۱.
مقاله حاضر به کارکردهاى سرنوشتساز معارف عقلى، در باب پاسخگویى به پرسشهاى موجود درباره مبدأ، معاد و وحى پرداخته است و تأکید مىکند که بر خلاف دیدگاه حسگرایانِ جهان معاصر و متکلمان غربى که معرفت عقلى و دانش مفهومى و حصولى را تعطیل مىنمایند، متون اسلامى ـ مانند قرآن و نهجالبلاغه و... ـ پر است از ادلّه، شواهد و قرائنى که پیوند علم و ایمان را تعلیم مىدهند. تأسف نگارنده بر این است که على رغم این آموزه اسلامى، گاه دیده مىشود که دست اندیشه و تفکر علمى و عقلى از مدعیات دینى و دریافتهاى عرفانى کوتاه پنداشته مىشود و آنگاه این کاستى به اندیشوران دینى و بلکه به نفس دین اسناد داده مىشود. بیان امتیاز برهان بر ذات در مقایسه با برهان بر صفات واجب، مطلب دیگرى است که به تناسب بحث و با رویکرد نقدى به دیدگاه متکلمان، در پایان این نوشتار آمده است.
۲.
نوشتار حاضر پژوهشى است مختصر پیرامون اصول سیاست خارجى در قانون اساسى. نگارنده با تکیه بر آیات، روایات و سیره عملى پیامبر و معصومین اصولى همچون نفى سلطهجویى و سلطهپذیرى و حفظ استقلال همه جانبه کشور و چگونگى تعامل با دول غیر محارب را در قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران مورد کنکاش و بررسى قرار داده است.
۳.
این نوشتار، پاسخى است به این پرسش که جهانى سازى چه آثار زیانبارى بر ایران و جهان سوم دارد؟ بهکارگیرى واژه جهانىسازى به جاى واژه جهانىشدن به آن دلیل است که نگارنده، همگام با بسیارى از نویسندگان، دانشمندان و نظریهپردازان، جهانى شدن را یک «پروژه» و نه یک «پروسه» مىبیند که به صورت آشکار و بیشتر به شکل پنهان، مدیریت و هدایت مىشود. بر پایه این برداشت، مىتوان جهانىشدن را جهانىسازى یا جهانىشدن پروژهاى نامید و تعریف کرد. از این رو، این نوشتار بر دو فرضیّه زیر استوار است:
1 - جهانىشدن یک پروژه است، و به این جهت، مىتوان آن را جهانىسازى هم نامید؛
2 - به دلیل پروژهاى بودن جهانىشدن، جهانىسازى بیش از آن که آثار مثبت به دنبال آورد، حامل زیانهاى بى شمارى به ویژه براى ایران است.
۴.
تحولات اخیر در روابط بین الملل و بخصوص بحران عراق، این بحث را مطرح ساخته است که اصولاً نقش و جایگاه سازمان ملل در حفظ صلح و امنیت بینالمللى چیست. سازمان ملل، به عنوان یکى از سیستمهاى فرعى نظام بینالملل، همواره تحت تأثیر ساختار نظام بین الملل و فرایندهاى کنترلى آن قرار داشته است. شکلگیرى نظام هژمونیک دستورى و استبدادى، به دنبال رویداد یازدهم سپتامبر و اشغال عراق توسط آمریکا، بدون مجوز شوراى امنیت، نقطه عطفى در تکامل تدریجى افول نقش سازمان ملل متحد در حفظ صلح و امنیت بینالمللى ارزیابىگردیده و نقش آنرا بهعنوان ابزارىدر جهت ژئوپولتیکتازهآمریکاتنزلدادهاست.
۵.
«ابهام» اگر در حد مقدمه باقى بماند، صفتى خوب و در برخى موارد، لازم است؛ زیرا تا این حالت نباشد، ضرورت تفکر براى رسیدن به حقیقت، رخ نمىنماید. اما اگر ثابت و پا برجا بماند نه تنها مفید نبوده بلکه مانند خورهاى به جسم و جان بشر افتاده و او را از پا در مىآورد.
حال اگر ابهام، صفت یک تمدن قرار گیرد، طبعا همه شؤون جوامع درگیر با آن را دچار اختلال مىکند. در این نوشتار، نویسنده ضمن تعریف و تبیین واژه ابهام، تمدن غرب را به آن گرفتار مىبیند. البته به بیان درد بسنده نکرده، راههاى درمان را نیز بیان مىکند.
خیز تا از در میخانه گشادى طلبیم به ره دوست نشینیم و مرادى طلبیم
بود آیا که در میکدهها بگشایند گره از کار فرو بسته ما بگشایند(2)
ما در برههاى از بسترِ زمان زندگى مىکنیم که دقیقا در حاشیه پایانى تاریخ و زمان واقع شده، فردا به تاریخ ملحق خواهد شد؛ و این زمانى است که فقط از همین لحاظ، مىتوان «آخرالزمان»ش نامید؛ اما نمىتوان بصراحت، آخرالزمان موعود را بر این برهه تطبیق نمود. با این همه بایسته است که وضع موجود را به بحث و بررسى کشیده و با به چالش گذاردن همه داشتهها و یافتههاى تمدن امروز، آخرالزمان (به معناى اعم و اخص) را بکاویم و «تمدن توسعه یافته کنونى غرب» را تحلیل کرده و رگههاى تفکر و عمل آن را بازیابى و بازخوانى کنیم، تا از این رهگذرِ پر حادثه به رهیافتهایى ناب در رابطه با «آخرالزمان موعود» نایل آییم. به همین جهت، نوشتار حاضر ابتدا به کاوش در ماهیت اساسى تمدن غرب پرداخته و با رهآوردهاى نقّادانه، به بررسى آخرالزمان موعود مىپردازد. «ابهام» که به عنوان یک بستر اساسى و ساز و کار بنیادى براى تحقق تمدن کنونى معرفى مىشود، نظریه نوینى را پیشروى متفکران و اندیشمندان قرار مىدهد. ما تنها به بررسى اجمالى این نظریه و عوامل پیدایش ابهام در بستر تمدن پیشرفته غرب، مىپردازیم.
۶.
نظام لیبرال دموکراسى و نظام مردمسالار دینى در ابعاد مختلفى از جمله مبانى معرفتشناختى و انسانشناختى متفاوتند؛ بطورى که منابع شناخت در نظام اسلامى، عقل، منابع وحیانى و تجربههاى انسانى است؛ اما در نظام لیبرال دموکراسى، عقل، ابزارى فردى، و تجربههاى بشرى تنها منبع شناخت محسوب مىشوند. ولى این دو نظام علیرغم این تمایزها، در برخى ابعاد معرفتى و حوزههاى عملکردى، داراى تشابه و همسانیهایى مىباشند. از جمله موارد تشابه این دو نظام، توجه به نقش مردم در عینیتبخشى به حکومت و حضور مردم به عنوان رکن اساسى حکومت، مشارکت مردم در کنترل و نظارت حاکمان و لزوم اصل برابرى و مساوات است.
۷.
در این نوشتار، ضمن اشاره به معانى لغوى دین، با توجه به اقبال دوباره به دین و مباحث گوناگون دینپژوهى در عصر حاضر، مسأله ضرورت تعریف دین تبیین شده است.
مشکلات تعریف دین به شکلى جامع و مانع و زوایاى نگاه به دین از منظر درون و بیرون و خصوصیات هر کدام در بحث بعدى آمده است و تعاریف دانشمندان اسلامى و غربى گونهشناسى گردید.
در بخش بعدى سعى بر آن است تا با معرفى دین به وسیله «سِلم» و «انقیاد»، تعریف جامعى ارائه گردد که هم دین حق و هم ادیان باطل را در برگیرد. با این تعریف خیلىها که قاصرانه از معارف دین اسلام بهدوراند؛ اما در برابر خداوند تسلیم و منقادند، در محدوده دین وارد مىشوند و مىتوانند از این طریق به نجات و سعادت امیدوار باشند و اینگونه است که پل ارتباطى بین دو مسأله از مسائل جدید کلامى؛ یعنى تعریف دین و شمولگرایى، ایجاد مىشود.
در این نظریه از آیه «ان الدین عندالله الاسلام» و روایت «الاسلام هو التسلیم» و تعریف شهید مطهرى از دین، الهام گرفته شده است.
۸.
قرآن کلام وحى و معجزه جاوید پیامبر گرامى اسلام صلىاللهعلیهوآله است که خداوند بشارت حفظ آن را از پیش داده است؛ «إِنّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنّا لَهُ لَحافِظُونَ»(2) و این حفظ قرآن و عدم تحریف آن از اعتقادات مسلّم ما مسلمین مىباشد. از این رو، اختلاف قرائتها و روشن شدن حقایق آن از اهمیت ویژهاى برخوردار است؛ چرا که دیدگاه ما را نسبت به اصل اعتبار و سندیّت قرآن روشن مىکند و با پاسخگویى به سؤالهایى که در این زمینه مطرح است، به شبهاتى درباره عدم تحریف قرآن پاسخ داده مىشود. سؤالهایى از این قبیل که آیا اختلاف قرائتها در قرآن تأثیر داشته یا خیر؟ و اگر مؤثر بوده این تأثیر در چه حدى است؟ و آیا این اختلافات به اعتقاد مسلّم ما که همان عدم تحریف قرآن است خللى وارد مىسازد؟
اهمیت این موضوع ما را بر آن داشت تا پیرامون اختلاف قرائتها تحقیقى نماییم که شامل: منشأ پیدایش این اختلاف، قرّاء و راویان آنها، شرایط حاکم بر زمان آنها، بررسى روایت آنها از جهت متواتر بودن و عدم آن، بررسى آثار فقهى اختلاف قرائتها و... نظریههاى فقها در مقام قرائت در نماز و در غیر نماز و بررسى تاریخىِ پیدایش اختلاف قرائتها و نظریههاى مختلف در این زمینه مىباشد.
۹.
هر انقلاب نو ظهورى، تحرکات داخلى و خارجى را در پى دارد. اثر بخشى یک انقلاب در سایر مناطق جهان، مىتواند از شاخصههاى موفقیت یک انقلاب، محسوب شود.
بررسى نقش انقلاباسلامىایران، به عنواناولین داعیهدار حکومتفقاهتىشیعى،در تحولات سایرکشورها، ضرورى به نظر مىرسد. کتابى که در این نوشتار، گزارشى از آن را مىخوانیم به این موضوع پرداخته است.