معماری به مثابه هنری که تداعی گر عبودیت و توسعة بندگی است، از گذشته جایگاه وحدت و یکپارچگی و وجه تمایز فرهنگ اسلامی ایرانی بوده است. این هنر، اما، با ورود مدرنیته از آماج آن محفوظ نمانده و دستخوش تغییر های محسوس شد. پیامد معماری مدرن مبتنی بر نگرش های راسیونالیسم و پوزیتیویسم، فضاهای تهی و خالی از روح است که گرچه به مدد بالاترین امکانات علمی و فناوری موجودیت یافته، اما گویی هنوز در انتظار نفس مسیحایی است که در آنها روحی بدمد. هستی انسان در ماهیت فضایی و موجودیتش، موجودیتی در جهان و درهم تنیده با آن است؛ لذا، زیست جهان جغرافیایی به خصوص جنبه های فضایی آن، اساس زیست جهان اجتماعی است. انسان با ادراک انفسی فضا به یک «این همانی با فضا» می رسد و هویت خود را در آیینة فضای پیرامونش می بیند. باتوجه به تأثیر های فضا بر نوع ادراک انسانی و غنای معماری ایرانی اسلامی ازیک سو و تحول های مدرن معماری معاصر ایران ازسوی دیگر، مقالة حاضر با مطالعة موردی «خانة عباسیان» به منزله محیطی با عناصر متمایزکنندة سبک معماری ایرانی اسلامی و به مدد روش پدیدارشناسی و شیوه های آن ازجمله بررسی اسناد، مصاحبه و مشاهدة مشارکتی، ادراک بازدیدکنندگان این خانه را به مثابه کنشگران بررسی انسان شناختی کرده است. ادراک حس آرامش در خانه، ادراک حس معنویت نسبت به سقف های گنبدی، دریافت قابلیت های مکانی خانه در جهت خلوت گزینی، ابراز علاقه مندی به سبک معماری خانه و توانایی کنشگر معاصر بر رمزگشایی از اصل حجاب، نمونه هایی از نتایج تحقیق است.