مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
مدیریت عالی
حوزه های تخصصی:
چالش های فراروی مدیران امروزین در تصمیم گیری ها، باعث توسعه سیستم های اطلاعات مدیریت و اهمیت یافتن آنها شده است، به گونه ای که برخی از صاحبنظران سازمان ها را عملاً مترادف با سیستم های اطلاعاتی شان دانسته اند. سیستم های اطلاعاتی به گونه های مختلف دسته بندی می شوند، ولی اگر سطح و نوع کاربری آنها را معیار قرار دهیم می توان این سیستم ها را به طور کلی به سه گروه EDP ، MIS و DSS تقسیم کرد که پیوستاری از قلمرو اطلاعات ساختار یافته داخلی مخصوص رده های عملیاتی سازمان تا اطلاعات ساختارنیافته عمدتاً با منشأ خارجی ویژه مدیران عالی را در بر می گیرند. به دلایل گوناگون ، مدیران عالی نقش راهبردی در استقرار و بکارگیری سیستم های اطلاعات مدیریت دارند، اما تفاوت دیدگاه ها و تنوع برداشت ها و نیز مفروضات بعضاً متضاد مدیران باعث موضع گیری های گوناگونی از سوی آنان می شود که البته روش ها و تعاملات دست اندرکاران واحد سازمانی مربوط به تکنولوژی اطلاعات در نوع این موضع گیری ها مؤثر است. از آنجا که DSS ها بالاترین سطح اطلاعاتی تلقی شده اند، طبعاً حمایت مدیریت عالی نقش تعیین کننده تری در استقرار و بکارگیری موفق آنها دارد و به همین دلیل واحد تکنولوژی اطلاعات باید روش های سنجیده تری برای کسب این حمایت به کار گیرد. البته استفاده از DSS ها دیگر در انحصار مدیریت عالی نبوده و تا حدودی در سطح سازمان گسترش یافته است. در سیستم های دولتی ایران ، وجود برخی پیچیدگی ها ، کمبودها ، ضعف های برنامه ای و فقدان سابقه طولانی در بکارگیری سیستم های اطلاعات مدیریت باعث ایجاد احساس عدم کارآیی سیستم های موجود در مدیران شده است و این در حالی است که هم ضرورت های روشنی برای استفاده از چنین سیستم هایی و از جمله DSS، به چشم می خورد و هم امکانات ، زمینه ها و رمایه گذاری های مناسبی در این زمینه وجود دارد.
نیازسنجی آموزشی مدیران عالی در بخش دولتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بی شک، در فعالیت های آموزشی به یادگیری مهارت ها، دانش و گرایش های مورد نیاز برای انجام یا بهبود وظایف و شغل توجه می شود. بنابراین، مدیران عالی که در سازمان دولت فعالیت می کنند نیز به آموزش نیاز دارند، اما مبانی آموزش آنها، متفاوت از سایر رده های مدیریتی است که در سطح سازمان فعالیت می کنند. مقاله حاضر، حاصل پژوهشی درباره تعیین نیازهای آموزشی مدیران عالی بخش دولتی ایران است که می توان یافتههای آن را در طراحی الگوی آموزشی مطلوب مدیران مذکور مورد استفاده قرار داد. با توجه به نتایج پژوهش حاضر، می توان فعالیت های عمده مدیران عالی را در بخش دولتی ایران به شرح زیر طبقه بندی کرد: 1) تحلیل محیطی و جهت گیری راهبردی؛ 2) آینده نگری و تعمیق حاکمیت اسلامی؛ 3) معماری سازمانی و تأمین مشارکت ذینفعان؛ 4) برنامه ریزی، سازماندهی، و نظارت؛ و 5) هدایت و رهبری مجموعه تحت نظر. برای انجام فعالیت های مذکور، نیازهای آموزشی مدیران عالی در سه سطح حاکمیتی، بخشی، و شغلی شناسایی و گروه بندی شدند
بررسی نقش واسطه ای گرایش به بازار در رابطه بین تاکید مدیریت عالی و عملکرد بانک های دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دردهه های اخیر ، تغییر و تحولات در زمینه رقابت روز افزون وعدم اطمینان شرایط محیطی باعث شده است که سازمان های بزرگی که تغییرات اندکی در روش وساختارهای خود می دهند ، نتوانند با شرکت های کوچک که از انعطاف پذیری ، سرعت ونوآوری بالاتری برخوردار هستند، رقابت کنند. تحقیقات نشان می دهد ارتقا و بهبود عملکرد سازمان ها به طور فزایندهای به بازارگرایی متکی می باشد. از سوی دیگر هسته مرکزی تمامی این مطالعات در میزان اعتقاد، درک و تعهد مدیران به بازارگرایی نهفته است. اما به نظر می رسد تحقیقات منظم و تجربی برای بررسی چنین ارتباطی براساس اطلاعات محققین در سازمانهای ایرانی به خصوص بانک های دولتی، بسیار محدود و اندک می باشد. بر همین اساس هدف تحقیق حاضر بررسی نقش واسطه ایی گرایش به بازار در رابطه بین تاکید در نگرش مدیریت عالی بر عملکرد بانک های دولتی می باشد. تحلیل آماری با استفاده از روش مدل معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار SmartPLS انجام شد. نتایج نشان داد بین تاکید مدیریت عالی و عملکرد سازمانی بانک های دولتی، بصورت مستقیم رابطه معنی دار وجود ندارد اما از طریق متغیر میانجی بازارگرایی رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد.
طراحی و تبیین الگوی حاکمیت منابع انسانی برای انطباق سازمان با شرایط نامطمئن محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیش از این بر اساس اصول مدیریت کلاسیک، بین واحدهای گوناگون سازمان،
تفک کی و تقسیم کار دقیقی صورت می گرفت؛ به طوریک ه هریک از واحدهای
سازمان از جمله واحد منابع انسانی به صورت جزیره ای مشغول فعالیت بود. اکنون نه
واحد منابع انسانی می تواند از توجه به راهبرد شرکت طفره رود و نه واحد های صفی
می توانند از مسئولیت در قبال امور منابع انسانی شانه خالی کنند. هدف این پژوهش
ارائه مدلی برای شراکت واحدهای متنوع سازمان برای اقدامات منابع انسانی است.
برای طراحی این مدل از روش نظریه پردازی داده بنیاد استفاده شد. در فراگرد اجرای
پژوهش، ابتدا از طریق مشاهده مشارکتی داده های موردنظر گردآوری شد و سپس
این داده ها با ادبیات نوین مدیریت منابع انسانی تطبیق داده شد. دستاورد اصلی
پژوهش، توسعه مدلی است که بر اساس آن، امور منابع انسانی باید با شراکت
مدیران صف، مدیریت عالی، حرفه ای های منابع انسانی و خود کارکنان اداره شود
که به این نحوه اداره کردن حاکمیت منابع انسانی اطلاق می شود. استفاده از چنین
رویکردی جهت بقا و انطباق با شرایط نامطمئن برای سازمان هایی که در محیط
پویا فعالیت می کنند، ضرورتی اجتناب ناپذیر است.
تحلیل اثر سقف شیشه ای بر ارتقای جایگاه مدیریتی بانوان در سازمان های ورزشی استان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت ورزشی سال دهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۴۲)
477 - 465
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش تحلیل اثر سقف شیشه ای بر ارتقای جایگاه مدیریت بانوان به عنوان مدیر عالی در سازمانهای ورزشی بود. تحقیق از نوع توصیفی، همبستگی بود که به روش پیمایشی انجام گرفت. جامعه آماری این تحقیق را کلیه مدیران و کارشناسان ورزشی سازمانهای ورزشی استان اصفهان تشکیل داد که بر اساس آمار ارائه شده از سوی مراکز معتبر برابر با 450نفر بود. تعداد 207 نفر به عنوان نمونه بر اساس فرمول کوهن(2000) به صورت تصادفی طبقه ای از بین جامعه آماری انتخاب گردید. ابزار اندازه گیری تحقیق پرسشنامه موانع پیشرفت زنان به جایگاه مدیریت گازمن (2004) با پایایی 87/0 بود. تحلیل های آماری با استفاده از نرم افزار بسته نرم افزاری آماری علوم اجتماعی، نسخه 19در دو سطح توصیفی و استنباطی انجام شد(05/0≥p ). یافته های تحقیق نشان داد موانع جنسیت، موانع حمایت خانواده، موانع تضاد بین کار و خانواده و موانع حمایت رهبر در ارتقای جایگاه مدیریتی بانوان موثر می باشد. به طور کلی باید توجه داشت زنان سزاوار بهره مندی از امکانات رشد و تعالی در سازمانها هستند به شرطی که موانع سد راه آنان تعدیل گردد.
طراحی چارچوبی برای آموزش آینده نگری به مدیران عالی سازمان های دولتی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش در پی طراحی چارچوبی برای آموزش آینده نگری به مدیران عالی سازمان های دولتی جمهوری اسلامی ایران بود. ابتدا ادبیات پژوهش در سه حوزه «مدیریت سازمان های دولتی»، «آینده نگری» و «آموزش آینده نگری» براساس داده های اسنادی بررسی شد. سپس به کمک روش «داده بنیاد» و با استفاده از ابزار «مصاحبه عمیق» داده های دست اول برای طراحیِ چارچوبِ موردنظر گردآوری شدند و در سه فاز مختلف ولی به هم پیوسته، از طریق «کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی» مورد تحلیل قرار گرفتند. براساس یافته های پژوهش، یک چارچوب کلی برای آموزش آینده نگری به مدیران عالی سازمان های دولتی ایران ارائه شد که در آن علاوه بر مقوله آموزش آینده نگری به عنوان مقوله محوری، با نگاهی کلان دیگر مقولاتِ مربوط به این حوزه نظیر شرایط علّی، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر، راهبردها و پیامدها نیز معرفی شدند. لذا، این چارچوب کلان و در عین حال تفصیلی می تواند، به عنوان یک الگوی کلی برای آموزش آینده نگری به مدیران عالی سازمان های دولتی جمهوری اسلامی ایران مورد استفاده قرار گیرد.