رویکردهای نوین آموزشی (پژوهش های تربیتی و روانشناختی)

رویکردهای نوین آموزشی (پژوهش های تربیتی و روانشناختی)

رویکردهای نوین آموزشی سال 18 بهار و تابستان 1402 شماره 1 (پیاپی 37) (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

آسیب شناسی عوامل آموزشی مؤثر بر انتقال یادگیری دانشجویان در برنامه کارورزی دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: انتقال یادگیری موانع آموزشی برنامه درسی کارورزی دانشگاه فرهنگیان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۱۴
هدف اصلی این پژوهش، آسیب شناسی عوامل آموزشی مؤثر بر انتقال یادگیری دانشجویان در برنامه کارورزی دانشگاه فرهنگیان است. روش پژوهش ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر شیوه گردآوری داده ها، کیفی با استفاده از روش پدیدارشناسی است. ابزار استفاده شده مصاحبه است که روایی سازه ای، درونی و بیرونی آن تأمین و پایایی آن از روش بررسی اعضا، بررسی همکار و ناظر بیرونی تأیید شد. برای شناسایی آسیب های عوامل آموزشی انتقال یادگیری، دیدگاه ها و تجارب30 نفر از ذی نفعان در برنامه کارورزی با رویکرد هدفمند و معیار اشباع نظری از طریق مصاحبه نیمه ساختارمند بررسی شد. سپس با استفاده از تکنیک تحلیل مضمون، داده ها تحلیل شدند. برای تحلیل داده ها از فن تحلیل موضوعی (تم) استفاده و روایی یافته های پژوهش با استفاده از روش های بررسی توسط اعضا و چند سویه نگری منابع داده ها تضمین شد؛ همچنین به منظور سنجش پایایی کدگذاری های انجام شده از روش پایایی باز آزمون و توافق درون موضوعی استفاده شد. پس از مرور و سازمان دهی متون مصاحبه ها 37 کد در قالب 7 مؤلفه در بعد عوامل آموزشی انتقال یادگیری استخراج شد. براساس نتایج به دست آمده مهم ترین موانع مربوط به عوامل آموزشی انتقال یادگیری در برنامه درسی کارورزی شامل نیازسنجی آموزشی، اهداف آموزشی، محتوا، راهبردهای آموزشی، زمان، مکان و ارزشیابی بود؛ بنابراین ضرورت دارد، مثلث انسانی «دانشجو معلم، معلم راهنما و استاد راهنما» در خدمت نزدیکی عرصه نظر و عمل قرار گیرد تا برای تحقق اهداف برنامه درسی کارورزی و انتقال یادگیری دانشجویان در محیط واقعی کار به درستی عمل کند.  
۲.

نقش سواد رسانه ای والدین در تفکر انتقادی دانش آموزان دوره اول متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سواد رسانه ای تفکر انتقادی والدین دانش آموزان دوره اول متوسطه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲ تعداد دانلود : ۱۶
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه سواد رسانه ای و ویژگی های جمعیت شناختی والدین با تفکر انتقادی دانش آموزان دوره اول متوسطه شهرستان شهرضا در سال تحصیلی 1400-1399 صورت گرفته است. در این پژوهش از روش همبستگی که یکی از روش های پژوهش توصیفی است، استفاده شد. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان دوره اول متوسطه شهرستان شهرضا و والدین آنهاست که از طریق نمونه گیری تصادفی طبقه ای و با استفاده از فرمول کوکران، 684 دانش آموز دوره اول متوسطه شهرستان شهرضا و والدین آنها به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوردی داده ها در این پژوهش پرسشنامه محقق ساخته سواد رسانه ای و پرسش نامه استاندارد تفکر انتقادی کالیفرنیا فرم ب بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون، خی دو و تحلیل رگرسیون با نرم افزار SPSS.26 استفاده شد. یافته های پژوهش حاکی از آن بود که بین سواد رسانه ای والدین و تفکر انتقادی دانش آموزان دوره اول متوسطه شهرستان شهرضا رابطه معناداری هست. علاوه بر آن، بین سن و جنسیت والدین با تفکر انتقادی دانش آموزان دوره اول متوسطه شهرستان شهرضا رابطه معنادار وجود دارد؛ اما بین تحصیلات والدین و تفکر انتقادی دانش آموزان دوره اول متوسطه شهرستان شهرضا رابطه معنا داری نیست. نتایج پژوهش نشان دهنده آن بود که والدین پدر و والدین جوان تر در ایجاد نگاه نقادانه در فرزندان عملکرد بهتری دارند؛ همچنین سطح تحصیلات آکادمیک والدین تأثیری در تفکر انتقادی فرزندان ندارد.  
۳.

غنی سازی محیط یادگیری مبتنی بر فناوری های سیار و بررسی تأثیر آن بر یادگیری و درگیری تحصیلی دانش آموزان در درس شیمی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: غنی سازی محیط یادگیری فناوری های سیار درگیری تحصیلی دانش آموزان متوسطه دوم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹ تعداد دانلود : ۹
هدف پژوهش حاضر، غنی سازی محیط یادگیری مبتنی بر فناوری های سیار و بررسی تأثیر آن بر یادگیری و درگیری تحصیلی دانش آموزان دوره دوم متوسطه در درس شیمی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش-آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان پایه دهم دوره دوم متوسطه منطقه 4 شهر تهران در سال تحصیلی 402-1401 تشکیل دادند که از میان آنها با روش نمونه گیری در دسترس، 80 نفر انتخاب و به طور تصادفی در ﮔﺮوه آزمایش (20 نفر) و گروه کنترل (20 نفر) جایگزین شدند. شرکت کنندگان گروه آزمایش، 6 جلسه 45 دقیقه ای (هفته ای 1 جلسه) براساس محیط یادگیری مبتنی بر فناوری های سیار درس شیمی را آموزش دیدند. گروه کنترل نیز به شیوه متداول کلاسی آموزش دیدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه استاندارد درگیری تحصیلی ریو (2013) و آزمون محقق ساخته درس شیمی استفاده شد. داده ها از طریق آزمون آماری تحلیل کوواریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان دهنده آن بود که محیط یادگیری مبتنی بر فناوری های سیار در درس شیمی در افزایش یادگیری و درگیری تحصیلی دانش آموزان اثربخش بوده است؛ بنابراین با توجه به این یافته نتیجه گرفته می شود که چنانچه از فناوری در برنامه درسی شیمی به صورت هدفمند و هوشمندانه استفاده شود، نقش مهمی در افزایش یادگیری و درگیری تحصیلی دانش آموزان دارد؛ درنتیجه پیشنهاد می شود، از رویکردهای مبتنی بر فناوری به عنوان روشی فعال و نوین آموزشی در برنامه درسی مدارس استفاده شود.  
۴.

نظریه غیبت در برنامه درسی: بازشناسی مفاهیم، مبانی فلسفی، نمودها و پیامدهای برنامه درسی غایب(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: نظریه غیبت برنامه درسی غایب برنامه درسی سایه رئالیسم انتقادی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳ تعداد دانلود : ۳۲
هدف پژوهش حاضر، بررسی و تحلیل نظریه غیبت در برنامه درسی، بازشناسی مفاهیم، مبانی فلسفی، نمودها و پیامدهای این نظریه در حوزه عمل برنامه درسی است. به این منظور، پس از معرفی نظریه غیبت در برنامه درسی، نوع شناسی مفاهیم مختلف این نظریه، خاستگاه و کاربست آنها در حوزه برنامه درسی تبیین شده است. سپس مبانی فلسفی و چارچوب نظری مفهوم برنامه درسی غایب تحلیل شده است. در ادامه، با تبیین هستی شناسی برنامه درسی مبتنی بر رئالیسم انتقادی در اندیشه های متیو ویلکینسن این گونه استدلال شده است که هستی شناسی تک ساحتی در حوزه مطالعات برنامه درسی به بروز سیاست گذاری های تقلیل دهنده در تدوین برنامه های درسی منجر شده است که نمودهای آن در غیبت بخشی از میراث فرهنگی، اجتماعی، قومی و زبانی در برنامه های درسی مشاهده می شود. در پایان با ارائه مصادیق و نمونه هایی از این غیبت در برنامه درسی، برنامه درسی سایه به عنوان پیامد برنامه درسی غایب تحلیل شده است.  
۵.

بررسی و اعتبارسنجی مدل اندازه گیری سازه پیشران های انتقال یادگیری به محیط کار (مورد مطالعه: کارکنان سازمان منتخب در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: انتقال یادگیری به محیط کار مؤلفه فردی مؤلفه آموزشی مؤلفه سازمانی کارکنان مدل هالتون

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸ تعداد دانلود : ۸
این پژوهش، با هدف بررسی و اعتبارسنجی مدل اندازه گیری سازه «پیشران های انتقال یادگیری به محیط کار» انجام شده است. پژوهش ازنظر ماهیت، کمّی، ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر نحوه گردآوری داده ها، توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری آن شامل کارکنان یک سازمان منتخب در زمینه فناوری اطلاعات و ارتباطات بود که در دوره های آموزش ضمن خدمت سازمان شرکت کرده بودند و با استفاده از فرمول کوکران درنهایت، 169 نفر به عنوان نمونه به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها سیاهه تجدیدنظرشده انتقال یادگیری بود که روایی محتوایی آن از طریق نظر خبرگان و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ با بهره گیری از نرم افزار اس پی اس اس نسخه 26 سنجیده شد. تحلیل عاملی تأییدی و آزمون برازش مدل اندازه گیری با استفاده از نرم افزار آموس نسخه 22 نشان دهنده آن بود که مدل اندازه گیری برازش مناسبی دارد. مؤلفه فردی بیشترین قدرت تبیین واریانس را در سازه «پیشران های انتقال یادگیری به محیط کار» داراست. در مؤلفه های فردی، آموزشی و سازمانی به ترتیب انگیزه فراگیر برای انتقال یادگیری به محیط کار، رضایت فراگیر از فرآیندهای آموزشی و حمایت همکاران از انتقال یادگیری به محیط کار، بیشترین قدرت تبیین کنندگی را میان سایر متغیرهای تشکیل دهنده هر مؤلفه دارا بودند. پیشنهاد می شود که سازمان رویکردی را برای جلب حمایت مدیران به منظور فراهم آوردن فرصت هایی برای کارکنان به منظور انتقال آموخته ها در پیش گیرد. جلسه مشترکی میان مدرس و رؤسای ادارات برای تدوین محتوای کاربردی و افزایش رضایت فراگیران قبل از برگزاری دوره های آموزشی برگزار شود. به منظور کاهش مقاومت فراگیر برای تغییر، منابع درون زا و برون زای ایجاد مقاومت در تغییر شیوه و فرایندهای انجام کار شناسایی شود.  
۶.

تحلیل و تبیین پایه های نظری و نوع جهت گیری نظریه کثرت گرایی شناختی به طراحی برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کثرت گرایی شناختی کثرت دانش کثرت هوش الیوت آیزنر هوارد گاردنر طراحی برنامه درسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵ تعداد دانلود : ۸
باور به کثرت گرایی شناختی قدمتی طولانی دارد و به ارسطو و تمایز او از اشکال دانش برمی گردد؛ ولی این مفهوم با عناوین کثرت معنا و کثرت هوش طی دهه های اخیر وارد حوزه تعلیم و تربیت شده است. ورود این نظریه، نویدبخش نگاهی متفاوت به مسائل و پدیده های تربیتی است؛ ازاین رو، طراحی برنامه درسی نیز مطابق با نوع جهت گیری این نظریه به اهداف و محتوای تربیتی مستلزم نگرشی تازه است. به این منظور، پژوهش حاضر به روش مرور نظام مند مقاله ها و کتاب های مرتبط با کثرت گرایی شناختی، به توصیف و تحلیل مبانی نظری و پیام های کثرت گرایی شناختی برای طراحی برنامه درسی می پردازد. مطابق این مرور، الیوت آیزنر و هوارد گاردنر نمایندگان برجسته کثرت گرایی شناختی هستند که پایه های هنجاری و توصیفی این نظریه را صورت بندی کرده اند. آیزنر معتقد است که فهم به اشکال گوناگونی اکتساب و تجربه می شود و انسان ها از نظام های عملکردی گوناگونی فراتر از گفتمان شفاهی و نوشتاری برای کسب، ذخیره و اصلاح فهم خود بهره می گیرند و ازاین رو، بر اهمیت پرورش همه اشکال گوناگون دانش تأکید می کند. گاردنر نیز با اتکا به نظریه هوش چندگانه معتقد است یادگیری بهینه زمانی محقق می شود و بیانگر میزان بالایی از درک و فهم ازجانب یادگیرنده است تا بتواند دانش خود را به طرق مختلف نشان دهد و در موقعیت های مختلف و متنوع به کار گیرد. درمجموع، با پیروی از آموزه های کثرت گرایی شناختی مبنی بر اهمیت و ضرورت استفاده از شیوه های متعدد تدریس و سنجش می توان به تحقق سواد چندگانه و برقراری عدالت تربیتی امید بست.  
۷.

تدوین و اعتباریابی بسته آموزشی خودبهسازی و ارزیابی اثر آن بر عملکرد شغلی و چابکی سرمایه انسانی در مدیران مدارس متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بسته آموزشی خودبهسازی عملکرد شغلی چابکی سرمایه انسانی مدیران مدارس تحلیل کوواریانس چندمتغیره

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳ تعداد دانلود : ۹
پژوهش حاضر با هدف تدوین و اعتباریابی بسته آموزشی خودبهسازی و ارزیابی اثر آن بر عملکرد شغلی و چابکی سرمایه انسانی بین مدیران مدارس متوسطه انجام شد. این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی و ازلحاظ روش از نوع ترکیبی (کیفی و کمی) با یک طرح اکتشافی بود که در بخش کیفی ابتدا، مؤلفه های خودبهسازی پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیل مضمون شناسایی و سپس به تدوین یک بسته آموزشی توجه شد و روش کار در بخش کمی نیز به صورت نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با پیگیری 3 ماهه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش تمامی مدیران مدارس متوسطه در شهر اصفهان در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که 50 نفر به روش نمونه گیری در دسترس برای نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (25 نفر در هر گروه) جایگزین شدند. تحلیل داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره انجام شد. نتایج نشان دهنده آن بود که اجرای بسته آموزشی خودبهسازی در گروه آزمایش بر عملکرد شغلی و ابعاد آن و همچنین چابکی سرمایه انسانی تأثیر معنادار داشت. بسته آموزشی پژوهش حاضر موجب افزایش عملکرد شغلی (33/52 درصد در مرحله پس آزمون و 99/51 درصد در مرحله پیگیری) و چابکی سرمایه انسانی (16/47 درصد در مرحله پس آزمون و 32/47 درصد در مرحله پیگیری) شده است. با بسته آموزشی خودبهسازی میزان عملکرد شغلی و چابکی سرمایه انسانی بین مدیران مدارس متوسطه افزایش داده می شود.  
۸.

کاوش درک معلمان دوره دوم متوسطه از مدل و بکارگیری مدل ها در تدریس علوم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آموزش علوم مدل سازی مدل مفهومی آموزش معلمان دانش فرامدل سازی معلمان دوره دوم متوسطه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳ تعداد دانلود : ۱۸
مدل سازی قسمت جدانشدنی آموزش علوم است و معلمان نقش برجسته ای در آموزش مدل سازی و استفاده از آن دارند. مدل سازی به ایجاد، ارزیابی و بازنگری مدل هایی اشاره دارد که پدیده های علمی را تبیین می کنند و فرامدل سازی به تأمل و استدلال درباره ماهیت، هدف، محدودیت ها و پیامدهای مدل ها و مدل سازی اشاره دارد. هدف اصلی این پژوهش، بررسی میزان درک معلمان از مدل و همچنین، دیدگاه آنان درباره به کارگیری مدل در تدریس علوم بود. در این پژوهش کمّی که جامعه آماری آن معلمان علوم (فیزیک، شیمی و زیست شناسی) دوره دوم متوسطه ایران بودند، نمونه ای 295نفری که در دسترس پژوهشگران قرار داشتند، انتخاب و به کمک پرسشنامه، از آن ها پرسش هایی درباره شیوه ادراک و همچنین، امکان استفاده از مدل ها در تدریس پرسیده شد. نتایج پژوهش نشان داد معلمان به دانش محتوایی و موضوعی بیشتر از فرایند مدل سازی و دانش فرامدل سازی اهمیت می دهند و مشارکت دادن دانش آموزان در فعالیت های مدل سازی بیشتر با هدف توصیف پدیده هاست و نه فرایندهای مهم تر شناختی مثل پیش بینی پدیده ها، حل مسئله و یا استدلال علمی. همچنین، معلمان از فرایند طراحی، ارزیابی و بازنگری مدل ها براساس پرسش های خود دانش آموزان، به ندرت استفاده می کنند و فرایند مدل سازی نقش جزئی در عملکرد آن ها هنگام تدریس دارد. ارتقای شایستگی معلمان در دانش مدل سازی، حمایت و تشویق آن ها برای تدریس مبتنی بر مدل سازی، بازنگری برنامه درسی معلمان علوم درجهت توجه به مهارت های شناختی و فراشناختی ازجمله دانش مدل و فرامدل سازی می تواند هم به بهبود کیفیت تدریس معلمان کمک کند و هم موجب رشد سواد علمی در دانش آموزان شود.  

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۴