۱.
صلاح الدین ایوبی یکی از فرماندهان بزرگ مسلمان است. او نه تنها به جنبه نظامی تأکید داشته، بلکه به توسعه و گسترش امور فرهنگی و علمی توجه داشته است. فتح بیت المقدس و بیرون راندن صلیبی ها از اقدامات نظامی اوست. از سوی دیگر وی به تأسی از خواجه نظام الملک طوسی و نورالدین زنگی پایه گذار ده ها مرکز آموزشی اعم از مسجد، مدرسه، بیمارستان و خانقاه بوده است. وی با احداث مدارسی متعدد همچون ناصریه، قمحیه و سیوفیه در مصر و دو مدرسه صلاحیه در دمشق و بیت المقدس و دیگر نهادهای آموزشی و تعیین موقوفات برای هریک از آنها برای تأمین دستمزد استادان و کمک هزینه دانشجویان، اسکان، تغذیه، درمان و حتی تهیه نوشت افزار رایگان، تحولی شگرف در آموزش و نظام مندی آن به وجود آورده است. از پی او خویشان و درباریان هم به کار ساخت مؤسسه های آموزشی دست یازیدند و مکان هایی با درآمد مکفی چون مغازه ها، گرمابه ها و زمین های کشاورزی وقف آنها نمودند. این رویکرد شایسته صلاح الدین ایوبی و اخلافش، زمینه ساز تربیت بسیاری از دانشمندان در نهادهای آموزشی ساخته شده در مصر و شام شد. نویسنده در این نوشتار بر آن است که اقدامات آموزشی صلاح الدین ایوبی را به روش توصیفی و با استفاده از منابع مکتوب تبیین و روشن نماید.
۲.
تأسیس سلسله قاجار در بستری کهن از آمد و شدهای حکومت هایی اتفاق افتاد که بیشتر آنها، مبانی حکمرانی نسبتاً مشابهی داشتند. فضای سیاسی و روابط حاکم بر دولت و ملت در دوره اول این حکومت، منطبق با پیش فرض های دیرین مردم ایران از حکومت داری بوده است. اما بر خلاف حکومت های پیشین، قاجاریان در ادامه کار با شرایطی رو به رو شدند که تا پیش از آنها هیچ حکومتی در ایران آن را تجربه نکرده بود. آشنایی جامعه ایرانی با فرهنگ و تمدن غربی در نیمه دوم حکومت قاجار، دریچه ای به سوی منسوخ شدن مبانی حکمرانی نهادینه شده در ایران گشود. در این دوره علاوه بر تشکیک در مشروعیت نظام سلطنتی، مطالبات سیاسی جدیدی از سوی مرم مطرح و از قانون محوری و دموکراسی سخن به میان آمد. این نوشتار بر آن است با بررسی سیر دگرگونی قرائت ایرانیان از مبانی حکمرانی در طول دوره قاجار، به این پرسش اساسی پاسخ گوید که چرا نظام حکمرانی نهادینه شده در اذهان ایرانیان تا دوره قاجار، از اواسط این دوره رو به افول گذاشت؟ به نظر می رسد مهمترین عامل در این ارتباط، افزایش تعاملات جامعه ایرانی با دنیای غرب و کسب آگاهی از الگوی غربی حکومت بر مردم بوده است. این پژوهش با روش توصیفی – تحلیلی و با استفاده از داده های کتابخانه ای به بررسی این موضوع خواهد پرداخت.
۳.
عمده پژوهش های انجام شده در زمینه علل وقوع انقلاب، به صورت نظری انقلاب ها را تحلیل کرده اند. هدف این تحقیق تحلیل انقلاب مصر با استفاده از داده های پیمایش ارزش های جهانی (WVS) است. روش تحقیق از نوع تحلیل ثانویه است و از داده های پیمایش های موج چهارم و پنجم مصر با حجم نمونه 3000 نفر در هر پیمایش استفاده شد. برای تحلیل انقلاب مصر از نظریه عدم توازن نهادی جانسون، نظریه محرومیت نسبی گِر و نظریه جامعه توده وار استفاده شد. جهت سنجش فرضیه های تحقیق، در پرسشنامه پیمایش سؤالاتی که متغیرهای اصلی نظریه ها را می سنجیدند شناسایی شدند. یافته ها نشان می دهد در سال 2008 نسبت به سال 2000 پاسخگویان ارزش های اقتصادی را مهم ترین هدف کشور انتخاب نموده اند. همچنین، رضایت از وضعیت مالی خانواده و احساس سعادتمندی به طور معنی داری کاهش یافته بود. یافته ها از همه نظریه های فوق حمایت می کنند. وقوع بحران اقتصادی، افزایش محرومیت نسبی و نیز توده وار بودن جامعه مصر زمینه بروز انقلاب را فراهم کرد.
۴.
اساساً نفوذ در اشکال مختلف، یکی از روش های تخریب، براندازی و سلطه بر کشورها است. از منظر تبارشناسی دشمنان ایران در طول تاریخ برای رخنه در مدیریت، قدرت و استقلال کشور از شیوه های متفاوتی استفاده کرده اند. موضوع نفوذ در سال های اخیر در ادبیات سیاسی ایران نیز رواج زیادی یافته است. مقاله حاضر بدنبال پاسخ به این سوال است که الگوی نفوذ انگلیس در ایران طی دوره قاجار چگونه بوده است؟ پاسخ به این سوال می تواند شناخت خوبی را برای مدیریت سیاسی در زمان حال فراهم کند. بر اساس جمع آوری اسنادی، کتابخانه ای و پنل خبرگی انجام شده 12 مؤلفه و عامل اصلی در شکل گیری الگو نفوذ انگلیس در ایران در دوره قاجار با شعار نوسازی شناسایی شده است. تجزیه و تحلیل شبکه ای مبتنی بر نرم افزار میک مک نشان می دهد که الگوی نفوذ راهبردی انگلیس در ایران مبتنی بر چهار عامل محوری شامل قاچاق اسلحه، مبارزه با تجارت برده و دزدی دریایی(مؤلفه D)، ایجاد تشکیلات فراما سونری و فراماسونرها(مؤلفه H)، تغییر ساختار اقتصادی وشکل گیری وابستگی (مؤلفه L) و ایجاد اختلاف و درگیری میان نیروی های اجتماعی (مؤلفه K) در پوشش نوسازی بوده است. به عبارتی روابط مؤلفه های چهارگانهH, D,L,K از بین مجموعه روابط موجود، روابط قوی تر و مؤثرتری را در شکل گیری الگوی نفوذ به نمایش می گذارند. تداوم بخش مهمی از این مؤلفه ها در شرایط کنونی نیز قابل ردیابی است.
۵.
تکفیر و جریان های تکفیری معاصر، بخش جدایی ناپذیری از تفسیر انحرافی از آموزه های اسلامی است که تحت تأثیر تداوم بحران های داخلی در کشورهای اسلامی، نظام های سیاسی ناکارآمد، دولت های ناتوان و ورشکسته و خلاء قدرت در منطقه خاورمیانه و همچنین مداخله قدرت های فرامنطقه ای، نضج یافته و در اشکال مختلف و متنوع به حیات خود ادامه داده است. بااین وجود، مسلماً القاعده و داعش را باید به عنوان دو جریان اصلی دانست که با رویکرد تکفیری-جهادی با اقدامات خشونت بار، غیرانسانی و غیردینی، به مهمترین و خطرناک ترین گروه های تکفیری-تروریستی تبدیل شده اند. در این میان، داعش، اگر چه مولود القاعده به حساب می آید اما سلطه آن بر بخش هایی از عراق و سوریه و اعلام تأسیس خلافت اسلامی و تهدیدانگاری مرکزی ایران از سوی داعش، آن را مستلزم بررسی علمی درباره زمینه ها و دلایل شکل گیری و تحول آن می نماید. از این رو، این مقاله تلاش داشته تا با بررسی زمینه های شکل گیری جریان های تکفیری و بویژه داعش، به ارزیابی بازتاب آن بر امنیت ملی ایران بپردازد.
۶.
توسعه یک فرآیند جامع با ابعاد اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است. توسعه سیاسی بیش از دیگر مفاهیم دارای بار ایدئولوژیکی و قومی است. یکی از ابعاد توسعه سیاسی، مشارکت سیاسی است. زنان ۵۰٪ جمعیت را تشکیل می دهند. در کشور ما محقق نشدن مشارکت سیاسی کامل زنان، موانعی فراتر از قانون و سیاست گذاری ها دارد؛ از آنجا که افزایش مشارکت همه اعضای جامعه، از ابزارهای اصلی دستیابی به توسعه است و همچنین از آنجا که مردان نمی توانند به اندازه کافی از منافع زنان دفاع کنند، مشارکت زنان در همه فعالیت های سیاسی یک ضرورت است بنحوی که می توان گفت اگر زنان در حوزه سیاسی، اقلیتی بشمار آیند، دموکراسی ناتمام است. مشارکت سیاسی زنان به معنای شرکت زنان در انتخابات و راهپیمایی ها و مراسمات مختلف مذهبی و عقیدتی نیست بلکه مشارکت به معنای آن است که زنان در تمام نهادهای دموکراتیک نقش تعیین کننده و تصمیم گیرنده نیز داشته باشند در صورتی که هنوز بعضی از وظایف سیاسی و فرهنگی با جنسیت تعیین می شود. در این مقاله به روش کتابخانه ای تلاش می شود ابعاد تأثیر مشارکت سیاسی زنان در توسعه فرهنگی و اجتماعی را تبیین نموده و راهکارهایی برای افزایش مشارکت سیاسی ارائه شود.