رسول روشن چسلی

رسول روشن چسلی

مدرک تحصیلی: استاد گروه روانشناسی بالینی، دانشگاه شاهد، تهران، ایران.

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۲۵ مورد از کل ۲۵ مورد.
۲۱.

مدل ساختاری سندرم پیش از قاعدگی بر اساس رضایت زناشویی و ویژگی های شخصیتی با میانجیگری طرحواره های ناسازگار اولیه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

تعداد بازدید : ۱۴۰ تعداد دانلود : ۱۰۴
پژوهش حاضر با هدف، تبیین مدل ساختاری سندرم پیش از قاعدگی بر اساس رضایت زناشویی و ویژگی های شخصیتی با میانجیگری طرحواره های ناسازگار اولیه انجام شد. روش پژوهش مقطعی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشجویان متاهل دانشگاه های آزاد شهر تهران در سال 1399-1400 تشکیل دادند، که از میان آن ها، تعداد 400 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند. در این پژوهش از ابزارهای سندرم پیش از قاعدگی (سیه باز و همکاران، 1390)، رضایت زناشویی (انریچ، 1998)، ویژگی های شخصیتی نئو (کاستا و مک کری، 1992)، و طرحواره های ناسازگار اولیه (یانگ، 1988) استفاده شد که همگی از اعتبار و پایایی قابل قبولی برخوردار بودند. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SPSS-V23 و Amos-V8.8 استفاده گردید. همچنین به منظور پاسخگویی به فرضیه های پژوهش از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که مدل از برازش مناسبی برخوردار است. همچنین نتایج نشان داد که رضایت زناشویی اثر مستقیم منفی معنادار بر سندرم پیش از قاعدگی داشته است. اشتیاق به تجارب تازه، توافق پذیری و مسئولیت پذیری اثر مستقیم منفی معنادار بر سندرم پیش از قاعدگی داشته است. همچنین روان نژندی اثر مستقیم منفی معنادار بر سندرم پیش از قاعدگی داشته است. رضایت زناشویی اثر مستقیم منفی بر طرحواره های ناسازگار اولیه داشته است. اشتیاق به تجارب تازه، توافق پذیری و مسئولیت پذیری اثر مستقیم منفی معنادار بر طرحواره های ناسازگار اولیه داشته است. همچنین روان نژندی اثر مستقیم منفی معنادار بر سندرم پیش از قاعدگی داشته است. طرحواره های ناسازگار اولیه اثر مستقیم بر سندرم پیش از قاعدگی داشته است. بدین معنا که با افزایش طرحواره های ناسازگار اولیه، سطح سندرم پیش از قاعدگی افزایش می یابد. لذا توجه به متغیرهای مذکور در پیشگیری و طراحی درمان های مناسب تر به پژوهشگران و درمانگران یاری می رساند.
۲۲.

تدوین مدل ساختاری احساس خوشبختی بانوان براساس کیفیت رابطه زناشویی و اعتماد بین فردی با نقش میانجیگر صفات تاریک شخصیت

کلید واژه ها: احساس خوشبختی اعتماد بین فردی صفات تاریک شخصیت کیفیت رابطه زناشویی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۳ تعداد دانلود : ۱۱۵
زمینه و هدف: ازدواج خوشبخت متشکل از عواملی مانند تعهد، احترام، صمیمیت، اعتماد و غیره است که در غیاب آن ها زندگی زناشویی با مشکلات جدی روبه رو می شود. هدف از پژوهش حاضر تدوین مدل ساختاری احساس خوشبختی بانوان براساس کیفیت رابطه زناشویی و اعتماد بین فردی با نقش میانجیگر صفات تاریک شخصیت بود. روش پژوهش: روش پژوهش از نوع توصیفی همبستگی با رویکرد معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش، کلیه بانوان متأهل شهر تهران در سال 1400 بود. حجم نمونه 448 نفر بود که با روش نمونه گیری به صورت در دسترس هدفمند انتخاب شدند که با پرسشنامه های احساس خوشبختی تقی زاده و شادمهری (1395)، رضایت زناشویی انریچ اولسون (2006)، اعتماد بین فردی رمپل و همکاران (2001) و صفات تاریک شخصیت جانسون و وبستر (2010) مورد ارزیابی قرار گرفتند. روش تجزیه وتحلیل یافته ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. یافته ها: تجزیه وتحلیل یافته ها نشان داد که مدل ساختاری پژوهش با داده های گردآوری شده برازش دارد و صفات تاریک شخصیت رابطه بین کیفیت رابطه زناشویی و اعتماد بین فردی با احساس خوشبختی بانوان را به صورت مثبت و معنادار میانجیگری می کند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش می توان راهکارهای لازم در خصوص روابط زوجین با توجه به متغیرهای مورد بحث ارائه کرد.
۲۳.

پیش بینی نیرومندی من بر اساس خداپنداره، خداپنداشت، خودپنداره و خودپنداشت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خداپنداره خودپنداره خداپنداشت نیرومندی من دانشجو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۹ تعداد دانلود : ۶۱
این پژوهش با هدف شناسایی نقش خداپنداره/خداپنداشت – خودپنداره/خودپنداشت در پیش بینی نیرومندی من و خرده مقیاس های آن (امید، اراده، هدف، شایستگی، وفاداری، عشق، مراقبت و خرد) انجام شد. روش این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی است. شرکت کنندگان 250 نفر از دانشجویان دانشگاه تهران و شاهد بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های خداپنداره – خودپنداره برای مداخلات معنوی و پرسشنامه نیرومندی من استفاده شد. داده ها با استفاده از روش رگرسیون چندگانه تجزیه وتحلیل شدند. نتایج حاصل رگرسیون چندگانه نشان دادند این مدل رگرسیونی معنادار و درصد واریانس تغییر برای خرده مقیاس های امید، اراده، هدف، شایستگی، وفاداری، عشق، مراقبت، خرد معنی دار است. نتایج نشان دادند خداپنداشت و خودپنداشت نیرومندی من و خرده مقیاس های آن را با جهت مثبت و خودپنداره و خداپنداره نیرومندی من و خرده مقیاس های آن را با جهت منفی پیش بینی می کند. این یافته ها اهمیت بحث معنویت خداسو در پیش بینی نیرومندی من را نشان می دهد. 
۲۴.

اثربخشی مواجهه درمانی روایتی بر بهبود علائم پس آسیبی، واکنش پذیری بین فردی و عواطف منفی در جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از ضربه: یک مطالعه آزمایشی مورد منفرد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مواجهه درمانی روایتی علائم پس آسیبی واکنش پذیری بین فردی عواطف منفی جانبازان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۱ تعداد دانلود : ۷۸
یکی از رایج ترین آسیب های ناشی از جنگ، ابتلا افراد به اختلال استرس پس از سانحه است. هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی مواجهه درمانی روایتی بر بهبود علائم پس آسیبی، واکنش پذیری بین فردی و عواطف منفی در جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه می باشد. روش این پژوهش یک مطالعه تک آزمودنی و از نوع AB بود. جامعه آماری را جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه که در بیمارستان روانپزشکی صدر شهر تهران درسال 1400بستری بوده اند، تشکیل دادند. 4 شرکت کننده با گمارش تصادفی انتخاب شدند که 3 نفر در گروه آزمایش و 1 نفر به عنوان فرد کنترل مشخص شدند. اجرای مداخله به صورت هفتگی و به مدت 8 جلسه 45 دقیقه ای برگزار شد. در این پژوهش از ابزار های، پرسشنامه می سی سی پی، مقیاس عواطف منفی DASS- 21 و مقیاس واکنش پذیری بین فردی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل نموداری، درصد بهبودی بالینی و شاخص تغییر پایا استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که درصد بهبودی بالینی معنادار برای هر سه آزمودنی بالای 50 درصد و شاخص تغییر پایا در هر سه آزمودنی بیشتر از 1.96 می باشد و یافته های تحقیق نشان داد که تفاوت معناداری بین میانگین برآورد شده ی نمرات پس آزمون علائم پس آسیبی، واکنش پذیری بین فردی و عواطف منفی در بین دو گروه آزمایش و گواه وجود دارد. ازاین مداخله ی درمانی در جهت بالا بردن سطح عملکرد و کاهش عواطف منفی افراد مبتلا به اختلالات تروما می توان استفاده کرد.
۲۵.

مقایسه تاثیرات آموزش مهارت های زندگی با و بدون آموزش ذهن آگاهی بر میزان تفکر منطقی- تجربی، و افکار منفی جوانان دارای آسیب جسمی- حرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آسیب جسمی - حرکتی افکار منفی تفکر منطقی - تجربی ذهن آگاهی مهارت های زندگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷ تعداد دانلود : ۶۲
پژوهش حاضر با هدف مقایسه تاثیرات آموزش مهارت های زندگی با و بدون آموزش ذهن آگاهی بر میزان تفکر منطقی- تجربی، و افکار منفی جوانان دارای آسیب جسمی- حرکتی انجام شد. روش پژوهش، آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری، شامل دانش آموزان پسر با آسیب جسمی- حرکتی دوره متوسطه دوم مدارس استثنایی شهر تهران بود. نمونه پژوهشی، بدلیل حجم کم جامعه آماری، شامل همه افراد این جامعه در سال تحصیلی 1401-1400 می شد. با روش نمونه گیری هدفمند، 45 آزمودنی به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه گمارده شدند. گروه یک، آموزش مهارت های زندگی و گروه دو، آموزش مهارت های زندگی و آموزش ذهن آگاهی را دریافت نمود. گروه گواه، آموزشی دریافت نکرد. هر سه گروه، پیش و پس از دوره های آموزشی و یک ماه پس از پایان دوره ها، به پرسشنامه منطقی- تجربی اپشتاین و پاسینی (1999)، و پرسشنامه افکار خودآیند هالون و کندال (1980)، پاسخ دادند. تحلیل داده ها با روش تحلیل واریانس یکراهه، تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر و تحلیل کوواریانس چند متغیره انجام شد. مقایسه گروه ها نشان داد، که هر دو مداخله تاثیرات یکسانی بر توانایی منطقی، درگیری منطقی، توانایی تجربی و افکار منفی شرکت کنندگان گذاشته است. می توان گفت، هر دو مداخله آموزشی، منجر به تقویت سیستم های اندیشه ورزی منطقی و تجربی و کاهش افکار منفی می شود، که در مورد افراد با آسیب جسمی- حرکتی ارزشمند است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان