مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
تحلیل گفتمان حقوقی
حوزه های تخصصی:
بررسی و تحلیل نقش نظریه های کاربردشناسی در بافت حقوقی، موضوعی جدید است. این پژوهش در بستری زبان شناختی و با تکیه بر نظریة «کارگفت» جان آر. سرل (1975) به بررسی نقش کارگفت در بافت حقوقی پرداخته است. به همین منظور، متن بیست دادنامة حقوقی صادره از یکی از شعب دیوان عالی کشور به عنوان پیکره انتخاب و از منظر نظریة کارگفت تحلیل شد. هدف اصلی این نوشتار را میتوان بررسی میزان تطبیق پذیری نظریة کارگفت با این متن حقوقی، کارکردهای ویژة نظریة کارگفت در این گونة حقوقی و تحلیل کاربردشناختی این رویداد حقوقی- گفتمانی در دو سطح خرد و کلان از منظر کنش منظوری (غیر بیانی) دانست. نتایج از تراکم بالای کارگفت در پیکره، اهمیت و تأثیر بسزای آن در بافت حقوقی و به ویژه این گونة حقوقی (دادنامه) حکایت می کند. از منظر رویداد گفتمانی و بر اساس برآیندهای مذکور، هر دادنامة حقوقی یک کنش کاربردی- اعلامی در سطح کلان گفتمان حقوقی به شمار می آید که تعداد زیادی کارگفت توصیفی و اعلامی و اندکی کارگفت های دیگر را شامل می شود.
توصیف و تحلیل شیوه های زبانی و فر زبانی وکلا جهت اقناع در دادگاه های علنی ایران: تحلیل گفتمان دادگاه کیفری (زبان شناسی حقوقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به یکی از شاخه های زبان شناسی حقوقی به نام «زبان و کلام دادگاه» تعلق دارد که هدف اصلی این نوشتار، کاربرد دانش و راهبردهای کاربردشناسی زبان در گفتمان حقوقی برای بررسی انواع شیوه های اقناع وکلا، در دادگاه های کیفری ایران، به منظور متقاعد نمودن قضات است که به روش میدانی صورت پذیرفته است. داده های پژوهش از 20 جلسة علنی دادگاه شهر شیراز جمع آوری شده است که در مجموع شامل 2112 جمله است که از این میان، 654جمله متعلق به وکلای مدافع و 351 جمله مربوط به قضات بوده که در این پژوهش مورد ارزیابی و تحلیل قرار گرفته است. این نوشتار با روش تحلیلی– توصیفی درصدد پاسخگویی به این سؤال است: چگونه کنش گران از دانش زبان شناختی (نحو، معنا شناسی، کاربردشناختی و ...) و نیز فرا زبانی برای دستیابی به هدف اقناع یکدیگر بهره می گیرند؟ یافته های پژوهش نشان می دهد وکلا از شیوه های زبانی تبصره های قانونی و از راهبرد های کاربرد شناسی، حذف، اظهار، نام دهی، تأکید بر پشیمانی، انکار جرم متهم بهره می برند و همچنین بر شیوه های فرا زبانی در گفتمان دادگاه، در حوزة زبان شناسی حقوقی به منظور اقناع قاضی تأکید می ورزند.
شیوه بازنمایی کنشگران اجتماعی در گفتمان زنان خواستار طلاق بر اساس الگوی 2008 ون لیوون؛ رویکرد زبان شناسی حقوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان در نمادین سازی اندیشه خود و در ورود به لایه های ملموس زبان با توجه به نگرش، اندیشه و ایدئولوژی خود، دست به انتخاب می زند. یکی از این انتخاب های زبانی، نحوه بازنمایی کنشگران عرصه اجتماع است. نوع بازنمایی، بیانگر نوع نگاه بازنمایی کننده به کنشگر بازنمایی شده است. در این مقاله شیوه بازنمایی کنشگران عرصه دادگاه خانواده به وسیله زنان خواستار طلاق مطالعه شده است تا شیوه بازنمایی کنشگران به نحوه بزرگ نمایی و کوچک نمایی این کنشگران و ایدئولوژی نهفته در گفتمان زنان خواهان طلاق بررسی شود. هدف، رسیدن به پاسخ دو پرسش است که این زنان از چه نوع بازنمایی هایی برای بازنمایی کنشگران استفاده می کنند و هدف عمده این زنان در استفاده از راهبرد بازنمایی کنشگران چیست. برای رسیدن به این هدف، داده های تحقیق، با حضور در چهل جلسه دادرسی طلاق دادگاه خانواده زاهدان و ثبت مکتوب اظهارات زنان خواستار طلاق جمع آوری شده است. انواع بازنمایی کنشگران بر اساس الگوی ون لیوون ( 2008 ) تعیین و هدف هر نوع بازنمایی بر اساس تئوری ون دایک ( 2006 ) تحلیل شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد زنان مورد مطالعه، از سه شیوه الف) هویت دهی نسبتی؛ ب) منفعل سازی؛ ج) عدم تفکیک. برای بازنمایی کنشگران حاضر در گفتمان دادگاه خانواده استفاده می کنند و هدف از این بازنمایی ها بزرگ نمایی رفتارهای ناپسند طرف مقابل و برجسته سازی نکات مثبت خود و خودی هاست.
طرح روش تحقیق جهت کاربست نظریه استدلال تولمین در سبک شناسی، تحلیل گفتمان، و زبان شناسی حقوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساختار درونی استدلال، به لحاظ سنتی، از یک یا چند مقدمه، یک یا چند برهان یا روش استقرایی و تنها یک نتیجه (ادعا) تشکیل می شود؛ مباحثه استدلالی، معمولاً با طرح داده هایی درست یا غلط آغاز می شود، و با ارائه دلیل و برهان اوج می گیرد و به نتیجه گیری یا ادعا، ختم می شود. در این فرایند دست کم دو نفر مخالف و موافق نتیجه گیری ها درگیرند که تلاش می کنند بر دیگری فائق آیند. تولمین با ملاحظه این فرایند استدلالی و مداقه در نظریه پردازی فلاسفه نسبی گرا و مطلق گرا در این خصوص، به ارائه مدلی شش مؤلفه ای دست یازید که از برخی جنبه ها مطلق گرا و از برخی دیگر نسبی گرایانه است. در مدل او، استدلال دارای اجزای ادعا، برهان، داده های حقیقی، شاخص های قطعیت، پشتوانه، و ردیه است که سه مورد اول، لازم، و سه مورد آخر، اختیاری هستند. با گذر زمان، زمزمه های ظرفیت کاربرد این مدل در مسائل زبان شناختی و تحلیل گفتمانی به گوش رسید. در همین راستا، با توجه به فقدان روش تحقیقی سامان یافته در این زمینه، در پژوهش حاضر با طراحی چند هدف و سؤال پژوهشی، روش تحقیقی پیشنهاد شد تا بتوان از توان تحلیلی مدل تولمین در حوزه های سبک شناسی، زبان شناسی حقوقی و تحلیل گفتمان بهره گرفت. هدف اصلیِ روش تحقیق پیشنهادی «شناخت سبک استدلال ورزی نویسنده منتخب در اثری گزیده از او» است که به تبع آن، دارای 5 پرسش پژوهشی است. کاربستِ این روش روی سه متن از ژانرهای مختلف نشان داده شد که عبارت اند از شعری از اعتصامی با عنوان «فرشته انس»، نمونه ای از لوایح دفاعی، و سخنرانی سیاسی ترامپ در باب سیاست خارجی امریکا پیش از انتخاب به ریاست جمهوری.
اقناع و سوگیری های وکلا در پرونده های کیفری: رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی - حقوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اقناع ازجمله مباحث چشم گیر در حوزه تحلیل گفتمان و به ویژه تحلیل گفتمان انتقادی - حقوقی است؛ از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی و تحلیل سوگیری های وکلا در به کارگیری روش های اقناع قضات بربنیاد نظریه لاکلا و موف (1985، 2001 و 2002) انجام شده است. روش نوشتار پیش رو آمیخته (کیفی و کمی) به صورت توصیفی - تحلیلی بوده و نگارندگان برای گردآوری داده ها با مراجعه به دادسراها، دادگاه های شهر تهرانو دفاتر وکلا با مطالعه صدها پرونده و مشاهده ده ها بازجویی در سال های (1397) و (1398) توانسته اند به روش فیش برداری، متن بیست پاره گفتمان از مکالمات مشارکان گفتمان را بررسی کنند، پیکره گفته شده تجزیه و تحلیل و آشکار شد که بیشترین روش اقناع سازی وکلا، سوگیری مثبت همچون برجسته سازی و سوگیری منفی همچون حاشیه رانی است. این دو مفهوم، به صورت های گوناگون در عرصه منازعات گفتمانی پدیدار می شوند. در پایان، نتایج نشان داد که حاشیه رانی و برجسته سازی هر کدام، نقاط قوّت و ضعف خود را دارند؛ همچنین، یافته ها بیان گر آن است که مفاهیم برجسته سازی و حاشیه رانی شیوه هایی برای حفظ و استمرار قدرت و هژمونی گفتمان به شمار می روند.
واکاوی ساخت های ایدئولوژیک در گفتمانِ مردان خواهانِ تمکین زوجه در دادگاه خانواده، بر پایه تئوری ون دایک (2006): رویکرد زبان شناسی حقوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۱
235 - 264
حوزه های تخصصی:
نظر به اینکه هیچ نظام نشانه ای از منظر ایدئولوژیک خنثی نیست، می توان با شناخت زبان و کشف لایه های زیرین آن، به آشکارسازی روابط پنهان و بازنشر ایدئولوژی های نهفته در ژرف ساخت زبان دست یافت. ساختارهای گفتمانی نیز با سازمان دهی نظام های نشانه ای مدنظر خود، به شیوه های درک ما از واقعیت شکل می دهند. در پژوهش حاضر به بررسی ساخت های ایدئولوژیک در گفتمان مردانِ خواهانِ تمکین زوجه بر پایه تئوری ون دایک (2006) پرداخته می شود. در این پویش، محققان با حضور در 20 جلسه دادگاه و جمع آوری داده از 20 مرد خواهان تمکینِ زوجه با میانگین سنی 25 تا 45 سال و با تحصیلات بین دیپلم تا لیسانس، از جامعه و طبقه شهری به مطالعه پرداخته اند. هدف تحقیقِ پیش رو بازنمایی ابزارهای زبانی و راهبردهای کلامی این مردان در راستای اقناع قاضی و تصمیم گیرنده است. همچنین، استراتژی های ارجاعی این افراد از طریق الگوی «مربع ایدئولوژیک» ون دایک (2006) تعیین و بسامد هریک از اضلاع مربع مشخص می گردد. نتایج پژوهش نشان می دهد که مردان در جلسات دادگاه از انواع راهبردهای زبانی همچون «توصیف کنشگر»، «قطب بندی»، «تعمیم»، «اغراق» و «بیان هنجارها» در راستای پیشبرد اهداف خود استفاده می کنند. این راهبردها در 58% موارد در راستای بزرگ نمایی رفتار منفی همسر (غیرخودی ها) و در 27% موارد در جهت بزرگ نمایی رفتار مثبت خود (خودی ها) است. جامعه آماری مورد مطالعه، کمتر از دو ضلع دیگر مربع ایدئولوژیک (کوچک نمایی نکات مثبت و کوچک نمایی نکات منفی طرف مقابل) استفاده می کردند که این امر منطبق با نظریه ون دایک (2006) است.
واکاوی مشخصه های سبک شناختی متن قراردادهای تسهیلات بانکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۱
249 - 270
حوزه های تخصصی:
قرارداد های تسهیلاتی به منزله اسناد رسمی در نظر گرفته می شوند که شفاف نبودنِ صورت و معانی متن های این قراردادها، سبب ایجاد مطالبات معوق بانکی و صدور کیفرخواست های مختلف خواهد شد. پژوهش حاضر، در حوزه زبان شناسی حقوقی انجام شده و به واکاوی سبک شناختی متن قراردادهای قراردادهای تسهیلاتی مرابحه، جُعاله، مشارکت مدنی و فروش اقساطی بر مبنای مؤلفه های واژگانی، نحوی و گفتمانی می پردازد. از این رو، مؤلفه های واژگانیِ واژگان عربی و اصطلاح های تخصصیِ حقوقی- بانکی، مؤلفه هایِ نحوی تعداد جمله های خبری، تعداد جمله های طولانی و تعداد افعال مجهول، مؤلفه های گفتمانی به شرح عناصر انسجام متن بر پایه دیدگاه هلیدی و حسن (Halliday & Hassan, 1976) در متن قراردادهای بیان شده، مورد بررسی قرار گرفتند. یافته های به دست آمده نشان می دهد در متن قراردادهای تسهیلات ارزی فروش اقساطی و مشارکت مدنی تعداد جمله های خبری و جمله های طولانی بیشتر از قراردادهای تسهیلات ریالی مرابحه و جعاله است. همچنین، در متن هیچ یک از قراردادهای موردِ اشاره افعال مجهول دیده نشدند. عناصر انسجام متن بر اساس نظر هلیدی و حسن (همان) در متن قراردادهای تسهیلاتی مرابحه، جُعاله، مشارکت مدنی و فروش اقساطی می پردازد تا آن چه منجر به ایجاد ابهام در این دست متون حقوقی می شود را شناسایی کند. یافته های به دست آمده بیانگر آن است که عناصر انسجامی تکرار، جانشینی اسم، ارجاع و عنصر ربطی«و»، بیش از سایر عناصر در متن قراردادها مشاهده شده اند. عناصر ربطی سبب طولانی شدن جمله های متن قراردادها شده و با ایجاد فاصله زیاد بین ضمایر با مراجع، سبب عدم درک درست معانی و پیام متن قرارداد از سوی تسهیلات گیرنده شده و در نهایت منجر به زیان دیده شدن تسهیلات گیرنده از جنبه حقوقی نیز خواهند شد. یافته های پژوهش حاضر به درک بهتر ماهیت و ساختار متون حقوقی کمک می کند و در نهایت افراد را به سمت کاربردی همه فهم تر، با ابهام کمتر و البته عادلانه تر از زبان حقوقی می کشاند.
واکاوی مؤلفه های گفتمان مدار و میزان رازگونگی متن قراردادهای تسهیلات بانکی از منظر تحلیل گفتمان حقوقی و بُعد شناختی گفتمان(مقاله علمی وزارت علوم)
مقاله پیش رو با هدف واکاوی تحلیل گفتمان حقوقی قراردادهای تسهیلات بانکی گردآوری شده است. مسئله این پژوهش عبارت است از تأملی بر تحلیل گفتمان حقوقی متون قراردادهای مرابحه، جُعاله، مشارکت مدنی و فروش اقساطی در گستره زبان شناسی حقوقی با استفاده از راهبرد بررسی مؤلفه های گفتمان مدار براساس الگوی ون لیوون (1996)، درنگی بر رازگونگی و مطالعه ابعاد شناختی گفتمان جاری در متون یادشده تا منابع ایجاد ابهام در این متون شناسایی شود. جهت ارزیابی فرضیات پژوهش با به کارگیری روش کیفی تحلیل گفتمان، مؤلفه های گفتمان مدار الگوی ون لیوون استخراج، میزان رازگونگی متن وانواع گونه های القایی در هر یک از بندهای قراردادهای مذکور شناسایی شده، بسامد و درصد وقوع آن ها استخراج شد. نتایج به دست آمده بیانگر وجود مؤلفه های گفتمان مدار صریح و پوشیده و رازگونگی در متن قراردادهای بیان شده است. کم ترین بسامد مؤلفه های صریح در قرارداد جعاله با بیست عدد و بیشترین درصد رازگونگی نیز در متن همین قرارداد به میزان 81.3 درصد دیده شد. بیشترین تعداد گونه القایی مبتنی بر تهدید نیزدر قراردادهای مرابحه و جُعاله با یازده عدد ملاحظه شد. از مجموع واکاوی های به عمل آمده چنین استنتاج می شود با توجه به وجود مؤلفه های گفتمان مدار پوشیده و نیز رازگونگی در متن تمام قراردادهای تسهیلاتی اصلح است برای شفاف سازی متون از به کارگیری مؤلفه های پوشیده اجتناب کرد تا با کاهش میزان رازگونگی از ابهام متن نیز کاسته شود. نتایج این پژوهش کارشناسان حقوقی بانک ها را در نگارش متن قراردادهایی با کاربردی همه فهم تر از زبان حقوقی یاری رسان خواهد بود.