۱.
مهاجرت بین المللی، فرایندی پویا و برخاسته از شرایط درحال تغییر اجتماعی است که می تواند نه تنها مهاجران، بلکه کل جامعه را هم در مبدأ و هم در مقصد تحت تأثیر قرار دهد. هدف از این مقاله، بررسی میزان تمایل و تصمیم به مهاجرت های بین المللی و عوامل مؤثر بر آن در میان جوانان شهر تهران است. داده ها با اجرای پیمایش مقطعی و ابزار پرسشنامه ساخت یافته در میان 385 نفر از جوانان 15-29ساله در مناطق مختلف شهر تهران گردآوری شد. نتایج نشان داد نیمی از جوانان مورد بررسی تمایل زیادی به مهاجرت بین المللی دارند و همچنین حدود 40 درصد نیز تصمیم به مهاجرت گرفته اند. اروپای غربی و امریکای شمالی از مقاصد عمده مهاجرتی است. مهم ترین دلایل انتخاب آنها، جاذبه های فرهنگی اجتماعی، آموزشی و اقتصادی بوده است. نتایج تحلیل چندمتغیره نشان داد جنسیت، تحصیلات، وضعیت اشتغال، شبکه اجتماعی و میزان مطلوبیت جامعه مبدأ، تأثیر معناداری بر میزان تمایل و قصد مهاجرت بین المللی دارند. بدین ترتیب، جوانان نه تنها مطابق مشخصه های فردی (گزینشی)، بلکه براساس الزامات شرایط زندگی و ساختارهای اجتماعی جوامع مبدأ و مقصد تصمیم به مهاجرت می گیرند.
۲.
هدف از این مقاله، بررسی تاثیر آرمان گرایی توسعه ای جوانان تهرانی بر گرایش آن ها به مهاجرت است. چارچوب نظری اصلی تحقیق، نظریه مکتب وابستگی و نظریه والرشتاین است. این تحقیق با روش پیمایشی و با روش نمونه گیری چند مرحله ای از بین جوانان 18 تا 30 ساله تهرانی انجام گردید؛ بدین صورت که ابتدا مناطق بر اساس شاخص های توسعه یافتگی به چهار خوشه تقسیم شده و سپس با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای و متناسب با حجم جمعیت جوان برای هر طبقه محاسبه گردیده و بار دیگر داخل هر یک از طبقات به صورت جداگانه نسبت به حجم هر کدام از مناطق 22گانه، نمونه ها توزیع شده است. مجموع کل نمونه های انتخاب شده، 1217 نفر می باشد و با پرسش نامه محقق ساخته به تحقیق از آنها درباره موضوع مطروحه پرداخته است. یافته های تحقیق نشان می دهد آرمان گرایی توسعه ای با ضریب مسیر 441/0 از میان متغیرهای تعریف شده به عنوان قویترین متغیر بر گرایش به مهاجرت در بین جوانان تاثیر داشت. در مرتبه بعدی گرایش مذهبی افراد است که خود متاثر از متغیرهای دیگر بوده، ولی خودش به طور مستقیم اثر قابل توجهی بر گرایش به مهاجرت جوانان داشته است. بنابراین متغیر گرایش مذهبی با ضریب اثر(195/0) دومین متغیر بوده که اثر مستقیم در میزان گرایش به مهاجرت جوانان داشته است؛ به این معنا که با بالا رفتن گرایش مذهبی افراد میزان گرایش آنها به مهاجرت رو به پایین آمده است. در مرتبه بعدی متغیر سرمایه اجتماعی با ضریب اثر(188/0) بیشترین تأثیر مستقیم را بر روی میزان گرایش به مهاجرت جوانان دارد؛ به این معنا هر چه قدر سرمایه اجتماعی کمتر باشد، گرایش به مهاجرت نیز زیاد می شود. هر یک از متغییرهای میزان تحصیلات، سن و درآمد به ترتیب با ضریب اثر 151/0و 186/0و 100/ به طور مستقیم در گرایش به مهاجرت جوانان تأثیر گذاشتند. متغیرهای جنسیت، وضعیت تاهل و وضع فعالیت نیز به ترتیب با ضریب اثر، 115/0و 133/0و 102/0 به طور مستقیم در گرایش به مهاجرت جوانان موثر بودند.
۳.
هدف این مقاله، بررسی تأثیرات منفی اکولوژیک(بوم شناختی) مهاجرت و شهرنشینی بر گرایش جوانان (کارگران مهاجر فصلی) به جرم و رفتارهای پرخطر در شهر تهران می باشد. فرض کلی مقاله این است که عوامل بوم شناختی شهری بر گرایش کارگران مهاجر فصلی جوان به رفتارهای مجرمانه و پرخطر اثرگذار می باشد. چارچوب نظری تحقق، نظریه اکولوژی شهری است که بر پیامدهای منفی شهرنشینی تاکید دارد. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه کارگران مهاجر فصلی در شهر تهران است که داده های تحقیق از طریق روش پیمایش و با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته و از طریق نمونه گیری غیراحتمالی در دسترس گردآوری شده است. حجم نمونه برابر با 381 نفر می باشد. داده های گردآوری شده با استفاده از نرم افزار spss مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های توصیفی نشان می دهد میزان شیوع استعمال سیگار و قلیان و اعتیاد به مواد مخدر در بین کارگران فصلی دارای بیشترین فراوانی است. بر اساس نتایج تحقیق، همنشینی افتراقی و از خود بیگانگی اجتماعی با ضریب همبستگی 676/0 و 593/0 دارای قوی ترین رابطه معنادار با میزان آسیب پذیری کارگران مهاجر فصلی می باشد. همچنین نتایج رگرسیونی تحقیق نشان می دهد که متغیرهای مستقل تحقیق، 62/0 درصد از واریانس و تغییرات متغیر وابسته یعنی گرایش کارگران مهاجر فصلی به جرم و رفتارهای پرخطر را تبیین می کنند.
۴.
یکی از نیازهای اساسی انسان که می تواند در جنبه های اجتماعی، فرهنگی زندگی او تأثیر داشته باشد، احساس شادمانی و نشاط است. پژوهش حاضر به بررسی عوامل مؤثر در احساس شادمانی در ساکنان شهر اصفهان پرداخته است. جامعه آماری پژوهش شامل جمعیت 15 تا 29 سال اصفهان است که حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران به تعداد 600 نفر، با استفاده از روش نمونه گیری سهمیه ای متناسب با حجم و سپس تصادفی اتفاقی انتخاب شد. چارچوب نظری شامل نظریات دورکم، بوردیو، سیلگمن و الیسون البته نظریه غالب بوردیو است. در محاسبه پایایی کل، مقادیر آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه و شاخص های پژوهش از مقدار 7/0 بیشتر است. نتایج تحقیق نشان داد میزان احساس شادمانی بیشتر نمونه آماری (5/75) متوسط بود و همچنین بین دین داری 38/0r=، سرمایه فرهنگی 41/0r=، برنامه های رسانه های جمعی 47/0r= و امکانات تفریحی و رفاهی 63/0r= همبستگی مثبت و متوسط وجود دارد و بین جنس، سن، تحصیلات، درآمد، شغل و احساس شادمانی نیز رابطه دیده می شود. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که ضرایب کلیه متغیرهای مستقل در مدل رگرسیونی برازش شده، در سطح خطای 05/0 معنی دار هستند (05/0 p <) و چهار متغیر اصلی و مستقل تحقیق 9/28 درصد تغییرات شادمانی را تبیین نموده و بیشترین تأثیر نیز مربوط به متغیر مستقل دین داری و رسانه های جمعی بوده است.
۵.
در این پژوهش به بررسی عوامل جامعه شناختی مؤثر بر شکل گیری هویت اجتماعی دختران دانش آموز دوره متوسطه شهر اهواز پرداخته شده است. پژوهش حاضر به روش پیمایشی و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بوده است. بدین منظور از بین دختران دبیرستانی شهر اهواز، 383 نفر از طریق نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم نمونه انتخاب شدند. جهت سنجش میزان روایی پرسشنامه از روایی صوری و برای سنجش میزان پایایی هم از ضریب آلفای کرونباخ استفاده گردیده است. ضریب آلفای کل به دست آمده 73/0 بوده است که حاکی از پایایی مناسب پرسشنامه می باشد. چارچوب نظری پژوهش بر اساس نظریه های گیدنز، تاجفل، مید، بورک و برادلی تدوین یافته است. در این پژوهش به بررسی تأثیر متغیرهای پایگاه اقتصادی- اجتماعی، انتظارات خانواده، میزان تعلق به مدرسه، میزان تعلق به گروه همسالان، میزان استفاده از رسانه های جمعی و میزان تحصیلات والدین بر هویت اجتماعی دختران دبیرستانی پرداخته شده است. یافته های پژوهش حاضر با توجه به تأثیر متغیرهای یاد شده، حاکی از این است که پایگاه اقتصادی-اجتماعی، میزان تحصیلات والدین و میزان استفاده از رسانه های جمعی رابطه ای معکوس با شکل گیری هویت اجتماعی دختران داشتند و سه متغیر دیگر (میزان تعلق به مدرسه، میزان تعلق به گروه همسالان و انتظارات خانواده ها) از رابطه ای مستقیم با شکل گیری هویت اجتماعی دختران برخوردار بوده اند. در مجموع، این متغیرها 43/0 درصد از واریانس تغییرات مربوط به متغیر وابسته هویت اجتماعی را تبیین می کنند.
۶.
مشارکت، یکی از موضوعات مهمی است که در حوزه های مختلف علوم اجتماعی و سیاسی به آن توجه خاص می شود. امروزه افراد به عنوان یک گروه تاثیرگذار در مشارکت، نقش مهمی در تصمیم گیری های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه دارند. در این میان، عوامل تاثیرگذار مهمی همچون پایگاه خدمات اجتماعی سازمان بهزیستی وجود دارند که می توانند میزان مشارکت را بالا ببرند. هدف پایگاه خدمات اجتماعی بهزیستی، کمک به افراد در معرض آسیب اجتماعی یا آسیب دیده اجتماعی شامل زنان و دختران در معرض آسیب، زنان سر پرست خانوار، زوجین متقاضی طلاق و افراد فاقد مهارت های زندگی وسایر افرادی که به نوعی با بحران های فردی، خانوادگی و اجتماعی رو به رو شده اند می باشد. به منظور دست یابی به این هدف، از بین عوامل ومتغیرهای گوناگونی که بر مشارکت اجتماعی تاثیرگذارند، متغیرهای اعتماد اجتماعی، حقوق شهروندی، ارتقای مهارت و بسیج اجتماعی به عنوان متغیرهای مستقل انتخاب شدند. مبانی نظری متغیرها و پارامترهای این پژوهش، بر مبنای نظریات پاتنام، لرنر، گیدنز، زتومکا و پارسونز تدوین شده است
روش تحقیق در این پژوهش، پیمایشی و ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه دارای قابلیت اعتماد و اعتبار است. جامعه آماری پژوهش، جوانان 18سال و بالاتر مناطق دو گانه شهر ورامین (دهوین و ده شریفا) درسال 1396 می باشد. حجم نمونه 400 نفر بود که با استفاده از فرمول کوکران و به شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به دست آمد. روش اصلی در تحلیل داده ها، رگرسیون و تحلیل مسیر است.
نتایج به دست آمده حاکی از آن است که در کل میانگین مشارکت اجتماعی در جامعه مورد مطالعه21/3 بوده که با توجه به اینکه حداقل و حداکثر نمره به ترتیب 1 و 5 می باشد، نشان می دهد که مشارکت اجتماعی در بین مردمان منطقه تقریبا در حد متوسط روبه بالاست. همچنین بر اساس نتایج تحقیق، میان مشارکت اجتماعی و متغیرهای پایگاه خدمات اجتماعی، میزان اعتماد اجتماعی و پایگاه اقتصادی- اجتماعی و جنسیت، درآمد، تحصیلات و نوع شغل رابطه معنادار وجود داشت، اما بین متغیرهای سن و وضع تاهل با مشارکت اجتماعی رابطه وجود ندارد. از میان این متغیرها، پایگاه خدمات اجتماعی دارای قوی ترین رابطه با متغیر وابسته است. چهار متغیر پایگاه خدمات اجتماعی، اعتماد اجتماعی و پایگاه اقتصادی و اجتماعی و سن وارد معادله رگرسیون شده اند. ضریب تعیین گزارش شده برابر 387/0 است. بنابراین متغیرهای فوق به طور کلی بیش از 38 درصد تغییرات متغیر وابسته را تبیین می نمایند.
۷.
در سده اخیر، سیاست بنا به ماهیت سیال خویش و نیز روند دموکراتیزاسیون وارد حوزه هایی شده است که پیش از این دخلی بدان نداشته اند و یا دارای پیرنگی سیاسی قلمداد نمی شدند. ورزش یکی از مهمترین این قلمروهای جدید سیاست و سیاست ورزی است. سیاست و ورزش حرفه ای بنا به مردمی شدن روزافزون، حدود و ثغور متفاوتی یافته اند و این رخداد، به ایجاد قلمروهای مشاعی برای هر دو انجامیده است. دیپلماسی و روندهای دیپلماتیک یکی از این مشاعات است که بین المللی شدن ورزش، آن را به ناچار وارد این حوزه کرده است. این تداخل/تزاحم باعث طرح مفهوم متأخر و راهبردیِ «دیپلماسی ورزشی» شده است. هدف این مقاله، پاسخگویی به این پرسش بود که مراد از دیپلماسی ورزشی چیست؟
برای این منظور با رویکردی اکتشافی به تحلیل و تبیین مفهومی پرداختیم و با استفاده از روش اسنادی داده های مورد نیاز را جمع آوری کردیم. عمده ترین یافته های پژوهش، 15 ابزار برآمده از تجارب زیسته و عینی در قلمرو دیپلماسی ورزشی هستند که می توان از این ابزارها برای پیشبرد توسعه، اعمال قدرت نرم، ایجاد محملی برای گفتگو و همگرایی در جوامع چندفرهنگی و ارتقای روابط صلح آمیز میان دولت ها بهره گرفت.
۸.
هدف از پژوهش حاضر، تدوین مدل تفکرِاستراتژیکِ مدیران عالی فدراسیون های ورزشی است. در این پژوهش از مدل های مطالعات آمیخته اکتشافی استفاده شده است. این پژوهش از نوع تحقیقات توصیفی- تحلیلی است. برای مدل مفهومی پژوهش، از مطالعات کتابخانه ای و از روش دلفی دو مرحله ای استفاده گردید. در مرحله اول، 108 مؤلفه از بین مؤلفه های الگوهای رایج شناسایی و سپس 28 مؤلفه انتخاب شد. در مرحله دوم نیز از 28 مؤلفه انتخابی، 8 مؤلفه مورد تایید خبرگان قرار گرفت. جامعه آماری 200 نفر از رؤسا، نواب رئیس زن و مرد و دبیران فدراسیون های ورزشی بود که برای تعیین حجم نمونه ابتدا تعداد80 نفر بر اساس فرمول کوکران انتخاب و سپس با سطح خطای 2 درصد تعداد 2 برابر آن (160نفر) تعیین شدند. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه تفکر استراتژیک و عملکرد مدیران ورزشی محقق ساخته، با روایی صوری مورد تایید خبرگان و روایی سازه که از طریق تحلیل عامل اکتشافی و پایایی حاصل گردید. نتایج پرسشنامه تفکر استراتژیک (751/0) و عملکرد مدیران ورزشی (837/0) با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ تعیین گردید. نتایج پژوهش نشان داد که تفکر مفهومی، تفکر در طول زمان، تفکر سیستمی، آینده نگری و چشم انداز دارای بیشترین، فرضیه محوری، فرصت طلبی هوشمندانه و عزم استراتژیک دارای کمترین همبستگی بودند. نتایج پژوهش نشان داد که بین مؤلفه های هشت گانّه تفکر استراتژیک و ارتقای عملکرد مدیران ورزشی رابطه معناداری (001/0 = α، 76/0r =) وجود دارد. لذا می توان گفت مؤلفه های مدل تفکر استراتژیک تدوینی موجب ارتقای عملکرد مدیران عالی فدراسیون های ورزشی می گردد.
۹.
هدف کلی این پژوهش، طراحی مدل راهبردی عوامل مؤثر در پیاده سازی استراتژی بهره وری سبز در ورزش بود. پژوهش حاضر به صورت توصیفی– تحلیلی و به روش ترکیبی (کیفی- کمی) انجام شد. جامعه آماری در مرحله کیفی، شامل 20 نفر از صاحب نظران محیط زیست و اساتید مدیریت ورزشی و در مرحله کمی، تمامی مدیران ورزشی و کارشناسان حوزه محیط زیست و اساتید دانشگاه بودند. با توجه به تنوع و غیر قابل شمارش بودن جامعه آماری، با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و بنا بر روش قضاوتی و خبرگی محقق، تعداد 357 نفر نمونه انتخاب شد. در مرحله کیفی از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته، داده ها جمع آوری و بعد از کد گذاری، پرسشنامه محقق ساخته با 39 سؤال تهیه گردید. روایی صوری و نرمال بودن توزیع متغیرها تأیید و ضریب پایایی پرسشنامه 86/0 به دست آمد. در تحلیل داده ها با نرم افزار spss نسخه 16 از سطح معنی داری (05(P ≤0/ بهره گیری شد. برای آزمون کردن الگو و شناسایی روابط میان متغیرها از مدل سازی معادلات ساختاری و برای رتبه بندی اهمیت هریک از مؤلفه ها، از تحلیل ماتریس اهمیت- عملکرد استفاده گردید. نتایج پژوهش، هفت عامل آموزش و پژوهش، نیروی انسانی، فرهنگ و نگرش، قوانین و مقررات، کنترل و نظارت، مدیریت و برنامه ریزی و کالبدی را به عنوان عوامل مؤثر در بهره وری سبز در ورزش شناسایی و معرفی نمود. همچنین، بین تمامی متغیرها روابط مثبت و معنا داری وجود داشت. بنابراین، پیاده سازی استراتژی بهره وری سبز در ورزش مستلزم توجه به عوامل مؤثر یاد شده می باشد.
۱۰.
هدف این تحقیق، بررسی وضعیت موجود تأمین محتوای برنامه های ورزشی تلویزیون و عوامل پیدایش آن و تبیین وضعیت مطلوب بود. روش این پژوهش، کیفی و از نوع نظریه زمینه ای یا مبنایی بود. جامعه آماری پژوهش برگرفته از دو بخش متخصصان رسانه ای درون سازمان صدا و سیما و خارج از سازمان بود. متخصصان سازمان صدا و سیما شامل سه گروه تهیه کنندگان، کارگردانان و نویسندگان برنامه های ورزشی، مدیران گروه های ورزش تلویزیون و سیاست گذاران ورزش سازمان صدا و سیما بودند و در بخش متخصصان رسانه ای بیرون از سازمان صدا و سیما نیز از نظرات متخصصان رسانه ای/ورزشی و اساتید دانشگاه استفاده شد. روش نمونه گیری نظری و ابزار تحقیق مصاحبه نیمه ساخت یافته بود. با اینکه پس از انجام 17 مصاحبه به این نتیجه دست یافتیم که اطلاعات جدید همان تکرار اطلاعات قبلی است، به منظور افزایش تنوع و غلظت مفهومی بیشتر نظریه، تا 20 مصاحبه انجام شد. یافته ها اذعان داشت که برای تأمین محتوای چندوجهی و مطلوب، باید تلویزیون از انحصار دولت خارج شود تا با تمرکززدایی و ایجاد فضایی مبتنی بر شایسته سالاری بتوان تعامل و همکاری تلویزیون و متولیان ورزش را ایجاد کرد. بنابراین، استفاده از کارشناسان و متخصصان در تولید محتوا، تأمین محتوا بر اساس نرم افزارهای آنالیز، تشکیل گروه مطالعاتی پیش از تولید، سهم بندی عادلانه مؤلفه های ورزش، دعوت از صاحب نظران با تخصص های مختلف در برنامه، شناخت نیازهای واقعی مخاطبان و تعامل دو سویه با آن ها می تواند چنین رویکردی را محقق سازد.
۱۱.
سبک زندگی، عرصه قابل انتخاب فعالیت های زندگی است و یکی از شاخص های مهم در سنجش سبک های زندگی امروزی فعالیت های فراغتی می باشد. امروزه ورزشکاران نخبه یکی از گروه های مهم در جوامع هستند که سبک زندگی آنان مورد توجه همگان قرار می گیرد. هدف پژوهش حاضر، سنخ شناسی سبک های زندگی فراغتی ورزشکاران نخبه بود. روش این تحقیق، کیفی و ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه های عمیق بود. جامعه آماری پژوهش، افراد خبره آشنا با زندگی ورزشکاران نخبه با تعداد نامعلوم بودند که 19 نفر از آن ها به شکل هدفمند و گلوله برفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با فن تحلیل تم مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت و 75 کد شناسایی شده در 12 تم فرعی و چهار تم اصلی طبقه بندی شدند. چهار تم اصلی، سبک های زندگی ورزشکاران نخبه را نشان می داد که سبک خانواده محور، سبک متمایز، سبک مجازی و سبک بسته نام گذاری شد و در ادامه ویژگی های هر سبک بیان گردید. همچنین تحلیل ها نشان داد در سنخ شناسی سبک زندگی ورزشکاران نخبه، نحوه بروز و مکان انجام فعالیت های فراغتی، مهم تر از خود فعالیت های فراغتی می باشد و با توجه به تغییرات در شرایط زندگی ورزشکاران امکان بروز سبک های زندگی مختلف در طی زمان وجود دارد.
۱۲.
پژوهش حاضر با هدف تعیین جایگاه روان شناسی ورزشی در رشته های المپیکی و مدال آور در ساختار ورزش کشور انجام گرفت. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و با توجه به ماهیت، از نوع پژوهش های کیفی و از نوع نظریه زمینه ای می باشد. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه افرادی بود که در ساختار روان شناسی ورزشی و ورزش کشور صاحب نظر و تأثیرگذار بودند (500=N). حجم نمونه در بخش کیفی با توجه به روش نمونه گیری گلوله برفی و رسیدن به اشباع نظری 24 نفر بود و در بخش کمی تعداد 221 نفر با توجه به جدول مورگان و با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری پژوهش شامل مصاحبه عمیق در بخش کیفی و در بخش کمی پرسشنامه حاصل از بخش کیفی بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها، ابتدا بر اساس رویکرد گروندد تئوری، داده های حاصل از مصاحبه ها تحلیل شد. سپس در بخش کمی از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. نتایج نشان داد که روان شناسی ورزشی ایران در مقایسه با چند کشور منتخب و پیشرو جایگاه مناسبی ندارد (98/24=t). همچنین، تشکیلات خاص مربوط به روانشناسی ورزشی (19/18=t)، ساختار مناسب روانشناسی ورزشی (36/13=t) و نیروی انسانی متخصص روانشناسی ورزشی (91/19=t) در ایران در مقایسه با کشورهای منتخب و پیشرو وجود ندارد. با این حال نسبت به گذشته تغییرات مثبتی صورت گرفته (23/15=t) و وضعیت و جایگاه روانشناسی ورزشی در ایران در مقایسه با کشورهای منتخب و پیشرو (83/8-=t) مناسب نیست (01/0=p). در همین راستا، 13 مورد شرایط علی، 10 مورد شرایط مداخله گر، 9 مورد از بسترهای حاکم و 7 مورد از پیامدهای ارتقای روانشناسی ورزشی در ساختار ورزش کشور شناسایی شد و نیز 7 راهبرد برای ارتقای جایگاه روانشناسی ورزشی در ساختار ورزش کشور پیشنهاد شد.
۱۳.
هدف این تحقیق، شناخت تأثیر ادراک سیاست های سازمانی و حمایت های سازمانی در بروز رفتارهای انحرافی در سازمان های ورزشی غرب کشور بود. روش تحقیق حاضرتوصیفی- پیمایشی بود که به صورت میدانی انجام گرفت. جامعه آماری را کلیه مدیران، معاونان و کارشناسان رسمی اداره کل ورزش و جوانان استان های غرب کشور تشکیل می دادند (300 نفر)که مطابق با جدول مورگان 169 نفر و با احتساب 15 درصد ریزش (194نفر) بر اساس نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. از پرسشنامه های درک سیاست سازمانی کاچمر و کارلسون (1997) (92/0α=)، درک حمایت سازمانی ایزنبرگ و همکاران (1986)(90/0= α) و رفتارانحرافی گرویس (2000)(87/0= α) استفاده شد. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه توسط ده نفر از اساتید مدیریت ورزشی تایید شد. جهت تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی بر اساس تحلیل معادلات ساختاری با نرم افزار لیزرل استفاده گردید. بر اساس نتایج به دست آمده، ادراک از سیاست سازمانی بر رفتارهای انحرافی و ابعاد رفتار مخرب اموال سازمان، اتلاف وقت و منابع سازمان، پرخاشگری بین شخصی و طفره روی اینترنتی اثر مستقیم، مثبت و معناداری دارد، اما ادراک حمایت سازمانی بر روی رفتارهای انحرافی و رفتار های مخرب اموال سازمان، اتلاف وقت و منابع سازمان، پرخاشگری بین شخصی و طفره روی اینترنتی تاثیری ندارد.
توجه به درک سیاست های سازمانی در سازمان های ورزشی می تواند از بروز و ایجاد رفتارهای انحرافی بکاهد. لذا پیشنهاد می شود که به رفتار سیاسی و سیاست های مشروع و نامشروع در سازمان توسط مدیریت توجه شود تا موجب اثربخشی و بهره وری سازمانی و کاهش رفتارهای انحرافی گردد
۱۴.
هدف این مطالعه، بررسی رابطه بین سرمایه روانشناختی و رفتار شهروندی سازمانی است. سرمایه روانشناختی یک حالت روانشناختی مثبت و رویکرد واقع گرا و انعطاف پذیر نسبت به زندگی است که از چهار سازه امید، خوش بینی، تاب آوری و خودکارآمدی تشکیل می شود. رفتار شهروندی سازمانی به عنوان رفتار ارادی و از روی میل کارکنان تعریف می گردد که داوطلبانه است و نوعاً به آنها پاداش تعلق نمی گیرد، اما می تواند عملکرد سازمان ها را بهبود بخشد. این مطالعه از نظر گردآوری اطلاعات در زمره پژوهش های توصیفی– پیمایشی و از نظر هدف جز تحقیقات کاربردی محسوب می شود و جامعه آماری آن کارشناسان حوزه ستادی وزارت ورزش و جوانان به تعداد 450 نفر است که از بین آن ها، با استفاده از نمونه گیری تصادفی و با کمک فرمول کوکران 205 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه استفاده شد و در مرحله اول با توزیع 30 پرسشنامه قابلیت اعتماد آنها بررسی گردید. پرسشنامه رفتار شهروندی دارای آلفای 832/0 و پرسشنامه سرمایه روانشناختی دارای آلفای 841/0 بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده از آزمون های آماری کلموگرف– اسمیرنوف و همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج نشان داد که بین تمام مولفه های سرمایه روانشناختی و رفتار شهروندی سازمانی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد که شدت این رابطه بین دو مولفه آداب اجتماعی و اعتماد به نفس (426/0) در بالاترین حد و بین نزاکت و خوش بینی (099/0) در پایین ترین حد بود.