مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش ارائه الگوی ارزش آفرینی در کسب و کارهای روستایی بر مبنای معنابخشی استراتژیک است. این پژوهش ازنظر روش توصیفی-پیمایشی و ازنظر ماهیت کاربردی است. جامعه آماری پژوهش را صاحبان کسب و کارهای روستایی فعال در بخش روستایی جنوب آذربایجان غربی در حوزه دامپروری صنعتی، گلخانه های صنعتی، صنایع دستی و گلیم بافی نیمه صنعتی در سال 1399 تشکیل می دهند که پس از شناسایی تعداد آن ها (265 مورد)، با استفاده از روش گرجسی-مورگان 155 مورد به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شد. ابزار تحقیق شامل پرسش نامه معنابخشی استراتژیک نیل و همکاران بوده که برای سنجش ارزش آفرینی کسب و کارها از اطلاعات طبقه بندی آن ها با توجه به نحوه محاسبه بازده تقریبی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل رگرسیون خطی چندمتغیره و مدل معادلات ساختاری درجه دوم انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد که چهار مؤلفه معنابخشی استراتژیک شامل ارتباطات درونی، ارتباطات بیرونی، گردآوری اطلاعات و دسته بندی اطلاعات حدود 4/43 درصد از متغیر ارزش آفرینی را پیش بینی می کنند. به عنوان نتیجه، کسب و کاری که به محیط خود آگاه است و از طرفی، انتقال اطلاعات و ارتباطات درون کسب و کار به طور مناسبی جریان دارد، در خصوص خلق ارزش در شرایط بهتری قرار دارد.
ارزیابی میزان رضایتمندی گردشگران از کیفیت معماری اقامتگاه های بوم گردی با هدف تبیین ضوابط ساماندهی آن ها (مطالعه موردی: اقامتگاه های بوم گردی روستایی تنکابن، استان مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استفاده از قابلیت های بوم گردی برای توسعه اجتماعی- اقتصادی روستاها از یک سو و از سوی دیگر لزوم ایجاد چارچوبی برای کنترل کیفیت معماری اقامتگاه ها به عنوان بخشی از خدمات گردشگری، پرداختن به تأثیر کیفیت معماری اقامتگاه ها بر میزان رضایتمندی گردشگران را ضروری می سازد. این مقاله به بررسی و سنجش ابعاد رضایتمندی بوم گردان از ویژگی های کیفی معماری بومی اقامتگاه ها و نیز رابطه میان انگیزه، رضایتمندی گردشگران و میزان تمایل آن ها به اقامت مجدد در اقامتگاه های بوم گردی می پردازد. روش تحقیق مقاله توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری شامل بوم گردان مراجعه کننده به چهار اقامتگاه بوم گردی فعال شهرستان تنکابن است. یافته های تحقیق نشان داد که معماری اقامتگاه ها ازلحاظ تأمین نیازهای عملکردی/طبیعت گرایی با میانگین 08/3 بیشترین جلب رضایتمندی را داشته اند. شاخص های نیازهای کالبدی فضایی در مرتبه بعد با میانگین 03/2 رضایتمندی مخاطبان را کسب کرده اند. شاخص های فرهنگی- اجتماعی اقامتگاه ها کمترین میزان رضایتمندی را داشته اند. تحلیل نتایج حاکی از آن است که در نمونه های تحقیق، مکان یابی و ویژگی های طبیعت گرایی معماری اقامتگاه ها با طبیعت گردی به عنوان انگیزه غالب بوم گردان همخوانی داشته است. بااین حال، این اقامتگاه ها نتوانسته اند انگیزه تجربه زندگی روستایی مراجعان را تأمین کنند و امکان تجربه و تعامل آن ها را با فرهنگ و جامعه بومی فراهم آورند.
اثر مسئولیت پذیری اجتماعی بر توسعه اجتماعی مناطق روستایی با تأکید بر هم آفرینی ارزش برای گردشگران (مورد مطالعه منطقه اورامانات)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی اثر مسئولیت پذیری اجتماعی بر هم آفرینی ارزش مشتری با نقش میانجی رفتار شهروندی سازمانی مشتری محور و بهبود ارائه خدمات و نقش تعدیل گر رفتارهای توانمندسازی مشتری در منطقه اورامانات است. روش نمونه گیری این پژوهش در دسترس و تعداد آن 384 نفر است. ابزار سنجش در این پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته است. تحلیل های آماری با استفاده روش معادلات ساختاری انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش کلیه کارکنان اقامتگاه های بوم گردی و پذیرایی منطقه اورامانات در استان های کردستان و کرمانشاه است. نتایج این پژوهش نشان داد که مسئولیت پذیری اجتماعی موجب ارتقاء توسعه اجتماعی در مناطق روستایی می شود. همچنین افرادی که در حوزه گردشگری به عنوان سرمایه گذار فعالیت دارند، می توانند با آموزش کارکنان در راستای خلق ارزش، خدمات بهتری ارائه بدهند و گردشگرانی که تعاملی لذت بخش با کارکنان و مسئولین دارند، مشتاق می شوند تا تجربیات خود را به اشتراک بگذارند.
الگویی برای توانمندسازی زنان روستایی شهرستان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جامعه برای رسیدن به توسعه، نیازمند تحقق عدالت اجتماعی است و این امر در سایه توانمندسازی زنان ممکن خواهد بود. پژوهش کیفی حاضر با هدف ارائه الگویی برای توانمندسازی زنان روستایی شهرستان کرمانشاه انجام شد. جامعه مورد مطالعه صاحب نظران و کارشناسان امور زنان روستایی بودند که با روش نمونه گیری هدفمند متوالی و تکنیک گلوله برفی انتخاب شدند. گردآوری داده ها با استفاده از 16 مصاحبه نیمه ساختارمند انجام شد و داده ها با استفاده از تحلیل محتوای جهت دار تجزیه وتحلیل شدند. نتایج تحقیق نشان داد که اولویت نداشتن زنان در برنامه های توسعه، فراهم نبودن فضای کسب وکار برای زنان روستایی، کم رنگ شدن فرهنگ کار و مشارکت در روستاها و شرایط خاص زنان روستایی از جمله عواملی هستند که برنامه های توانمندسازی را محدود می کنند. بر اساس یافته ها، اهداف مدل مطلوب توانمندسازی باید شامل تحول در نگرش ها و عقاید زنان، توجه به ابعاد مختلف توانمندی، افزایش نقش عاملیت در توانمندی و بهبود ساختار فرصت باشد. برای توانمندسازی زنان اقداماتی شامل شناسایی وضعیت موجود، آموزش هدفمند و مستمر، تحول در اقدامات حمایتی، بازآفرینی ساختار برنامه ریزی، افزایش نقش آفرینان و پشتیبانان، ضروری تشخیص داده شد که به این ترتیب پیامدهایی شامل بازآفرینی نقش ها و تعیین مسئولیت ها، ارتقای جایگاه اجتماعی و اقتصادی زنان روستایی در جامعه و دگرگونی در طراحی و تدوین برنامه های توانمندسازی را در پی خواهد داشت. نتایج این مطالعه می تواند برای برنامه ریزی جهت ارتقای وضعیت اقتصادی اجتماعی زنان روستایی مورد استفاده برنامه ریزان توسعه قرار گیرد.
تحلیل دستاوردها و موانع صندوق های اعتبارات خرد زنان روستایی، مورد مطالعه: استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صندوق اعتبارات خُرد، سازوکاری برای بسیج منابع مالی و اعطای وام های کوچک به منظور راه اندازی فعالیت های درآمدزای پایدار و تقویت مشارکت زنان در روند توسعه روستایی است. این تحقیق توصیفی- پیمایشی با هدف شناسایی دستاوردها و موانع صندوق های اعتبارات خرد زنان روستایی در سال 1398 در استان گلستان انجام شد. جامعه آماری تحقیق 913 نفر از اعضای نوزده صندوق اعتبارات خرد زنان روستایی در استان گلستان بودند. با استفاده از جدول کرجسی و مورگان و نمونه گیری تصادفی طبقه ای، تعداد 226 نفر از آنان به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه محقق ساخته استفاده شد که روایی آن با نظر متخصصان تأیید شد. پایایی پرسش نامه با ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شد که مقدار آن برای بخش دستاوردها 91/0 و برای بخش موانع 84/0 به دست آمد. یافته های پژوهش نشان داد در مجموع حدود 61 درصد واریانس دستاوردهای صندوق ها را نه دستاورد شامل اجتماعی، اشتغال، کار تولیدی جمعی، مهارت کارآفرینانه، اتکا به خود، کنترل و دسترسی به منابع مالی، پذیرش مسئولیت، برابری جنسیتی و ثبات خانواده و 6/63 درصد واریانس موانع فعالیت صندوق ها را ده مورد شامل مشارکت، فقدان حمایت دولتی، بی اعتمادی، فردی، فرهنگی-اقتصادی، وابستگی و عدم استقلال، فقر خانوادگی، فقدان کنترل، پوشش و مخاطرات تبیین می کنند. تمرکز فعالیت های صندوق بر تحقق تمام اهداف به گونه ای متوازن با تأکید بر آموزش اعضا و فراهم سازی زمینه ها و بسترهای فکری و عملی لازم برای ارتقاء مشارکت اعضا در تصمیم گیری ها از پیشنهادهای این مطالعه است.
بررسی تأثیر سرمایه اجتماعی بر کیفیت زندگی خانوارهای روستایی، مورد مطالعه: دهستان کویر شهرستان خلیل آباد، استان خراسان رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه سرمایه اجتماعی روستایی یکی از اجزای ثروت ملت ها است که می تواند به عنوان یک عامل مؤثر در افزایش و کارایی سایر اشکال سرمایه (انسانی، اقتصادی، کالبدی) نقش برجسته ای را ایفا نماید. دراین میان، روستاها بستری مناسب برای شکل گیری این نوع از سرمایه است، چراکه این نوع از سرمایه توانسته است کیفیت زندگی خانوارهای روستایی را تحت الشعاع قرار دهد. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر سرمایه اجتماعی بر کیفیت زندگی خانوارهای روستایی است. این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و ازنظر روش، توصیفی – همبستگی است. جمع آوری داده ها به دو صورت اسنادی و میدانی (پرسش نامه) انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل سرپرستان خانوار در روستاهای دهستان کویر واقع در شهرستان خلیل آباد از توابع استان خراسان رضوی هست که بر اساس فرمول کوکران حجم نمونه 319 خانوار محاسبه و به صورت تصادفی ساده توزیع شد. برای تحلیل داده ها از تکنیک شانون، کوپراس، مدل سار و رگرسیون گام به گام استفاده شد. در این پژوهش، شاخص اعتماد با استفاده از تکنیک شانون، بیشترین امتیاز (8226/0) و شاخص شبکه محلی، کمترین امتیاز (6633/0) را به خود اختصاص داد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد از بین چهار مؤلفه سرمایه اجتماعی، مؤلفه اعتماد با توجه به مقادیر بتا، بیشترین اثر را بر بهبود کیفیت خانوارهای روستایی دارد.
چالش های امنیت غذایی در میان خانوارهای روستایی استان بوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه یکی از مهم ترین چالش های بشر، دستیابی به امنیت غذایی در سراسر دنیا است، مفهومی که به معنای وجود غذای ایمن، مغذی و کافی برای همه است. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی چالش های امنیت غذایی در میان خانوارهای روستایی استان بوشهر انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه خانوارهای روستایی دو شهرستان دشتستان و تنگستان در سال 1399 بود. حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان 380 نفر (سرپرست خانوار) به دست آمد. ابزار اصلی پژوهش، پرسش نامه ای بود که روایی آن توسط پانل متخصصان و پایایی آن توسط ضریب آلفای کرونباخ تأیید شد. نتایج گروه بندی امنیت غذایی در میان خانوارهای روستایی نشان داد که بیش از 60 درصد خانوارهای روستایی دارای ناامنی غذایی هستند. علاوه بر این، نتایج نشان داد که مهم ترین چالش امنیت غذایی خانوارهای روستایی استان بوشهر، «افزایش قیمت مواد غذایی» و «ضعف سیستم حمایت از بخش کشاورزی» است. همچنین بر اساس نتایج تحلیل عاملی، چالش های امنیت غذایی در هفت عامل شامل چالش های کشاورزی و زیست محیطی، چالش های اقتصادی و حمایتی، چالش های بازاریابی، چالش های فرهنگی و حرفه ای، چالش های اجتماعی، چالش های تکنولوژیکی و چالش های اقلیمی طبقه بندی می شود که در مجموع 62 درصد از واریانس کل عامل ها را تبیین نمودند.
ارزیابی اثربخشی صندوق های استانی حمایت از توسعه بخش کشاورزی: شواهدی از استان خراسان شمالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ازآنجاکه اثربخشی صندوق های استانی حمایت از توسعه بخش کشاورزی از اهمیت انکارناپذیری در تداوم حیات آن ها و توسعه کشاورزی و روستایی در سطح استان ها برخوردار است، در این تحقیق به بررسی این مهم در استان خراسان شمالی پرداخته شد. برای گردآوری داده ها، پرسشنامه طراحی شده بین تمامی اعضای صندوق و خبرگان بخش خصوصی (فعال در روستاها) و بخش دولتی هریک از زیربخش های کشاورزی استان (66=N) توزیع شد. روش دلفی، مدل یابی معادلات ساختاری (SEM) و فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) به منظور تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد که زیربخش های زراعی و باغی (20.17 درصد) و شیلات (0.18 درصد)، به ترتیب بیشترین و کمترین سهم از سرمایه و تسهیلات تخصیصی صندوق را دارند. همچنین یافته های روش دلفی نشان داد که سی و یک زیرشاخص در چهار گروه اقتصادی، اجتماعی، تولیدی و آموزشی- مهارتی جهت ارزیابی اثربخشی صندوق قابل تعریف است. نتایج مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که شاخص ها و زیرشاخص های شناسایی شده معنادار هستند. نتایج ارزیابی و اولویت بندی اثربخشی صندوق با استفاده از تحلیل AHP نشان داد که اثربخشی صندوق در حوزه اقتصادی، مناسب؛ در حوزه اجتماعی، متوسط؛ در حوزه تولیدی و همچنین حوزه آموزشی- مهارتی، نامناسب ارزیابی شده است. همچنین در میان زیرشاخص های اقتصادی، «پرداخت تسهیلات ارزان قیمت»، در میان زیرشاخص های اجتماعی، «بالابردن قدرت چانه زنی تولیدکنندگان در مواجهه با بانک ها و مؤسسات مالی و اعتباری»، در میان زیرشاخص های تولیدی، «تأمین به موقع نهاده های تولید»، و در نهایت، در میان زیرشاخص های آموزشی- مهارتی، «تثبیت و توسعه مشاغل قبلی از طریق آموزش»، از بیشترین اولویت اثربخشی برخوردار بوده است.
بررسی عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی خانوارهای روستایی در اقلیم های استان آذربایجان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت اندازه گیری کیفیت زندگی و ضرورت برنامه ریزی صحیح و کارآمد برای اجرای پروژه های لازم جهت بهبود و ارتقای سطح رفاه روستاییان به ویژه طبقه محروم آنان نیاز اساسی به مطالعات گسترده و عمیق در مناطق روستایی وجود دارد. از این رو، مطالعه حاضر با هدف بررسی عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی خانوارهای روستایی در اقلیم های استان آذربایجان شرقی انجام گرفت. بدین منظور، پرسش نامه ای پس از آزمون روایی به صورت روایی صوری و آزمون پایایی به روش مطالعه پیشاهنگ (با ضریب آلفای کرونباخ از 0.80 تا 0.96) از 384 سرپرست خانوار با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای با انتساب متناسب، تکمیل شد. در این مطالعه از روش طبقه بندی اقلیمی آمبرژه با شاخص های اقلیم بندی میزان بارندگی، متوسط حداکثر و حداقل دما در گرم ترین و سردترین ماه های سال تحت عناوین اقلیم های فراخشک سرد، نیمه خشک فراسرد تا نیمه خشک معتدل، مدیترانه ای فراسرد و سرد و نیمه مرطوب فراسرد استفاده شد. بر اساس نتایج، میانگین کیفیت زندگی روستاییان در مقایسه با متوسط نمره استاندارد پایین بوده و از نظر آماری نیز تفاوت معنی داری با آن داشت. اقلیم مدیترانه ای فراسرد و سرد استان برای تولید محصولات کشاورزی مناسب بوده که موجب افزایش عملکرد و به تبع آن، افزایش درآمد حاصل از محصولات کشاورزی شده است. از این رو، کیفیت زندگی روستاییان این اقلیم بالا بوده و تفاوت آماری معنی داری نسبت به سایر مناطق استان داشت. همچنین، این مطالعه توانست 50 درصد از عوامل مهمی که بر کیفیت زندگی روستاییان این استان مؤثر بودند را بررسی نماید. همان طور که نتایج رگرسیون نشان داد 50 درصد از تغییرات متغیر کیفیت زندگی روستاییان با پنج عامل "درآمدهای کشاورزی"، "فاصله روستا از جاده آسفالت مناسب"، "تعداد افراد تحصیل کرده در خانواده"، "سطح تحصیلات سرپرست خانواده" و "میزان پیشرفت در استفاده از تکنولوژی ها و روش های صنعتی در تولیدات کشاورزی"، تبیین شدند که تأثیر غیرمستقیمی نیز بر آن داشتند. اطلاع رسانی از پیش بینی های اقتصادی لازم مثل نوسانات قیمت محصولات زیرکشت، اجرای طرح های جاده سازی در روستاهای این استان، اجرای طرح های مؤثر سوادآموزی و افزایش امکانات آموزشی در تمامی مقاطع تحصیلی در روستاها، احیای بنگاه ها و تعاونی های توسعه مکانیزاسیون کشاورزی و پرداخت وام های بلندمدت کم بهره و نظارت شده برای روستاییان به ویژه در اقلیم های غیرمناسب برای تولیدات کشاورزی از پیشنهادهای این مطالعه بودند.
بررسی نقش خوشه های کسب و کار زعفران در توسعه روستایی (مطالعه موردی: استان خراسان جنوبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زعفران از جمله محصولات مهم در استان خراسان جنوبی است که نقش عمده ای در کسب درآمد و تأمین معیشت کشاورزان منطقه دارد. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی نقش خوشه های کسب و کار زعفران در توسعه روستایی در استان خراسان جنوبی است. این تحقیق در بازه زمانی سال های 1399-1398 انجام گرفت و جامعه آماری را 987 نفر از مدیران، معاونان و بازاریابان کارگاه های فرآوری و مراکز فروش زعفران در استان خراسان جنوبی تشکیل دادند. نتایج تحلیل داده ها حاکی از آن است که عوامل اقتصادی و اجتماعی در سطح اطمینان 95 درصد تأثیر مثبتی بر میزان توسعه داشته است. از طرفی در متغیر اقتصادی، گویه "تجاری سازی محصول زعفران" در اولویت اول و گویه "هزینه های حمل و نقل، بسته بندی، بازاریابی محصول زعفران" در اولویت آخر و همچنین در متغیر عوامل اجتماعی، گویه "انگیزه نوآوری برای تولیدکنندگان محصول زعفران" در اولویت اول و گویه "ریسک پذیری سرمایه گذاری برای محصول زعفران" در اولویت آخر قرار دارد. لذا می توان تجاری سازی محصول زعفران با یک برند شاخص، ایجاد یک شبکه منسجم از روستا تا بازار، حمایت های مالی و اعتباری دولت، تسهیلات با نرخ وام بانکی کم به کشاورزان و کارگاه های زعفران و ایجاد سیاست های توسعه روستایی را پیشنهاد داد.