۱.
هدف این پژوهش، ارائه مدلی به منظور اندازه گیری نقش مدیریتی وزارت ورزش و جوانان در خصوصی سازی ورزش ایران است. این مطالعه ترکیبی و از نوع طرح های آمیخته اکتشافی است. مرحله اول، کیفی و جامعه آماری شامل افراد خبره در زمینه مدیریت و خصوصی سازی ورزش بود که همگی آنها به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. جهت تحقق این مرحله با مرور مبانی نظری و انجام مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته، اطلاعات تکمیلی گردآوری، سپس داده های حاصل از 20 مصاحبه به روش نظریه پردازی داده بنیاد در سه مرحله کدگذاری و تجزیه و تحلیل شد. مرحله دوم به صورت کمی و به روش مدلسازی معادلات ساختاری انجام شد. با توجه به تنوع و غیر قابل شمارش بودن جامعه آماری، از نمونه گیری هدفمند و با کمک روش قضاوتی و خبرگی محقق تعداد نمونه 222 نفر انتخاب شد. پرسشنامه محقق ساخته برگرفته از مرحله کیفی تحقیق به عنوان ابزار تنظیم شد. روایی محتوایی پرسشنامه را 15 نفر متخصص تأیید کردند که بین50 نفر توزیع شد. پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ 924/0 بدست آمد. به منظور محاسبه اعتبار سازه و بررسی ساختار عاملی داده ها، از تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی استفاده شد. مقایسه متغیرها نشان داد که تأثیر سه مؤلفه (تصمیم گیری، نظارت و سازماندهی) بر خصوصی سازی ورزش در ایران معنی دار است، ولی مؤلفه برنامه ریزی این چنین نیست. مؤلفه سازماندهی با ضریب رگرسیونی 148/0 دارای بالاترین تأثیر و در مرتبه های بعدی، مؤلفه های نظارت 092/0، تصمیم گیری 075/0 و برنامه ریزی 012/0 قرار دارند. با توجه به تأثیر معنی دار عوامل ذکر شده، توجه مدیران عالی ورزش به این عوامل در خصوصی شدن ورزش ایران نقش بسزایی خواهد داشت.
۲.
سرمایه فکری و مدیریت دانش، یک موضوع جدید و بین رشته ای می باشد که می تواند تاثیر زیادی در بهبود بهره وری سازمان ها از جمله وزارت ورزش و جوانان داشته باشد. هدف از انجام این پژوهش، تعیین ارتباط بین مدیریت دانش و سرمایه فکری با بهره وری نیروی انسانی در وزارت ورزش و جوانان بود. روش پژوهش حاضر، همبستگی از نوع تحقیقات کاربردی بود و جامعه آماری آن کلیه کارکنان حوزه ستادی- به جهت قابلیت اجرایی بیشتر موضوع در حوزه ستادی- وزارت ورزش و جوانان(مشتمل بر600 نفر) بود که از میان آنها 234 نفر به صورت تصادفی ساده و بر طبق جدول مورگان به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از سه پرسشنامه بهره وری منابع انسانی جاهد(1385) با اقتباس از مدل اچیو، مدیریت دانش صالحی(1389) با اقتباس از مدل نیومن و سرمایه فکری بنتیس(1998) با اقتباس از مدل بنتیس استفاده شد و روایی صوری و محتوایی آنها مورد تایید اساتید تربیت بدنی و علوم ورزشی قرار گرفت. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع آوری شده، از روش های آماری توصیفی و استنباطی از جمله کلموگروف- اسمیرنوف، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره استفاده شد. نتایج نشان داد که ارتباط مثبت و معناداری بین سرمایه فکری و مدیریت دانش با بهره وری نیروی انسانی وجود دارد و همچنین این دو متغیر توان پیش بینی بهره وری نیروی انسانی حوزه ستادی وزارت ورزش و جوانان را دارند.
۳.
ورود ورزش به عرصه کارآفرینی و اشتغال و سایر فعالیت های ورزشی، ایجاب می نماید تا نظام جامع، راهبردی و مدونی بر آن حاکم باشد. بر این اساس، پژوهش حاضر بر مبنای روش تحقیق توصیفی– پیمایشی و جامعه آماری مدیران، ورزشکاران و کارآفرینان ورزشی و همچنین صاحبنظران حوزه گردشگری استان همدان انجام گرفت. برای جمع آوری داده ها، از پرسشنامه برگرفته شده از ادبیات پژوهش (رضایی، 1391 و صادقی، 1393) و منطبق با مدل سه شاخگی میرزائی اهرنجانی (1376) استفاده گردید. بر اساس نتایج، مهمترین گویه های مربوط به هر یک از بسترهای توسعه کارآفرینی در حوزه تبلیغات، گویه "تبلیغات از طریق رسانه" با میانگین 88/3، در حوزه ساخت و تولید وسایل و تجهیزات ورزشی گویه "تاسیس باشگاه های رشته های مختلف ورزشی" با میانگین 09/4، در حوزه مدیریت اماکن و برنامه ریزی ورزشی گویه "مدیریت اماکن و تجهیزات ورزشی" با میانگین 3/4، در حوزه امور آموزشی و پژوهشی گویه "آموزش رشته های مختلف ورزشی" با میانگین 12/4، در حوزه امور فرهنگی ورزشی گویه "اعطای وام به جوانان دارای طرح های اشتغال زایی ورزشی" با میانگین 33/4، در حوزه ورزش همگانی، قهرمانی و حرفه ای گویه "پرورش و تربیت مربیان ورزشی برای ورزش های حرفه ای و قهرمانی" با میانگین 12/4، در حوزه خدمات ورزشی گویه"توریسم ورزشی و ایجاد اماکن توریستی ورزشی" با میانگین 98/3 و در حوزه تکنولوژی اطلاعات IT)) گویه "تاسیس سایت های اینترنتی ورزشی" با میانگین 88/3 از جمله مهمترین موارد محسوب می شوند.
در نهایت به مدیران امر پیشنهاد می شود تا با ایجاد برنامه هایی توسط نهادهای حامی به منظور حمایت مالی از ورزشکاران کارآفرین و ارتقای امنیت اجتماعی در میان صاحبان کسب وکارهای ورزشی- نظیر پوشش بیمه، شکست کسب وکار و بیکاری- و با در نظر گرفتن مزایای مالی و ثبات مالیاتی در جهت مشارکت افراد ایده آفرین ورزشی در بخش خصوصی از طریق سازمان تأمین اجتماعی بتوان کمک مفیدی به این استان کرد.
۴.
هدف پژوهش حاضر، تدوین الگوی عوامل بروز فساد در صنعت فوتبال به روش کیفی بود که با استفاده از الگوی نظریه پردازی برخاسته از داده های حاصل از پژوهش انجام پذیرفت. گردآوری داده ها از طریق بررسی اسناد و مصاحبه صورت گرفت. با انجام 18مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته با متخصصان و صاحب نظران رشته فوتبال، اشباع نظری حاصل شد و مقوله های اصلی پس از تکمیل فرایند کدگذاری استخراج گردید و با تکمیل یافته ها، مدل زمینه ای بر اساس مدل سیستماتیک استراوس و کوربین[1] (1998) طراحی گردید.
بر اساس یافته ها، مقوله های محوری رهاسازی اخلاقی، بی تعهدی و مسئولّیت ناپذیری مدیران، فراهم نبودن محیط حقوقی و قانونی و عدم تعامل فرابخشی شناسایی و مقوله های اصلی بر مبنای مدل سیستماتیک طبقه بندی شدند.
بر همین اساس، ضعف اصول مدیریتی مدیران فوتبال از علل اصلی وقوع فساد، ضعف قوانین، انگیزه مالی، ناکارآمدی رسانه ها و فقدان معیارهای رفتاری از جمله عوامل زمینه ای و تداخل وظایف، عدم اراده فسادستیزی و عدم هماهنگی بین سازمانی از جمله عوامل مداخله گر در این پژوهش بود. فرهنگ سازی، تقویت محیط حقوقی و قانونی، کنترل و نظارت و استفاده از خِرد جمعی در تصمیمات از جمله راهبردهای این پژوهش بود که می تواند به بهبود و پاکی محیط فوتبال و در نتیجه توسعه و پیشرفت صنعت فوتبال کمک شایانی نماید.
<br clear="all" />
[1] . Strauss & Corbin
۵.
هدف از پژوهش حاضر، توصیف عوامل موثر بر گرایش و عدم گرایش شهروندان شهر آمل به ورزش می باشد. روش انجام این پژوهش، توصیفی– پیمایشی و روش جمع آوری اطلاعات، میدانی بوده است. جهت گردآوری اطلاعات از دو پرسشنامه محقق ساخته برای افراد شرکت کننده در ورزش- با اقتباس از پرسشنامه شمسی(1392)- و افراد غیر شرکت کننده در ورزش- با اقتباس از پرسشنامه موتمنی و همکاران (1392)- استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون کلموگروف اسمیرنوف، آزمون فردیمن، آزمون کروسکال والیس، تحلیل واریانس چند متغیره و تحلیل تابع تشخیص در سطح معناداری p≤0/05 استفاده شده است. نتایج نشان داد متغیر خانواده بیشترین نقش و متغیر مدرسه کمترین نقش را در گرایش شهروندان شهر آمل در زمینه مشارکت در ورزش و فعالیت بدنی دارا بوده است- مدرسه بیشترین نقش را در عدم گرایش افراد به ورزش و فعالیت بدنی دارا بوده است. نتایج نشان داد هرچه میزان درآمد افراد بالاتر باشد، فرهنگ ورزش نیز در بین آنان بالاتر است و هرچه فاصله تا اولین فضای ورزشی کمتر باشد، میزان فرهنگ ورزش افزایش می یابد. در مورد افراد ورزشکار نتایج نشان داد افراد با ساعات کاری بیشتر، فرهنگ ورزش بالاتری دارند و افرادی که هزینه و زمان زیادی را صرف فعالیت های جانبی می کنند، از فرهنگ ورزش پایین تری برخوردارند. در مورد افراد غیر ورزشکار نیز نتایج نشان داد هرچه میزان ساعات کاری افزایش می یابد، تاکید افراد بر موانع شغلی بیشتر می شود و کسانی که زمان و هزینه های زیادی را صرف فعالیت های جانبی نموده اند، بیشتر بر موانع شخصی تاکید داشته اند.
۶.
هدف از انجام این پژوهش، مطالعه منابع درآمدی و صنعت ورزش در استان مرکزی می باشد. روش پژوهش این تحقیق از نوع توصیفی- پیمایشی و از نظر هدف، کاربردی بود. برای جمع آوری داده ها، از پرسشنامه محقق ساخت استفاده گردید. برای تعیین روایی محتوایی این پرسشنامه از نظرات اساتید و متخصصان استفاده شد و پایایی آن با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ 90/0 گزارش گردید. جامعه مورد مطالعه در این پژوهش شامل کارکنان و مدیران اداره کل ورزش و جوانان و هیئت های ورزشی استان مرکزی، اعضای هیئت علمی تربیت بدنی دانشگاه های استان مرکزی و حامیان ورزشی استان بودند. در این پژوهش نمونه برابر جامعه تحقیق و به صورت تمام شمار تعیین گردید که از مجموع 165 نفر نمونه پژوهش، 148 پرسشنامه به صورت صحیح و کامل دریافت و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل داده ها، از آمار توصیفی و آزمون های فریدمن و کروسکال والیس استفاده گردید. نتایج نشان داد مهمترین منبع تامین درآمد استان، حامیان ورزشی(اسپانسرها) می باشند که به علت نیاز به مطرح شدن برند و کسب اعتبار، در ورزش سرمایه گذاری می کنند. همچنین، نتایج نشان داد از عوامل مهم کاهش درآمد حاصل از تماشاگران عوامل تبلیغات و سطح پایین مسابقات می باشد و در نهایت رشد صنعت ورزش استان، نیاز به حضور افراد با تجربه عملی و علمی، تغییر فرهنگ جامعه و تغییر سیاست های مسئولان دارد.
۷.
پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت گردشگری ورزشی شمال شهر تهران براساس تکنیک SWOT از دیدگاه کارشناسان انجام شده است. جامعه آماری پژوهش، کلیه صاحب نظران در زمینه گردشگری ورزشی در شهر تهران شامل اساتید دانشگاه، کارشناسان تربیت بدنی، کارشناسان گردشگری و مدیران شهری بود و از روش نمونه گیری تخمین شخصی جهت مشخص نمودن حجم نمونه استفاده گردید- که 120 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. دراین پژوهش با استفاده ازمدل SWOT به بررسی وتحلیل نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید های پیش روی و وزن دهی به عوامل موثر در جهت تعیین استراتژی مناسب در امرگردشگری ورزشی پرداخته و راهبردهایی برای توسعه گردشگری درشمال شهر تهران ارائه گردیده است. روایی پرسشنامه پژوهش توسط اساتید و کارشناسان تایید و میزان ضریب آلفای کرونباخ 86/0 محاسبه شده که نشان از همبستگی درونی بالای پرسشنامه می باشد. نتایج پژوهش نشان دهنده آن است که وجود پتانسیل های طبیعی و اقتصادی شمال شهر تهران مهمترین نقطه قوت، عدم وجود افراد متخصص در مسئولیت های مرتبط جهت رونق گردشگری ورزشی مهمترین نقطه ضعف، شرایط مناسب طبیعی و اقتصادی و جایگاه تهران به عنوان پایتخت، مهمترین فرصت و عدم وجود برنامه ریزی مناسب، جامع و منسجم جهت تقویت گردشگری ورزشی، مهمترین تهدید در زمینه گردشگری ورزشی در شمال شهر تهران از نظر کارشناسان شناسایی شد.
۸.
هدف از پژوهش حاضر، بررسی ارتباط مدیریت دانش با سلامت سازمانی در بین کارشناسان ادارات ورزش و جوانان استان کردستان بود. روش پژوهش، کاربردی و شیوه جمع آوری داده ها، توصیفی– همبستگی می باشد. برای گردآوری داده ها، از پرسشنامه مدیریت دانش گولد و همکاران (2001) و پرسش نامهلاندن و کلینگل(2002) استفاده گردید. به منظور تحلیل استنباطی داده های حاصله، از روش های آماری ضریب رگرسیون، ضریب همبستگی و تحلیل واریانس چند متغییره استفاده شد. نتایج نشان داد که ارتباط معناداری بین مدیریت دانش و سلامت سازمانی در ادارات ورزش و جوانان استان کردستان با ضریب همبستگی 42/0r= ،05/0p< وجود دارد. تحلیل رگرسیون نشان می دهد کاربرد دانش(76/11=t، 001/0=p) و اکتساب دانش (42/15=t، 001/0=p) وخلق دانش (88/11=t، 001/0=p) و حفظ دانش(78/10=t، 001/0=p) قدرت پیش بینی سلامت سازمانی را دارند. بنابراین در عصر دانش که یکی از اهداف سازمان ها توسعه مدیریت دانش و دانایی در محیط سازمان می باشد، هماهنگی با جو سازمان و محیط سازمان یک الزام می باشد.
۹.
شبکه های اجتماعی، گروهی از مهم ترین ابزارهای فرهنگ ساز در دنیای معاصر محسوب می شوند که نقش و تاثیر مهمی در تشکیل باورها، نگرش ها، انگیزه ها و رفتارهای افراد دارند. این شبکه ها برای حفظ روابط اجتماعی موجود، پیدا کردن دوستان جدید، زمینه عضویت، فعالیت و مشارکت هدفمند کاربران را فراهم می آورند. زبان پنهان، یکی از گونه های اجتماعی زبان است که دارای سابقه ای با ویژگی های خاص خود است. زبان پنهان، از مجموعه لغاتی تشکیل شده که صرفاً ابداعی هستند و هیچ پیشینه طبقاتی، نژادی، دینی و .... ندارند و به شدت تحت تاثیر شبکه های اجتماعی تولید می شوند. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه مصرف شبکه های اجتماعی مجازی و ترویج زبان پنهان در بین جوانان صورت گرفته است. دانشجویان دانشکده رفاه، جامعه آماری مطالعه حاضر بوده اند که محقق مصاحبه هایی را با 16 نفر از آنان انجام داده است. نتایج به دست آمده از مصاحبه عمیق با این دانشجویان حاکی از این است که بیشترین تغییرات زبانی در سطح واژگان (مانند کوتاه سازی یا حذف و ...) اتفاق افتاده است. سایر نتایج به دست آمده شامل حیطه های آگاهی به زبان پنهان، کاربری استفاده از شبکه های اجتماعی، مصرف شبکه های اجتماعی، نوع ارتباط مخاطبان در شبکه های اجتماعی، احساس مخاطب نسبت به واژه جدید، زبان تصویری، نوع نوشتار، محل کاربری شبکه های اجتماعی، کاربرد واژه و نحوه واژه سازی می باشد.
۱۰.
خودباوری، یکی از خصوصیات مهم و اساسی شخصیت هر فرد را تشکیل می دهد و بر روی سایر جنبه های شخصی انسان اثر می گذارد و کمبود یا فقدان آن باعث عدم رشد سایر جنبه های شخصیت خواهد شد. هدف پژوهش حاضر، تعیین رابطه بین ارزش های فرهنگی، شیوه های فرزندپروری، منابع کنترل و سبک های اسنادی با خودباوری جوانان استان بوشهر بود. روش تحقیق حاضر، توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل تمامی جوانان استان بوشهر بود که از بین شهرستان های مختلف استان بوشهر، به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تعداد 3000 نفر انتخاب گردیدند. ابزارهای پژوهش حاضر شامل پرسشنامه های سبک های اسنادی سلیگمن، منبع کنترل لوینسون، مقیاس خودباوری روزنبرگ و ارزش های فرهنگی هافستد بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها ازضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که فرهنگ مردسالاری- زن سالاری و فرهنگ توزیع قدرت با خودباوری رابطه معکوس معنی داری دارد. بین شیوه فرزند پروری منطقی و شیوه فرزندپروری استبدادی با خودباوری رابطه معنی داری به دست آمد. بین منبع کنترل درونی و بیرونی با خودباوری رابطه معنی داری وجود داشت. از طرف دیگر، سبک های اسنادی خوشبینانه و بدبینانه رابطه معنی داری با خودباوری داشتند. بنابراین، بر اساس نتایج تحقیق می توان گفت که منبع کنترل درونی و سبک های اسنادی خوشبینانه به خوبی می توانند خودباوری جوانان را پیش بینی نمایند.
۱۱.
این مقاله در پی بررسی رابطه بین سطح پایگاه اقتصادی- اجتماعی و سلامت اجتماعی جوانان است. هدف دست یابی به وضعیت و میزان سلامت اجتماعی، شناسایی میزان و چگونگی تأثیر پایگاه اقتصادی- اجتماعی بر سلامت اجتماعی و در نهایت، ارائه راهکارهای کاربردی در راستای ارتقای میزان سلامت اجتماعی در جامعه مورد مطالعه است. در پژوهش حاضر از نظریه کییز برای تبیین سلامت اجتماعی و نظریه وبر برای تبیین پایگاه اقتصادی- اجتماعی به عنوان چارچوب نظری بهره گرفته شده است. روش پژوهش حاضر، پیمایش و جامعه آماری آن، جوانان 18 تا 29 ساله شهر قروه است. روش نمونه گیری از نوع تصادفی ساده است. برای گردآوری اطلاعات، از پرسش نامه استاندارد اندازه گیری سلامت اجتماعی کییز استفاده شده است. اطلاعات به دست آمده با استفاده از نرم افزار spssو انجام آزمون های تحلیل واریانس و ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. بر اساس یافته ها، بین سطح پایگاه اقتصادی- اجتماعی و بعد شکوفایی اجتماعی سلامت اجتماعی جوانان رابطه معکوس وجود دارد؛ بدین معنی که هر چقدر پایگاه اقتصادی- اجتماعی بالاتر باشد، میزان شکوفایی اجتماعی کاهش می یابد و برعکس، اما بین پایگاه اقتصادی و اجتماعی جوانان با سایر ابعاد سلامت اجتماعی- همبستگی اجتماعی، پذیرش اجتماعی، مشارکت اجتماعی و انسجام اجتماعی- رابطه مستقیم وجود دارد؛ بدین معنا که هرچه پایگاه اقتصادی - اجتماعی بالاتر باشد، این مولفه ها نیز افزایش می یابد و برعکس.
۱۲.
این مقاله در پی شناخت تاثیر عاطفه عاشقانه بر شکل بندی ازدواج است. روش پژوهش، روند پژوهی مردم نگارانه بود و داده ها در خلال یازده سال (1384 تا 1395) از طریق مصاحبه های عمیق و مشاهده گردآوری شد. نمونه گیری در این پژوهش، هدفمند بود و افراد عمدتا بر حسب تحصیلات، شغل و سن انتخاب شدند. این مقاله براساس یافته های حاصل از مشارکت داوطلبانه 46 تن از زنان شاغل و دارای تحصیلات دانشگاهی ساکن تهران فراهم شد. یافته ها نشان می دهد که در نسل های جوان تر زنان، عشق تبدیل به امری ضروری در ازدواج شده است، در حالی که در بین زنان مسن تر عشق چندان مهم نبود و ازدواج از اهمیت زیادی برخوردار بود. همچنین، در خلال زمان ضرورت ازدواج به مثابه نابود کننده عشق، به چالش کشیده شد. با توجه به وجود یا عدم وجود عشق، سه نوع ازدواج سنتی، ازدواج انتخابی عاقلانه و ازدواج عاشقانه شناسایی شده است. چالش های ازدواج عاشقانه از دوگانه های مهم حاصل از تجربه عاشقانه شامل عشق سنتی/رابطه مدرن، زن معشوق/عاشق، مرد عاشق/شوهر و زن معشوق/همسر ناشی می شود. در ازدواج سنتی و ازدواج انتخابی لزوما عشق پس از ازدواج دیده نشد.
۱۳.
پیامدهای طلاق و ارزیابی افراد از زندگی های بعد از طلاق می تواند تمایل جوانان به طلاق را تحت تأثیر قرار دهد. هدف مقاله حاضر آزمون این فرضیه است: هرچه نگرش و تصور از پیامدهای طلاق مثبت باشد، تمایل و گرایش جوانان به طلاق افزایش خواهد یافت. برای آزمون این فرضیه از داده های پیمایش طلاق جوانان که در سال 1393 از 720 جوان متأهل در شهر تهران گردآوری شد، استفاده گردیده است. نتایج بررسی نشان داد حدود یک پنجم جوانان متأهل مورد بررسی تمایل زیادی به گرفتن طلاق دارند. این افراد عمدتاً تصور و ارزیابی مثبتی از پیامدها و زندگی بعد از طلاق دارند. نتایج تحلیل چندمتغیره نشان داد که علاوه بر شاخص نگرش نسبت به پیامدهای طلاق، متغیرهایی نظیر میزان دینداری، وضعیت اشتغال، پایگاه اقتصادی و اجتماعی و جنسیت تأثیر معناداری بر میزان تمایل جوانان به طلاق داشته اند. بطور کلی، این متغیرها حدود یک سوم واریانس متغیر وابسته را تبیین کرده اند و در این میان، اثر نگرش و تصور پیامدها و زندگی بعد از طلاق، قوی تر از سایر متغیرها بوده است. بدین ترتیب، اینکه زوجین جوان چه تصور و نگرشی نسبت به پیامدها و زندگی بعد از طلاق داشته باشند، می تواند تصمیم گیری آنها برای طلاق را به شدت تحت تأثیر قرار دهد. از این رو، آگاه سازی جوانان نسبت به پیامدهای طلاق و مسائل و مشکلات بعد از طلاق می تواند در کاهش تمایل آنها به طلاق اثرگذار باشد.
۱۴.
یکی از مهمترین کارویژه های دولت ها، حفظ، نگهداشت و انتقال ارزش های سیاسی حاکم بر جامعه می باشد که این مهم از طریق عوامل مختلفی از جمله شبکه های اجتماعی مجازی محقق می شود. جوانان به عنوان مهمترین قشر استفاده کننده از شبکه های اجتماعی مجازی، در یکی از حساس ترین مراحل سنی جامعه پذیری سیاسی قرار دارند. با توجه به نتایج تحقیقات موجود، وضعیت جامعه پذیری سیاسی در بین جوانان ایرانی، کمتر از متوسط و میانگین جامعه می باشد. بنابراین بررسی نقش عوامل موثر بر جامعه پذیری سیاسی جوانان، با تاکید بر مطالعه نقش شبکه های مجازی، هدف این پژوهش است.
اساس چارچوب نظری این تحقیق تلفیقی از نظریه گیدنز، آلموند و پاول، ایزابل آنگ و الهیو کاتز و ... می باشد. روش تحقیق بنا بر ماهیت داده های به دست آمده، جزو تحقیقات پیمایشی و شیوه نمونه گیری، تصادفی خوشه ای چندمرحله ای است و حجم نمونه از طریق فرمول کوکران محاسبه شده است.
نتایج تحقیق حاکی از آن است که اعتماد رسانه ای به عنوان تاثیرگذارترین متغیر بر روی جامعه پذیری سیاسی با میزان اثر 452/0 و متغیر میزان استفاده از فضای مجازی با 259/0 و متغیر سابقه استفاده از فضای مجازی با160/0 بر روی متغیر جامعه پذیری سیاسی تاثیرگذار بوده اند، ولی تاثیر متغیرهای زمینه ای و متغیر پایگاه اقتصادی- اجتماعی معنادار نبوده است. به علاوه، یافته ها نشان می دهند که شبکه های اجتماعی مجازی در راستای جامعه پذیری سیاسی غیررسمی عمل می نمایند. بنابراین پیشنهاد می شود در راستای دفاع از فرهنگ سیاسی رسمی کشور، نقش دولت در مدیریت و کنترل فضای مجازی فعالانه تر و پررنگ تر گردد