اقتصاد رفاه شاخه ای از علم اقتصاد است که تاکنون تلاش چندانی برای فهم، نقد، و بومی سازی آن ازجانب اقتصاددانان مسلمان صورت نگرفته است. کتاب درس نامه اقتصاد رفاه با نگرش اسلامی از نخستین آثاری است که کوشیده، ضمن تبیین و نقد اقتصاد رفاه متعارف، جنبه هایی از آموزه های اسلام دراین باره را نمایان سازد. چنین اقدام دشواری شایسته تقدیر است. در این مقاله، ضمن اشاره به دشواری ها و ضرورت چنین مباحثی، به منظور پیشرفت دانش در این حوزه، جنبه هایی از ویژگی های شکلی و محتوایی این کتاب نقد شده است. ازنظر محتوایی، گذشته از برخی اشکالات درون ساختاری و کاستی های موجود در منابع و ارجاعات، سه نقد اساسی وارد است: نخست این که علی رغم پیچیدگی موضوع، تحلیل و بررسی های ارائه شده قوت لازم را ندارد و گاهی موجب سردرگمی مخاطب می شود. دوم این که محتوای کتاب با عنوان آن تطابق ندارد؛ زیرا اولاً فاقد بسیاری از ویژگی های کتاب درسی است و ثانیاً بیش تر به مباحث «فلسفه اقتصاد رفاه» پرداخته است تا «اقتصاد رفاه». ازنظر جامعیت نیز جای خالی بعضی از مطالب مهم، هم چون «توابع رفاه اجتماعی» در آن مشهود است. سوم این که در کاربرد برخی از اصطلاحات تخصصی، هم چون «عینی یا ذهنی بودن رفاه»، «رفاه فردی و اجتماعی»، و «رفاه گرایی و فرارفاه گرایی» اشکالاتی وجود دارد.