حسن عشایری

حسن عشایری

سمت: متخصص
مدرک تحصیلی: استاد دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی ایران- دانشکده علوم توانبخشی

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۰۸ مورد از کل ۱۰۸ مورد.
۱۰۱.

رابطه بهره گیری از فنون متقاعدسازی با روحیه پرسنل یگان ویژه تهران بزرگ برای مداخله در بحران ها

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۱ تعداد دانلود : ۲۸۲
هدف پژوهش، شناسایی رابطه بین  میزان بهره گیری از فنون متقاعدسازی با  روحیه پرسنل یگان ویژه تهران بزرگ و آمادگی آنها برای مداخله در بحران ها است. برای این منظور بعد از مرور ادبیات تحقیق و طراحی یک مدل مفهومی، با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای یک گروه 384 نفره از بین پرسنل یگان ویژه تهران بزرگ انتخاب شده اند. سپس با استفاده از یک پرسشنامه محقق ساخته دارای اعتبار و پایایی، نظرات و ویژگی های آنان مورد سنجش قرار گرفت. داده های حاصل پس از کدگذاری، با استفاده از  آزمون های آماری مختلف و به کمک نرم افزار SPSS، مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل نشان داد که: بین میزان بهره گیری از فنون متقاعدسازی و روحیه، عدم آسیب پذیری روانی پرسنل، و رضایت شغلی یگان ویژه تهران بزرگ رابطه معناداری وجود دارد. بین میزان رضایت شغلی، شرکت در مأموریت، عدم آسیب پذیری روانی و روحیه پرسنل یگان ویژه تهران بزرگ رابطه معناداری وجود دارد.
۱۰۲.

اثربخشی آموزش سرمایه های روان شناختی بر رفتارهای ارتقا سلامت و انعطاف پذیری روان شناختی در بیماران خودایمنی (پسوریازیس)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انعطاف پذیری روان شناختی رفتارهای ارتقا سلامت بیماری خودایمنی پسوریازیس سرمایه های روان شناختی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۶ تعداد دانلود : ۲۵۵
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش سرمایه های روان شناختی بر رفتارهای ارتقا سلامت و انعطاف پذیری روان شناختی در بیماران خودایمنی (پسوریازیس) انجام گرفت. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل بیماران خودایمنی (پسوریازیس) شهر تهران در شش ماهه پاییز و زمستان سال 1398 بود. در این پژوهش تعداد 30 بیمار خودایمنی (پسوریازیس) با روش نمونه گیری غیرتصادفی داوطلبانه و هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (15 بیمار در گروه آزمایش و 15 بیمار در گروه گواه). گروه آزمایش آموزش سرمایه های روان شناختی را طی دو ماه و نیم در 10 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه رفتارهای ارتقا سلامت (واکر و همکاران، 1987) و پرسشنامه انعطاف پذیری روان شناختی (دنیس و وندروال، 2010) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد آموزش سرمایه های روان شناختی بر رفتارهای ارتقا سلامت و انعطاف پذیری روان شناختی در بیماران خودایمنی (پسوریازیس) موثر بوده است. چنانکه این مداخله توانسته منجر به بهبود رفتارهای ارتقا سلامت و انعطاف پذیری روان شناختی این بیماران شود. براساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که آموزش سرمایه های روان شناختی با تکیه بر امیدواری، تاب آوری، خوش بینی و خودکارآمدی می تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت بهبود رفتارهای ارتقا سلامت و انعطاف پذیری روان شناختی بیماران خودایمنی (پسوریازیس) مورد استفاده گیرد.
۱۰۳.

بررسی روانشناختی پتانسیل حرکتی وابسته به رویداد در نواحی مختلف مغز در اجرای تکلیف ساده و پیچیده

کلیدواژه‌ها: پتانسیل وابسته به رویداد پردازش ذهنی پیچیدگی تکلیف

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۶ تعداد دانلود : ۲۱۴
مقدمه: تمرین در یک مهارت خاص نه تنها منجر به عملکرد بهتر در حرکت می شود، بلکه تعدیل و تنظیمات عصبی در مناطق مختلف مغز را نیز ایجاد می کند. هدف: هدف این مطالعه بررسی روانشناختی پتانسیل حرکتی وابسته به رویداد در نواحی قشری مرتبط با حرکت حین اجرای تکالیف ساده و پیچیده بود. روش: نوع پژوهش، نیمه آزمایشی و طرح اجرا پس آزمونی تک مرحله ای بدون گروه کنترل بود. شرکت کنندگان تحقیق حاضر را کلیه بازیکنان تنیس روی میز مرد راست دست ۲۰ تا ۳۲ ساله شهر تهران در سال ۱۳۹۸ تشکیل دادند، که تعداد ۸ نفر نمونه به صورت در دسترس انتخاب شدند. جمع آوری داده ها در محل آزمایشگاه ملی نقشه پردازی مغز انجام شد. همچنین از پرسشنامه دست برتری آنت (۱۹۷۰)، تست چشم برتری کارت سوراخ دار (۱۹۱۰)، دستگاه توپ انداز روبوپونگ نیوجی مدل ۲۰۵۰، آزمون ویژه ضربات تنیس روی میز (۲۰۱۶)، جهت ثبت سرعت از رادارگان و به منظور اندازه گیری دقت از دوربین و امتیازدهی داوران استفاده شد. همچنین از آزمون آماری تحلیل واریانس دوراهه جهت بررسی تفاوت ها در دو سطح پیچیدگی تکلیف در نرم افزار SPSS نسخه ۲۴ استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد، دامنه پتانسیل حرکتی در ناحیه قشر حرکتی اولیه در تکلیف ساده نسبت به تکلیف پیچیده دامنه بیشتری داشت (۰/۰۱۲=P)، اما نواحی قشر پیش حرکتی (۰/۰۰۸=P) و قشر آهیانه ای خلفی (۰/۰۲۶=P) تکلیف پیچیده دامنه بیشتری نسبت به تکلیف ساده داشتند. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که دامنه پتانسیل حرکتی به سطح پیچیدگی تکلیف وابسته است. از این رو پیشنهاد می شود در بررسی پتانسیل های وابسته به رویداد، تکالیف با سطح پیچیدگی مختلف مد نظر قرار گیرد.
۱۰۴.

پیش بینی شرمساری نوجوانان بر اساس شفقت به خود و تنظیم هیجان با توجه به نقش میانجی حل مشکل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تنظیم هیجان مثبت و منفی شفقت به خود حل مشکل شرمساری نوجوانان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۰ تعداد دانلود : ۱۷۲
هدف: پژوهش حاضر باهدف پیش بینی شرمساری نوجوانان بر اساس شفقت به خود و تنظیم هیجان با توجه به نقش میانجی حل مشکل در نوجوانان 12 تا 15 سال شهر تهران انجام شد. روش پژوهش: در قالب یک طرح همبستگی به شیوه مقطعی، 320 نفر (دختر و پسر) از نوجوانان شهر تهران به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند که پس از جمع آوری داده ها، تعداد 312 پرسشنامه قابل تجزیه و تحلیل بوده است و از شرکت کنندگان خواسته شد به پرسشنامه های استاندارد تنظیم هیجان گارنفسکی و همکاران (2001)، حل مشکل هپنر و پترسون (1982)، شفقت به خود نف (2003) و احساس شرم و گناه کوهن و همکاران (2011) پاسخ دهند. به منظور تحلیل داده از نرم افزارهای Spss و Smart-PLS استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که 65.9 درصد از تغییرات شرمساری ناشی از تغییرات متغیرهای شفقت به خود و تنظیم هیجانی است و تمامی متغیر های مذکور تأثیر معناداری بر شرمساری دارند (001/0P<). همچنین نتایج مرتبط با نقش میانجی گری حل مشکل، نشان داد که صرفاً تنظیم هیجان منفی از طریق حل مشکل بر شرمساری با شدت 0.45 اثر غیرمستقیم دارد (001/0P<) و دو متغیر تنظیم هیجان مثبت و شفقت به خود از طریق حل مشکل بر شرمساری دارای تأثیر غیرمستقیم نمی باشند (05/0P>). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که متغیرهای شفقت به خود و تنظیم هیجانی بر شرمساری نوجوانان تأثیرگذار می باشند و حل مشکل در رابطه بین تنظیم هیجان منفی و شرمساری نوجوانان نقش میانجی دارد؛ بنابراین، توجه به این مکانیسم ها می تواند در تدوین مداخلات پیشگیرانه و درمانیِ کارآمد برای نوجوان در مقابله با شرمساری نوجوانان و ابتلا به نشانه های افسردگی مفید باشد.
۱۰۵.

مقایسه ی درک نوای غیرعاطفی (زبانی) گفتار در دو جنس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جنسیت درک گفتار زنان نوای غیرعاطفی(زبانی)

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۸ تعداد دانلود : ۱۵۶
توانایی های گفتاری مردان با زنان متفاوت است. هدف از این مطالعه، بررسی تفاوت دو جنس در درک نوای غیر عاطفی (زبانی) گفتار است. این مطالعه به صورت مقطعی- مقایسه ای بر روی 50 نفر در دو گروه مرد و زن صورت گرفت. پاسخ هر یک از گروه های مورد بررسی به مجموعه آزمون های تهیه شده ثبت شد. محرک های مورد استفاده در این پژوهش، جملات غیرعاطفی (سوالی، امری و خبری) بودند که به صورت معنی دار، بی معنی و فیلتر شده در 144 جمله توسط دو گوینده ی مرد و زن ضبط شده و برای آزمودنی ها پخش گردید. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون آماری تی مستقل صورت گرفت. نتایج آزمون تی مستقل نشان داد که تفاوت معنی داری در دو گروه زن و مرد در درک نوای زبانی جملات معنی دار وجود دارد. (P<0.05) مقایسه ی میانگین ها نشان می دهد که کارایی زنان در درک نوای زبانی گفتار بالاتر است. تفاوت بین دو گروه زن و مرد در درک نوای زبانی جملات بی معنی، معنی دار بود. (P< 0.05) مقایسه ی میانگین ها نشان می دهد که کارایی زنان در درک نوای زبانی بالاتر است. تفاوت بین دو گروه زن و مرد در درک نوای زبانی جملات صافی شده معنی دار نبود (P= 0.103). یافته ها، تمایز میان پردازش نوایی غیرعاطفی (زبانی یا دستوری) گفتار در جملات بی معنی را بین دو جنس نشان می دهد. این تفاوت نشان می دهد که در غیاب اطلاعات معنایی که قضاوت مبتنی بر اطلاعات نوایی است کارایی زنان بالاتر است. تفاوت منطقه ی بروکای راست و چپ در مردان بیشتر از زنان است و از آن جایی که منطقه ی بروکا علاوه بر تولید گفتار بر اساس مطالعات جدید دخیل در درک دستور پیچیده است می توان چنین استنتاج نمود که زنان به طور وسیع تری از بروکای دو طرف استفاده می نمایند که توانایی درک نوای زبانی بالاتری دارند.
۱۰۶.

تدوین الگوی گرایش به تفکر انتقادی با تأکید بر کارکردهای اجرایی و سبک یادگیری در دانشجویان تحصیلات تکمیلی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مدل آموزش الکترونیکی اعتبار سنجی آموزش و پرورش کشور عراق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۷ تعداد دانلود : ۱۱۱
هدف: هدف از انجام این مطالعه تدوین الگوی گرایش به تفکر انتقادی با تأکید بر کارکردهای اجرایی و سبک یادگیری در دانشجویان تحصیلات تکمیلی بود.روش شناسی: روش پژوهش حاضر مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش، دانشجویان تحصیلات تکمیلی رشته روانشناسی سال ۱۳۹۸-۱۳۹۹ بودند که ۲۷۴ نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. به علت شیوع پاندمی کووید-۱۹، داده ها با استفاده از پرسشنامه های الکترونیکی در شبکه های اجتماعی مجازی جمع آوری شدند. برای جمع آوری داده ها از ابزارهای مقیاس گرایش به تفکر انتقادی (ریکتر، ۲۰۰۳)، پرسشنامه توانایی های شناختی (وحید نجاتی، ۱۳۹۲)، پرسشنامه استاندارد فرآیند رویکرد مطالعه دو عاملی (بیگز و همکاران، ۲۰۰۱)، دشواری در تنظیم هیجان (گراتز و رومر، ۲۰۰۴)، پرسشنامه جرأت ورزی ساده راتوس (مک کورمیک، ۱۹۸۴)، پرسشنامه روحیه پرسشگری (حیدری، ۱۳۹۲) و مقیاس مهارت های ارتباطی (کویین دام، ۲۰۰۴) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از تحلیل مسیر روش معادلات ساختاری نرم افزار لیزرل ۸.۸ استفاده شد.یافته ها: یافته ها نشان داد اثر مستقیم کارکردهای اجرایی بر گرایش به تفکر انتقادی برابر با ۳۸% و سبک یادگیری سطحی برابر با ۳۳%- و سبک یادگیری عمیق برابر با ۳۱% در سطح ۰۱% معنادار هستند. از میان متغیرهای برون زا فقط اثر مستقیم روحیه پرسشگری برابر با ۵۹% در سطح ۰۱% و مهارت ارتباطی برابر با ۱۸% در سطح ۰۵% بر گرایش به تفکر انتقادی دانشجویان معنادار است. جرأت ورزی برابر با ۱۴% و تنظیم هیجان برابر با ۰۴% اثر مستقیم بر گرایش به تفکر انتقادی دانشجویان نداشته است.نتیجه گیری: در بررسی اثر غیرمستقیم متغیرهای مستقل، هر چهار متغیر با نقش واسطه ای کارکردهای اجرایی و سبک یادگیری بر گرایش به تفکر انتقادی مؤثر هستند. بنابراین، اثرگذاری هر چهار متغیر مستقل با واسطه گری متغیرهای میانجی بر متغیر وابسته تأیید شد. درنهایت، یافته ها نشان داد که مدل مفهومی نهایی از برازش نسبتاً مطلوبی برخوردار است.
۱۰۷.

مؤلفه های بهزیستی و درد روان شناختی از طریق عامل هیجان در نوجوانان از نظر متخصصان؛ یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بهزیستی درد روان شناختی عاطفه مثبت و منفی تنظیم شناختی هیجان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۵ تعداد دانلود : ۱۰۰
هدف این مطالعه، مؤلفه های متغیرهای بهزیستی و درد روان شناختی ازطریق عامل هیجان (عاطفه مثبت و منفی، تنظیم شناختی هیجان برای فعالیت روزمره) در نوجوانان از نظر متخصصان است. نوع تحقیق هدف اکتشافی با رویکرد کیفی است. جامعه آماری، متخصصان حوزه هیجان، نوجوانی و سلامت می باشند. انتخاب نمونه به روش هدفمند بود که ده نفر انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته و بازپاسخ استفاده شد و برای تحلیل داده ها از روش دلفی فازی استفاده گردید. تحلیل داده ها نشان داد که از شاخص های اولیه به دست آمده از متغیر تنظیم شناختی هیجان، مؤلفه های ارزیابی مجدد مثبت، ملامت خویش، پذیرش، نشخوارگری، تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی، دیدگاه پذیری، فاجعه سازی و ملامت دیگران تأیید شد و رفتارهای متقابل، شیوه تنظیم رفتارهای قلدرم آبانه و تمرکز بر خود حذف شد. از متغیر درد ذهنی مؤلفه های تغییرناپذیری، فقدان کنترل، خودشیفتگی/بی ارزشی، آشفتگی هیجانی، خشک زدگی (بهت)، ازخودبیگانگی، سردرگمی، فاصله گیری اجتماعی و پوچی (بی معنایی) تأیید شد و توانایی کنترل ذهنی، تقابل های ذهنی وآشفتگی ذهنی حذف شد. برای متغیر بهزیستی روان شناختی مؤلفه های تسلط برمحیط، رشد شخصی، پذیرش خود، خودمختاری، روابط مثبت با دیگران و هدفمندی در زندگی تأیید گردید و برنامه ریزی زندگی، تعامل سازنده وتوجه به ویژگی های شخصی حذف شد و برای متغیر عاطفه، دو مؤلفه عاطفه مثبت و منفی تأیید شد و درگیری عاطفی و تأثیرپذیری هیجانی حذف گردید
۱۰۸.

Process types in Persian-speaking aphasic discourse: a systemic functional approach

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰ تعداد دانلود : ۱۰
This research explores the verbs used in aphasic spoken data by using Hallidayan systemic functional linguistic framework and compares them with the type of verbs used by healthy subjects. Persian aphasia test was used to recruit eight right-handed aphasic patients (mean age of 57.5 years) based on convenient sampling, and there was also another control group of six healthy participants (mean age of 52.2±2.04 years). They were interviewed orally and the process types in each group were determined and compared. These processes were compared to each other by using descriptive statistics characteristics such as the mean and standard deviations of the processes. In order to study descriptive results more precisely, statistical inference was used and ‘test for comparing two binominal populations’ was implemented to analyze differences of the process proportions between two groups. Results showed that aphasics significantly used more material processes than normal individuals (p=0.021); on the other hand, aphasics significantly used less relational (p=0.012) and behavioral (p=0.018) processes than normal individuals. There could be seen no significant differences for the use of mental, verbal, and existential processes between the two groups (p>0.05). Relying more on some processes and less on some others in aphasics implies the linguistic areas where they have more problems with and suggests where they base their speech in the process of recovering linguistic abilities. These findings has implications for both linguists and language pathologists.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان