الگوی روابط عملکرد درس علوم تجربی براساس باورهای معرفت شناختی با نقش واسطه ای انگیزش و نگرش به یادگیری علوم: تحلیل مدل سازی معادلات ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، تدوین مدل علّی عملکرد درس علوم تجربی براساس باورهای معرفت شناختی با نقش واسطه ای انگیزش و نگرش به یادگیری علوم بود. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی و مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مدارس دوره متوسطه اول شهر ملکشاهی بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده حجم نمونه برابر با 230 نفر گزینش شدند. ابزارهای مورداستفاده پرسشنامه های باورهای معرفت شناختی، انگیزش به یادگیری علوم و نگرش به یادگیری علوم تجربی بود. نتایج تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های آماری همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری نشان دهنده آن بود که باورهای معرفت شناختی، انگیزش به یادگیری علوم و نگرش به علوم بر عملکرد درس علوم تجربی تأثیر مثبت و معناداری دارد. باورهای معرفت شناختی بر انگیزش و نگرش دانش آموزان به یادگیری علوم دارای تأثیر مثبت و معناداری است و درنهایت، باورهای معرفت شناختی با نقش واسطه ای انگیزش و نگرش به یادگیری علوم تأثیر غیرمستقیم مثبت و معناداری بر عملکرد درس علوم تجربی دارد. به طور کلی این نتیجه حاصل شد که مدل مفهومی عملکرد علوم براساس باورهای معرفت شناختی با نقش واسطه ای انگیزش و نگرش به یادگیری علوم با مدل تجربی برازش دارد.