محمد اصغری

محمد اصغری

مدرک تحصیلی: دانشیار فلسفه دانشگاه تبریز

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۹۱ مورد.
۲۱.

Developing a Conceptual Model of Coping with the Maternal Stress based on Coping Strategies of Satisfied Women: A Grounded Theory Approach(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: maternal stress satisfaction with life coping with stress satisfied women Grounded theory approach

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۵ تعداد دانلود : ۲۶۲
Objective: Unmanaged stress during parenthood can lead to poor performance of the family and inappropriate parenting in general. Therefore, it is necessary to identify optimal methods of dealing with stress. Methods:  The present qualitative study was based on a grounded theory approach. The population included women (living in Tehran in 2021), who were satisfied with their lives and had at least one 6-year old child. After the initial investigation, from among 51 women, 11 women whose level of satisfaction with life was above the mean were selected through purposive sampling method. The research instrument included Diener's (1985) Satisfaction with Life scale and semi-structured interviews. The data obtained from the interview were analyzed through Strauss and Corbin’s method. Results: The qualitative analysis of the interviews showed that satisfied women used strategies, such as preventing the spread of the problem, changing the situation, self-empowerment in processing negative emotions, communication activism, educational activism, conscious problem solving, and seeking professional help to deal with their maternal stress. The central factors included not giving up, solving the problem and activism to solve it. The causal factors included worrying about child's developmental delay/ developmental disorders, financial pressure, and role density/ role conflict. The underlying factors included agreement or disagreement in spouses' training methods, dynamism and activism, modeling and gaining experience, persistence and perseverance, feeling self-inefficiency in training, realism/ perfectionism, mother's independent personality/ feeling lonely, and living in the present time/ worrying about the future. The intervening factors included unwanted pregnancy/ spouse’ unwillingness to have children, perceiving the ineffectiveness of the efforts, comparing the growth of peers, worrying about providing facilities for the child's growth, and weakness in emotional regulation/ depression. The facilitating factors included the calmness of the child, the mother's personal space and recreation, the support of the spouse and families, and the mother's openness to experience. Finally, the consequences of coping with maternal stress included managing the emotions of the mother and the child, the child's taking responsibility, the enrichment of the marital relationship, the intimate relationship/ acceptance, and parents’ acceptance of the child and their companionship. Conclusion: The results of the current study can be the basis for future studies. It can also assist formulating educational and therapeutic programs aimed at dealing with the stress caused by the birth of the first child.
۲۲.

اندیشۀ سیاسی ماکیاولی و تأثیر آن در تکوین پدیدارشناسی روح هگل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ماکیاولی واقعیت مؤثر شهریار روح مطلق هگل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۷ تعداد دانلود : ۳۳۳
ماکیاولی با کشف واقعیت مؤثر و سپس، ایجاد نسبت میان واقعیت مؤثر با مفاهیمی چون مناسبات انسانی، ملت و نجات میهن، موفق می شود تفسیری جدید از اخلاق، فضیلت و نسبت آن با واقعیت زندگی ارائه دهد و تصور سنتی از اخلاق را در نسبت با زندگی دگرگون سازد. او با قراردادنِ مناسبات انسانی و مصلحت عمومی در اکتشاف قانون اخلاقی، زمینه را برای تصور هگل از اخلاق انضمامی و دین قومی فراهم آورد. هگل باتوجه به این تصور ماکیاولی است که ایده اصلی پدیدارشناسی روح را که همان ایجاد رابطه دیالکتیکی میان دوگانه آسمان و زمین است به دست آورد. براین اساس، تناقض اخلاق با طبیعت و میل انسانی از میان می برد و به واسطه پروراندن اخلاق از ریشه های خواست، میل و طبیعت انسانی، اخلاق را در کلی به نام روح قومی و عرفی قابلِ درک معرفی کند. همچنین باتوجه به امکانی که واقعیت مؤثر ماکیاولی در اختیار هگل قرار می دهد، او موفق می شود نسبتی میان ایدئالیسم و رئالیسم برقرار کند و استخراج ایدئالیسم از درون رئالیسم را توضیح دهد. نگارندگان در این مجال می کوشند که با ارائه تفسیری نو از شهریار مدرنِ ماکیاولی و نشان دادن امکانات فلسفی بزرگی که این اثر در اختیار فلاسفه بعد از خود، خصوصاً هگل، قرار می دهد، نسبتی میان منطق شهریار ماکیاولی و تکوین منطق پدیدارشناسی روح برقرار کنند.
۲۳.

تحلیل گفتمان روحانیت شیعه در مواجهه با بحران کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۹۳ تعداد دانلود : ۲۳۶
فراگیری بیماری کرونا بحران بزرگ جهانی است که کلیه نقاط جهان را درگیر خود کرده است. در کشور جمهوری اسلامی ایران نیز درخصوص این بیماری چالش هایی درباره برخورد نهاد دین با این مسئله به وجود آمده است. در مقاله حاضر، ضمن به کارگیری روش تحلیل گفتمان تلاش شد نظر مراجع دینی شیعی در این رابطه بررسی شود و گفتمان آنان در چارچوب نظریه مدیریت هماهنگ، معنا و نظریه گفتمان تحلیل شود. مراجع دینی مطالعه شده عبارت اند از: آیت الله حسینی سیستانی، آیت الله مکارم شیرازی، آیت الله جوادی آملی، آیت الله وحید خراسانی، آیت الله نوری همدانی، آیت الله شبیری زنجانی و آیت الله فیاض. تحلیل گفتمان های مزبور بیان کننده چهار دال فراگفتمانی فراگیر در گفتمان علمای مطالعه شده است که نشان دهنده نگاه کلان علمای مزبور به حل بحران کرونا است که عبارت اند از: 1- عمل به توصیه های بهداشتی؛ 2- دعا و توسل کردن؛ 3- گسترش فقه پویا و 4- حل مشکلات اجتماعی.
۲۴.

به سوی یک اخلاق اگزیستانسیال؛ واکاوی مواجهه کی یرکگور با داستان ابراهیم از منظر فلسفه هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اخلاق هستی ماهیت ایمان هستن-توانستن کی یرکگور هایدگر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۱ تعداد دانلود : ۲۳۴
این پژوهش بر آن است تا با کنار هم نهادن آرای کی یرکگور در کتاب ترس و لرز و تحلیل های هایدگر در کتاب هستی و زمان تعریف تازه ای از انسان به دست داده، از این رهگذر امکان تبیین اخلاقی نوین را مطرح سازد. کی یرکگور با ارجاع به داستان ابراهیم عهد عتیق کنش ایمانی را در برابر اخلاق فضیلت محور قرار می دهد. به اعتقاد او کنش ایمانی با گسستن قیود اخلاق سنتی از حدود امر کلّی فراتر می رود و با مطالبه فردیت خود گام به کوره راه ایمان می گذارد. رهرو ایمان چونان قهرمانان تراژدی امکان بازگشت به آغوش کلیّت را ندارد. او الی ابد کلیت را رها کرده، و به عنوان یک فرد آزادانه تصمیم می گیرد و عمل می کند. از طرف دیگر تحلیل های هستی شناسانه هایدگر از دازاین نشان می دهد که مقوم انسان نه ماهیتی مثالی، بلکه اگزیستانس یا به عبارتی هستن- توانستن اوست. انسان همان است که می تواند باشد. بنابراین با تطبیق نگاه کی یرکگور و هایدگر می توان اولاً به ضرورت رویکرد هستی گرایی در عوض ماهیت گرایی در رابطه با انسان رسید، و ثانیاً درصدد برآمد تا اخلاق کل نگر سنتی را –که بر مدار تقدّم ماهیت بر هستی انسان تعریف می شود- پس پشت نهاد و به اخلاقی رسید که بر پایه اصالت هستی انسان قوام یافته باشد.
۲۵.

سایه هگل بر سر معاصرین: نقد و بررسی کتاب شناخت هگل گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۵۵۷ تعداد دانلود : ۳۰۶
این مقاله به نقد و بررسی کتاب شناخت هگل گرایی نوشته رابرت سینربرینک با ترجمه مهدی بهرامی به ویراستاری محمدمهدی اردبیلی می پردازد. در این نوشته ابتدا به تحلیل محتوایی متن کتاب صرفنظر از ترجمه فارسی آن خواهیم پرداخت و نقش هگل در فلسفه اروپایی به ویژه نقش آن در شکل گیری تفکر ساختارگرا و پساساختارگرای فرانسوی اشاره می کنیم و سپس به ارزیابی ترجمه فارسی خواهیم پرداخت.کتاب شناخت هگل گرایی یکی از بهترین کتاب هایی است که در کشور ما می تواند خلاء ناشی از هگل گرایی در قرن بیستم را تا حدی پرکند، هرچند نویسنده کتاب غالبا با سلیقه و سبکی خاص خود از متفکر مهم فرانسوی یعنی ژاک لکان که بخشی از اندیشه خودش را مخصوصاً در مفهوم «میل» وامدار هگل است، چشم پوشیده است و یکی از کاستی های کتاب است. این مقاله با یک مقدمه در جهت معرفی نویسنده و اهمیت کتاب او برای خواننده و معرفی صوری و محتوایی اثر و تحلیل محتوای اثر سعی کرده محاسن و معایب این کتاب را بیان نماید. البته پیشنهادهایی برای ترجمه فارسی برخی اصطلاحات آن نیز مطرح کرده ایم._x000D_ This article reviews the book “Understanding Hegelianism” written by Robert Sinnerbrink and translated by Mehdi Bahrami and edited by Mohammad Mehdi Ardabili. In this article, we will first analyze the content of the text in the book, regardless of its Persian translation, and mention Hegel's role in European philosophy, especially its role in the formation of French structuralist and poststructuralist thought, and then evaluate Persian translation. Orientalism is one of the best books in our country that can fill the gap caused by Hegelianism in the twentieth century to some extent, although the author of the book is often with his own taste and style of the important French thinker Jacques Lacan, who is part of the thought. It owes itself to Hegel, especially in the sense of "desire," and is one of the book's shortcomings. This article tries to express the advantages and disadvantages of this book with an introduction in order to introduce the author and the importance of his book for the reader and to introduce the form and content of the work and analyze the content of the work. Of course, we have also suggested some Persian terms for the Persian translation.
۲۶.

The Rise of the "Other" and the Fall of the "Self": from Hegel to Derrida(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: The Other the Self ethics Hegel Derrida

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۷۷ تعداد دانلود : ۲۶۰
Since time immemorial, due to its metaphysically grounded perspective, western philosophy has not been able to detach itself from the egoistic outlook, and thus, the interaction with the "other” had no role in this philosophy. The world has always been interpreted from the perspective of "self" ignoring the "other". Reviewing this mode of thought from Ancient Greece to Modern Age, one can reveal a kind of repression and forgetfulness of "alterity" and difference which Levinas has well highlighted in his philosophy. The very foundation of this egoism can be traced back to the Socratic slogan "know yourself”. In the same spirit, a kind of self-centered moral philosophy has been developed, the clear example of which is Kant's ethics. In line with Hegelian tradition of recognition, contemporary thinkers have redefined ethics and politics and acknowledged the constitutional dependence of the “self” on the "other." Based on the coordinates of their thought as well as the historical condition of their own time in the formation of subjectivity, these thinkers have criticized the neglect of the “other”. Hegel's role in underlining the importance of the vital status of the “other” is unique. Hegel bridges all post-Hegelian currents on the concept of “Other”. Then, in the present essay, we seek to show that since Hegel’s time up to Derrida, we have been witness to the rise of “Other” and the fall of “Self”.
۲۷.

بررسی نسبت عقل و دین در اندیشه دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دکارت عقل فلسفه دین الهیات

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۴ تعداد دانلود : ۲۶۰
در عقل گرایی جدید که با دکارت شروع می شود، معرفت فراتر از عقل جایی ندارد و هر آن چه با عقل شناختنی نباشد، در حوزه معرفت جای نمی گیرد. از آنجا که دکارت ایمان را از سنخ معرفت نمی-شمارد، میان عقل و دین تفاوتی ماهوی می گذارد و آن دو را به دو معنای کاملاً مختلفی تفسیر می نماید؛ به این معنا که ایمان را از تبار باور شمرده و آن را با اعتماد و اطمینان برابر می داند. ایمان برخلاف معرفت و عقلانیت که به تدریج و برپایه تلاش آدمی به دست می آید، دفعتاً رخ می دهد و وحی الهی نه به تدریج و تدرُّج بلکه در ضمن تغییری دفعی ما را به مقام اعتقادی مصون از خطا برمی کشد. دکارت در باب ارتباط روش ریاضی با مقولات دینی نیز معتقد است که اساساً روش ریاضی در حوزه ایمان کاربردی نداشته و به حوزه معرفت عقلانی محدود است. وی در داوری میان دین و عقل، به سود دین حکم می کند و الهیات را به مثابه علم غیر ممکن می شمارد.
۲۸.

ویژگی های اگزیستانسیال بدن در پدیدارشناسی مرلوپونتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بدن غیاب بدن شاکله بدن تحلیل اگزیستانسیال پدیدارشناسی و مرلوپونتی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۴۱ تعداد دانلود : ۴۶۵
در این مقاله سعی داریم نشان دهیم که موریس مرلوپونتی به سان قدیس حامی بدن تحلیل پدیدارشناختی از بدن ارائه می دهد که نه از نوع روان شناختی است نه از نوع عقل گرایانه بلکه از سنخ اگزیستانسیالیستی است. می دانیم که اگزیستانسیالیسم و پدیدارشناسی در اندیشه مرلوپونتی چنان به هم جوش خورده اند که نمی توان به راحتی آن دو را از هم جدا کرد و به گفته پریست، مرلوپونتی این دو را در کتاب خودش در قالب تفکر «پدیدارشناسی اگزیستانسیال»(existential phenomenology) خویش خلاصه کرده است. مرلوپونتی تحت تأثیر فلسفه هایدگر تحلیلی وجودی یا اگزیستانسیال از انسان و بدنمندی او ارتباط سوژه بدنمند با جهان ارائه می دهد. در این مقاله با تمرکز بر مفاهیمی مثل مکانمندی، شاکله بدن، گوشت، غیاب بدن و نظرگاه بدنی نشان می دهیم که تحلیل پدیدارشناسانه مرلوپونتی از این مفاهیم تحلیلی اگزیستانسیال از بدن زیسته است. او این تحلیل را در مقابل تحلیل های فلسفی از جمله فلسفه دکارتی قرار داده است و به عقیده وی ادراک حسی و بدن به عنوان بنیان آگاهی بشر در فهم او از خودش و جهان به نحو پیشاتأملی نقش مهمی دارد.
۲۹.

ساختار زبانی واقعیت در اندیشه ریچارد رورتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زبان عینیت همبستگی واقعیت زبانی ریچارد رورتی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۰ تعداد دانلود : ۲۸۰
واقعیت مستقل از آگاهی یا زبان و اساساً انسان چگونه است و آیا این امکان وجود دارد که واقعیتی که مستقل از ما و آنجا است در دسترس ما قرار گیرد؟ اگر پاسخ مثبت است، چگونه؟ پاسخ به پرسش هایی از این دست در باب واقعیت یکی از دغدغه های اصلی فلاسفه، مخصوصاً فلاسفه معاصر، است. برخی از اندیشمندان معاصر در مواجهه با مفهوم «واقعیت»، با بیان ها و استدلال هایی عمدتاً متفاوت، آن را امری در نسبت با انسان و اهداف و مقاصدش می دانند نه مستقل از آنها. ریچارد رورتی از جمله طرفداران چنین اندیشه ای است که می کوشد با تکیه بر مبادی نئوپراگماتیستی اش از آن دفاع کند. مقاله پیش رو با روش توصیفی تحلیلی در صدد است از چگونگی دفاع رورتی از این دیدگاه پرده بردارد. مطابق تحقیق حاضر، روشن می شود که رورتی با استناد به ویژگی هایی که برای زبان قائل است، از جمله این باور خود که امکان خروج و فراروی از زبان وجود ندارد و از طرفی زبان ماهیتی ابزاری و شعرگونه دارد، می گوید دسترسی به واقعیت لخت و عریان برای ما ممکن نیست و واقعیتی که برای ما دست یافتنی است ساخته خود ما با همکاری یکدیگر بوده و ساختاری کاملاً زبانی دارد.
۳۰.

تاثیر هگل در توضیح هنجاری نسبت سوژه و ابژه براساس نسبت باید و هست در اندیشه ماکیاولی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ماکیاولی واقعیت موثر هست و باید امر هنجاری هگل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۲ تعداد دانلود : ۲۵۶
پیش از ماکیاولی برای اینکه گذار از سوژه به ابژه قابل توضیح باشد مفاهیمی نقش محوری در گذار از سوژه به ابژه و یا بالعکس را توجیه می کرد که اساسا مفاهیمی الهیاتی - متافیزیکی به حساب می آمدند، اما ماکیاولی در اندیشه سیاسی خود به تعریف جدیدی از نسبت هست و باید دست یافت که بعدها هگل در تفسیری پیچیده - و نقد دیدگاه کسانی چون کانت و فیشته که به جدایی قلمرو هست و باید پرداخته بودند – توانست در هستی شناسی خود از آن بهره بگیرد. هگل با تاثیر از ماکیاولی به جای استنتاج باید از امور انتولوژیکال و متعالی آن را در میانه واقعیات موثر این جهانی قابل جستجو دانست و به این وسیله توانست تقدم سوژه بر ابژه را که توسط کانت توضیح فلسفی یافته بود مورد انتقاد قرار دهد و رابطه دیالکتیکی میان آن دو را از ساحت هنجاری مطالعه کند. نگارنده در این مجال می کوشد تا با ارائه تفسیری جدید از مساله هست و باید در اندیشه ماکیاولی، منطق گذار هگل از سوژه به ابژه را توضیح دهد و چگونگی جایگزینی منطق هنجاری به منطق متعالی را در این باب به تفصیل آشکار کند.
۳۱.

رابطه هستی شناختی سوژه بدنمند با جهان در پدیدارشناسی مرلوپونتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بدن جهان رابطه وجودی نظرگاه بدنی و مرلوپونتی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۲ تعداد دانلود : ۳۲۸
در این مقاله سعی داریم نشان دهیم که در پدیدارشناسی مرلوپونتی بدن به مثابه سوژه بدنمند به واسطه نحوه های وجودی خاص خودش، از لحاظ هستی شناختی، رابطه ای وجودی با جهان دارد. برای تبیین این موضوع لازم است ماهیت ادراک را بشناسیم که ذاتاً با بدن و در نتیجه با جهان ارتباط وجودی دارد و نیز برای فهم رابطه وجودی بدن با جهان لازم است ماهیت نظرگاه بدنی را که بیانگر در-جهان-بودن جسمانی سوژه است را نیز تحلیل نماییم. به طور کلی مرلوپونتی با انتقاد از ثنویت روح و جسم دکارتی در سنت فلسفی و تقلیل روح یا سوژه به ساحت اندیشه، می کوشد با نفی این ثنویت هم بدنمندی سوژه را به اثبات برساند و هم نشان دهد که سوژه بدنمند از سنخ یا گوشت جهان طبیعی است و از اینرو رابطه آن با جهان رابطه ای طبیعی و وجودی است. این پرسش که بدن و جهان در فلسفه مرلوپونتی چه رابطه ای دارند یقینا جواب این پرسش معرفت شناختی یا روان شناختی نخواهد بود بلکه اگزیستانسیالیستی خواهد بود و این پاسخ از یک منظر خلاء معرفتی است که این مقاله در مرلوپونتی پژوهشی به دنبال پر کردن آن است. بنابراین، مرلوپونتی با طرح مفاهیمی مثل سوژه بدنمند، گوشت، نظرگاه بدنی، در جهان بودن و غیره در صدد آن است که به نحو هستی شناختی نشان دهد که ما روابط پیچیده ای با جهان داریم و بدون فهم این روابط نمی توان شناختی از خود و جهان داشت.
۳۲.

جایگاه دیگری در ساخت گشایی سوبژکتیویته و اخلاق: لکان و لویناس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: لکان لویناس سوبژکتیویته دیگری اخلاق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸۶ تعداد دانلود : ۴۶۳
دغدغه و هدف اصلی در این مقاله بررسی و مقایسه جایگاه مفاهیم سوبژکتیویته، دیگربودگی و اخلاق در اندیشه لکان و لویناس است. نحوه مواجهه این دو متفکر به موضوعات مذکور با نقد و به چالش کشیدن سوبژکتیویسم عقلانی و اخلاق فلسفه مدرن همراه بوده است. بر همین اساس مرکززدایی از سوژه خودبنیاد، تقدم دیگری در شکل گیری سوبژکتیویته و بازتعریف اخلاق از جمله مبانی مشترکی است که در ارائه خوانش جدید آن ها از سوژه راهگشا بوده است. با این وجود لکان و لویناس در تلاش برای تبیین معنای دیگری، دلیل برتری آن بر سوژه و همچنین بازتعریف اخلاق تفاسیر، بینش ها و نتایج متفاوتی اتخاذ کرده اند. مدعا و یافته اصلی این نوشتار این است که نقطه گسست لکان و لویناس در پرداختن به دو وجه متفاوت دیگربودگی است که به خوانش متفاوتی از سوبژکتیویته و اخلاق نیز انجامیده است. لکان به توصیف و تبیین ساختاری می پردازد که دیگری در آن به انقیاد سوژه می پردازد و لویناس تمامیت خواهی امر همان را عامل سرکوب و نفی دیگری قلمداد می کند. چنین نگرشی آن ها را به دو نوع اخلاق مجزا نیز رهنمون ساخته است. از یک سو هسته بنیادی اخلاق نزد لکان امر واقع است که در آن امر بیکران میل همواره به شکل اختلالی در ساحت نمادین بروز می کند و خلأ و تضادهای واقعیت را افشا می کند. از سوی دیگر بنیاد اخلاق لویناس مسئولیت پذیری تقارن ناپذیر سوژه در معرض چهره دیگری است که در آن التزام و تعهد به دیگری مقدم بر هر اختیاری است.
۳۳.

معرفی، نقد و ارزیابی کتاب «انسان شناسی پراگماتیکی کانت» (Kant’s Pragmatic Anthropology)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۴۱۲ تعداد دانلود : ۴۱۶
کانت در اواخر عمر خود سوال «انسان چیست» را بر سوالات اصلی فلسفی خود افزود و پاسخ این پرسش را جواب گوی دیگر سوالات دانست. اما پاسخ کانت به این سوال چیست؟ ویلسون در اثری با عنوان انسان شناسی پراگماتیکی کانت می کوشد تا با کاوشی در آثار غیرانتقادی او چون انسان شناسی، دین در محدوده عقل تنها و تعلیم و تربیت، که آنها را«فلسفه تجربه» کانت می نامد، پاسخ او به این پرسش را بیابد.او در این اثر با این ادعا که انسان شناسی پراگماتیکی کانت، روان شناسی تجربی نیست، علاوه بر معرفی خاستگاه و معنای انسان شناسی پراگماتیکی، انسان را از منظر این فیلسوف به عنوان موجودی برخوردار از چهاراستعداد حیوانی، فنی، پراگماتیکی و اخلاقی معرفی می کند که باید بکوشد با بهره گیری از استعدادها و توانایی های خود، به سرشت نهایی انسانیت که همانا اخلاق و و آزادی است، دست یابد. هم چنین از نظر این نویسنده حکم غایی تأملی پل ارتباطی میان انسان شناسی و آثار انتقادی کانت محسوب می شود که کانت با استفاده از آن کوشیده بود تا به دانشجویان خود دانش عملی را بیاموزد تا آنها از این طریق بتوانند جایگاه خود را در جهان اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بیابند.
۳۴.

سلامتی و بیماری از منظر پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سلامتی بیماری پدیدارشناسی پزشکی بدن زیسته

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۶۶ تعداد دانلود : ۴۸۵
طی دهه های گذشته، توسعه تکنولوژی پزشکی و دغدغه های اقتصادی، همچنین گسترش تخصص گرایی در حوزه سلامت باعث زدودن چهره انسانی این حوزه شده است. این مسئله باعث شده به هنگام معالجه بیمار، تأثیر جنبه های روانی و محیطی بر وی نادیده گرفته شود و کادر سلامت توجه خود را فقط به بدن بیولوژیکی بیمار معطوف دارند که این امر نیز به دلیل رفتار نادرست آنها با بیمار، شکایات بیماران را در پی داشته است. دست اندرکاران حوزه سلامت برای برطرف کردن مشکلات خود به مکاتب مختلف فلسفی، چون پدیدارشناسی متوسل شده اند. پدیدارشناسی با آموزه های مختلف خود، چون در پرانتز نهادن پیش فرض ها و تعصبات، این امکان را در اختیار ما قرار می دهد که بتوانیم واقعیت را آن گونه که بر ما پدیدار می شود، توصیف کنیم. بی تردید یکی از واقعیاتی که در زندگی روزمره خود با آن مواجه هستیم، مسئله سلامتی و بیماری است. در حالی که در حوزه پزشکی مدرن، بیماری به منزله عدم کارکرد درست اندام ها و سیستم های بدن و سلامتی به منزله نبود این اختلالات تعریف می شود، پدیدارشناسی با تأکید بر تجربه زیسته افراد بر توجه به جنبه های روانی و محیطی بیماری و سلامتی تأکید دارد. توجه به این جنبه های بیماری و سلامتی باعث تغییر در معنای بیماری و سلامتی می شود. بر اساس این معانی پدیدارشناسانه، بیماری دیگر فقط به بدن بیولوژیکی بیمار محدود نمی شود، بلکه بدن زیسته او را دچار اختلال می کند، بدنی با ابعاد مختلف وجودی که هر کدام از این ابعاد می توانند تأثیر بسزایی در بیماری وی داشته باشند. توجه به این سطح از بدن و معانی پدیدارشناسانه سلامتی و بیماری سبب می شود که افق های دید بیمار و کادر حوزه درمان به هم نزدیک شده و آنها ارتباط بهتری با یکدیگر برقرار کنند.
۳۵.

تفسیر حکومت ترور براساس پدیدارشناسی روح و جایگاه آن در فلسفه سیاسی هگل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هگل روبسپیر روسو اراده ی عمومی اراده ی جزئی ترور وساطت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸۹ تعداد دانلود : ۴۴۰
انقلاب فرانسه به مثابه نخستین حضور انضمامیِ فردِ مدرن در تاریخ شناخته می شود، جایی که او از برای تحقق حق و آزادی در برابر قدرت مطلق پادشاه می ایستد و خواهان آزادی مطلق است. اما هگل با وجود ستایش های بسیار از این انقلاب به آسیب شناسی و نقد معنای اراده، آزادی و فردیت در نزد آنان می پردازد. هگل در اواخر فصل روح از کتاب پدیدارشناسی، به انقلاب فرانسه و به خصوص عصر ترور می پردازد و در فضای دیالکتیکی خویش با تصور انقلاب از خودآگاهی مطلق، آزادی مطلق، اراده جزئی و اراده عمومی به پیکار برمی خیزد و فهم انتزاعی و توخالی روبسپیر و ملت فرانسه را از این اصطلاحات به اثبات می رساند. هگل در پس این نقد خود به صورت ضمنی، به نقد روسو به عنوان ایجاد کننده پیش زمینه تصور فرانسویان از معنای این اصطلاحات نیز می پردازد. هگل پس از آنکه نتیجه آزادی مطلق و تمامی تعینات آن را تا انتها مورد بررسی قرار داد، به بازتعریف اصطلاحات بنیادین مطرح شده در بخش ترور می پردازد و چگونگی متحقق شدن آزادی و اراده عمومی را در نظام فکری سیاسی خویش به تصویر می کشد. جایی که با نفوذ به درون قدرت و اراده مطلق، نه تنها جزئیت فرد را بار دیگر به او بازمی گرداند؛ بلکه امر کلی درون او را از طریق میانجی ها در خارج متحقق می سازد و از این طریق به تعریف دقیق کلی منحصر در فرد نایل می آید و واقعیت خارجی را به صورت پیچیده به درون فرد باز می گرداند.
۳۶.

جایگاه سوبژکتیویسم اخلاقی در اندیشه نیچه و لویناس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نیچه لویناس سوژه دیگری اخلاق قدرت رنج

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۹۷ تعداد دانلود : ۴۵۲
نیچه و لویناس از برجسته ترین فیلسوفان معاصر هستند که بر ضرورت گذر از سوبژکتیویسم عقلانی تأکید کرده اند. آن ها به دنبال تلاش برای اندیشه دوباره در باب معنای اخلاق در جهانی بودند که نه دین و نه فلسفه های اخلاقی دیگر نمی توانستند مراجع یقینی و محکمی را برای بحران انسان معاصر ایجاد کنند. لویناس و نیچه هر دو در تلاش برای معنای سوبژکتیویته، بینش های مختلفی ارائه کرده اند و تلاش آن ها در یافتن معنای سوبژکتیویته با ضرورت واسازی معنای اخلاق نیز همراه بوده است. بر همین اساس، با محور قرار دادن ابَرانسان (نیچه) و دیگری (لویناس) به جست وجوی باز ارزش گذاریِ ارزش ها (نیچه) و مسئولیت اخلاقی نامتقارن (لویناس) پرداخته و در این راستا، نگاه کاملاً متفاوتی با نگاه سنّتی به اخلاق اتخاذ کرده اند. برغم آن که این دو فیلسوفْ با نقطه نظرهای مشترکی آغاز می کنند ، اما روش ، تفسیر و نتایجشان با هم متفاوت است. نیچه با رویکردی تبارشناسانه ، ارادهٔ قدرت در سوژه فعّال و تولد ابَرانسان را به قصد پایان دادن به تاریخ بسط نیهیلیسمْ مطلوب و عملی شمرده و لویناس با رویکردی پدیدارشناسانه و با طرح مفهوم «مسئولیت نامتقارن» در سوژه منفعل ، پایان تاریخ غفلت از دیگری و سوبژکتیویسم عقلانی را مطرح کرده است. پیشنهاد نهایی این است که نگرش های نیچه درباره انسان ترکیبی از رویکرد طبیعی گرایانه و فراانسان گرایانه است و با تقدم خودگزینی ، نگاهی منفی به دیگری ابراز کرده است؛ در حالی که فلسفه لویناس انسان گرایانه و بیناذهنی است و اخلاق با بازشناسی تقدم دیگری آغاز می شود.
۳۷.

از رویکرد انتقادی تا خودپروری: نقد و بررسی کتاب «نقد چیست؟» و «پرورش خود»(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۴۵۲ تعداد دانلود : ۳۳۰
این مقاله به بررسی و نقد کتاب نقد چیست؟ و پرورش خود اثر میشل فوکو هم از منظر محتوای کتاب و هم از منظر ترجمه فارسی آن می پردازد. فوکو در آثار واپسین خود مخصوصاً در این کتاب به موضوع روشنگری کانتی و مساله اخلاق مراقبت از خویشتن نگرشی خاص به موضوع سوژه و حکومت مندی و پرورش خود پرداخته است. فوکو در نقد چیست می کوشد رویکرد معرفت شناسانه کانتی به این سوال که «چه می توانم بدانم؟» را به پرسش انتقادی تغییر جهت می دهد و بر این باور است که نقد حرکتی بازتعریف می شود که سوژه با این حرکت این حق را به خود می دهد که از حقیقت در مورد اثرهای قدرتش و از قدرت در مورد گفتمان های حقیقتش پرسشگری کند. در بخش دوم کتاب او معتقد است که خود، اثری هنری است. اثری هنری که هرکس باید بسازد و هرکسی آن را به نوعی در برابر خود دارد. در بخش دیگر یعنی درباره ارزیابی ترجمه فارسی این کتاب می توان گفت که هرچند به زبان سلیس و روان ترجمه شده ولی فقدان مقدمه مترجمان و عدم وجود نمایه و منابع آخر کتاب و برخی ترجمه های نادرست از اصطلاحات لاتین از کاستی های این اثر محسوب می شود.
۳۸.

کشف مضمون آگاهی؛ راه گذار دکارت از آزادی به خود آیینی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دکارت اراده فاهمه آزادی آگاهی قدرت الهی خود آیینی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۵۸ تعداد دانلود : ۳۷۶
با توجه به جایگاه محوری «من اندیشنده» در فلسفه دکارت این پرسش پیش می آید که چگونه «من» به آزادی و خود آیینی دست می یابد و قانون جهان را با توجه به قانون عقلانی خویش بنا می نهد؟ دکارت به این پرسش، از طریق تمایز نهادن ساحت آگاهی از ساحت معرفت شناسی پاسخ می دهد. او در معرفت شناسی که سوژه به شناخت ابژه های مستقل اقدام می کند، بحث آزادی را قابل طرح می داند و آزادی سلبی و ایجابی را زمینه تحقق شناخت سوژه از ابژه مستقل اعلام می کند. دکارت در معرفت شناسی، آزادی را به واسطه این که خداوند ضامن شناخت آدمی است، با دگر آیینی قابل جمع می داند، اما او در ساحت آگاهی، با توجه به این که ابژه مستقل از سوژه را منتفی می سازد و ابژه را به درون سوژه فرو می کاهد و آن را حیثی از آگاهی مطلق قرار می دهد، دگرآیینی را که در ساحت آزادی وجود داشت از میان بر می دارد. بر این اساس، آگاهی با توجه به محوریتی که به دست می آورد نه تنها قانون خود، بلکه قانون جهان را نیز از درون خود بیرون می کشد و خود آیینی بنیاد هستی قرار می گیرد. اهمیت این موضوع هنگامی مشخص می شود که به نقش بنیادی فاعلیت حیث درون در به وجود آمدن فلسفه جدید پی برده باشیم. به این ترتیب، واضح است که فهم اندیشه جدید، بدون بررسی معنا و مفهوم آزادی و خود آیینی در اندیشه دکارت امکان پذیر نخواهد بود.
۳۹.

ساخت گشایی و هستی زدایی از سوژه و هویت جنسیتی: دوبوار و باتلر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اجراگری باتلر دوبوار جنس جنسیت سوبژکتیویسم شدن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۶۳ تعداد دانلود : ۵۲۹
دوبوار و باتلر از برجسته ترین متفکرانی هستند که بر ضرورت خوانشی مجدد از سوژه و هویت جنسیتی تأکید کرده اند . تلاش آنها در یافتن معنای سوبژکتیویسم با ضرورت ساخت گشایی معانی جنس و جنسیت همراه بوده است. بر همین اساس، با محورقراردادن مفهومِ شدن (دوبوار) و اجراگری (باتلر) به جست وجوی تغییر ذهنیت جنسیتی (دوبوار) و تکثر هویت جنسیتی (باتلر) پرداخته اند . باتلر در آغاز با نظرهای مشترکی با دوبوار شروع کرده است و وام دار برخی از مهم ترین مفاهیم اندیشه وی است؛ اما تفاسیر و نتایج اندیشه اش گسترده تر و متفاوت تر از دوبوار است. دوبوار با تبیین ماهیت برساخت گرایانه هویت جنسیتی، تغییر ذهنیت را به قصدِ پایان دادن به تقابل های دوگانه مردانه زنانه ارائه کرده است. باتلر با اذعان به ماهیت فرهنگیِ هویت جنسیتیْ اَشکال مختلف قدرت و تقابل های دوگانه آن را افشا کرده و تکثر هویت جنسیتی را به قصدِ پایان دادن به ایدئولوژی جنسیت مطرح کرده است. به زعمِ باتلرْ اگرچه نگرش های برساخت گرایانه دوبوار در حوزه هویت جنسیتی و شکل گیری سوژه زن تأثیر بسزایی را در تدوین آرای وی داشته است، درنهایتْ نگرش وی درباره هویت جنسیتی تقلیل گرایانه است و در همان چهارچوب دوگانه انگاری نفس بدن دکارت ارائه شده است.  
۴۰.

اهمیت میانجی گری اخلاق کانتی بین حق انتزاعی و حیات اخلاقی و ضرورت گذار از اخلاق به حیات اخلاقی درکتاب مبانی فلسفه حق هگل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هگل اخلاق حیات اخلاقی حق انتزاعی آزادی اراده

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۶ تعداد دانلود : ۴۶۳
همانطور که هگل در پیشگفتار کتاب مبانی فلسفه حق بیان کرده است؛ بحث مرکزی در این اثر، از بین بردن خودسرانگی اراده است که همان معنای عامیانه آزادی است. هگل در صدد ردیابی تحقق مفهوم آزادی به عنوان ایده در نفس الامر است. نگارنده معتقد است که در هر دو گذار هگل میان سه بخش اصلی این اثر یعنی از حق انتزاعی به اخلاق و از اخلاق به حیات اخلاقی، او خودسرانگی اراده را به عنوان نمود فاقد مفهوم رفع کرده است. در گذار نخست شخص به عنوان تعین حق انتزاعی که آزادی خویش را تنها در تملک چیزهای خارجی و بازشناسی آن از طریق دیگری می یابد، در دیالکتیک ناحق و رفع آن اسیر اراده ی خودسرانه ی فرد جزئی ای می شود که جرم را وارد تسلسلی نامتناهی می کند. بنابراین بازشناسی ساحت کلی درون انسان در جهت قانون گذاری امر خیر در مقام اخلاق ضرورت پیدا می کند. در این بخش وجدان به عنوان متعین کننده خیر درونی انسان، پس از آن که تمامی نهادها و قوانین عرف را در درون خویش مستحیل می سازد، به دلیل صوری بودن قانونش، به جای اراده ی امر کلی، اراده ی جزئی خویش را به عنوان محتوای قانون مطلق، وضع می کند و از این طریق ادعای مطلق بودن می کند که هگل آن را نتیجه اخلاق کانت و اینهمان با منطق حکومت ترور در فرانسه می داند. هگل در جهت رفع این خودسرانگی، به وجه ممیزه فلسفه اخلاق خویش یعنی حیات اخلاقی گذار می کند که در آن محتوای قانون های اخلاقی بایستی از طریق نهادهای جهان اجتماعی بالفعل که شخص در آن ساکن است چارچوب بندی شوند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان