فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۷۸۱ تا ۲٬۸۰۰ مورد از کل ۱۰٬۳۰۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
زبان شناسی اجتماعی شناختی، نگرشی نو در حوزه زبان شناسی است که از تعامل دو رویکرد زبان شناسی اجتماعی و زبان-شناسی شناختی بوجود آمده و هدف آن بررسی ابعاد اجتماعی شناختی زبان در کاربرد روزمره است. پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی بوده و هدف از آن تحلیل کتاب فارسی پایه هشتم، دوره متوسطه اول (اکبری شلدره، 1397) در چارچوب زبان شناسی اجتماعی شناختی است. در این مطالعه، واحد تحلیل "جمله" و داده ها به شیوه اسنادی و تمام شماری استخراج شده اند. از میان 1200 جمله استخراج شده، جمله هایی که ساختار استعاری داشتند، (500 جمله)، بر اساس طرح واره های تصوری جانسون (1987) بررسی شدند. از این میان، جمله های حاوی متغیرهای اجتماعی (170 جمله) مشخص شده و در پایان تعامل طرح واره های تصوری با متغیرهای اجتماعی مورد تحلیل (کمّی و کیفی) و بازنمایی قرار گرفتند. در این تعامل 320 مورد طرح واره تصوری و 240 مورد متغیر اجتماعی مشارکت داشتند. طرح واره های تصوری «نیرو»، «حرکت»، «حجم» و «فرایند» و متغیرهای اجتماعی «نگرش اعتقادی و مذهبی»، «فرهنگ» و «همبستگی» بیشترین مشارکت را در تعامل دو رویکرد زبان شناسی شناختی و اجتماعی داشتند. گرچه کاربرد بیش از 500 جمله استعاری نشان می دهد که مؤلفان به رشد خلاقیت و تفکرات انتزاعی نوجوانان توجه داشته اند؛ اما، با توجه به تعامل 34 درصدی از جمله های استعاری با متغیرهای اجتماعی، نگارندگان معتقدند رویکرد زبان شناسی اجتماعی شناختی در این کتاب به تمامیت به منصه ظهور نرسیده است. از دیگر یافته ها آن که هر چه تعداد طرح واره ها نسبت به متغیرهای اجتماعی در یک جمله بیشتر باشد، آن جمله از پیچیدگی مفهومی بیشتری برخوردار است و عکس آن نیز صادق است. ایجاد حس صمیمیت با کاربرد بالای متغیر «همبستگی»، تبعیض جنسیتی، معرفی فرهنگ ایرانی-اسلامی در ساختارهای استعاری از دیگر یافته های این پژوهش می باشند.
The Effect of One Teach-One Assist Model of Co-teaching on Iranian EFL Learners’ Reading Comprehension(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
The Journal of English Language Pedagogy and Practice, Vol.۱۳, No.۲۶, Spring & Summer ۲۰۲۰
24 - 48
حوزههای تخصصی:
Co-teaching is a method that two teachers work together and deliver the instruction in the same classroom to a heterogeneous group of learners. This study was an attempt to find out the effect of one teach-one assist model of co-teaching on Iranian EFL learners’ reading comprehension. To this end, a quasi-experimental design with the pre-test, post-test, and control group was employed and 35 female students within the age range of 15-18 at the elementary level were selected as the participants of the study from Sanjesh-E-No institute in Tabriz, Iran. They were randomly assigned into the experimental and control groups after taking Key English Test (KET). The experimental group received instruction through two teachers while the control group was taught by a single teacher. Both groups took part in the pre-test and post-test of reading comprehension. The results of an independent-samples t-test revealed that the experimental group had significantly better reading performance compared to the control group. The results of the study can be useful for teachers, students, and any ELT program.
بررسی تطبیقی مطالعات انجام شده در حوزه زباهنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درهم تنیدگی زبان و فرهنگ مدت هاست که توجه اندیشمندان حوزه فلسفه، جامعه شناسی، مردم شناسی، زبان شناسی و کاربردشناسی زبان را به خود جلب کرده است. در این راستا، پیش قدم (1391) با الهام از نظریات هالیدی (1975 و 1994)، ویگوتسکی (1978 و 1986) و سپیر-ورف (1956) که به رابطه میان فرهنگ، اندیشه و زبان تأکید می کنند، مفهوم زباهنگ را معرفی کرد. وی معتقد است بررسی و شناخت زباهنگ های موجود در هر جامعه راه را برای تشخیص سریع تر رفتارهای فرهنگی درست و نادرست هموار می سازد و اصلاحات فرهنگی که به تعالی زبانی و «بِه فرهنگی» می انجامند، به مراتب راحت تر صورت می پذیرند. با توجه به اهمیت شناسایی و بررسی زباهنگ ها، مطالعات متعددی به تحلیل آن ها پرداخته اند، هرچند کمبود پژوهشی که به بررسی تطبیقی مطالعات انجام شده در حوزه زباهنگ بپردازد به وضوح دیده می شود. از این رو، در پژوهش حاضر چارچوب نظری، پیکره و یافته های تمام مقالات مربوط به زباهنگ به طور تطبیقی بررسی شدند. نتایج این بررسی نشان داد که اکثر مقالات حوزه زباهنگ، داده های خود را از طریق واکاوی پاره گفتارهای اتفاق افتاده در موقعیت های طبیعی جمع آوری نموده و برای تحلیل این پاره گفتارها از الگوی SPEAKING هایمز (1967) استفاده نمودند. این نتایج همچنین حاکی از آن است که تعداد مطالعات اندکی به واکاوی زباهنگ های متنی پرداخته اند. همچنین هیچ پژوهشی به ارزیابی محتوای کتب درسی براساس زباهنگ های موجود در آن نپرداخته است. در پایان، براساس نتایج و یافته های حاصل از بررسی مقالات انجام شده، پیشنهادهایی برای مطالعات آینده ارائه شده است.
تحلیل فرایند همگرا و واگرای زبانی در ترجمه از دیدگاه نشانه معناشناسی گفتمانی (مطالعه موردی عناوین فصول کتاب پیامبر ترجمه حسین الهی قمشه ای)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در فرایند ترجمه همواره تنشی بین گفتمان و ساختار زبان مبدأ با گفتمان و ساختار زبان مقصد وجود دارد و از دیالکتیک این دو، سنتزی موسوم به ترجمه حاصل می آید. هر مترجم در محور جانشینیِ واژگان و نیز در محور هم نشینیِ ساختار دستوری، با در نظر گرفتن نیت متنِ مبدأ و ملاحظات فرهنگی زبانِ مقصد دست به گزینش می زند. با التفات به اینکه مترجم، به عنوان گفته یابِ پیامِ مؤلف در زبان مبدأ و نیز گفته پردازِ همان پیام در زبان مقصد، تحت نفوذ یک فضای بیناگفتمانی قرار می گیرد، از همین رو رویکرد نشانه معناشناختیِ گفتمانی برای تحلیل فرایند انتقال معنادر ترجمه عناوین اختیار شده است. با درنظر گرفتن تعریف نشانه شناختیِ «ترجمه»، به مثابه یک رابطه بینافرهنگی و بینامتنی، هدف پژوهش حاضر این است که با روش تحلیلی توصیفی نشان دهد: در ترجمه عناوین فصول کتاب پیامبر، اثر جبران خلیل جبران و برگردان الهی قمشه ای، عناصر فرهنگیِ زبان مبدأ و زبان مقصد تحت کنترل شرایط گفتمانی براساس دو نظام مع نایی همگرا و واگرا نقش آفرینی می کنند. از آنجا که کارکرد نظام معنایی همگرا حفظ ریختار فرهنگی متن مبدأ است و کارکرد نظام معنایی واگرا ایجاد ناهمریختیِ بینافرهنگی، مسئله پژوهش این است که در ترجمه عناوین فصول کتاب پیامبر چگونه از تعامل مثبت یا منفیِ دو نظام معنایی همگرا و واگرا، عناصر فرهنگی می توانند در چارچوب نظام ارزشی گفتمانی تمهید انتقال معنا را فراهم کنند. حال آنکه با نظر به اصل نشانه های زبانی و تکثر دلالت های برخاسته از آن، مترجم می تواند با در نظر گرفتن ظرفیت های زبانی و فرازبانی متن به انعکاس صحیح مدلول مدنظر نویسنده که مرتبط با برداشت های شخصی او است، بپردازد و در نهایت، هم ارزی میان متن اصلی و ترجمه را رعایت کند مانند آنچه که در ترجمه کتاب پیامبر توسط دکتر الهی قمشه ای صورت گرفته است. فصل تمایز این پژوهش با پژوهش های متناظر دیگری که در خصوص اثر پیامبر صورت پذیرفته در توجه نشانه معناشناختی به عناصر بینافرهنگی در ترجمه عناوین فصول است. از یک سو، التفات نابسنده پژوهشگران به مطالعه فرایند کیفی ترجمه و از سویی دیگر، نیاز مترجمان به مداقه نظر در تفاوت های فرهنگی برای بهبود عملیِ ترجمه هایشان ضرورت این پژوهش را توجیه می کنند.
هم نامی و نقش های مختلف تکواژ وابسته “-æ” در کردی ملکشاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هم نامی پدیده ای است که در آن مقولات مختلف زبانی با نقش ها و معانی نامرتبط از صورت های آوایی و نوشتاری یکسان برخوردار هستند. هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش های مختلف تکواژ “-æ” در کردی ملکشاهی است. پیکره زبانی این پژوهش با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختار یافته از سخنگویان کردی ملکشاهی به عنوان یکی از شهرستان های مرکزی استان ایلام گردآوری شد. برای بررسی نقش فرآیند دستوری شدگی در ایجاد هم نامی تکواژ “-æ” از اصول ارائه شده توسط هاپر (1996) و همچنین سازوکارهای معرفی شده هاینه و همکاران (1991) بهره گرفته می شود. یافته های مطالعه نشان داد که چند مقوله مستقل زبانی در کردی ملکشاهی به صورت تکواژ وابسته “-æ” بازنمایی می شوند. صورت مذکور ممکن است به عنوان پی بست، وند تصریفی و یا اشتقاقی در بافت های مختلف واقع شود. این تکواژ به عنوان وندی تصریفی با نقش «نشانه معرفه» به اسم یا گروه اسمی متصل می شود. تکواژ وابسته“-æ” به صورت پی بستی و با نقش فعل ربطی و معین «است» نیز در کردی ملکشاهی به کار برده می شود. تکواژ “-æ” همچنین صورت الحاقی دو حرف اضافه مستقل «در» و «به» در گونه مذکور است که به برخی افعال به عنوان میزبان متصل می شود. علاوه بر این کارکردها، این تکواژ صورت دو پسوند اشتقاقی کردی ملکشاهی است که در تولید ساخت نام آوا و اسم به کار برده می شود. هر یک از نمودهای “-æ” در طول سازوکار دستوری شدگی تحت تأثیر تغییرات آوایی، ساختواژی ، نحوی و معنایی قرار گرفته اند و باعث ایجاد این هم نامی شده اند.
خودآرمان، خودباید، انگیزه یکپارچه و انگیزه های ابزاری در میان فارسی آموزان غیرایرانی: بررسی موردی زبان-آموزان چینی و کره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تئوری سازی مربوط به انگیزش زبان دوم، خودهای ممکن و انگیزش یکپارچه به مثابه چارچوب های مکمل در نظر گرفته می شوند و تحقیقات انگیزشی ای که تئوری های مربوط به خود ها و هویت زبان آموزان را به ارمغان آوردند، بسیار نویدبخش بوده اند Macintyre et al., 2009: 14)). از این رو، پژوهش حاضر به بررسی چهار عامل انگیزشی خودباید، خودآرمان، یکپارچگی و ابزارسازی در میان فارسی آموزان کره ای و چینی می پردازد. بدین منظور، 20 دانشجوی کره ای و چینی، از مرکز آموزش زبان فارسی دانشگاه فردوسی مشهد انتخاب شدند. این فارسی آموزان به پرسش نامه ای 36 آیتمی برگرفته از پژوهش های دورنی (2009) وتاگوچی و همکاران (2009) پاسخ دادند. در نهایت، داده ها با استفاده از نرم افزار اس. پی. اس. اس. تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد بین خودباید و خودآرمان فارسی آموزان کره ای با چینی تفاوت معنی داری وجود دارد، به گونه ای که خودآرمان فارسی آموزان کره ای بیشتر از چینی ها و خودباید فارسی آموزان چینی بیشتر از کره ای هاست. علاوه بر این، بین انگیزه ابزاری ارتقا دهنده فارسی آموزان چینی و کره ای تفاوت معنی داری مشاهده شد و این در حالی است که بین انگیزه های ابزاری بازدارنده این دو گروه از فارسی آموزان تفاوت معنی داری وجود نداشت. همچنین، نتایج پژوهش مبنی بر عدم وجود تفاوت معنی دار بین میانگین انگیزه یکپارچه فارسی آموزان چینی و کره ای است. علاوه بر این، نتایج پژوهش نشان داد بین انگیزه یکپارچه دانشجویان چینی و کره ای و خودآرمان آن ها در یادگیری زبان فارسی، رابطه معنی داری وجود ندارد. همچنین، بین خودباید و انگیزه ابزاری بازدارنده فارسی آموزان کره ای رابطه معنی دار معکوسی مشاهده شد، در حالی که بین دانشجویان چینی، بین این دو متغیر، رابطه معنی داری مشاهده نشد.
بررسی ویژگی های زبانی متن روایات داراب هرمزدیار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Investigating Foreign Language Enjoyment and Public Speaking Class Anxiety in the EFL Class: A Mixed Methods Study(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Teaching Language Skills (JTLS), Volume ۳۹, Issue ۱, Spring ۲۰۲۰
115 - 152
حوزههای تخصصی:
Foreign language enjoyment and speaking anxiety in the classroom are two potential emotion-inducing factors for foreign language learning. This sequential mixed methods study investigated whether and to what extent Iranian EFL students experienced foreign language enjoyment and public speaking anxiety in their English classrooms, and how they characterize the sources of the enjoyment and speaking anxiety in such a context. To these ends, 128 learners of English as a foreign language (EFL) from several English language institutes, selected based on convenience sampling, took part in this research. They completed Dewaele and MacIntyre’s (2014b) Foreign Language Enjoyment and Yaikhong and Usaha’s (2012) Public Speaking Class Anxiety questionnaires, and write down about an episode in which they had experienced enjoyment and speaking anxiety in the EFL classroom. Quantitative and qualitative statistical data analyses were applied to examine foreign language enjoyment and public speaking class anxiety. Descriptive data analysis showed that the learners had a medium-to-high foreign language degree of enjoyment and a low level of public speaking anxiety. Besides, they reported more enjoyment than public speaking anxiety in class. Further qualitative data analysis revealed 12 sub-themes and four main themes of Teacher, Learning, Class Activities, and Class Atmosphere in explaining their enjoyment, as well as eight sub-themes and four main themes of Exam Phobia, Reaction/Feedback, Personal Failure, and Lack of Self-Confidence for speaking anxiety. The findings provide implications for language teachers and policymakers to gain better insights into factors underlying enjoyment and speaking anxiety in the field of foreign language learning.
The Effect of Interactionist vs. Interventionist Models of Dynamic Assessment on L2 Learners’ Pragmatic Comprehension Accuracy and Speed(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Issues in Language Teaching (ILT), Vol. ۹, No. ۱, June ۲۰۲۰
279 - 320
حوزههای تخصصی:
Various models of Dynamic Assessment (DA) have been used in L2 pragmatic instruction and have proved their significant contributions to pragmatic production; however, there is a paucity of research regarding their implementation for pragmatic comprehension. Therefore, this study sought to investigate the effects of interactionist and interventionist models of DA on the accuracy and speed of pragmatic comprehension among a convenience sample of 60 advanced EFL learners who were randomly assigned into two DA groups and a control group. A listening pragmatic comprehension test developed and validated by Garcia (2004) was used both as a pretest and as a posttest. During the 14-session treatment, the interactionist DA group received metapragmatic instruction about 28 conversations, and learners interacted with each other and the teacher. Assistance and scaffolding were continuously provided by the teacher as the more knowledgeable other (MKO) within the learners’ Zone of Proximal Development (ZPD). The interventionist DA class received its treatment based on DA procedures as presented by Lantolf and Poehner (2010). However, the Non-DA group only received metapragmatic instruction about the conversations from the instructor without any DA-based intervention or interaction. Data analysis using one-way ANCOVA revealed that study groups differed in their pragmatic comprehension accuracy and speed: DA groups significantly outperformed the control group. The interventionist DA group did significantly better than the interactionist DA group for pragmatic accuracy but nor for pragmatic comprehension speed. The pedagogical implication of the study is that teachers can utilize interventionist and interactionist DA to foster learners’ pragmatic comprehension accuracy.
آسیب شناسی برنامه نوین آموزش زبان انگلیسی در نظام رسمی از منظر متخصصان برنامه درسی: چارچوب سیاست و برنامه ریزی آموزشی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به دنبال تصویب سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و اجرای برنامه درسی ملی، شاهد عملیاتی شدن برنامه آموزشی جدیدی درخصوص زبان انگلیسی در نظام آموزش و پرورش بوده ایم. این برنامه که با تغییر رویکرد و نیز با تهیه و تدوین کتاب های نونگاشت همراه بوده، تفاوت هایی اساسی با برنامه سنتی و ناکارآمد پیشین داشته است. حال با توجه به این موضوع که عملاً همه کتاب های دوره اول و دوم متوسطه تدوین و تدریس شده است، ضرورت ارزشیابی و آسیب شناسی این برنامه و توجه به نقاط قوت و ضعف آن از منظرهای مختلف ضرورتی اجتناب ناپذیر است. برای نیل به این هدف یعنی ارزشیابی و آسیب شناسی این برنامه جدید، در این مقاله، با بهره جویی از چارچوب سیاست و برنامه ریزی آموزش زبان، به نحوی کیفی و در قالب مصاحبه به سنجش و تحلیل موضوعی نگرش پنج تن از متخصصان حوزه برنامه ریزی آموزش زبان انگلیسی درباره این برنامه پرداخته شده است. یافته ها مبین آن است که برنامه جدید در کنار نقاط قوت خود، با کاستی هایی در بخش هایی چون تربیت معلم، ساعات درسی، و به ویژه ارزیابی فراگیران همراه است که عدم توجه به آن ها می تواند این برنامه را با چالش هایی جدی همراه سازد. در پایان مبتنی بر یافته های پژوهش، پیشنهادهایی در راستای کاستن از ضعف های بالقوه و بالفعل و نیز بهبود آن ارائه شده است.
وندها و نقش آنها در ساخت اسم در گویش رودبار گیلان
منبع:
رخسار زبان سال چهارم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۵
161-192
حوزههای تخصصی:
انواع تناوب های مفعول قابل درک در افعال فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر تناوب به عنوان جفت جملاتی با ساختارهای کمابیش متفاوت که معنای یکسانی دارند تعریف می شود. قابلیت برخی افعال در بیان تناوبیِ موضوعاتشان، در دهه های اخیر، به دلایل گوناگون مورد توجه بوده است؛ یکی از این دلایل، امکان طبقه بندیِ معناییِ افعال براساسِ رفتارِ تناوبیِ آنهاست. لوین (1993) با بررسی 3024 فعل انگلیسی و بررسی 68 تناوب موضوعیِ افعالِ انگلیسی، طبقه بندیِ نسبتاً جامعی از این افعال به دست داده است. در این پژوهش، به بررسیِ یکی از انواع تناوب های گذرایی پرداختیم که لوین معرفی کرده است. این تناوب با عنوانِ تناوب مفعول قابل درک، خود به هشت طبقه تقسیم می شود که عبارت اند از: تناوب مفعول نامشخص، تناوب مفعول عضو بدن قابل درک، تناوب مفعول انعکاسیِ قابل درک، تناوب مفعول دوسویه قابل درک، تناوب مفعول افتانِ اختیاری، تناوب ویژگیِ خاص، تناوب مفعول مستقیم در مقام راه و تناوب امر تجویزی. با بررسی هرکدام از این تناوب ها بر مجموعه ای فعلی بالغ بر 3070 فعل فارسی، طبقاتی از افعال شرکت کننده در این تناوب را مشخص کردیم. از بین این تناوب ها تنها یک تناوب در فارسی مشاهده نشد و آن تناوب مفعول مستقیم در مقام راه بود.
A Survey Study of Factors Influencing Iranian EFL Learners’ English Pronunciation Learning
منبع:
Research in English Education Volume ۵, Issue ۲(۲۰۲۰)
103-123
حوزههای تخصصی:
English pronunciation is one of the most important and complicated parts of foreign language teaching and learning. Due to its complexity, pronunciation has been overlooked in English language teaching. Understandable pronunciation is an important part of communicative competence. Individuals who have acceptable pronunciation can easily improve their language skills better than those who have weak pronunciation. Thus, English pronunciation is very significant for successful communication. This study investigated the factors influenced Iranian EFL learners’ English pronunciation learning. To this end, fifty Iranian EFL learners participated voluntarily in this study. A quantitative method was used as the design of this study. The researchers used a survey questionnaire as the instrument of this study. The collected data were analyzed via using frequency and percentage. The findings of this research indicated that factors such as pronunciation instruction, attitude, motivation, and error correction respectively were the most important factors that had the greatest effects on Iranian learners’ pronunciation improvement. It was also concluded that when teaching pronunciation into their classes, EFL teachers and learners should be equipped with these factors that can considerably increase their success in the correct teaching and learning of English pronunciation.
تعامل خوانش ماضی نقلی با گونه رویداد افعال ساده در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساخت «ماضی نقلی» تحت تأثیر عواملی چون معنای فعل، موضوع ها، قیدها و سایر عناصر بافت زبانی و موقعیت، خوانش های متفاوتی می گیرد. این مقاله مطالعه ای معناشناختی است که صرفاً بر بحث تأثیرات معنای رویدادیِ افعال ساده (غیرپیشوندی و غیرمرکب) بر خوانش ماضی نقلی تمرکز کرده و تلاش کرده است تعامل این دو مقوله معنایی را با تکیه بر داده های یک نمونه گیریِ پیکره بنیاد بررسی کند. داده های اصلیِ پژوهش، از پیکره بی جن خان و همکاران (2011) نمونه گیری شده و در مواردی داده های حاصل از جستجوی کتابخانه گوگل نیز در نظر گرفته شده است. همچنین، تعیین گونه رویداد فعل، در چارچوب طبقه بندی وندلر (1957) انجام گرفته و خوانش های ماضی نقلی نیز بر اساس فهرست کامری (1976) بررسی شده است. نتایج بررسی ها نشان می دهد افعال ایستا عمدتاً خوانش نتیجه ای و وجودی دارند، افعال فعالیت اصولاً خوانش وجودی دارند، و افعال حصولی و تحققی خوانش پیش فرضِ نتیجه ای دارند. سایر خوانش ها در هر گونه رویداد، یا کاربرد کمتری دارند (مانند خوانش همگانی در بعضی افعال ایستا)، یا تحت تأثیر عوامل بافتی به وجود می آیند (مانند خوانش وجودی در افعال حصولی و تحققی که حاصل لغو وضعیت نتیجه توسط معنای فعل یا قیدهاست). همچنین بر اساس یافته های پژوهش حاضر، هیچ سهمی در بین خوانش های پیش فرض (در غیاب بعضی قیدها و عناصر بافتی و موقعیتی) به خوانش خبر داغ اختصاص ندارد. این نتیجه گیری در خصوص انحصار خوانش های اصلی به نتیجه ای و وجودی و همگانی، تأییدی بر رویکرد پانچوا (2003) است.
بسامد و امکانات دستوری نمود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصل بسامد زبانی یکی از عوامل درونزبانی است که بر اساس آن زبان تمایل به صرف کمترین انرژی برای تلفظ و بیان ساختهای مختلف زبانی دارد. فرضیههای مطرح در این زمینه که بر پایه دو دیدگاه تاریخی و همزمانی بررسی شدند، عبارتند از: افزایش و یا کاهش امکانات دستوری نمود در گذر زمان حاصل بسامد آن است، یعنی هرگاه هر یک از انواع نمود آغازی، مستمر و تکمیلی در گذر زمان بسامد بیشتری پیدا کرده، از امکانات بیانی و دستوری آن کاسته شدهاست و برعکس. فرضیه دوم نیز که در قالب نگاه همزمانی است بیان میکند، هر یک از انواع نمود در فارسی معاصر که بسامد بیشتری دارد، دارای امکانات دستوری و صوری کمتری است. لذا پیکرهای از متون فارسی نو متقدم و فارسی معاصر که شامل 8549 بند فعلی است، فراهم آوردیم. ابتدا امکانات بیانی هر یک از انواع نمود آغازی، مستمر و تکمیلی و سپس بسامد هر یک را شمردیم و دادههای بهدست آمده را در دو دوره مذکور مورد مقایسه قرار دادیم. نتایج بهدستآمده از تحلیل و بررسی پیکره پژوهش صحت هر دو فرضیه را تآیید میکند، یعنی بین کاهش یا افزایش تعداد امکانات دستوری نمود در گذر زمان و بسامد آنها رابطه معکوس وجود دارد. در مورد فرض دوم نیز وجود رابطه معکوس بین بسامد و تعداد هر یک از انواع نمود در مقایسه با دیگر انواع آن تأیید شد.
پژوهشی در تحولات صوری -معنایی چند واژه از تاریخ بیهقی در گویش محلی شهرستان تایباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بر این باوریم که زبان مجموعه ای نظام مند و به هم پیوسته است که در عین یکپارچگی و تشکّل، پیوسته در حال تحول و دگرگونی است. یکی ازگسترده ترین حوزه های دستخوش تحول این نظام حوزه معنایی و ساختاری است. پیرو این تحولات در مطالعه ی تاریخی – جغرافیایی واژگان تاریخ بیهقی در منطقه شرق خراسان رضوی(تایباد)،به این نکته رسیده ایم که باوجودآنکه نزدیک به هزار سال از زمان تألیف این اثر می گذرد، امروزه هنوز در گویش محلی مردمان این خطه، واژگانی دیده می شود که به سه گونه متحول شده اند: یا به همان شکل به کاررفته در تاریخ بیهقی (در تلفظ و معنا) استعمال می شوند، یا همراه با تحولات آوایی، دچار تحول معنایی نیز گردیده اند و یا باوجود حفظ شکل ظاهری، ازنظر معنایی نیز کاملاً تغییر کرده اند. این مقاله به روش میدانی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای ضمن توجه بر مطالعات تحول معنا در زبان، به بررسی سیر تحول معنایی-ساختاری چندی از این واژگان در گویش شرق خراسان رضوی(تایباد) می پردازد. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که دگردیسی تحولات معنایی-ساختاری واژگان تاریخ بیهقی در گویش شرق خراسان رضوی بیشتر از نوع دگرگونی داخلی و براثر مشابهت واژگان بوده است.
Lexical Inferencing Strategy Instruction and the Development of Reading Comprehension: The Case of Iranian EFL Learners(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
The Journal of English Language Pedagogy and Practice, Vol.۱۳, No.۲۷, Fall & Winter ۲۰۲۰
1 - 25
حوزههای تخصصی:
Lexical inferencing has been recognized as an effective learning strategy in SLA. The present study investigated Iranian EFL learners’ development of reading comprehension as a result of exposure to lexical inferencing strategy instruction. To do so, 45 female participants studying in Simin Language Institute in Rasht, Iran were selected from among 60 students based on the results of a sample of Oxford quick Placement (OQP) test, who scored from 40 to 47. They were in two intact classes, assigned to one experimental (n=24) and one control group (n=21). The experimental group underwent the teaching of reading comprehension through lexical inferencing strategy to help learners infer the meaning of unknown words and promote their understanding of the text. However, the control group received the traditional instruction of reading comprehension concentrating on the translation of new words. The results of the pre- and post-tests of reading comprehension revealed the significant outperformance of the treatment group over the control group’s reading comprehension ability. It was concluded that lexical inferencing strategy teaching could develop the learners’ potential to improve their cognitive capacities in inferring the meaning of unknown words, which might be facilitative in their reading comprehension.
Explicit and Implicit Instruction of Requestive Strategies: A Comparison of the Effects on Upper -intermediate English Learners’ Email Writing Development(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
The Journal of English Language Pedagogy and Practice, Vol.۱۳, No.۲۷, Fall & Winter ۲۰۲۰
150 - 170
حوزههای تخصصی:
This study compared the efficacy of explicit and implicit instruction of requestive strategies on upper-intermediate female English as a foreign language (EFL) learners’ email writing development. Sixty-two participants in four intact classes were randomly assigned to two explicit and implicit groups. In this quasi-experimental pretest-posttest design study two email evaluation tests and two written discourse completion tests (WDCT) were used to collect the data. In the pretest phase, an email evaluation test and a WDCT were administered to the participants in two sessions. Next, the two groups were provided with ten treatment sessions. The explicit group received direct instruction and metapragmatic explanation on the use of appropriate requestive strategies in writing emails. The implicit group, however, received instruction on writing requestive emails without any explicit explanation about the requestive strategies in emailing. Then, the participants took the posttest of email evaluation test and WDCT in two successive sessions. The results indicated that both modes of instruction exerted significant effects on the learners’ production of requestive strategies in English. The comparison of the two modes of instruction, nonetheless, indicated that the participants who underwent explicit instruction significantly surpassed those in the implicit group. The findings have implications for materials developers and instructors.
زباهنگ ناسزا در فارسی و معادل های ترجمه شده انگلیسی براساس الگوی هایمز؛ مطالعهموردی پیکره زبانی رمان دایی جان ناپلئون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زبان و ترجمه سال پنجاه و سوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
31 - 59
حوزههای تخصصی:
این پژوهش مقوله ناسزا را بر مبنای داده های پیکره ای در زبان های فارسی و انگلیسی بررسی می کند. در اینجا از مفهوم زباهنگ برای اشاره به رابطه دو سویه زبان و فرهنگ استفاده می شود. بررسی ناسزا می تواند به روشن تر شدن رابطه میان زبان و فرهنگ کمک کند، خاصه اینکه در دو زبان بررسی شود. به منظور انجام چنین تحقیقی از داده های زبانی رمان دایی جان ناپلئون اثر ایرج پزشک زاد و ترجمه انگلیسی آن اثر دیک دیویس استفاده شده است. دلیل انتخاب ترجمه انگلیسی نیز این است که رفع و پرداختن به یکی از دغدغه های اصلی جامعه شناسان زبان بررسی تفاوت های فرهنگی جوامع است که ترجمه از یک زبان به زبان دیگر امکان این بررسی را فراهم می آورد؛ چراکه مترجم تا اشراف به مفاهیم فرهنگی در پس ناسزاها نداشته باشد به خوبی از عهده ترجمه بر نمی آید و بررسی تطبیقی دو نمونه زبانی نشان می دهد که چه تفاوت هایی در این زمینه قابل مشاهده است. در این پژوهش کمی و کیفی برای هر کدام از موارد، علاوه بر ارائه بسامد وقوع، تحلیلی فرهنگی به شیوه کیفی هم ارائه شده است. الگوی مورد نظر این پژوهش الگوی SPEAKING هایمز (1967) است که براساس آن انگیزه افراد برای ادای ناسزا با توجه به ملاحظات فرهنگی قابل توضیح است و تفاوت های زبانیِ ناشی از تفاوت های فرهنگی را تبیین می کند. این الگو انتخاب شده است تا به محقق این امکان را بدهد تا کارکردهای ناسزا را در زبان فارسی ارائه کند. این پژوهش می تواند به راهکارهایی برای ارائه معادل های ترجمه ای بهتر و دقیق تر از متون معاصر فارسی به زبان انگلیسی منجر شود. تحلیل داده های این پیکره نشان می دهد ناسزاها در برخی حوزه های مفهومی (حیوانات، ظواهر و اعضای بدن، صفات انسانی و ویژگی های شخصیتی، فهم و شعور و جنبه های عقلانی، آبرو و شرم و حیا، ناموس، اصل و نسب و پدر و مادر) شکل می گیرند و توهین های جنسی که پاکدامنی فرد یا کسانش را هدف می گیرد به دلایل فرهنگیِ قابل توضیح، پرکاربردترند. یافته های تحقیق نشان می دهند که هدف از زباهنگ ناسزا بیان تحقیر، بیان ترحم به گونه ای منفی، طعنه، پرخاش، عصبانیت و حتی آرزو و تمنای منفی است که با نفرین هم ارتباط دارد.
واژه بست در زبان های تاتی و تالشی: مطالعه ای رده شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر یک بررسی رده شناختی در خصوص عنصر زبانی واژه بست در زبان های تاتی و تالشی است. در این پژوهش، سعی بر آن است تا با توجه به خویشاوندی دو زبان تاتی و تالشی و نیز دیدگاه های گوناگون در طبقه بندی عنصر واژه بست و بهره وری متفاوت گویش ها و زبان های ایرانی از این عنصر زبانی، با یک بررسی رده شناختی، تنوع حضور واژه بست در این دو زبان و جایگاه واژه بست در جملات برگرفته از این زبان ها مشخص شود. بدین منظور، واژه بست های تاتی و تالشی بر اساس پرسشنامه رده شناختی موسسه ماکس پلانک در باب رده شناسی واژه بست تحلیل شده اند. نتایج این پژوهش بیانگر یکسان بودن ویژگی های کلی این دو زبان و نیز تفاوت های میان واژه بست های آن ها به لحاظ تنوع حضورعنصر واژه بست و ویژگی های مقوله ای این عنصر زبانی در هر یک از آن ها است. ویژگی خاص واژه بست ها همچون تکیه، ترتیب، شکاف و نقش آن ها در جمله، جایگاه واژه بست و ویژگی حرکت این عنصر نیز در هر دو زبان یکسان است و جایگاه دوم برای واژه بست و تبعیت از قانون واکرناگل در تاتی و تالشی مشهود است.