۱.
این نوشتار، نخست، تعاریفى از مشارکت سیاسى ارائه مىکند. آنگاه، بسترهاى شکلگیرى مشارکت سیاسى در دو عرصه نظر و عمل (تاریخى) را به بحث گذاشته و سرانجام، راههاى تداوم مشارکت سیاسى را پى مىگیرد.
۲.
مفهوم مردمسالارى دینى گرچه پیشینهاى طولانى در فقه سیاسى شیعه دارد اما اصطلاح یاد شده با اسلوب جدید، به تازگى وارد اصطلاحات سیاسى شده است. مردمسالارى دینى در شکل ظاهرى در بسیارى موارد با دموکراسى غربى مشابهت دارد اما ویژگیهاى منحصر به فردى دارد که آن را از دموکراسى غربى جدا مىکند و در حقیقت، مدل خاصى از حکومت مردمى است که محتواى آن را آموزههاى دینى تشکیل مىدهد و مهمترین اصول آن عبارتند از: ایمانمدارى، مردمگرایى، قانونمحورى، شایستهسالارى، آگاهى و رضایتمحورى.
۳.
در این نوشتار بر آن شدیم تا از اندیشه، انگیزه، بینش، گرایش و جنبش عرفانى استاد مطهرى و قرآنشناسى و قرآنپژوهى آن استاد متفکر با تبیین روش تفسیرى استاد و رویکرد و رهیافت عرفانى او به قرآن و معارف قرآن و معارف قرآنى، مطالبى را فرا روى اهل فکر و پژوهش قرار دهیم، تا حداقل چند نکته تبیین گردد: الف) قرآن منبع زلال، غنى و قویم عرفان اصیل، کارآمد، کمالزا، تعهدآفرین و حرارتزا و مسؤولیتبخش است. ب) معرفت عرفانى قرآن و سلوک معنوى و باطنى قرآن از سنخ و هویت و سرشتى ویژه و در عین حال جامع، جاودان و جهانى است که با فطرت همه آدمیان همگرایى و سازگارى داشته بلکه جز آن نیست. ج) از دیدگاه استاد مطهرى بایسته و شایسته است با عنایت به مقتضیات زمان، شرایط فرهنگى ـ ایدئولوژیکى خاص به دوباره نگرى و بازشناسى عرفان و آسیبشناسى و آسیب درمانى عرفان و تفکر و رفتار عرفانى بپردازیم تا عرفان ناب یا سلوک محمّدى صلىاللهعلیهوآله و عرفان علوى حاصل گردد و عرفان و عارفان در تأسیس و توسعه جامعه نورانى و عدالت محور و مدینه فاضله اسلامى نقش برجسته ایفا نمایند و...
۴.
روشنفکرى به معنى واقعى کلمه از ارزشهاى والاى فرهنگ اسلامى است. شروع خط روشنفکرى و روشنگرى در تعلیم انبیاى الهى، بویژه پیامبر اسلام صلىاللهعلیهوآله و معصومین علیهمالسلام بوده و استمرار صحیح نیز در تعالیم آنان نهفته است. متأسفانه در دو قرن اخیر واژه روشنفکر از بدو ورود به جوامع اسلامى از جمله ایران، دچار بیمارى شده و مورد سوء استفاده قرار گرفته است و به تارى از شبکه عنکبوتى مفهومى استعمارگران تبدیل شده است. بسا کسانىکه از نظر فرهنگ اسلامى فاقد بصیرت و روح روشنفکرى هستند؛ اما نام خود را روشنفکر گذاشتهاند.
اگرچه در قرآن و احادیث واژهاى که به طور دقیق به روشنفکر ترجمه شود یافت نمىشود؛ اما واژههایى را مىیابیم که مفهوم درست روشنفکرى را در خود دارند و محتوا و موءلفههاى دینى روشنفکرى را بیان مىکنند. مىتوان در فرهنگ اسلامى ده عنصر و مفهوم ارزشى ( رحمت، سلام، رشد ، صلح، شرح صدر، ابدى بودن، جامعگرایى، یقینگرایى، حقگرایى و دشمنشناسى) را در موءلفههاى روشنفکرى دینى ذکر کرد که جمع آنها در یک متفکر، نشاندهنده یک روشنفکر حقیقى است.
فقدان هر یک از موءلفههاى مزبور، آفتى در روشنفکر پدید مىآورد که جامعه به سبب آن دچار زیان مىشود. در واقع، آفات روشنفکرى در ایران در دو قرن اخیر ناشى از فقدان همین عناصر، بویژه حقگرایى و جامعگرایى بوده است. در این مقاله ضمن تبیین موءلفههاى نامبرده، بیان شده که چگونه جمع آن عناصر، روشنفکر الهىو حقیقى را بهوجود مىآورد و فقدان هر یک در روشنفکرنماها منشأ چه آفات و آسیبهایى است.
۵.
آثار ناگوار تورّم و دلایل اساسى و منطقى براى هدف ثبات قیمتها، این پرسش را به ذهن مىآورد که آیا بانک مرکزى باید چنین تعهّدى، به ثبات قیمتها داشته باشد یا بهتر است چنین تعهّدى پشتوانه قانونى داشته باشد؟ در پاسخ به این پرسش، اندیشهوران غربى به این نتیجه رسیدهاند که در نظام دموکراسى غربى بهتر است دولت منتخب مردم، تعیینکننده اهداف سیاست پولى باشد (زیرا با اصول دموکراسىسازگار است و در عین حال هماهنگى بین سیاست پولى و سیاست مالى را افزایش مىدهد.) و بانک مرکزى در تعیین ابزار براى رسیدن به هدف، مستقل باشد.
امّا در نظام مردم سالارى دینى، از آنجا که اهداف سیاست پولى جزو اهداف بنیادین و راهبردى است، دین باید آن را تعیین کند و بانک مرکزى براى رسیدن به آن اهداف در تعیین و استفاده از ابزارهاى مشروع، مستقل است. در این نظام، دین بر تمام نهادهاى نظام و افراد، حاکمیت تام دارد؛ در نتیجه، دولت، ملّت و نهاد بانک مرکزى همه خود را مسوءول دانسته و به طور هماهنگ به مبارزه با پدیده تورّم خواهند برخاست. در همین زمینه، با بررسى موشکافانه به این نتیجه رسیدیم که تورّم و سیاست پولى بىرویه، افزون بر پیامدهاى ناگوار اقتصادى، آثار منفىاى بر وظایف پول به عنوان واحد محاسبه و وسیله ذخیره ارزش مىگذارد.
این در حالى است که در قرآن، از مخدوش کردن مقیاسهاى سنجش متداول و متعارف جامعه و از بىارزش کردن اموال مردم و در روایات معصومین علیهمالسلام از معامله با دراهم مغشوشه، نهى شده است. افزون بر این که بر اساس نظریه طبیعى پول، سیاستهاى کنونى پولى، عین سیاست کاهش در عیار سکّههاست. بر اساس این آموزههاى اسلام، هدف سیاست پولى باید کنترل تورّم و حفظ ارزش پول باشد. از این رو، بانک مرکزى دولت اسلامى باید بر انجام وظیفه و مأموریت اصلىاش یعنى حفظ ارزش پول، پافشارى کند و دیگر نهادهاى نظام به ویژه قوّه مجریه، او را در انجام مأموریتش یارى رسانند.
۶.
بهشت و جهنم، وعده و وعید پروردگار عادلند و گریزى از آن دو نیست.
بهشت، نیکوترین مأواست و جاودانه ماندن در آن، بالاترین لذت است. به همین جهت، خلود در آن، براى هیچکس نگرانکننده نیست. اما لختى تأمل در عذاب طاقتفرساى جهنم، لرزه بر اندام انسان مىافکند.
شاید، به طور ناخودآگاه، همین نکته باعث شده باشد که برخى اندیشمندان سترگ فلسفه و عرفان، جاودانه بودن عذاب را منکر شوند. نویسنده این نوشتار، بر مسأله خلود عذاب، تأکید مىکند و آن را مدلول صریح متون دینى مىداند.
۷.
از دیدگاه اندیشمندان برخى از صفات، در نهاد و فطرت انسان به ودیعه گذاشته شده است. یکى از ویژگیهاى فطرى انسان زیباخواهى و زیباجویى است. از سوى دیگر دین اسلام به عنوان کاملترین آیین عملى و علمى انسان، برنامهاى را ارائه مىدهد که همراه و مطابق با فطرت و احساسات بشر باشد. از این رو بررسى و کاوش در دیدگاه اسلام در زمینه زیبایى و تجمل داراى اهمیت بسزایى است.
نوشتار حاضر، پس از تعریف زیبایى به بررسى زیبایىهاى وجودى که در آیات و روایات آمده است؛ مىپردازد. توجه به جمال خداوندى؛ زیبایى آسمان و ستارگان؛ خلقت زمین و حیوانات؛ دریا از جلوههاى ناب زیبایى به شمار آمدهاند. از سوى دیگر، در بیان قرآن و سنت، افعال و رفتارهایى به زیبایى توصیف شدهاند. قرآن ایمان را زینت قلبها معرفى مىکند اسلام زیبایى و بردبارى و حتى مفارقت و جدایى را مورد توجه قرار داده و انسان را به سوى آنها فرا مىخواند.
دین اسلام، تأکید فراوانى به آراستن و زیبایى ظاهرى و باطنى انسانها دارد و از انسان مىخواهد از زینتهاى دنیوى در مسیر تکامل اخلاقى و معنوى خویش بهره جوید. از این رو از او مىخواهد در هنگام عبادت با بهترین لباسهاى خویش حاضر شود. اسلام، زیبایىهاى وجودى، افعالى، ظاهرى و باطنى را در راستاى هدف خلقت که همان عبودیت است مورد توجه قرار مىدهد.