مفهوم دولت مدرن، مورد توجه گرایش های مختلف علمی قرار گرفته است و هرکدام بنابر نوع علائق و مبانی فرانظری خود، مدلی از کاوش تحلیلی در این قلمرو ارائه داده اند. پرسش اصلی آن است که مناسب ترین ابزارهای تحلیلی برای بررسی موضوعی مانند دولت مدرن کدام است؟ این مقاله با بررسی روش های مطالعاتی در قلمرو حاضر این ایده را دنبال می کند که شناخت عمیق از نهاد یادشده که از یک سو پاسخ مدیریتی به پیچیدگی های عصر مدرن بوده و از سوی دیگر درگیر با ابعاد خارجی و داخلی است، نیازمند توجه به درآمیختگی هم زمان سطوح مختلف تحلیل گرایش های متفاوت علمی، مطالعه عناصر و مؤلفه های انگاره ای افزون بر مؤلفه های مادی، شناخت روندهای تاریخی موضوعات و پدیده های اجتماعی، توجه به ساختارهای اجتماعی معرفت و در نهایت چگونگی برساختگی موضوعات در تحلیل پیچیدگی های مفهومی است. در این راستا این مقاله تلاش می کند تا رویکردهای مطالعاتی را بر اساس دو رویکرد مادی گرا و انگاره گرا سازماندهی کند و نشان دهد که به رغم لزوم توجه به تعارض های فرانظری این دو جریان، به کارگیری ظرفیت روش های مطالعاتی گوناگون و پرهیز از تصلب روش شناسانه برای مطالعه نهاد دولت اجتناب ناپذیر است