رویکردهای نوین آموزشی (پژوهش های تربیتی و روانشناختی)
رویکردهای نوین آموزشی سال 17 پاییز و زمستان 1401 شماره 2 (پیاپی 36) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
این پژوهش از نوع اکتشافی آمیخته با هدف مدل یابی توانمندسازی شناختی دانشجویان در یادگیری الکترونیکی انجام شده است. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته توانمندسازی شناختی گردآوری و داده ها در نرم افزار SPSS.20 و Lisrel تحلیل شد. به این صورت که پس از شناسایی مؤلفه های توانمندسازی شناختی با روش اسنادی و کدگذاری محوری با آزمون فریدمن به ترتیب مدیریت کلاس، ارتباط مؤثر، برنامه آموزشی و حمایتی استاد – دانشجو، ارزشیابی برنامه آموزشی، ارزیابی دانشجو و استاد، روش های آموزشی و تدریس، فناوری نوین آموزشی، برنامه ریزی درسی و رهبری آموزشی از رتبه 1 تا 10 اولویت بندی شدند. مدل اولیه براساس نظر خبرگان طی دو مرحله دلفی اعتباریابی و مدل نهایی تدوین شد. در مرحله اول دلفی مجموع نمرات کندال مؤلفه های مدل میزان نمره کل به دست آمده 651/0 و به میزان مقبول نزدیک بود. در مرحله دوم، ثبات نسبی مؤلفه ها و نظرات خبرگان درباره آنها بالای هشتاد درصد و تمامی مؤلفه ها تأیید شدند. پایایی باز آزمایی و همسانی درونی پرسشنامه توانمندسازی شناختی در دو مرحله اجرا به روش دلفی با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون 755/0 و 793/0 محاسبه شد. مدل نهایی براساس مؤلفه های برنامه های حمایتی استاد، دانشجو - فناوری های نوین آموزشی- مدیریت و رهبری آموزشی- روش های تدریس و ارزشیابی- برنامه ریزی درسی و آموزشی طراحی شد. بین شاخص های مدل نهایی با توانمندسازی شناختی همبستگی مثبت و معنی داری مشاهده شد (001/0 P=).
چگونگی آموزش سواد مالی و تأثیر آن بر کاهش مصرف گرایی دانش آموزان دورۀ ابتدایی شهرستان کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش سواد مالی بر کاهش مصرف گرایی دانش آموزان پایه دوم ابتدایی به روش شبه آزمایشی و با استفاده از طرح چهارگروهی سولومون انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان دختر پایه دوم ابتدایی شهرستان کاشان بود که از این تعداد 60 نفر به صورت چهار گروه 15 نفره برای نمونه انتخاب شد. ابتدا پیش آزمون برای گروه آزمایش اول و گروه گواه اول اجرا شد. سپس دوره آموزش سواد مالی برای هر دو گروه آزمایش (25 جلسه یک ساعته) برگزار و درنهایت، برای هر چهار گروه پس آزمون اجرا شد. ابزار گردآوری اطلاعات شامل چک لیست مشاهده رفتار محقق ساخته در شش مقوله لوازم التحریر، اسباب بازی، خوراکی، انرژی، لوازم بهداشتی-آرایشی و پوشاک رفتار مصرفی دانش آموزان را از سوی اولیا سنجش می کرد و آزمون محقق ساخته سطح سواد مالی دانش آموزان را براساس روش GISS در چهار حیطه خرج کردن، پس انداز، سرمایه گذاری و بخشش می سنجید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS 22 استفاده شد. یافته ها نشان دهنده آن بود که آموزش سواد مالی به روش GISS تأثیر معناداری بر کاهش مصرف گرایی داشته و میانگین نمره مصرف در همه حیطه ها کاهش یافته است؛ همچنین کاهش مصرف در حیطه های خوراکی، انرژی و لوازم بهداشتی-آرایشی معنادار بود و نمره سواد مالی در گروه آزمایش در پس آزمون افزایش چشمگیری نسبت به پیش آزمون و گروه گواه داشت که این امر نشان دهنده آن بود که سواد مالی را می توان از دوران کودکی آموزش داد؛ بنابراین با عنایت به نتایج پژوهش، آموزش سواد مالی برای حل معضل مصرف گرایی پیشنهادی مؤثر است.
تحلیلی بر دستاوردهای یادگیری رشته آموزش ابتدایی، از دیدگاه دانش آموختگان و اعضای هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان (مطالعه ترکیبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش، تحلیل دستاوردهای یادگیری رشته آموزش ابتدایی از دیدگاه دانش آموختگان و اعضای هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان بود. نوع پژوهش، کاربردی، روش آن، توصیفی-تحلیلی و پیمایشی (ترکیبی) و جامعه آماری، شامل اعضای هیئت علمی و دانش آموختگان سال های 1395 تا 1398 رشته آموزش ابتدایی دانشگاه بوده است که از میان آنان 22 نفر هیئت علمی و 14 نفر دانش آموخته به روش هدفمند و ادامه تا اشباع نظری برای انجام مصاحبه انتخاب شد. نمونه آماری بخش کمی (پرسشنامه)، به روش خوشه ای یک مرحله ای، از بین 5153 نفر دانش آموخته استان های سمنان، کرمان، همدان، چهارمحال و بختیاری و فارس با استفاده از معادله کوکران، 365 نفر تعیین و به روش تصادفی انتخاب شد. داده ها از طریق مصاحبه به روش هدایت کلیات و پرسشنامه دستاوردهای یادگیری (محقق ساخته) گردآوری شده است. روایی ابزار از سوی ده نفر از صاحب نظران دانشگاه تأیید شد. پایایی فرم های مصاحبه از طریق سه نفر همکار و روش سه سوسازی و ضریب پایایی پرسشنامه بعد از اجرای مقدماتی به روش آلفای کرانباخ، 97/0 محاسبه و دستاوردهای یادگیری، در سه بُعد دانشی (هشت حوزه)، توانشی (هفت مهارت) و نگرشی (شش مؤلفه) بررسی شد. تحلیل داده های مصاحبه حاکی از این بوده که چالش ها و مسائل مختلفی در زمینه دستاوردهای یادگیری رشته وجود داشته است. مدل ترسیم شده دستاوردهای یادگیری مربوط به یافته های بخش کمی (پرسشنامه)، با توجه به 86/4= 2 /DF ،10/0 >RMSEA است و سایر شاخص ها برازش مقبولی دارد که نشان دهنده تأثیر دانش، نگرش و توانش بر دستاوردهای یادگیری دانش آموختگان است.
شناسایی و تبیین راهبردهای یاددهی-یادگیری، متناسب با ویژگی های نسلی دانشجویان کارشناسی امروز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تناسب راهبردهای یاددهی-یادگیری با ویژگی های نسلی مخاطبان، یکی از مهم ترین مؤلفه ها در اثربخشی آنهاست. هدف از پژوهش حاضر، کشف و تبیین راهبردهای یاددهی-یادگیری متناسب با ویژگی های نسلی دانشجویان کارشناسی مشغول به تحصیل در سال تحصیلی1400-1399 بود . این مطالعه با رویکرد کیفی و به روش تحلیل محتوا از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با صاحب نظران انجام شد. جامعه آماری شامل صاحب نظران علوم تربیتی و جامعه شناسی در آموزش عالی ایران بود و انتخاب نمونه به صورت هدفمند و گلوله برفی شامل 40 نفر از استادان صاحب نظر در موضوع تحقیق از دانشکده های علوم تربیتی و اجتماعی دانشگاه های اصفهان و تهران در سال تحصیلی 1400-1399 تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. با تحلیل ساختاری و تفسیری داده ها و از طریق فرآیند سه مرحله ای استخراج واحد های معنایی، مضامین فرعی و اصلی، راهبردهای یاددهی-یادگیری متناسب با ویژگی های نسلی دانشجویان کارشناسی امروز شامل هفت راهبرد یاددهی-یادگیری الکترونیکی، خودراهبر، پروژه محور، مشارکتی، مبتنی بر دیالوگ، حل مسئله و بدیعه پردازی شناسایی شد. براساس این پژوهش نتیجه گرفته می شود، توفیق مدرسان در یاددهی-یادگیری اثربخش نسل امروز دانشجویان کارشناسی مستلزم کاربست این راهبردها به صورت ترکیبی و با توجه به موقعیت و شرایط است.
طراحی مدل اشتغال پذیری فارغ التحصیلان دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، طراحی مدل اشتغال پذیری فارغ التحصیلان دانشگاهی است. به این منظور از پژوهش کیفی، روش داده بنیاد و مصاحبه های عمیق استفاده شد. جامعه پژوهشی، اعضای هیئت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز بودند و با استفاده از نمونه گیری نظری 15 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. متن مصاحبه پس از پیاده سازی با استفاده از کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل شد. مؤلفه های شناسایی شده از نتایج تحلیل داده ها در قالب مدل پارادایمی عبارت اند از: شرایط علی (دانشجو، استاد، برنامه درسی و عوامل آموزشی)، پدیده محوری (مهارت ها)، بستر حاکم (سیاست های آموزش عالی، سیاست های دولت، فلسفه دانشگاه، عوامل سازمانی و فراسازمانی، عوامل سیاسی، اقتصادی، مدیریتی و قوانین و مقررات)، شرایط مداخله گر (عوامل اجتماعی- فرهنگی)، راهبردها (بهبود کیفیت عملکرد دانشگاه، ارتقای سطح تعاملات، ارتقای جایگاه بین المللی دانشگاه، بهبود فعالیت های آموزشی و ارتقای وضعیت آموزشی)، پیامد (اشتغال پذیری و نتایج حاصل از آن در سه سطح فرد، سازمان و اجتماع) است. در کدگذاری گزینشی شکل گیری اشتغال پذیری به عنوان هسته و مرکز بحث مطرح و براساس آن نظریه اشتغال پذیری ارائه شد. مهم ترین وجه شباهت الگوی طراحی شده مربوط به طبقه های مهارت و برنامه درسی است. جامعیت مدل و در نظر گرفتن تمامی مؤلفه های مؤثر بر اشتغال پذیری مهم ترین وجه تمایز آن با تمام مدل هایی است که تاکنون طراحی شده است.
الگوی روابط عملکرد درس علوم تجربی براساس باورهای معرفت شناختی با نقش واسطه ای انگیزش و نگرش به یادگیری علوم: تحلیل مدل سازی معادلات ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، تدوین مدل علّی عملکرد درس علوم تجربی براساس باورهای معرفت شناختی با نقش واسطه ای انگیزش و نگرش به یادگیری علوم بود. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی و مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مدارس دوره متوسطه اول شهر ملکشاهی بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده حجم نمونه برابر با 230 نفر گزینش شدند. ابزارهای مورداستفاده پرسشنامه های باورهای معرفت شناختی، انگیزش به یادگیری علوم و نگرش به یادگیری علوم تجربی بود. نتایج تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های آماری همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری نشان دهنده آن بود که باورهای معرفت شناختی، انگیزش به یادگیری علوم و نگرش به علوم بر عملکرد درس علوم تجربی تأثیر مثبت و معناداری دارد. باورهای معرفت شناختی بر انگیزش و نگرش دانش آموزان به یادگیری علوم دارای تأثیر مثبت و معناداری است و درنهایت، باورهای معرفت شناختی با نقش واسطه ای انگیزش و نگرش به یادگیری علوم تأثیر غیرمستقیم مثبت و معناداری بر عملکرد درس علوم تجربی دارد. به طور کلی این نتیجه حاصل شد که مدل مفهومی عملکرد علوم براساس باورهای معرفت شناختی با نقش واسطه ای انگیزش و نگرش به یادگیری علوم با مدل تجربی برازش دارد.