فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۰۶۱ تا ۵٬۰۸۰ مورد از کل ۱۰٬۶۷۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
الگوی ون لیوون (2008) تحت عنوان «بازنمایی کنشگران اجتماعی»، الگویی در چهارچوب تحلیل گفتمان انتقادی، و ابزاری برای پژوهشگران است تا کشف کنند کارکردهای اجتماعی که در لایه های زیرین گفتمان لانه گرفته اند، چگونه در لایه های زبرین بازنمایی می شوند. در این پژوهش، داستان «آل» نوشته محمد بهمن بیگی، به عنوان گفتمانی مربوط به عشایر کشورمان، در چهارچوب الگوی یاد شده بررسی می شود. در این مسیر معلوم می شود که نویسنده چگونه از نام دهی و طبقه بندی کنشگران اجتماعی برای بیان دیدگاه های خود استفاده کرده و آیا نام دهی و طبقه بندی کنشگران می تواند دیدگاه عشایر را در دوره ای که هنوز سواد آموزی به ایل راه نیافته بود، نسبت به آنان روشن کند؟ نتایج پژوهش نشان داد که بازنمایی کنشگران در داستان «آل» هدفمند و در جهت کنترل دیدگاه های اجتماعی است. نویسنده با استفاده از مؤلفه های نام دهی و طبقه بندی، دیدگاه خود را با شیوه ای پوشیده بیان کرده و ستم جامعه به زن را به تصویر کشیده است. نویسنده از طرفی با بازنمایی های عام، زنان ایل را به عنوان کنشگرانی درگیر در معضلات اجتماعی یکسان بازنمایی می کند و از طرف دیگر با بازنمایی خاص، آن ها را با هویتی مستقل و متمایز نشان می دهد. ارزش دهی مردان ایل مثبت و بیانگر دیدگاه عشایر نسبت به جنس مذکر است، اما ارزش گذاری زنان با توجه به موقعیت اجتماعی حاکم بر متن، سیال است. نویسنده با استفاده از مؤلفه هویت درهمی، شخصیت اصلی داستان را زنی درگیر در فعالیت های متضاد معرفی می کند تا هنجارهای اجتماعی را به چالش کشد.
The Effect of Colligational Corpus-based Instruction on Enhancing the Pragmalinguistic Knowledge of Request Speech Act among Iranian Intermediate EFL Learners(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۵, Issue ۱۸, Summer ۲۰۱۷
111 - 123
حوزههای تخصصی:
This study investigated the effectiveness of colligational corpus-based instruction on enhancing the pragmalinguistic knowledge of speech act of request among Iranian intermediate EFL learners. The objective of the study was to find out whether or not providing students with corpora through using colligational instruction had any significant effects on enhancing their pragmalinguistic knowledge and, hence, speech act learning. Sixty participants from several institutes in Mazandaran Province, Iran, participated in the study. They were all intermediate- level students, and were divided into two homogeneous groups (30 each) of experimental and control groups based on the OPT results. A multiple discourse completion test was then administered to both groups as the pretest to measure their ability and knowledge in using the speech act of request. Subsequently, the treatment started where the experimental group received corpus-based instruction through colligational practices, while the control group practiced learning the same speech act through traditional or common methods of learning speech acts (i.e., using textbooks, audios, and videos). After 15 sessions of training, a posttest of multiple discourse completion test was administered. The data were analyzed using paired- and independent-samples t tests. In order to increase the validity of the results, the researchers observed and interviewed all the participants, too. The results that learning of the speech act of request improved significantly better through corpus-based instruction vis-à-vis traditional method of teaching colligations.
The Impact of Self-Regulatory Strategies on the Essay Writing of EFL Students with and without Attention Deficit Hyperactivity Disorder(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Applied Research on English Language, V. ۶ , N. ۳ , ۲۰۱۷
267 - 290
حوزههای تخصصی:
The complexity of self-regulatory strategies has been challenging to educational researchers who seek to find proper interventions that benefit students and teachers. This study has employed the Self-Regulatory Strategy Development (SRSD) model of instruction to help students monitor, evaluate and revise their writing. SRSD would be beneficial for adult students with learning disabilities in the procedure of essay writing. Attention Deficit Hyperactivity Disorder (ADHD) as a cognitive-behavioral dysregulation is a consequence of deficits in self-regulatory process. Many students with learning disorders such as ADHD have trouble in the mechanics and process of writing. The purpose of this study is to explore the effects of SRSD on the essay writing of EFL undergraduate students. This study tried to evaluate the effects of SRSD intervention on the essay writing of ADHD and NON-ADHD students. To fulfill the mentioned objectives, 126 EFL undergraduate students who enrolled in essay writing course at Tehran Azad University participated in this study. The results indicated that SRSD instruction had a significant effect on the essay writing of the EFL undergraduate students. Likewise, ADHD students could achieve a significant improvement after receiving SRSD intervention. چکیده: پیچیدگی روش های خود تنظیمی برای محققین حوزه آموزش معمولا چالش برانگیز بوده است و آنها همیشه سعی در یافتن روش مناسبی برای دانشجویان و اساتید در این زمینه داشته اند. این تحقیق از روش "استراتژی های ایجاد خود تنظیمی" برای کمک به دانشجویان در زمینه های مشاهده، ارزیابی و تجدیدنظر بهره برده است. "استراتژی های ایجاد خود تنظیمی" برای دانشجویانی که در زمینه نگارش مشکل دارند مفید خواهد بود. "اختلال بیش فعالی کمبود توجه" به عنوان یک نابهنجاری شناختی- رفتاری، که درنتیجه اختلال درفرایند خود تنظیمی بوجود می آید، مورد بررسی قرار گرفت. بسیاری از دانشجویان که در یادگیری دچار مشکل هستند برای مثال آنهایی که "اختلال بیش فعالی کمبود توجه" دارند در روند و مراحل مقاله نویس با مشکلاتی روبرو هستند. هدف این تحقیق بررسی تاثیرات "استراتژی های ایجاد خود تنظیمی" بر توانایی نگارش دانشجویان کارشناسی زبان انگلیسی (زبان انگلیسی به عنوان زبان بیگانه) بوده است. این تحقیق به منظور ارزیابی تاثیرات بکارگیری روش "استراتژی های ایجاد خود تنظیمی" بر نگارش دانشجویانی که مشکل "اختلال بیش فعالی کمبود توجه" داشتند و دانشجویانی که این مشکل را نداشتند انجام شد. به این منظور 126 دانشجوی کارشناسی زبان انگلیسی (زبان انگلیسی به عنوان زبان بیگانه) که درس مقاله نویسی را در دانشگاه آزاد اسلامی میگذراندند در این تحقیق شرکت کردند. نتایج نشان داد که روش آموزشی "استراتژی های ایجاد خود تنظیمی" بر توانایی مقاله نویسی دانشجویان تاثیر قابل توجهی داشت. همچنین دانشجویانی که مشکل "اختلال بیش فعالی کمبود توجه" را داشتند بعد از بکارگیری "استراتژی های ایجاد خود تنظیمی" پیشرفت قابل ملاحظه ای داشتند. کلید واژه ها: اختلال بیش فعالی کمبود توجه – خود تنظیمی – استراتژی های ایجاد خود تنظیمی – مقاله نویسی.
An Ideological and Cultural Study of Taboo Terms Translation in English-Persian Dubbed Movies by IRIB(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۵, Issue ۱۸, Summer ۲۰۱۷
85 - 95
حوزههای تخصصی:
In our modern life, the introduction of new technologies and subsequent boom in satellites, television, as well as the Internet has made the world a much smaller place allowing different nations, cultures, and languages to interact more frequently. One of the biggest concerns of audiovisual translators is cultural and ideological items which taboo terms are included. This study aims at investigating the strategies applied in the translation of taboo terms, from English into Persian, in five dubbed Hollywood movies broadcast by Islamic Republic of Iran Broadcasting. The original movies were compared with their dubbed Persian versions based on Sharifi and Darchinian’s (2009) strategies. The “Censorship” strategy is the topmost used strategy in the rendition of the taboos with the highest frequency (56%). The second frequent strategy is “Taboo to Taboo” which involves 19%, the third frequent strategy is “Euphemism” with 13%, and the least frequent strategy for dealing with taboos is “Taboo to Non-Taboo” which is 12%. The results of the present study show that considering ideological and cultural aspects of the society, Iranian AV translators attempted to moderate and soften the original taboo terms, which would be considered as taboo by the cultural standards of the Iranian audiences.
سبک های غالب یادگیری ادراکی زبان آموزان فارسی در کشورهای غیرفارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان آموزان بسته به پیشینة زبانی، فرهنگی، بازه ی سنی و جنسیت سبک های یادگیری متفاوت دارند. با وجود آنکه سبک های یادگیری یکی از رایج ترین موضوعات مورد بحث در زمینه ی یادگیری زبان های خارجی است، در زمینه ی یادگیری زبان فارسی در کشور های گوناگون تاکنون مطالعه ای صورت نگرفته است. پژوهش حاضر به بررسی سبک های غالب یادگیری ادراکی 97 فارسی آموز می پردازد که در 40 کشور خارجی، زبان فارسی آموخته اند. ابزار پژوهش در اینمطالعه ی پیمایشی که از نوع توصیفی تحلیلی است، پرسشنامه سبک های غالب یادگیری ادراکی رید (1997) می باشد. برای پاسخ پرسش های پژوهش از جمله چگونگی پروفایل سبک های یادگیری فارسی آموزان در محیط یادگیری زبان خارجی، تفاوت سبک های یادگیری آنان بر حسب مقطع تحصیلی، منطقه جغرافیایی، جنسیت و سن، از آزمون های گوناگون آماری بهره گرفته شد. برای مقایسه میانگین نمرات بر حسب گروه های مختلف (جنسیت، سن و ...) از آزمون های تی مستقل و آنالیز واریانس و برای مقایسه اولویت بندی سبک ها از آزمون های من ویتنی و کروسکال والیس استفاده شد. نتایج آزمون.های تی مستقل و من ویتنی میان میانگین نمرات و اولویت بندی سبک های مختلف یادگیری در دو گروه زنان و مردان و نیز آزمون های کروسکال والیس میان میانگین نمرات و اولویت بندی سبک های مختلف یادگیری در بازه های مختلف سنی اختلاف آماری معنی داری را نشان ندادند. از حیث مناطق جغرافیایی نیز تنها از نظر نمره ی سبک های بساوشی و گروهی بین آسیایی ها و اروپایی ها اختلاف آماری معنی داری وجود داشت. همچنین میانگین نمره و اولویت دهی سبک انفرادی در مقاطع مختلف تحصیلی (کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری) اختلاف آماری معنی داری وجود داشت.
توصیف و تحلیل شیوه های زبانی و فر زبانی وکلا جهت اقناع در دادگاه های علنی ایران: تحلیل گفتمان دادگاه کیفری (زبان شناسی حقوقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به یکی از شاخه های زبان شناسی حقوقی به نام «زبان و کلام دادگاه» تعلق دارد که هدف اصلی این نوشتار، کاربرد دانش و راهبردهای کاربردشناسی زبان در گفتمان حقوقی برای بررسی انواع شیوه های اقناع وکلا، در دادگاه های کیفری ایران، به منظور متقاعد نمودن قضات است که به روش میدانی صورت پذیرفته است. داده های پژوهش از 20 جلسة علنی دادگاه شهر شیراز جمع آوری شده است که در مجموع شامل 2112 جمله است که از این میان، 654جمله متعلق به وکلای مدافع و 351 جمله مربوط به قضات بوده که در این پژوهش مورد ارزیابی و تحلیل قرار گرفته است. این نوشتار با روش تحلیلی– توصیفی درصدد پاسخگویی به این سؤال است: چگونه کنش گران از دانش زبان شناختی (نحو، معنا شناسی، کاربردشناختی و ...) و نیز فرا زبانی برای دستیابی به هدف اقناع یکدیگر بهره می گیرند؟ یافته های پژوهش نشان می دهد وکلا از شیوه های زبانی تبصره های قانونی و از راهبرد های کاربرد شناسی، حذف، اظهار، نام دهی، تأکید بر پشیمانی، انکار جرم متهم بهره می برند و همچنین بر شیوه های فرا زبانی در گفتمان دادگاه، در حوزة زبان شناسی حقوقی به منظور اقناع قاضی تأکید می ورزند.
ویژگی های آوایی شمال غربی در گیلکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گیلکی از گویش های شمال غربی ایران است که در کرانه های جنوب غربی دریای خزر در استان گیلان صحبت می شود و به همراه تالشی، مازندرانی و سمنانی گروه گویش های خزر را تشکیل می دهد. این گویش گونه های مختلفی در رشت، لاهیجان و لنگرود دارد، اما گونه کهن تر و اصیل تر آن؛ گالشی، گویش برخی کوه نشینان شرق گیلان است. این گویش از زبان فارسی تأثیر زیادی گرفته است. تأثیر فارسی بر واژگان و ساخت آوایی گیلکی چنان است که ویژگی های آوایی شمال غربی آن تا اندازه زیادی از میان رفته یا تنها در برخی ساخت های کهن مانده است. هدف مقاله بررسی گونه های مختلف گیلکی برای یافتن و بررسی ویژگی های آوایی شمال غربی در این گویش است. با بررسی واژگان گیلکی به ویژه در گونه های اصیل تر آن مانند گالشی سعی کرده ایم واژه ها و ساخت های کهنی که ویژگی شمال غربی گیلکی را نشان دهد بیابیم.
Is the Universal English Education from the Primary Level in Bangladesh Necessary? A Domain Wise Study
حوزههای تخصصی:
Bangladesh is a monolingual country where Bangla is the official language for education, administration, media, literature, and cultural activities. The constitution of Bangladesh in 1972 recognized the undisputed status of Bangla as the state language of Bangladesh. Various measures have been taken by successive governments to ensure the widespread use of Bangla in all spheres of national life. In Parallel, English is being taught as a compulsory subject from class 1 throughout class 12. But the introduction of English as a compulsory subject from class 1 in the primary level has been condemned as an unnecessary burden on the infantile psyche which is already burdened with the stress of learning other subjects. The question thus raised is whether we need to teach all our population English compulsorily or selectively on the basis of needs analysis. I will try to find an answer to this question through the analysis of the use of English and Bangla in various domains of national life. This paper suggests that instead of teaching English compulsorily from primary education onward, a need-based English language teaching policy should be planned.
بررسی طرح واره های تصوری در ضرب المثلهای گویش تالشی در چارچوب معنی شناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تجربیات انسان از جهان خارج ساخت هایی مفهومی در ذهن پدید می آورد که به زبان منتقل می شود. این ساخت ها به عقیده جانسون(1987) طرح واره های تصوری(image schemas) نامیده می شوند. طرح واره های تصوری سطح اولیه تری از ساخت شناختی زیربنای استعاره را تشکیل می دهند و امکان ارتباط میان تجربیات فیزیکی انسان را با حوزه های شناختی پیچیده تری نظیر زبان فراهم می آورند. این طرح واره ها به سه دسته طرح واره های حجمی، حرکتی و قدرتی قابل تقسیمند. از آنجایی که زبان رسمی و مکتوب کشورمان فارسی معیار است و اکثر گویشها دارای آثار مکتوب نیستند و در معرض نابودی قرار دارند و با توجه به قدمت گویش تالشی و نیز شباهت زیاد آن با زبان فارسی باستان در این پژوهش به بررسی معناشناختی طرح واره های تصوری بر اساس دیدگاه جانسون پرداخته ایم و بسامد آنها را در ضرب المثلهای تالشی بررسی کرده ایم. روش تحقیق تحلیلی توصیفی است و داده ها به صورت اسنادی با بررسی طرح واره ها در آثار مکتوب قصه ها و مثل های تالشی گردآوری شده است. همچنین به منظور پیشگیری از برخی ابهامات، بخش عمده داده ها به صورت میدانی از طریق مصاحبه حضوری با گویشوران تالشی به ویژه افراد کهنسال و بیسواد جمع آوری شده است. نتیجه تحقیق نشان داده است که طرح واره حجمی بیشترین درصد را در ضرب المثلهای تالشی داشته است.
خوانش جامعه شناختی – زیبایی شناختی داستان روز اسب ریزی
منبع:
رخسار زبان سال اول تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
۵۶ – ۴۴
حوزههای تخصصی:
جامعه شناسان ادبیات کمتر به اندیشه های زیبایی شناختی و فرمالیستی در آثار ادبی توجه می کردند. اما برشت، آدورنو، هورکهایمر، بنیامین و مارکوزه به روش های فرمالیستی روی آوردند. آنان میان فرمالیسم و مارکسیسم آشتی برقرار کردند. مارکسیسم در محتواهای اجتماعی و برون ارجاعی اصرار می ورزید و فرمالیسم در شکل های ادبی و خود ارجاع پافشاری می کرد. اما جامعه شناسان ادبی یاد شده این مرز بندی ها را از میان برداشتند و بر این باور بودند که داستان نویس نباید مستقیماً به جامعه بنگرد. در این صورت هم خود متن خواندنی تر می شود و هم مشکلات اجتماعی بهتر به نمایش کشیده می شوند. مارکوزه در آثار اولیه به جنبه های محتوایی گرایش داشت اما در آثار بعدی به فرم و زیبایی شناسی نیز اهمیت داد. خلاصه سخن او در این آثار این است که انسان باید از کار طاقت فرسا، ستمدیدگی، تک ساحتی بودن و نیازهای دروغین مادی آزاد شود تا به نیازهای واقعی چون عشق و آزادی دست یابد. این محتوا و درون مایه باید هنرمندانه و با استعاره ها، نمادها و زاویه دیدهای غریب ارائه گردد تا از عوامانه بودنش هر چه بیشتر فاصله گیرد. داستان «روز اسب ریزی» از بیژن نجدی ما را به اسارات یک اسب و نیز عادت او به بندِگاری یعنی تک ساحتی شدن و از دست دادن هویت اصلی اش آگاه می-کند، این آگاهی مستقیم و ساده انگارانه نیست بلکه هنری و فرمالیستی است. هدف مقاله معرفی جامعه شناختی مبتنی بر فرمالیسم است که به روش توصیفی تحلیلی انجام می گیرد. این مقاله به بررسی داستان «روز اسب ریزی» از مجموعه داستان یوز پلنگانی که با من دویده اند بر پایه نظریات جامعه شناختی و زیبایی شناختی به ویژه از دیدگاه مارکوزه می پردازد.
چشم اندازی تعاملی و پویا از انگیزش زبان دوم در جریان انجام تکالیف در بازه های زمانی مختلف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انگیزش لازم برای یادگیری یک زبان جدید تأثیری صفر و صدی ندارد. این انگیزش در طول زمان به تدریج شکل می گیرد و مدام تغییر می یابد و هریک از بازه های زمانی دارای سطوح مختلفی از تأثیرگذاری بر روی تلاش فرد برای یادگیری یک زبان است. در زمان حاضر، اندیشمندان بر این باورند که بازه های زمانی مختلف در جریان شکل گیری زبان دوم با یکدیگر تعامل دارند و چنین تعاملی ماهیتاً غیرخطی، پیچیده و پویاست (دی بات 1، 2015). هدف از انجام این تحقیق بررسی پویایی انگیزشی موجود در گروهی از فراگیران زبانی در جریان بازه های زمانی طولانی است، که خود این بازه ها متشکل از تعدادی از تکالیف هستند که در بازه های زمانی کوتا ه تر انجام می گیرند. به منظور یافتن تعامل موجود میان عناصر انگیزشی مختلف، تعداد ده نفر شرکت کننده در آغاز دوره آموزشی، در حین انجام تکالیف و در پایان دوره مورد مصاحبه قرار گرفتند. یافته ها حاکی از وجود نوسانات مقطعی در میزان انگیزش شرکت کنندگان بود. به علاوه، نتایج تحقیق از این حقیقت پرده برداشت که عناصر انگیزشی در جریان دوره و در هنگام انجام تکالیف به یک اندازه کارآمد نبودند. برای مثال، عوامل بیرونی و سطح مهارت زبانی به عنوان دو عامل انگیزشی آغازین به تدریج و در طول ترم با عوامل درونی و لذت یادگیری زبان جایگزین شدند. در عین حال، اهداف شخصی در یادگیری زبان دوم در طول این بازه های زمانی به یک اندازه تأثیرگذار بودند. علاوه بر این، انگیزش شرکت کنندگان متشکل از مجموعه ای از عوامل پویا و به هم وابسته بود که طی بازه های زمانی مختلف نوسان داشتند. در پایان، تلویحاتی تحقیقی از یافته های این مطالعه حاصل شدند.
یادگیری واژگان زبان دوم: ریشه شناسی یا لغات مترادف ؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال نهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲۳
105 - 120
حوزههای تخصصی:
تجربه تدریس نشان می دهد که گاه ریشه شناسی می تواند یادگیری واژگان زبان دوم را بهبود بخشد و بعضی اوقات دانستن واژه های مترادف به افزایش دانش واژگانی زبان آموزان کمک می کند. از آنجا که این دو روش از روش های متداول آموزش زبان هستند بنابراین موضوع این پژوهش ارزیابی نقش آموزش ریشه شناسی در مقایسه با ارائه واژه های مترادف آشنا در یادگیری واژگان می باشد. از آنجا که میزان توانایی زبان آموزان در استفاده از واژه ها در فواصل مختلف زمانی پس از یادگیری از اهمیت بسزایی برخوردار است، تأثیر این دو روش بر حافظه کوتاه مدت و بلندمدت زبان آموزان سطوح مختلف مهارت زبانیبررسی شد. شرکت کنندگان 120 زبان آموز دانشگاه الزهرا(س) در تهران، ایران بودند. بر اساس نتایج آزمون PET، آنها به دو سطح مبتدی و پیشرفته مهارت زبانی تقسیم شدند. واژگان از دو طریق ریشه شناسی و ارائه واژه های مترادف به آنها تدریس شد. نتایج این بررسی نشان دهنده تأثیر قابل توجه ریشه شناسی واژه ها در افزایش دانش واژگانی در حافظه کوتاه مدت و بلندمدت زبان آموزان سطح پیشرفته مهارت زبانی است.
تحلیل معناشناسی پیش وند پیش- در زبان فارسی: رویکرد زبان شناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال نهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۵
137 - 166
حوزههای تخصصی:
یکی از مفاهیم اصلی در رویکرد زبان شناسی شناختی، این است که هر واحد زبانی شبکه ای از معانی است. لانگاکر (Langacker, 1991) معتقد است که «تکواژ، مقولات، و ساخت های دستوری همگی صورتی از واحدهای نمادین دارند»، از این نظر وندها نیز معنای خاص خود را دارند که آن معنا را به پایه میزبان می افزایند و در نهایت معنای مشتق شکل می گیرد. یک پیش وند، همانند مقولات واژگانی، مقوله ای را تشکیل می دهد که همه معانی خود را که حول یک معنای مرکزی گرد آمده اند، رده بندی می کند. بنابراین می توان گفت مشتقات پیش وند «پیش-» نیز مقوله ای چندمعنا با یک ساخت درونی نظامند است. در این پژوهش برای تحلیل معناشناختی این پیش وند، معانی مشتقات آن را از منظر شناختی به دست آوردیم و در نهایت با مشخص کردن شبکه شعاعی این وند، دو خوشه معنایی مرکزی تعیین شد که دیگر معانی از این دو گره معنایی منتج می شوند: ترتیب زمانی، ترتیب مکانی. از بین این دو معنی، یکی به عنوان معنای اصلی وند مذکور است. برای تشخیص این معنای اصلی از معیارهایی که تایلر و ایوانز (2003) پیشنهاد کرده اند، بهره گرفته شد و مشخص شد که مفهوم مکانی این وند چندمعنا، به عنوان معنای اولیه می باشد که دیگر معانی حول این معنای مرکزی قرار می گیرند.
The effect of three vocabulary techniques on the Iranian ESP learners’ vocabulary production(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The present study aimed to examine the effect of three vocabulary techniques (dictionary use, etymological analysis, and glossing) on the Iranian ESP learners' vocabulary production. Forty-five university students majoring in architecture at Azad University, Anzali branch, participated in this study. They were divided into three groups, and each group was randomly assigned to one kind of treatment condition (dictionary use group, etymology group, and glossing group). The Michigan proficiency test was used to ensure the homogeneity of the ESP learners. The three experimental groups received instruction for three weeks. ESP learners took a vocabulary production test (VPT). A one-way between groups ANOVA was conducted to analyse the data. The results showed that dictionary use improved ESP learners' vocabulary production, and dictioary use group outperformed the other two groups. The study concludes that dictionary use faciliates vocabulary production.
The Role of Gender in Reading Comprehension of Short Stories Taught Through Awareness-Raising(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Applied Language Studies,Vol ۹, Proceedings of the First International Conference on Language Focus, Autumn ۲۰۱۷
149 - 162
حوزههای تخصصی:
The present study examines the role of gender in reading comprehension of short stories taught through awareness-raising among Iranian EFL learners. In so doing, twelve male and eighteen female learners with lower intermediate English proficiency were selected as the research sample. Next, they were randomly divided into two fifteen-member groups (i.e., a control group and an experimental group). The control group followed the conventional methods and the experimental group was taught the same short stories using awareness-raising activities. Consequently, an independent sample t-test was run. The obtained results indicate the experimental group demonstrates a better performance than the control one. According to the means, the female learners in both groups outperformed the male ones.
The Contribution of General High-Frequency, Core-Academic, and Academic-Technical Words to ESP Reading Comprehension(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Issues in Language Teaching (ILT), Vol. ۶, No. ۲, December ۲۰۱۷
291 - 318
حوزههای تخصصی:
Reading is recognized as being the most important skill needed by ESP learners in their field of study, and vocabulary knowledge is the most widely discussed component of effective ESP reading per se. However, research on how much the different types of words exert substantial influences over ESP reading comprehension remains scanty. To address this lacuna, the present study aimed to examine the degree of contribution made by general high-frequency, core-academic, and technical-academic words to 127 Iranian learners studying Psychology at three state universities in Tehran, Iran. Three researcher-made and validated tests were used to measure the three aforementioned types of vocabulary knowledge accompanied by an ESP reading test. Data analysis using multiple regression revealed that the core-academic words and technical-academic words significantly contributed to the ESP reading comprehension, explaining about 92% of the variance in reading scores, but knowledge of general high-frequency words was not a significant contributor. Moreover, teaching core-academic and technical-academic words did not have a significant effect on ESP reading comprehension in the short term, yet a low significant difference was observed for technical academic words in the long term. Findings of this study imply that direct teaching of the core-academic and technical-academic words can help ESP learners improve their reading over time. The article ends with pedagogical implications and suggestions for future research.
بررسی اضطراب و عملکرد نگارش در انگلیسی به عنوان زبان خارجی: آیا کمال گرایی تفاوتی ایجاد می کند؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این مطالعه بررسی رابطه بین کمال گرایی، اضطراب نگارش و عملکرد نهایی نگارش در زبان آموزان ایرانی زبان انگلیسی بود. داده ها در مرحله اول با استفاده از آمار توصیفی، ضریب همبستگی و رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که از بین سه بعد کمال گرایی تنها کمال گرایی جامعه مدار است که می تواند پیش بینی کننده خوبی برای اضطراب نگارش باشد. اضطراب نگارش، کمال گرایی خود مدار و کمال گرایی جامعه مدار نیز به ترتیب پیش بینی کننده های معناداری برای عملکرد نگارش بودند. در مرحله دوم از تحلیل داده ها، ما بر اساس یافته های بخش اول مدلی فرضی از ارتباط بین متغیر ها ارائه دادیم.نتایج تحلیل مسیر نشان داد که علیرغم وجود روابط معنادار بین هر جفت از متغیرها، مدل ارائه شده ما بصورت یکجا از برازش قابل قبولی برخوردار نیست. * * * * * * * *
رویکرد پیکره بنیاد به استعاره های شناختی در زبان فارسی: مطالعه ی حوزه ی مقصد ترس
حوزههای تخصصی:
در اثر حاضر مفهوم سازی استعاری حوزه ی مقصد ترس در زبان فارسی براساس نظریه ی استعاره ی مفهومی موردبررسی قرار می گیرد. بدین منظور، روش پیکره بنیاد تحلیل الگوی استعاری برروی پیکره ی همشهری 2 به کار بسته می شود و پس از تجزیه وتحلیل داده ها، 39 حوزه ی مبدأ برای «ترس» شناسایی می گردد. مشخص شدن زایایی هر یک از حوزه های مبدأ برحسب مشخصه ی «فراوانی وقوع» آن ها در پیکره از دیگر نتایج پژوهش حاضر است. همچنین، پس از مقایسه ی میان نتایج به دست آمده از این پژوهش و پژوهش هایی که با روش سنتی به گردآوری داده های حوزه ی ترس در زبان فارسی پرداخته اند، برتری روش پیکره ای پژوهش حاضر تأیید می گردد. مشخص شدن مدل های پیش نمونه ای و غیرپیش نمونه ای حوزه ی مقصد ترس در زبان فارسی از دیگر نتایج مهم پژوهش حاضر به شمار می رود.
نقدی معناشناختی بر ترجمه های فارسی واژة «دون» در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین راه هایی که امروزه در فهم معنای متون بسیار مورد استقبال ادب پژوهان قرار گرفته است، تکیه بر اصل روابط همنشینی و جانشینی است، این پژوهش با تکیه بر این اصل سعی دارد معنای صریح و ضمنی ظرف «دون» در قرآن کریمرا مورد بحث و بررسی قرار داده، میزان توجه مترجمان قرآن به این معانی و انتقال آن به زبان مقصد فارسی را مشخص گرداند؛ مهم ترین یافته های این پژوهش که با روش معناشناسی ساختاری و با استناد بر متون تفسیری و زبانی نگاشته شده، بیانگر این مطلب است که واژه «دون» کارکردها و معانی مختلفی در قرآن کریمدارد که مترجمان در انتقال آنها همیشه موفق عمل نکرده اند. معنای پایه آن «غیریت مع التسفل»، تقریبا در تمامی کاربردها به چشم می خورد، از این رو در برگردان «من دون الله» می توان از «جز خدا که پایین تر است» بهره جست؛ برگردان «فرودِ» یا «از فرودِ» در ترجمه های کهن فارسی نیز، از انطباق حداکثری ترجمه با واژه مبدأ برخوردار است؛ زیرا هم استثنای «غیر» و هم معنای «تسفل: فروتری» را در خود گنجانده است. سیاق و بافت کلام، مخصوصا متعلَق «دون»، در معنای نسبی آن مؤثر و به اعتبار قرب و تأخّر و تسفّل در رتبه، یا کمیت یا کیفیت دارای معانی ضمنی «قبل، امام، غیر، اقل، و ...» نیز هست.