آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۷

چکیده

هدف: هدف از انجام این مطالعه تدوین الگوی گرایش به تفکر انتقادی با تأکید بر کارکردهای اجرایی و سبک یادگیری در دانشجویان تحصیلات تکمیلی بود.روش شناسی: روش پژوهش حاضر مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش، دانشجویان تحصیلات تکمیلی رشته روانشناسی سال ۱۳۹۸-۱۳۹۹ بودند که ۲۷۴ نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. به علت شیوع پاندمی کووید-۱۹، داده ها با استفاده از پرسشنامه های الکترونیکی در شبکه های اجتماعی مجازی جمع آوری شدند. برای جمع آوری داده ها از ابزارهای مقیاس گرایش به تفکر انتقادی (ریکتر، ۲۰۰۳)، پرسشنامه توانایی های شناختی (وحید نجاتی، ۱۳۹۲)، پرسشنامه استاندارد فرآیند رویکرد مطالعه دو عاملی (بیگز و همکاران، ۲۰۰۱)، دشواری در تنظیم هیجان (گراتز و رومر، ۲۰۰۴)، پرسشنامه جرأت ورزی ساده راتوس (مک کورمیک، ۱۹۸۴)، پرسشنامه روحیه پرسشگری (حیدری، ۱۳۹۲) و مقیاس مهارت های ارتباطی (کویین دام، ۲۰۰۴) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از تحلیل مسیر روش معادلات ساختاری نرم افزار لیزرل ۸.۸ استفاده شد.یافته ها: یافته ها نشان داد اثر مستقیم کارکردهای اجرایی بر گرایش به تفکر انتقادی برابر با ۳۸% و سبک یادگیری سطحی برابر با ۳۳%- و سبک یادگیری عمیق برابر با ۳۱% در سطح ۰۱% معنادار هستند. از میان متغیرهای برون زا فقط اثر مستقیم روحیه پرسشگری برابر با ۵۹% در سطح ۰۱% و مهارت ارتباطی برابر با ۱۸% در سطح ۰۵% بر گرایش به تفکر انتقادی دانشجویان معنادار است. جرأت ورزی برابر با ۱۴% و تنظیم هیجان برابر با ۰۴% اثر مستقیم بر گرایش به تفکر انتقادی دانشجویان نداشته است.نتیجه گیری: در بررسی اثر غیرمستقیم متغیرهای مستقل، هر چهار متغیر با نقش واسطه ای کارکردهای اجرایی و سبک یادگیری بر گرایش به تفکر انتقادی مؤثر هستند. بنابراین، اثرگذاری هر چهار متغیر مستقل با واسطه گری متغیرهای میانجی بر متغیر وابسته تأیید شد. درنهایت، یافته ها نشان داد که مدل مفهومی نهایی از برازش نسبتاً مطلوبی برخوردار است.

Developing a Model of Critical Thinking Disposition with an Emphasis on Executive Functions and Learning Style among Graduate Students

Purpose: The aim of this study was to develop a model of critical thinking disposition with an emphasis on executive functions and learning style among graduate students.Methodology: The research method was structural equation modeling. The statistical population of the study consisted of graduate psychology students in the academic year 2019-2020, from which 274 students were selected through convenience sampling. Due to the COVID-19 pandemic, data were collected using electronic questionnaires on social media. For data collection, the following instruments were used: the Critical Thinking Disposition Scale (Ricketts, 2003), the Cognitive Abilities Questionnaire (Vahid Nejati, 2013), the Standard Two-Factor Study Process Questionnaire (Biggs et al., 2001), the Difficulty in Emotion Regulation Scale (Gratz & Roemer, 2004), the Simple Rathus Assertiveness Schedule (McCormick, 1984), the Spirit of Inquiry Questionnaire (Heydari, 2013), and the Communication Skills Scale (Queendom, 2004). Data analysis was conducted using path analysis with structural equation modeling in LISREL 8.8 software.Findings: The findings showed that the direct effect of executive functions on critical thinking disposition was 38%, the surface learning style was -33%, and the deep learning style was 31%, all significant at the 0.01 level. Among the exogenous variables, only the direct effect of the spirit of inquiry was 59% at the 0.01 level, and communication skills were 18% at the 0.05 level, significantly affecting the critical thinking disposition of students. Assertiveness at 14% and emotion regulation at 4% did not have a direct effect on students' critical thinking disposition.Conclusion: In examining the indirect effect of the independent variables, all four variables were effective on critical thinking disposition through the mediating role of executive functions and learning style. Therefore, the impact of all four independent variables on the dependent variable, mediated by the intermediary variables, was confirmed. Finally, the findings indicated that the final conceptual model had relatively satisfactory goodness-of-fit.

تبلیغات