سیستم های اطلاعاتی و فناوری اطلاعات در صنایع کوچک همانند صنایع بزرگ نقش بسیار مه و راهبردی دارد. البته با توجه به ویژگی های صنایع کوچک ملاحظات خاص در نوع به کارگیری فناوری اطلاعات مطرح می باشد. در این تحقیق ابتدا با بررسی ادبیات موضوعی عوامل موثر در موفقیت سیستم های اطلاعاتی شناسایی شده و از طریق تحقیق میدانی فرضیات مربوط به این عوامل در صنایع کوچک در ایران آزمون گردیده است. هم چنین آزمون همبستگی بین شاخصهای موفقیت سیستم های اطلاعاتی انجام گرفته و در نهایت اولویت بندی در بین این عوامل انجام شده است.
برای گزارش اطلاعات تجاری و مالی علاوه بر روش نوشتاری،روشهای دیگری وجود دارد که مهمترین آنها اینترنت است. اینترنت روش جریان اطلاعات را از تهیه کنندگان به استفاده کنندگان و بالعکس تغییر داده است. وب، با استفاده از روش ارتباط برتر دسترسی به اطلاعات را تسهیل نموده است.
فناوری را مجموعه ای از دانش، مهارتها، سیستم، ابزارها، منابع و ...... تعریف می کنند که شرکت با استفاده از آنها می تواند مواد را به محصول یا خدمت تبدیل کند. بر اساس این تعریف فناوری پایه ای برای وجود هر کسب و کاری است زیرا بدون آن انجام فرایند تبدیل امکان پذیر نیست. از سوی دیگر رقابت روزافزون در بازار خدمات و محصولات شرکتها را وادار می سازد تا برای حفظ حیات خود در بلند مدت توسعه فناوری را به عنوان مهمترین دستور کار مورد توجه قرار دهند.
امروزه جوامع توسعه یافته و صنعتی، "فار" را به عنوان موتور رشد و توسعه ، در کلیه بخش های اقتصادی خویش به کار گرفته اند. کاربردهای مختلف "فار"، مانند شهر الکترونیکی، دولت الکترونیکی، تجارت الکترونیکی و اموزش الکترونیکی با سرعت خیره کننده ای در حال گسترش می باشد. برای نیل به این منظور دولت ها با ایجاد زیرساختهای مناسب، رشد و توسعه "فار" را تسریع نموده اند. این مقاله با معرفی مدل بسترهای پنج گانه، دسته بندی مناسبی از زیرساختهای مورد نیاز جهت توسعه ملی "فار" ارایه می دهد. این مدل دربرگیرنده پنج بستر مدیریتی، فنی، قانونی – حقوقی، نیروی انسانی و فرهنگی – اجتماعی است. پس از معرفی هر یک از بسترهای پنج گانه، اقدامات کشور مالزی در زمینه ایجاد زیرساخت های "فار " مورد مطالعه موردی قرار گرفته و تطبیق آن با مدل بسترهای پنج گانه بررسی خواهد گردید.
آن چه امروزه به عنوان یک ضرورت برای مدیران به اثبات رسیده، لزوم استفاده از مدیریت راهبردی جهت ادامه حیات در محیط های پیچیده و متغیر کنونی است. مدیریت راهبردی عبارت است از: تدوین راهبرد مناسب جهت تحقق اهداف بلند مدت در شرایط متحول و متغیر کاری.تمرکز اصلی این مقاله بر قسمت اول مراحل مدیریت راهبردی (مرحله تدوین راهبرد) یعنی شناسایی موقعیت راهبردی است.در این مقاله تکنیکی جدید تحت عنوان تکتیک چهار مرحله ای دلتا در جهت شناسایی موقعیت راهبردی معرفی می گردد. مراحل چهار گانه این تکنیک عبارتند از: غربال سازی مدل دلتا، اولویت بندی شاخص های تأیید شده با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی، رسم منطقه موجه تار عنکبوتی برای راهبردهای مدل دلتا و تعیین موقعیت راهبردی در نمودار سه بعدی. در ضمن این تکنیک بر اساس مدل دلتا طراحی شده است.