۱.
هدف از این پژوهش، توصیف و تحلیل سیر تحولات مدیریت ورزش همگانی طی سال های 1357 تا 1393 با تاکید بر برنامه های اول تا پنجم توسعه بود. روش اجرای پژوهش، به صورت کتابخانه ای و اسنادی می باشد. اطلاعات مورد نیاز از اسناد و مستندات موجود در بایگانی مطبوعات و مراکز ورزشی مهم کشور جمع آوری گردیده است. ابزار جمع آوری داده ها، چک لیست محقق ساخته در مؤلفه های مرتبط با ورزش همگانی است که روایی صوری آن به تایید 15 نفر از متخصصان با گرایش مدیریت ورزشی رسید. یافته های تحقیق نشان داد که از سال 1357 تا 1367 به ورزش محلات و ایجاد ساختار (ساختار سازی) در ورزش همگانی توجه بیشتری شده است. ضمن اینکه در طول برنامه اول و دوم توسعه (بین سال های 1368 تا 1378)، توسعه ورزش کارکنان و برگزاری همایش های ورزش همگانی مورد توجه قرار گرفت. در برنامه سوم، چهارم و پنجم توسعه، به ترتیب توسعه ورزش روستائی، نقش رسانه ها در ورزش و تدوین چشم انداز و راهبرد در ورزش همگانی در افق 1404 برجسته بود. در مجموع، برنامه ها و اقدامات انجام شده، زمینه های ترویج و توسعه ورزش همگانی را فراهم نموده است. با این حال، جهت گیری ها، برنامه ها و اقدامات انجام شده به صورت مقطعی بوده است.
۲.
ساختار مناسب و کارآمد، اولین و مهم ترین عامل برای رسیدن به اهداف کلان در تمامی نظام ها از جمله نظام ورزش است. بنابراین هدف از اجرای تحقیق حاضر، مطالعه تطبیقی ساختار ورزش ایران و کشورهای منتخب اروپا بود. این تحقیق از نظر هدف، کاربردی و با روش توصیفی- تطبیقی در سال 1395 انجام گرفت. به منظور مقایسه ساختار ورزش ایران و کشورهای منتخب اروپایی (آلمان، استونی، بریتانیا، ترکیه، دانمارک، لهستان، نروژ و هلند) جنبه های مختلفی مورد بررسی قرار گرفت. اطلاعات مربوط به ساختار ورزش کشورهای منتخب با بررسی کتب، مجلات علمی، پایگاه های اطلاع رسانی و ... جمع آوری شد. اطلاعات مورد نیاز برای تحلیل ساختار ورزش ایران نیز با مطالعه قانون اهداف، وظایف و تشکیلات سازمان های مختلفی که در عرصه ورزش فعال هستند، از طریق رجوع به سایت های سازمان ها و همچنین مطالعه اساسنامه تشکیلاتی و مطالعه کتب و برنامه های راهبردی سازمان های مربوط جمع آوری شد و سپس با استفاده از مدل بردی، چهار مرحله توصیف، تفسیر، هم جواری و مقایسه تطبیق ساختار انجام شد. نتایج نشان داد که در ارتباط با بعد ساختاری، علی رغم اشتراک در بسیاری از اصول و مبانی، روش و سازوکارهای اجرایی به کار گرفته شده در ایران و کشورهای منتخب با یکدیگر متفاوت است. کوچکی و کم حجم بودن ساختار، پرهیز از بوروکراسی، حذف وظایف موازی و مشترک دستگاه ها، توزیع متوازن اختیارات و قدرت میان واحدهای سازمانی، تبیین دقیق و روشن ارتباطات بین واحدها، مشخص نمودن شرح وظایف شفاف برای تمام نهادها، تقسیم کار ملی و هماهنگی بین نهادها و برقراری انسجام و یکپارچگی از مهم ترین اصولی است که باید رعایت گردد.
۳.
ورزش زورخانه ای و پهلوانی، یگانه ورزش سنتی نظامدار باقی مانده از هزاران سال پیش در ایران زمین است. بدیهی است که برای پیشرفت و گسترش این ورزش ابتدا باید برنامه ریزی دقیق علمی صورت پذیرد و سپس اطلاعات آماری دقیقی از وضعیت موجود جمع آوری شود تا براساس آن برنامه ریزی راهبردی توسعه ورزش پهلوانی و زورخانه ای انجام شود. از آنجاکه تاکنون هیچ اطلاعات آماری دقیقی از وضعیت این ورزش باستانی وجود نداشته است، هدف مطالعه حاضر بررسی وضعیت موجود این ورزش از لحاظ اطلاعات آماری تا سال 1395 در ایران می باشد. پرسشنامه ای توصیفی به منظور جمع آوری اطلاعات تعداد زورخانه ها، مرشدان، داوران و مربیان 31 استان کشور طراحی گردید. جمع آوری اطلاعات تحقیق با همکاری فدراسیون پهلوانی و زورخانه ای انجام گردید. از روش های آماری توصیفی برای ارائه و تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج آماری نشان داد تعداد ورزشکاران زورخانه ای کشور30991 نفر، زورخانه ها 798، مرشدان 1379، مربیان 191 و داوران 59 نفر درسراسر کشور می باشند. همچنین، تجزیه وتحلیل آماری نشان داد 60 درصد از کل زورخانه ها، 42 درصد از مجموع داوران فعال، 51 درصد از مجموع مرشدان فعال و همچنین 46 درصد از مربیان فعال متعلق به پنج استان کشور می باشند. بر اساس نتایج به دست آمده، وضعیت این ورزش در کشور به لحاظ امکانات و شرکت کنندگان بسیار ضعیف می باشد. بنابراین پیشنهاد می گردد که تهیه یک برنامه جامع و استراتژیک برای توسعه و پیشرفت ورزش پهلوانی و زورخانه ای بسیار ضروری می باشد و نیل به این هدف، پشتیبانی فدراسیون پهلوانی و زورخانه ای و وزارت ورزش وجوانان را می طلبد.
۴.
هدف از انجام این پژوهش، بررسی عوامل اثر گذار بر توسعه ورزش همگانی و قهرمانی کشوری می باشد. روش پژوهش این تحقیق، توصیفی- پیمایشی است و از نظر هدف، در زمره تحقیقات کاربردی به شمار می آید. جامعه آماری این پژوهش شامل مدیران وزارت ورزش و جوانان کشور، مدیران و متخصصان فدراسیون ورزش های همگانی و دبیران فدراسیون های ورزشی کشور بود. در این پژوهش نمونه برابر جامعه تحقیق و به صورت تمام شمار تعیین گردید. از تعداد 161 پرسشنامه توزیع شده در بین جامعه آماری، 137 پرسشنامه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. ابزار اندازه گیری این پژوهش شامل 2 پرسشنامه محقق ساخته در مورد ورزش همگانی و ورزش قهرمانی بود. برای تعیین روایی این پرسشنامه از نظرات اساتید و متخصصان استفاده شد و پایایی آن با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ 91/0 گزارش گردید. در نهایت برای تجزیه و تحلیل یافته ها، از آمار توصیفی و استنباطی (آزمون فریدمن و کروسکال والیس) استفاده شد. بر اساس یافته های این پژوهش، سلامت جامعه، رسانه ها، فضاهای طبیعی، کم هزینه بودن، توسعه هیئت های ورزش همگانی، اینترنت، دانش آموختگان رشته تربیت بدنی، تعالیم دینی و تاکید بر رایگان بودن ورزش به ترتیب از مهم ترین عوامل اثر گذار بر توسعه ورزش همگانی کشور می باشند. همچنین، نتایج در بخش عوامل اثر گذار بر توسعه ورزش قهرمانی کشور 9 شاخص اثر گذار زیر را به ترتیب اهمیت مشخص نمود: تسهیلات و تجهیزات، رقابت ها، تحقیقات علمی و رسانه ها، استعدادیابی، امور مربوط به ورزشکار، ورزش همگانی، حمایت مالی، امور مربوط به مربی و ساختار ورزش.
۵.
امروزه از ورزش به عنوان "صنعت" نام برده می شود و تعامل صحیح میان ورزش و اقتصاد برای هر دو طرف سودمند خواهد بود. بحث حمایت مالی از ورزش یا اسپانسرشیپ[1]، یکی از راه های دستیابی به تعامل سودمند و دو طرفه است که در دهه های اخیر به طور جدی مورد توجه دنیای ورزش حرفه ای و مدیران کسب و کار قرار گرفته است. ترجیح شرکت های تجاری در این بازار رقابتی، استفاده از اسپانسرشیب های ورزشی به عنوان یک زبان بین المللی است. پژوهش حاضر نیز به بررسی تاثیر بازاریابی ورزشی در حضور حامیان مالی بر جذب تماشاچیان رشته ورزشی بدمینتون پرداخته است. جامعه آماری این تحقیق را کلیه شهروندانی که در شش ماهه دوم سال 1394 با حضور در مسابقات متنوع کشوری، باشگاهی و غیره به عنوان تماشاگر در آمار فدراسیون ثبت شده هستند، تشکیل می دهند و از فرمول کوکران برای برآورد نمونه ها استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از آزمون های توصیفی و استنباطی استفاده شده و روش آمارگیری در مواردی به صورت سراسری و تصادفی و در مواردی نیز آمارگیری خوشه ای و به روش توده اصلی بوده است. در نتیجه ی این پژوهش مشخص گردید که برای جذب هرچه بیشتر تماشاگران و افزایش حضور آنان، شناخت عوامل تاثیرگذار بر تمایل و تصمیم آن ها از اهمیت بسیاری برخوردار است. این تحقیق نشان داد که "تبلیغات شفاهی و قصد خرید"، از جمله عوامل تاثیرگذار بر جذب تماشاگران و حضور آنان در ورزشگاه می باشد. علاوه بر آن، جذب تماشاگران نیز عاملی تاثیرگذار در جذب حامی مالی است.
۶.
هدف کلی این پژوهش، بررسی ارتباط بین رفتار سیاسی و سلامت سازمانی با دلبستگی شغلی کارکنان وزارت ورزش و جوانان بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه کارکنان وزارت ورزش و جوانان تشکیل می دادند که تعداد آنها 650 نفر بود. نمونه آماری براساس جدول مورگان به تعداد240 نفر به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها در این پژوهش از چهار "پرسشنامه اطلاعات شخصی" (جنسیت، سن، وضعیت تاهل، میزان تحصیلات و سابقه)، "پرسشنامه مقیاس ادراک رفتارهای سیاسی سازمانی" کاسمار و کارلسن (1994)، "پرسشنامه سلامت سازمانی هوی و فیلدمن" (1996) و همچنین برای دلبستگی شغلی از "پرسشنامه کانونگو" (1982) استفاده گردید. تجزیه و تحلیل داده ها نیز در دو سطح توصیفی و آمار استنباطی- با استفاده از کلموگروف اسمیرنف،همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره- انجام گرفت. لازم به ذکر است که در کلیه تجزیه و تحلیل ها از نرم افزار اس پی اس اس نسخه 22 استفاده شد. نتایج نشان داد که سلامت سازمانی رابطه مستقیم و معناداری با شدتی قوی با دلبستگی شغلی دارد (716/0r =). نتایج نشان داد که رفتار سیاسی رابطه معکوس و معناداری با شدتی متوسط با دلبستگی شغلی دارد (342/0- r =). همچنین، مولفه های سلامت سازمانی با دلبستگی شغلی کارکنان وزارت ورزش و جوانان، رفتار سیاسی را پیش بینی می کنند.
۷.
هدف پژوهش حاضر، مطالعه الگوهای فراغت در بین جوانان شهر اصفهان با تاکید بر تمایز جنسیتی است. با توجه به اینکه جهان ارزش ها، باورها و سبک های زندگی در میان دو جنس زن و مرد می تواند متفاوت باشد، پرسش اساسی مقاله حاضر این است که آیا متغیر جنسیت همچون گذشته در الگوهای فراغت تعیین کننده است یا اهمیت خود را از دست داده است؟
روش به کار رفته در مطالعه حاضر ترکیبی بوده است؛ بدین ترتیب که ابتدا با روش پیمایش و ابزار پرسشنامه به شناسایی الگوهای فراغت پرداخته و سپس از طریق مصاحبه هدفمند با جوانان دختر و پسر، الگوهای شناسایی شده در بخش کمی، تفسیر و معناکاوی شده اند. جامعه آماری پژوهش حاضر، جوانان 20-29 ساله ساکن در شهر اصفهان بوده اند که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، 1748 پرسشنامه در بین آنها توزیع گردید. در بخش کیفی نیز با به کارگیری نمونه گیری هدفمند، 27 مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام گرفت و پس از کدگذاری داده ها، ارزیابی و تحلیل انجام شد. نتایج بخش کمی مطالعه حاضر گویای آن است که شش الگوی فراغت در بین دختران جوان قابل شناسایی است که به ترتیب اهمیت عبارت اند از: فراغت مذهبی، فراغت مبتنی بر تفریحات بیرون خانه، فراغت مبتنی بر تفریحات درون خانه، فراغت مبتنی بر مطالعه ، فراغت نامعمول و فراغت مشارکتی. در میان پسران جوان نیز شش الگو کشف شد که عبارت اند از: فراغت سنتی-ایرانی، فراغت مذهبی، فراغت فرهنگی- هنری، فراغت مشارکتی، تماشای فیلم و سریال و فراغت مبتنی بر گذران وقت با دوستان. نتایج بخش کیفی از تفاوت های ظریف و مهمی در این میان حکایت دارد؛ چنان که فراغت پسران در مقایسه با فراغت دختران جوان، فعالانه تر، متنوع تر و جسورانه تر و در مقابل فراغت دختران، محافظه کارانه و منفعلانه معنا شده اند.
بدین ترتیب می توان گفت که الگوهای فراغت در بین جوانان علی رغم برخی مشابهت ها، همچنان متاثر از جنسیت، انتخاب و مصرف است.
۸.
امروزه، با توجه به سرعت تغییرات ارزشی و هنجاری، شاهد پدید آمدن نسلی نو از دختران در جامعه چند فرهنگی ایران هستیم. تفاوت های بین نسلی را می توان آشکارا در قالب شیوه های نوین زندگی، محدوده های انتخاب و آرمان ها و اهداف نوین دختران در مقایسه با مادرانشان یافت. نگارندگان در این پژوهش با رویکرد کیفی به واکاوی ایده آل های ذهنی، تجربیات و باورهای دو نسل متفاوت از زنان در تهران معاصر می پردازند. نسل زنانی با تحصیلات دانشگاهی و نسل مادرانشان که در مقایسه، از سطوح تحصیلی پایین تری برخوردار بوده اند. تنوع و تکثر مسیرهایی که پیش روی دختران در ذهنشان ترسیم شده و یا در جریان زندگی و تجربیات زیسته شان متبلور می شوند و خود را در چارچوب تفاوت های بین نسلی بازمی نمایاند، یافته اصلی این تحقیق است. در جریان مصاحبه های عمیق نیمه ساخت یافته، جمعیت نمونه هدفمندی از دختران که دارای ویژگی ورود به عرصه تحصیلات تکمیلی در رشته های متنوع بوده اند و انجام مصاحبه با مادران همان نسل را انتخاب کرده ایم. یافته های تحقیق بیانگر شواهدی از بروز تفاوت های قابل لمس در حیطه تعریف نقش، هویت پذیری، انگیزه فعالیت و کار، معیارهای همسرگزینی، انتظار از نقش های زناشویی و آمان گرایی و مسئولیت پذیری میان دو نسل متوالی زنان در تهران است.
۹.
شادمانی یا نشاط از جمله مفاهیمی است که در چند سال اخیر در حیطه روانشناسی رشد گسترش زیادی داشته و مدتی است که در جامعه شناسی به عنوان یکی از شاخص های توسعه مد نظر قرار گرفته است. شادمانی اجتماعی را می توان موتور محرکه توسعه دانست که در افزایش بهره وری نیروی انسانی نقش آفرینی می کند. پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر شادمانی جوانان شهر تهران صورت گرفته است. نمونه آماری شامل 380 نفر از جوانان شهر تهران می باشد که از طریق نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و با استفاده از فرمول کوکران انتخاب شده اند. فرضیات پژوهش از طریق ضریب همبستگی پیرسون مورد بررسی قرار گرفته اند. نتایج پژوهش نشان می دهد که بین امید به آینده، احساس امنیت اجتماعی، احساس مقبولیت اجتماعی، احساس اعتماد اجتماعی، عدالت توزیعی، فعالیت های گروهی، رضایت از زندگی، هدفمندی و شادمانی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. این متغیرها 69 درصد تغییرات واریانس شادمانی را تبیین می کنند و همچنین متغیر احساس مقبولیت اجتماعی با ضریب تاثیر 84/0 بیشترین تاثیر را بر متغیر وابسته شادمانی دارد.
۱۰.
موسیقی یکی از پرکاربردترین هنرها در بین جوانان است. این پژوهش به بررسی مصرف موسیقی میان جوانان می پردازد. روش پژوهش، پیمایشی با ابزار پرسشنامه است. جامعه آماری پژوهش، کلیه جوانان 15 تا 29 ساله ساکن مناطق 22 گانه شهر تهران است که از بین آنها تعداد 400 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. یافته ها در مورد علاقه به موسیقی نشان داد که 86 درصد در حد زیاد، 13 درصد کم و تنها 1 درصد اصلاً به موسیقی علاقه ندارند که نشان دهنده میزان بالای علاقه جوانان به موسیقی است. همچنین، 8/23 درصد کمتر از یک ساعت، 36 درصد بین یک تا دوساعت، 8/22 درصد بین سه تا چهار ساعت، 7 درصد بین پنج تا شش ساعت، 8/3 درصد بین هفت تا هشت ساعت و 4 درصد نه ساعت و بیشتر از وقت خود را صرف گوش دادن به موسیقی می کنند و تنها 8/2 درصد اعلام کردند اصلاً به موسیقی گوش نمی کنند که نشان دهنده جایگاه بالای موسیقی در اوقات فراغت جوانان است. بیشترین علاقمندی به سمت موسیقی پاپ نسل دوم و سپس موسیقی رپ است. بر اساس نتایج این پژوهش، بین پایگاه اجتماعی و اقتصادی، سرمایه فرهنگی فرد و سن با مصرف موسیقی رابطه مثبت وجود دارد، ولی بین جنسیت با مصرف موسیقی رابطه ای دیده نشد.
۱۱.
کاهش احساس تنهایی به عنوان یک ناکارآمدی روانشناختی و ارتقای امنیت روانی به عنوان یکی از نیازهای اساسی بشر در راستای بالا بردن سلامت روان برای نوجوانان اهمیت بسزایی دارد. بنابراین هدف از تحقیق حاضر، بررسی اثربخشی آموزش مهارت های معنوی بر میزان احساس تنهایی و امنیت روانی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول است. پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ ماهیت مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون–پس آزمون- پیگیری با گروه کنترل است. جامعه آماری دراین پژوهش، تمامی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول شهرستان ساری می باشد که براساس آمار آموزش وپرورش تعداد آنان 3285 نفرمی باشد. نمونه آماری با حجم 44 به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه 22 نفره مورد آزمایش و کنترل قرار گرفتند. قبل از شروع آموزش از هر دو گروه پیش آزمون با پرسشنامه های احساس تنهایی آشروهایمل ورنشاو(1984) و امنیت روانی مزلو(2004) گرفته شد و بعد ده جلسه آموزش مهارت های معنوی براساس کتاب ویژه مربیان باعنوان "آموزش مهارت های معنوی" از دکتربوالهری و همکاران به گروه آزمایش به صورت یکباردرهفته به مدت یک ساعت به صورت گروهی انجام شد. پس ازآموزش، از هر دوگروه پس آزمون گرفته شد و در پایان بعد از یک ماه پیگیری، تست فالوآپ از هر دوگروه گرفته شد. جهت تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس یک عاملی استفاده شد. نتایج نشان داد تفاوت معناداری میان نمرات دو گروه در مرحله پس آزمون و پیگیری وجود داشت. همچنین، اثربخشی آموزش مهارت های معنوی بر امنیت روانی بیشتر از احساس تنهایی بود. هرچه فرد احساس صمیمیت و نزدیکی بیشتری را نسبت به خدا داشته باشد و بر این باور باشد که خداوند بندگان خود را دوست دارد و آنها را مورد عنایت و رحمت خویش قرارمی دهد و در سختی ها به آنها یاری می رساند، احساس آرامش بیشتری دارد و هیجانات منفی مانند احساس تنهایی در او کاهش پیدا خواهد یافت (کرکپاتریک ،1999). آزمودنی با کسب مهارت های معنوی می آموزد که خداوند اساس ایمنی است. از این رو، احساس قدرت می کند و در لحظات اضطراب وترس، اعتماد به نفس بالایی ازخود نشان می دهد و با تکیه بر موجودی که برعزت واقتدار اوهیچ نقصی نمی رسد، قادر مطلق و توانمند به انجام هرکاری است و نقص ها و ضعف های آنهایی را که به اوتکیه می کنند جبران می کند، ازلحاظ امنیت روانی، دارای اعتماد به نفس بالا، امنیت وعدم نگرانی وترس ازآینده می شود.
بنابراین پیشنهاد می شود با بکار گیری آموزش مهارت های معنوی مانند خودآگاهی، توکل، ذکر، بخشش و حل مسئله به افزایش متغیرهای روانشناختی وامنیت روانی و کاهش هیجانات منفی در دانش آموزان کمک کرد.
۱۲.
امروزه شبکه های مجازی به طور عام و تلگرام به طور خاص بر همه حوزه های زندگی اجتماعی از جمله هویت تاثیرگذار شده اند. یکی از مهمترین انواع هویت، هویت بازاندیشانه می باشد که این پژوهش بر آن است تا تأثیر عضویت در یکی از شبکه های اجتماعی مجازی با نام تلگرام را بر آن مورد بررسی و تفحص قرار دهد. برای تحقق این هدف، پژوهش حاضر بر روی دانشجویان 18-30 ساله دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شرق در سال تحصیلی 1395 متمرکز گردید. شمار کلی این دانشجویان 11749 نفر بود که با استفاده از فرمول کوکران 372 نفر و جهت اعتبار بیشتر پاسخ ها 384 نمونه جهت سنجش فرضیه ها بر مبنای نمونه گیری غیراحتمالی اتفاقی انتخاب گردید. پس از توزیع، تکمیل و جمع آوری پرسشنامه ها، تجزیه و تحلیل آنها بر مبنای دو نرم افزارspss و lisrelصورت گرفت. یافته ها بیانگر آن است که 3/94 درصد از نمونه های پژوهش در شبکه های مجازی، 8/88 درصد از آنها در تلگرام، 2/86 درصد در گروه های تلگرام و 7/67 درصد در کانال های تلگرام عضویت دارند. همچنین، یافته ها نشان می دهد ضریب تأثیر میزان استفاده از شبکه مجازی تلگرام با مقدار 27/0، میزان گروه های عضو در تلگرام با ضریب تأثیر 21/0، استفاده از کانال های تلگرام با ضریب تأثیر 14/0، مشارکت شبکه ای تلگرام با ضریب تأثیر 23/0 در سطح اطمینان 99/0 و استفاده از استیکرهای تلگرام با ضریب تأثیر 16/0 در سطح اطمینان 95/0 بر هویت بازاندیشانه دارای تاثیر معنادار بوده اند. نتایج بیانگر آن است که شرط لازم برای بازاندیشی در هویت، داشتن ارتباط با دیگر افراد در این شبکه هاست.