact classes in an institute were assigned to experimental and control group, each containing thirty EFL learners. This study was implemented on the pre-test post-test equivalent-group design. Drawing on quantitative and qualitative analysis, using two questionnaires, and a semi-structured interview, the results indicated that positive changes took place in social and cultural identity of the participants. Moreover, by getting access to new social, cultural and linguistic resources and as a result the adoption of new identities, some special features such as fewer psychological barriers to understanding others, increasing courage to accept new norms, and feelings of unity and equity were obtained by the learners.
روش شناسی هرمنوتیک سیاسی در سبک جستارنویسی فردریک جیمسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متون فرهنگی همواره محل انتزاع محتوای اندیشه اند، همچنان که محل نزاع میان محتوای اندیشه و طرز بیان آن؛ حال آنکه تفکر دیالکتیک همچون محور مواصله این دو ساحتِ منفصل عمل می کند، تا با فراروی از حدفاصل موضوع و روش شناسی تحلیل، فاصله را از این میان بردارد. هرمنوتیک سیاسی، واکاوی روساخت متن فرهنگی است به شیوه ای دیالکتیکی، و به قصد بازسازی محتوای پنهان آن؛ و روش شناسی دیالکتیک، مربوط می شود به قرینه سازی متناقض نمای هر پدیده با عکس آن پدیده. این گونه وارون نمایی تناقض بنیاد را فردریک جیمسن (1971 و 1981) فراگشتی ماهیتاً درزمانی تعریف می کند که همواره میان قطب های متضاد در جریان است. درک تمام وکمال چنین دگرگشتی، به باور جیمسن، نیازمند شست وشوی نگرش دیالکتیکی در بحر جزئیات تاریخی است. هرمنوتیک سیاسی، که در اصل برای سامان بخشی به آشفته بازار تفسیر متون روایی صورت بندی شده است، پیش از آنکه بگوید متن فرهنگی چگونه کار می کند، قرار است بگوید اساساً چه کار می کند؛ پس مقتضی پاسخی است به بزرگی سیاست گذاری کلان در کار نقد متون فرهنگی، و در عین حال، به جزئی نگریِ روش شناسیِ دیالکتیک برای چنین نقدی. التزام به این گونه جزئی نگریِ دیالکتیکی را از شیوه نگارش خود جیمسن نیز می توان سراغ کرد، مشروط به اینکه روند تاریخی سازیِ متن را، پیرو روش شناسی هرمنوتیک سیاسی، از سطح تحلیل محتوا، معطوف کنیم به خودآگاهی از چندوچون تحلیل فرم. بنابراین، هدف از مقاله حاضر را می توان پاسخ جویی برای این پرسش دانست که منطق درونی فرم در چارچوب هرمنوتیک سیاسی چیست، و چگونه می توان از آن در روش شناسیِ خودِ هرمنوتیک سیاسی بهره گرفت.
EFL Teachers’ Behavior: Effects on Iranian Intermediate EFL Learners’ Willingness to Communicate in English
حوزههای تخصصی:
This study examined the effects of EFL teachers' behavior on intermediate L2 learners’ WTC in English. To this end, a proficiency test was administered to 150 female learners, and 98 intermediate learners aged 16 to 26 were recruited as the participants. Subsequently, a WTC questionnaire was distributed among them to measure their level of WTC. Moreover, interviews were carried out with 30 volunteers who agreed to participate in this phase of the study. The results of the analysis of the WTC questionnaire showed that the WTC level of the learners could be rated as above-average. Besides, the results of the interviews revealed that different kinds of teachers’ behavior affected learners’ WTC both positively and negatively: teachers’ sense of humor and rapport could positively affect learners’ WTC; on the other hand, teachers’ methods of error correction while learners’ speaking and teachers’ lack of support could negatively affect learners’ WTC. Additionally, according to learners’ perspectives, there were a number of ways through which a language teacher could increase the learners’ WTC in English such as encouraging learners to read extra-curricular topics and highlighting learners’ strengths instead of their weaknesses. Several implications were proffered at the end of the study to heighten the awareness of L2 teachers, teacher-trainers, and language institute managers regarding the issue under investigation.
بررسی حوزه مفهومی فعل «شنیدن» در زبان فارسی در چارچوب نظریه معناشناسی قالب و اتخاذ اصول شبکه فریم نت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال هشتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۴
195 - 223
حوزههای تخصصی:
تمایزات واژگانی میان زبان ها، بیانگر تفاوت در فرهنگ های مرتبط با هر زبان است. واژه های چندمعنا در هر فرهنگ، می تواند نمودی از این قبیل تمایزات واژگانی در یک زبان باشد. در معناشناسی شناختی، رویکردهای مختلفی به پدیده چندمعنایی در زبان وجود دارد؛ نظریه معناشناسی قالبی یکی از این رویکردها در معناشناسی شناختی است که به مسئله چندمعنایی، از منظر قالب های معنایی نگریسته است. صورت تکامل یافته این نظریه، در شبکه معنایی فریم نت، تحقق پیدا کرده است. قالب های معنایی بسته هایی معنایی هستند و هرکدام از قالب ها از برخی مؤلفه های معنایی تشکیل شده اند. روابط معنایی در این شبکه، به صورت روابط میان قالبی ارائه شده است. در این مقاله، سعی بر آن است تا تحلیلی معنایی و پیکره بنیاد از چندمعنایی افعال «شنیدن» و «گوش دادن» در زبان فارسی، بر مبنای اصول شبکه فریم نت در زبان انگلیسی، ارائه شود. براین اساس، دو کلیدواژه مذکور، در پیکره های موجود در پایگاه داده زبان فارسی، بررسی شدند و از میان مفاهیم موجود در جملات شاهد، هفت قالب معنایی «حس فعال»، «ادراک حسی»، «جستجو»، «آگاهی»، «فهمیدن»، «اطاعت» و «توجه» و سه رابطه میان قالبی «توارث» میان قالب والد «ادراک» و فرزند «حس فعال» و قالب والد «ادراک» و فرزند «ادراک حسی» و قالب والد «آگاهی» و فرزند «فهمیدن»، یک رابطه میان قالبی «کاربرد» میان قالب والد «توجه» و فرزند «حس فعال» و یک رابطه میان قالبی «بیشتر» میان قالب های «حس فعال» و «ادراک حسی» استخراج شد. نتایج تحلیل های انجام شده نشان می دهد که رویکرد حاضر به پدیده چندمعنایی، رویکردی کارآمد برای بررسی چندمعنایی افعال «شنیدن» و «گوش دادن» در زبان فارسی است.
راهکارهای جبران افت معنی در ترجمه شعر معاصر عربی به فارسی (بررسی موردی ترجمه شفیعی کدکنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شعر به علت برخورداری از زبان ضمنی، وزن، قافیه و آمیختگی عناصر تشکیل دهنده آن با احساسات شاعرانه از سخن عادی فراتر است و ازهمین رو، ترجمه آن نیز دشوار و گاهی ناشدنی است. دغدغه اصلی مترجم شعر آن است که مشخصه های ویژه متن اصلی را تا حد امکان توضیح دهد و متنی شعری را در زبان مقصد بیافریند که تأثیری مشابه متن اصلی بر خوانندگان ترجمه داشته باشد. ازآنجاکه واژگان و عناصر دو زبان کاملاً معادل هم نیستند، به ناچار در ترجمه شعر، افت معنی رخ می دهد و مترجم باید به نوعی این افت را جبران کند. این مقاله درصدد است با رویکرد توصیفی تحلیلی به بررسی جایگاه های افت معنی و مکانیسم های جبران آن در ترجمه شعر معاصر عربی به فارسی بپردازد. به این منظور با بررسی آرای گروهی از صاحب نظران حوزه ترجمه درباره افت معنی در ترجمه و راهکارهای جبران آن، به جایگاه های افت معنی در ترجمه شعر عربی به فارسی، در سطح آوایی، واژگانی، سبکی و فرهنگی می پردازد. برای نمونه ترجمه تعدادی از اشعار معاصر عربی از کتاب شعر معاصر عرب شفیعی کدکنی انتخاب شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است مترجم که خود، شاعر و ناقد است، در رویارویی با افت معنی در سطح آوایی، واژگانی، سبکی و فرهنگی کوشیده است با استفاده از راهکار جبران، لحن کلی متن اصلی را حفظ کند و در این راستا از جبران در محل و جبران در نوع بهره گرفته است.
جمله های شبه مرکب در فارسی و راهبردهای ساخت آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قید را می توان از جنبه های صرفی، نحوی و معنایی تعریف و به انواعی تقسیم کرد. نقش معنایی قید توصیفگری است. مفاهیم قیدی تنوع معنایی گسترده ای دارند. به لحاظ ساختمانی، نقش قیدی (افزوده) را می توان از طریق گروه های قیدی، گروه های اسمی، گروه های حرف اضافه ای و بندها بیان کرد. در زبان فارسی، در بسیاری موارد، این نقش را گروه های اسمی و حرف اضافه ای بر عهده دارند. این گروه ها خود می توانند وابسته های گوناگونی از جمله «بند» داشته باشند. مواردی مانند «وقتی که»، «جایی که»، «به محض این که»، «در حالی که»، «به خاطر این که»، «همچنان که»، «به گونه ای که» را در کتاب های دستور و بسیاری از دیگر منابع، معمولاً حرف ربط مرکب یا گروه ربطی در ساخت جمله های مرکب در نظر گرفته اند و بندِ موصولی یا متممیِ درون گروه اسمی یا حرف اضافه ای را با بند قیدی یکی انگاشته اند. ولی از نظر ساختی اینها بخشی از گروه اسمی و گروه حرف اضافه ای با نقش قیدی اند. از این رو، به نظر می رسد این گونه ساخت ها را نمی توان جمله مرکب در نظر گرفت. به هر روی، برای تمایزگذاری میان این موارد از موصولی سازی در نهاد و مفعول، در این مقاله آنها را «راهبردهای ساخت بند شبه مرکب» نامیده ایم. در این پژوهش، که پژوهشی توصیفی است، مفاهیم بیانگر روابط قیدی را در 19 گروه (10 گروه اصلی و 9 زیرگروه) طبقه بندی کرده ایم. همچنین نشان دادیم ارتباط مستقیمی میان آشکار شدن «که» موصولی یا متممی با امکان گسست بند وجود دارد. از این گذشته، با استناد به مثال های متعدد نشان داده ایم «مصدر» در زبان فارسی، اگرچه اسم است (ویژگی های تصریفی فعل را ندارد) ولی می تواند به شکل «فعلی تنزل یافته» عمل کند. داده های این پژوهش از میان 3000 دقیقه برنامه های گوناگون شبکه های مختلف رسانه ملی (رادیو و تلویزیون) در بازه زمانی خرداد تا بهمن1400 با تمرکز بر روابط قیدی استخراج شده است.
تحلیل مقایسه ای شعری از مثنوی مولوی با ترجمه انگلیسی آن بر اساس نظریه انسجام هلیدی و حسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش بر اساس نظریه ی انسجام هلیدی و حسن (1985) و با روش توصیفی – تحلیلی و آماری انجام شد. هدف نگارندگان این بود که در چارچوب فرانقش متنی هلیدی، به بررسی مقایسه ای کاربست عوامل انسجام متنی و میزان انسجام و پیوستگی در متون شعری هشت بیتی از دفتر اول مثنوی مولوی و ترجمه ی انگلیسی جاوید مجدِّدی بپردازند و به سؤالات زیر پاسخ دهند: 1 .بر اساس نظریه ی انسجام هلیدی و حسن (1985)، میزان انسجام و پیوستگی در این شعر مثنوی مولوی و ترجمه ی آن چقدر است؟ و چگونه به کار رفته است؟ 2. با توجه به تحلیل مقایسه ای بسامد انسجام و پیوستگی در دو متن مبدأ و مقصد، مترجم تا چه حد در انتقال مفاهیم، موفق بوده است؟ به این منظور، مطابق مدل هلیدی، بسامد عوامل انسجام واژگانی و دستوری و درصدهای انسجام و پیوستگی در اشعار محاسبه شدند. بر اساس «تعادل نقش بنیاد هلیدی در ترجمه» نزدیکی درصد های انسجام (% 6/94, %4/96) و پیوستگی (% 8/92 , 91%) در دو متن و نیز شباهت نحوه ی توزیع عوامل انسجام در آن ها که به جز در عوامل برابری و هم معنایی، بسیار نزدیک به هم بودند، می توانند نشان دهنده ی تبعیت مترجم از سبک متن مبدأ در انتقال مفاهیم متن مبدأ از طریق ترجمه باشند.
بازنگری زباهنگ احترام محوری در سایه ادب اجتماعی با تحلیل پیکره گفتمان شفاهی براساس الگوی هایمز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درهم تنیده بودن زبان و فرهنگ مدت هاست که موردبحث و بررسی اندیشمندان حوزه جامعه شناسی زبان، مردم شناسان و نیز کاربردشناسان زبان بوده است. یکی از حوزه های نوین تحقیق درباره این درهم تنیدگی، مطالعه نمایش فرهنگی از یک زبان یا زباهنگ است. در این تحقیق زباهنگ احترام محوری در فرهنگ ایرانیان، با توجه به اهمیت و جایگاه ادب و نزاکت اجتماعی فرهنگ ایرانی اسلامی، موردبررسی قرارگرفت. هدف این تحقیق به طور خاص، شناسایی بازنمود جنبه های حاکم از فرهنگ کنونی گویشوران در زباهنگ احترام محوری و شناخت جنبه هایی از ادب اجتماعی بود که در زباهنگ احترام محوری انعکاس یافته است. به این منظور، 140 پاره گفتار مرتبط با احترام و نزاکت از میان 320 مورد شفاهی که از میان افراد 15 تا 61 ساله (132 زن و 169 مرد) با سطح تحصیلات متفاوت (بی سواد تا تحصیلات عالیه) و مشاغل مختلف (خانه دار، دانش آموز، دانشجو، معلم، مهندس، کارمند، پزشک، پرستار، بازنشسته، و مشاغل آزاد) از شهرهای اراک، اصفهان، شهرکرد، تهران، قم، ساوه، گلپایگان، شادگان، تبریز، رشت، هرند، دهلران، کرمانشاه، خرم آباد، سرپل ذهاب، بروجن، آران و بیدگل، نجف آباد، ایذه و میاندشت در موقعیت های گوناگون گردآوری شد. پاره گفتمان های شفاهی این افراد ابتدا ضبط و بعد در قالب یک فرم، پیاده سازی شد. در این مرحله برای ثبت جزئیات شفاهی کلام از علائم گفتارنگاری برای ثبت آوایی و سایر رویدادهای بیانی از قبیل مکث و قطع کلام مخاطب استفاده شد. سپس با استفاده از الگوی SPEAKING هایمز (1967) احترام محوری موردبررسی قرار گرفت. تحلیل داده ها برمبنای این الگو نشان داد که بسامد کاربرد این زباهنگ در موقعیت های عمومی بیشتر از موقعیت های خصوصی و در میان شرکت کنندگان نابرابر (رسمی و غیررسمی) رایج تر از افرادی با سطح اجتماعی برابر است. از نظر هدف نقش های کاربردشناختی ابراز علاقه و ارادت (محبت و دوست داشتن)، تمجید، تکریم، دعوت، شکسته نفسی و چاپلوسی از پربسامدترین اهداف تجلی یافته این زباهنگ بودند. بررسی های عمیق تر حاکی از آن بود که زباهنگ احترام محوری با قدرت محوری کاملاً برابر نیست و این دو را باید جداگانه تعریف کرد. دیگر آنکه، زباهنگ احترام محوری با وجود استقلال مفهومی خود با زباهنگ های صراحت گریزی و قدرت محوری هم پوشانی دارد. به علاوه، زباهنگ احترام محوری از فرازباهنگ های جمع گرایی و سلسله مراتب پذیری ایرانیان تأثیر می پذیرد. دیگر آنکه زباهنگ احترام محوری در داده های این پژوهش برمبنای دو محور سلطه و هم بستگی توجیه پذیر است و تنوع و شدت بروز جنبه های احترام تابع سلطه و هم بستگی موجود در بافت است.
آمادگی معلمان برای آموزش زبان بر خط: رویکرد بوم شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبانشناختی در زبانهای خارجی دوره ۱۱ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
393 - 416
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر نتیجه حاصل از یک روایت پژوهی درباره تجربه های زیسته معلمان زبان انگلیسی ایران است که در دوران کرونا از آموزش آنلاین استفاده کرده اند. داده های جمع آوری شده توسط پرسشنامه از 28 معلم زبان انگلیسی با هدف پاسخگویی به سوالات مورد تحلیل قرار گرفته است که معلمان زبان انگلیسی چه درکی از آمادگی خود برای آموزش آنلاین دارند، در طول این انتقال (از آموزش رودررو به آموزش آنلاین) با چه چالش هایی مواجه شدند و چگونه مهارت های آموزش آنلاین خود را در مواجهه با چالش ها ارتقا دادند. تحلیل داده ها نشان داد که معلمان زبان انگلیسی برای چنین انتقال عظیمی آمادگی نداشته اند و در این انتقال به آموزش آنلاین با چالش های متعددی مواجه شده اند. همچنین بیشتر رشد حرفه ای معلم ها به صورت خودآموزش و در نطام های خرد و میان نظام انجام شده است. یافته ها همچنین نشان می دهد یک انتقال موفق به آموزش آنلاین ممکن نیست، مگر زمانی که معلمان خود در جهت رشد گام بردارند که این رشد از چهار لایه خردنظام ، میان نظام ، برون نظام و کلان نظام متاثر است. این پژوهش علاوه بر اضافه کردن به ادبیات موجود در آموزش زبان به کمک فناوری ، بینش مناسبی برای تربیت معلم زبان برای آموزش با فناوری، متخصصان طراحی دوره های رشد حرفه ای آموزش زبان به کمک فناوری و تصمیم گیرندگان این حوزه، می دهد.
On the Effects of Linguistic, Verbal, and Visual Mnemonics on Idioms Learning(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Despite their substantial role in natural discourse, idioms often intimidate EFL students. Therefore, finding effective ways of mitigating students’ frustration has been a fundamental consideration in language teaching. Mnemonics, as associative memory tools, are largely acknowledged to be instrumental in reducing the cognitive load involved in language learning, particularly in learning lexical items. This study was conducted to explore the effects of linguistic, verbal, and visual mnemonics on empowering language learners in the recall and recognition of English idioms. Two-hundred seventy intermediate-level EFL learners preparing themselves for IELTS took part in this study. The participants were in nine groups of 30 members each. They were divided into three main groups, each of which was taught idioms using one of the above-mentioned mnemonics. The MANOVA procedure was used to analyze the collected data. The results revealed statistically significant differences among these instructional strategies in case of recall, with linguistic mnemonics being the most influential. The findings of the study can have theoretical implications for researchers in that they can shed light on some of the dark corners of the field and spark interest for further research. The findings can also have some pedagogical implications for teaching programs, curriculum developers, educational policymakers, teachers, and language learners. Developing a clearer understanding of how these mnemonics influence idiom learning can help the stakeholders make more informed decisions about how to treat idioms.
رده شناسی ترتیب واژه ها در زبان عربی برپایه مولفه های درایر (1992)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال هشتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۳
59 - 89
حوزههای تخصصی:
در رده شناسی، زبان ها بر اساس مولفه های صرفی، نحوی، معنایی و حتی واجی خاص رده بندی و طبقه بندی می شوند. مجموع این رده بندی و طبقه بندی ها به زبان شناسان کمک می کند تا جهانی های زبانی را معرفی کنند. هدف این پژوهش تعیین وضعیت رده شناختی ترتیب واژه زبان عربی معیار است. زبان عربی معیار، گونه ادبی و استاندارد شده ای است که در نوشتار رسمی و ادبی در بین عرب زبانان، استفاده می شود. نتایج به دست آمده از این پژوهش می تواند در آموزش زبان فارسی به عرب زبانان مفید باشد. در این مقاله، ترتیب واژه زبان عربی معیار بر اساس 25 مولفه رده شناختی (درایر (1992)، دبیرمقدم (1392) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش حاکی از آن است که زبان عربی معیار در مقایسه با زبان های آفریقا، زبان های آروپا-آسیا و زبان های جهان به ترتیب از 20، 22 و 23 مولفه از مولفه های زبان های فعل میانی قوی (VO) برخوردار است. بنابراین زبان عربی معیار گرایش به رده زبان های فعل میانی (قوی) دارد.
مقایسه بازنمایی معنایی و مفهوم سازی های فعل پوشیدن و wear در زبان های فارسی و انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش چندرشته ای و توصیفی - تحلیلی حاضر، در چارچوب کلّی روان شناسی زبان، معناشناسی شناختی و زبان شناسی فرهنگی، به مقایسه بازنمایی معنایی (مدل ذهنی) و مفهوم سازی های فعل های پوشیدن و wear ، با توجّه به پوشش بدن انسان، در زبان های فارسی و انگلیسی می پردازد. هدف پژوهش بررسی مدل های ذهنی فارسی زبانان و انگلیسی زبانان و مفهوم سازی های مختلف آن ها با توجّه به مفاهیم پیش نمونه ای «پوشیدن» و wear بوده و به این منظور از تابلوهای ذهنی پیشنهادی جانسون - لیرد (1983) استفاده شده است. جامعه آماری متشکّل از تمامی کلیدواژه ها و عبارت های فارسی و انگلیسیِ حاوی مفهوم «پوشیدن/ پوشاندن» بود که در شش فرهنگ لغت یک زبانه و دوزبانه منتخب وجود داشت و حجم نمونه شامل واژه ها و عبارت های حاوی مفاهیم پیش گفته است که از این فرهنگ ها جمع آوری شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد که مدل های ذهنی فارسی زبانان و انگلیسی زبانان و نیز مفهوم سازی های آن ها در این زمینه تفاوت های چشم گیر و شباهت های اندکی باهم دارند و فارسی زبانان به طور پیچیده تر و متنوّع تری به مفهوم سازی و بازنمایی معنایی می پردازند که این امر ناشی از دانش فرهنگی متفاوت آنان در این زمینه است. افزون بر این، فارسی زبانان از تعدادی فعل سبک و فعل مرکب به همراه اشیاء پوششی متنوّع استفاده می کنند تا مفهوم «پوشیدن/ پوشاندن» را بیان کنند که موجب چندمعنایی گسترده تر پوشیدن نسبت به wear می شود
تحلیل و نقد شعر «گردش سایه ها» سهراب سپهری از دیدگاه نقد فرمالیستی
منبع:
رخسار زبان سال پنجم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۹
25-5
حوزههای تخصصی:
An Exploration of the Relationship between Listening Strategy Use and Listening Comprehension of Undergraduate EFL Students
حوزههای تخصصی:
Listening skill, which gains momentum with the increase of digitalized resources in the globalizing world, puts language learners who can make use of listening strategies one step ahead. This paper sought to investigate the listening strategy use of EFL undergraduate students in relation to their foreign language listening performance. 157 EFL students at a state university, who were aged between 18-23 participated in the study. This descriptive study employed a quantitative approach. Nakatani’s (2006) Oral Communication Strategy Inventory (OCSI) was used for data collection purposes. A listening test was also administrated to the participants in order to measure their listening comprehension. The statistical analyses revealed that the participants mostly employed negotiation for meaning strategy followed by scanning and getting the gist strategies. The results also indicated that only getting the gist strategy was a significant predictor of L2 listening performance. A statistically significant difference between high and low-achieving L2 listeners was also found on negotiation for meaning, getting the gist, scanning, and nonverbal strategies.
Investigating the Relationship between Engagement and Achievement in Iranian Online English Classes in the COVID-19 Era
حوزههای تخصصی:
Online education, as a type of distance education, has attracted the attentions of administrators, instructors, and students in recent decades. In the midst of the Covid-19 epidemic, online education has become an unavoidable need. Students' participation in such programs may have an impact on their learning and achievement. The current study looked at the link between engagement and achievement in online classrooms. As a result, the study used a correlational design to address the research questions using Dixon's Online Student Engagement Scale and a researcher-created achievement exam. The questionnaire was developed in 2015 and comprises four categories and 19 items on a seven-point Likert scale. In 2020, the questionnaire was modified with Google Form and distributed to 297 students enrolled in general English courses via a university LMS. The second instrument was a 40-item test of reading comprehension developed by the researcher. The examination was created on the basis of reading theories and was given as a final exam. The one-sample t-test findings indicated that students’ achievement and engagement levels are adequate. Quantile regression revealed a strong link between top achievers’ engagement and achievement. However, bivariate correlation revealed no statistically significant link between typical students’ engagement and achievement. However, students’ level of engagement perception was satisfactory. The concept of engagement applies to high achievers but not to ordinary or low performers, making measurement error possible.
واژ های مرکب برون مرکز ترکیبی، استعاری و انتقالی در زبان لکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترکیب یکی از فرآیندهای اصلی واژه سازی در همه زبان های دنیاست و بررسی صوری و معنایی واژه های مرکب همواره یکی از دغدغه های اصلی پژوهشگران و متخصصان حوزه صرف بوده است. تا به حال تقسیم بندی های متعددی برای این واژه ها ارائه شده اند که واژه های مرکب برون مرکز یکی از مهم ترین انواع آن ها محسوب می شوند. در زبان لکی که یکی از زبان های متعلق به شاخه غربی-شمالی زبان های ایرانی است، ترکیب مهم ترین فرآیند واژه سازی به شمار می رود و بخش عمده ای از ترکیب های این زبان از نوع برون مرکز هستند. هدف این پژوهش بررسی ساخت های برون مرکز ترکیبی، استعاری، انتقالی و تحول یافته در زبان لکی براساس طبقه بندی بائر (2017) است. نتایج این پژوهش نشان می دهند که ترکیب برون مرکز ترکیبی در زبان لکی هفت ساختار متفاوت دارد که عبارتند از: [اسم + فعل]؛ [صفت + فعل]؛ [قید + فعل]؛ [حرف اضافه + فعل]؛ [حرف اضافه + اسم + فعل]؛ [اسم + حرف اضافه + فعل]؛ [اسم + اسم + فعل]. این ترکیب ها از لحاظ معنایی نیز تنوع زیادی دارند و برای بیان اسم فاعل، اسم ابزار، اسم مکان، اسم زمان، اسم مشابهت، صفت فاعلی و صفت مفعولی به کار می روند. همچنین مواردی از ترکیب های استعاری، انتقالی و تحول یافته در لکی یافت می شوند اما بسامد و تنوع آن ها به مراتب کم تر از ترکیب های ترکیبی است.
The Joint Effects of Teacher-led and Collaborative Planning conditions and Task Complexity on L2 Oral Production(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This quantitative study aimed to investigate the combined effects of two types of strategic planning, namely collaborative and teacher-led planning conditions and task complexity on Iranian intermediate language learners' oral production in terms of complexity, accuracy, and fluency. To achieve this purpose, 90 EFL learners were selected through convenience sampling from a language institute in Shiraz, Iran, and randomly assigned to two control and four experimental groups. The study adopted a quasi-experimental design in the form of pretest, treatment, and posttest. In the first step, all participants took part in a speaking pretest in which they were required to narrate a story based on a series of picture description tasks. While the experimental groups underwent 10 treatment sessions of picture description task performance along with two planning types i.e., teacher-led and collaborative planning conditions, the control groups were not allowed to plan the task performance. In the last session, the language learners took a posttest whose results were compared with those of the pretest. The findings revealed that the language learners in the collaborative planning groups outperformed the other groups in terms of both fluency and complexity. Further, teacher-led groups did better than the other groups in terms of accuracy. This study carries crucial implications for EFL teachers, material developers, syllabus designers, and speaking skill examiners.
بررسی رده شناختی ضمیر ابقایی در ساخت موصولی فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از کاربردهای ضمیر ابقایی در ساخت موصولی برخی زبان های دنیاست. براین اساس، ضمیر ابقایی اشاره به ضمیری هم نمایه با هسته اسمی ساخت موصولی دارد که درون بند موصولی ظاهر می شود. در پژوهش حاضر تلاش شده است تا با بررسی کارکرد ضمیر ابقایی در انواع ساخت های موصولی هسته دار فارسی، میزان انطباق رفتار این زبان با جهانی ها سنجیده شود. براین اساس دو هدف عمده در این پژوهش وجود دارد. هدف نخست مربوط به تعیین شیوه تولید ضمیر ابقایی در ساخت موصولی فارسی طبق سه الگوی جهانی موجود است. هدف دوم، بازبینی رفتار فارسی در سلسله مراتب دسترسی کینان و کامری (1977) است. نتایج پژوهش در رابطه با هدف نخست، نشان می دهد که فارسی با توجه به استفاده از متمم-نمای «که» در ابتدای بند موصولی، داشتن ضمیر ابقایی در ساخت جزیره ای قوی و خوانش یکسان جمله هنگام کاربرد ضمیر ابقایی و خلا، این ضمیر را به صورت پایه زایشی تولید می کند. نتایج پژوهش در رابطه با هدف دوم نیز حاوی پیشنهادی در رابطه با جایگاه فارسی در راهبرد حفظ ضمیر در سلسله مراتب دسترسی است. در حالی که طبق نظر کینان و کامری (1977) راهبرد موصولی سازی فارسی با هسته فاعلی لزوما خلا و با هسته متممی لزوما حفظ ضمیر است، به نظر می رسد در هر دو ساخت فوق می توان تحت شرایط خاص از راهبرد رقیب نیز بهره برد.
معانیِ طرح واره ای حروف اضافه «برای» و «تا» در توضیح دستوری شدگی ثانویهآن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر کوششی است معنی شناختی، برای تحلیل معانی طرح واره ای حروف اضافه «برای» و «تا» با رویکردی درزمانی در دوره ای تقریباً پنجاه ساله از 1345 تا 1396، به منظور توضیح تغییرات مفهوم شناختی و روند دستوری شدگی آن ها. در این مقاله دستوری شدگی ثانویه حروف مذکور با استناد به طرحواره های تصوری که امکان تبیینی شناختی را فراهم کرده اند، توضیح داده شده است. برای دست یافتن به چنین تحلیلی، معانی هریک از حروف اضافه یاد شده به شیوه کتابخانه ای و از فرهنگ های سخن ، دهخدا و کتاب های دستورزبان فارسی استخراج شد و پس از تحلیل آن ها با استفاده از روش تحلیل مؤلفه ای معنی و با ذکر طرح واره های تصوریِ متداعی با معانی این حروف اضافه، دامنه تغییرات مفهوم شناختی آن ها طی دستوری شدگی ثانویه بررسی شده است؛ به این ترتیب که با تعیین مؤلفه معنایی ثابت و تکرارشونده و نیز طرح واره تکرارشونده مرتبط با معانی داده های مورد بررسی درباره چندمعنایی و دستوری شدگی ثانویه آن ها به صورت مستدل توضیح داده شده است. معنای سرنمونی و معانی حاشیه ای هریک از حروف اضافه مدنظر با کمک روش تایلر و ایوانز (2003) تعیین شده است. توصیف و تبیین چندمعنایی حروف اضافه «برای» و «تا» در نتیجه دستوری شدگی ثانویه آن ها بر اساس معانی طرح واره ای این حروف از جنبه های نوآورانه این پژوهش به شمار می رود. بررسی معنی شناختی حروف نشان می دهند مولفه معنایی ثابت و تکرارشونده در دستوری شدگی «برای» هدف است و در دستوری شدگی «تا» مقصد است. طرح واره مرتبط با هر دویِ آن ها نیز مقصد است. همچنین، هر دو حرف اضافه تغییر مقوله گذر داشته اند و معانی آن ها در پی دستوری شدگی ثانویه انتزاعی شدگیِ را نیز پشت سر گذاشته است.