برخی از ویژگی های شخصیتی همچون نگرش مدیران به اطراف خود موجب شکل دهی رفتار آنان در سازمان می گردد. براساس تئوری اسناد، فرد ممکن است رفتارهای خود را به عوامل بیرونی نظیر شرایط جامعه، جو موجود، مقررات و سایر عوامل، یا به عوامل درونی مانند تلاش، توانائی ها و تجربیات خود نسبت دهد. با توجه به اینکه نگرش و رفتار مدیران...
طی سالهای اخیر مقولهای چون توسعه بازار و صادرات از جمله مواردی بوده که بزرگترین دغدغه خاطر مدیران ارشد سازمانهای مهندسی و تولیدی را به خود اختصاص داده است. سوالی که همیشه مطرح بوده ، این است که چگونه میتوان در کوتاهترین زمان فاصله خود را با کشورهای پیشرفته کاهش داد و در بازرگانی جهانی سهم مناسبی داشت ؟ بررسی کشورهایی که مانند کشور مافناوری را به مرور زمان به دست نیاورده و در مقطعی از زمان سعی در احاطه یافتن بر آن داشتهاند، نشان میدهد که در اولین گام ، اقدام به استفاده گسترده از روش مهندسی معکوس جهت درک اولیه محصولات و سپس ساخت و ارتقای آنها با توجه به نیازهای خود روش مناسبی است...
از جمله جریان هایی که توانست در علوم انسانی در تقابل با اثبات گرایی جایگاه مقبولی را پیدا کند، جریان قراردادگرایی بود. قراردادگرایی در شاخه هایی از خود از جمله در مطالعه سازمان درصدد استفاده از ثمرات معرفتی پارادایم های مختلف است و می کوشد از تمامی امکانات موجود و ممکن برای شناخت سازمان بهره گیرد. نمونه شاخص این تلاش، استفاده مورگان از استعاره های مختلفی است که برای شناخت سازمان به کار برده است. این جریان بدون توجه به وجود مبانی متقابل در پارادایم های مختلف، توصیه ای تناقض گونه را در خود پرورانده است. در مقابلِ این رویکرد، این نوشتار فرانظریه اعتباریات علامه طباطباییe را به مثابه نسخه قوی تری برای علوم انسانی پیشنهاد کرده که قادر است ظرفیت فزاینده ای را فراروی دیدگاه مورگان در اختیار قرار دهد.
"از منظر فلسفه علم «نظریات» زیربنای علوم تجربی می¬باشند [1، ص37]. نظریات علمی با توضیح چگونگی پدیدهها، حوزه معرفت بشری در علوم تجربی را شکل داده و با ایجاد مسائل تازه و مشارکت در شکلگیری نظریات جدید، این حوزه را گسترش میدهند.
در این مقاله یک روش سیستماتیک برای انجام مطالعات علوم انسانی و ارائه نظریههای علمی ارائه شده است. این کار از طریق استخراج مفاهیم نهفته در پدیده و ساختاردهی معانی آن صورت میگیرد. ساختار منطقی یک نظریه با تلفیق برهانی دانش تجربی (قضیه خاص) با دانش نظری (قضیه عام)، یافتههای حاصل از استقرا را به گزارههای قیاسی مبدل ساخته و به¬این¬ ترتیب به آن هویت علمی میبخشد. برای انجام این فرایند یک روش پرکاربرد با عنوان «رویش نظریه» معرفی و چگونگی شکلگیری «نظریه» از طریق آن ارائه شده است.
در ادامه مقاله به منظور تشریح بیشتر فرایند کار، یک تجربه عملی در مطالعات مدیریتی گزارش می¬شود. این مطالعه که به منظور «بررسی علل شکست استراتژی شرکتها» انجام گرفته با استفاده از روش مذکور در مطالعه 12 شرکت موضوع تحقیق، عوامل اصلی مؤثر در شکست استراتژیها را در قالب دو نظریه ارائه داده است. در انتهای مقاله، چگونگی اعتبار بخشی نظریهها از طریق «خطاسنجی» معرفی شده است.
منظور اصلی این مقاله آشنا ساختن محققان و پژوهشگران حوزه علوم انسانی با یکی از روشهای ساخت نظریههای علمی (رویش نظریه) و ارائه یک گزارش از تجربه عملی به¬کارگیری این روش میباشد، هر چند باید توجه داشت که ضرورت اختصار، تحقق این منظور را در حد اشاره¬ها محدود کرده است."
هدف مقاله حاضر شناسایی عواملی است که به طور مستقیم از برنامه آموزش و نحوه اجرای آن نشأت نمی گیرد اما ذیل دو دسته «محیط سازمان» و «عوامل فراسازمانی»، بر کاربست آموزش ها در سازمان اثر می گذارند. یافته های این مقاله با استفاده از پژوهشی به دست آمد که با رویکرد کیفی و با روش مطالعه موردی انجام شد. میدان پژوهش دانشگاه فردوسی مشهد در سال 1393 بود. برای جمع آوری داده ها، 34 تن شامل 13 مدیر، 12 استاد و 9 تن از کارمندان به عنوان نمونه در نظر گرفته شدند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. یافته ها نشان داد که در مجموع عوامل موثر بر کاربست آموزش ها در دانشگاه، ذیل عوامل مربوط به محیط سازمان شامل 8 عامل: فضای کاربست آموزش، حمایت مدیر و همکاران، پیامد کاربست، بسترسازی مناسب، تشویق در کار، فرهنگ سازمان، تضمین اشتغال و مطالبات سازمان و عوامل فراسازمانی 3 عامل: انتظارات جامعه، منزلت اجتماعی و روند سریع رشد علم و تکنولوژی می باشند. در مجموع می توان این عوامل را برای یادگیری فراگیران در آموزش های سازمانی مورد نظر قرار داد. توجه به این عوامل می تواند سازمان ها را در تحقق هدف «کاربست آموزش»، یا «انتقال آموخته ها به میدان عمل» که دغدغه همیشگی مدیران و یک شاخص اصلی برای سنجش اثربخشی آموزش است، یاری نماید.
هدف اصلی این مقاله، استفاده از کاربردی ترین نوع مدیریت یعنی مدیریت دانش است که بیشتر سازمان ها امروزه، با رعایت و اختصاص دادن دانش در پروژه های خود به بالاترین سطح ممکن خواهند رسید، در این مقاله، ما در ابتدا از تعریف دانش شروع خواهیم کرد و بعد به معرفی مدیریت دانش می پردازیم؛ هدف ما در این مقاله قرار دادن قابلیت و توانایی مدیریتی به عنوان متغیر مستقل و خلاقیت و نوآوری به عنوان متغیر وابسته و فناوری اطلاعات در نقش تعدیل کنندگی است. در این بررسی ما به تعریف هر کدام از مستقل ها خواهیم پرداخت و بیان ساز و کارهای استفاده نوین از این متغیر ها و رابطه ایی که بین این متغیر ها وجود دارد و در آخر استفاده از نظر سنجی معتبر و رسیدن به نتیجه بهبود عملکرد کارکنان با استفاده از تاثیر دانش در سازمان ها.