مقالات
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر، از نظر روش، دارای ترکیبی از روش های اسنادی و پیمایشی و از نظر ماهیت، مبتنی بر روش های جدید علم آینده پژوهی، تحلیلی و اکتشافی بود و با ترکیبی از مدل های کمی و کیفی انجام شد. در تحقیق حاضر، ابتدا اطلاعات مورد نیاز به روش کتابخانه ای و مصاحبه با هفده نفر از صاحب نظران و کارشناسان همه ارگان ها و سازمان های مرتبط با امور روستایی و همچنین، پنج نفر از دهیاران و اعضای شوراهای روستایی شهرستان نهاوند به عنوان افراد کلیدی در قالب یک پانل دلفی گردآوری شد و شناسایی مؤلفه هایی که در آینده، می توانند بر متنوع سازی اقتصاد جوامع روستایی بسیار تأثیرگذار باشند، صورت گرفت. سپس، پرسشنامه ای متشکل از این مؤلفه ها در قالب یک ماتریس متقاطع در اختیار پانل کارشناسان گذاشته شد. وزن دهی این پرسشنامه به صورت مقایسه ای زوجی و میزان ارتباط متغیرها با یکدیگر با اعداد بین صفر تا سه سنجیده شد. پس از تکمیل پرسشنامه توسط جامعه آماری، با استفاده از نرم افزار میک مک، تحلیل یافته ها انجام پذیرفت. نتایج نشان داد که مؤلفه های استفاده از ظرفیت تولید هر روستا، ایجاد واحدهای صنعتی در اطراف محیط های روستایی، تقویت زیرساخت های ارتباطی، حمایت های اجتماعی از قبیل بیمه و نیز ایجاد بنگاه های زودبازده، با بیشترین اثرات مستقیم و غیرمستقیم بر سایر مؤلفه ها، از مهم ترین راهکارها در راستای متنوع سازی اقتصاد جوامع روستایی نهاوند به شمار می روند.
تحلیل چرایی توسعه نیافتگی گردشگری فرهنگی در مناطق روستایی استان لرستان با استفاده از رویکرد نظریه بنیانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر، با هدف بررسی اکتشافی تحلیل چرایی توسعه نیافتگی گردشگری فرهنگی در مناطق روستایی استان لرستان، از لحاظ پارادایم، جزو تحقیقات کیفی بود و تحلیل داده های پژوهش بر مبنای نظریه بنیانی انجام شد. جامعه آماری تحقیق شامل کارشناسان سازمان های مرتبط با گردشگری در استان لرستان بود و نمونه گیری به صورت هدفمند انجام گرفت و تا رسیدن به مرحله اشباع نظری ادامه یافت. داده های مورد نیاز از راه مصاحبه های عمیق، متمرکز و نیمه ساختاریافته گردآوری شد. نتایج به دست آمده به استخراج مدل چرایی توسعه نیافتگی گردشگری فرهنگی در روستاهای استان لرستان در قالب چارچوب اشتراوس و کوربین و همچنین، شناسایی هسته محوری توسعه نیافتگی انجامید و نشان داد که چرایی توسعه نیافتگی گردشگری فرهنگی را باید در درک نامناسب و پذیرش پایین جامعه میزبان، بستر نامناسب خلاقیت و کارآفرینی در روستاها، فقدان آموزش مناسب برای توسعه گردشگری، فقدان زیرساخت های ارتباطی و رفاهی، مدیریت ضعیف و راهبرد ناکارآ، افت جاذبه های مناطق گردشگری و چالش های نهادی و قانونی جست وجو کرد.
ارزیابی و تحلیل میزان تاب آوری روستاها در برابر مخاطرات محیطی: مطالعه موردی روستاهای شهرستان سردشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به شرایط خاص جغرافیایی روستاهای شهرستان سردشت در استان آذربایجان غربی، این روستاها در برابر تهدیدات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و منطقه ای مستعد وقوع حوادث می باشند. تحقیق حاضر، با تمرکز بر مفهوم تاب آوری، به بررسی و تحلیل تاب آوری روستاهای شهرستان سردشت در برابر مخاطرات طبیعی و انسانی در ابعاد گوناگون بر اساس موقعیت جغرافیایی آنها پرداخت. تحقیق به روش توصیفی و تحلیلی و گردآوری داده ها به شیوه های اسنادی و میدانی انجام شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه و روش نمونه گیری طبقه بندی تصادفی بود. در بعد اقتصادی، نتایج تحقیق نشان داد که سرمایه و پس انداز کشاورز (در روستاهای دره ای)، اشتغال (در روستاهای دره ای)، درآمد حاصل از فعالیت های غیرکشاورزی (در روستاهای مرزی)، درآمد حاصل از وجوه ارسالی از شهر (هم در روستاهای کوهستانی و هم در روستاهای حاشیه شهر) و مالکیت املاک و تعداد زمین (در روستاهای مرزی) شاخص های دارای اهمیت بالا در تاب آوری به شمار می روند.
امکان سنجی تشکیل انجمن های آب بران بر اساس الگوی IAD: مطالعه موردی دهستان مهربان سفلی در شهرستان کبودرآهنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر، با هدف امکان سنجی ایجاد انجمن آب بران با استفاده از روش استروم در دهستان مهربان سفلی در شهرستان کبودرآهنگ، به روش توصیفی- تحلیلی به انجام رسید. افزون بر مطالعات کتابخانه ای و مشاهدات منظم، از پرسشنامه به عنوان ابزار اصلی گردآوری داده های میدانی استفاده شد. روایی صوری پرسشنامه به تأیید استادان و متخصصان مرتبط موضوع رسید؛ و به منظور ارزیابی پایایی آن، از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد، که 0/90 به دست آمد. جامعه آماری شامل 107 نفر از کشاورزان این دهستان به صورت تصادفی ساده انتخاب شد. آزمون های آماری با بهره گیری از نرم افزارهای SPSS23 صورت گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که همه قواعد برای تشکیل انجمن آب بران ضروری است؛ اما از آن میان، هزینه- منفعت و اطلاعات ضروری ترین قواعد مورد نیاز در دهستان یادشده به شمار می روند و در حال حاضر، بستر نهادی ایجاد انجمن آب بران در این دهستان مهیا نیست. از این رو، پیشنهاد شد که با شناسایی ظرفیت های موجود در دهستان مهربان سفلی، کسب وکارهای غیرزراعی توسعه یابد تا به موازات کشاورزی، امکان ایجاد منابع گوناگون کسب درآمد فراهم شود و همچنین، آموزش هایی برای جلوگیری از حفر چاه های غیرمجاز در این دهستان در راستای حفاظت از آب های زیرزمینی و نیز تشویق کشاورزان به کشت ارقام با نیاز آبی کمتر و بهره گیری از روش های نوین آبیاری در راستای افزایش بهره وری منابع آب به آنها ارائه شود. افزون بر این، نتایج نشان داد که نگرش نسبت به انجمن آب بران با تمایل به عضویت در آن دارای رابطه ای معنی دار است؛ بنابراین، پیشنهاد شد که با برگزاری کلاس های آموزشی و ترویجی و بهره گیری از فیلم های آموزشی و رسانه های محلی نظیر رادیوی استانی و دیگر منابع اطلاعاتی در راستای ارتقای سطح آگاهی و دانش کشاورزان در زمینه مزایای مشارکت، زمینه همکاری و همیاری آنها در مدیریت منابع آب فراهم شود.
اعتبارات مالی و نقش آن در مهاجرت روستایی: مطالعه موردی استان خراسان رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه، با مهاجرت های روستایی، فعالیت های کشاورزی در مناطق روستایی با مشکلاتی از قبیل کمبود نیروی کار، سالخوردگی روستائیان و بازده پایین تولید مواجه شده است. در این راستا، مطالعه حاضر به بررسی اثرات دسترسی به اعتبارات مالی رسمی و غیررسمی بر مهاجرت پرداخت. به منظور تحلیل داده های پژوهش، الگوی لاجیت ترتیبی چندسطحی برای 397 خانوار استان خراسان رضوی استفاده شد. نتایج کلی تحقیق نشان داد که با افزایش دسترسی به اعتبارات رسمی بالاتر از بیست میلیون تومان احتمال قرار گرفتن خانوارها در گروه «رضایت مندی زیاد از اقامت در روستا» افزایش و احتمال قرار گرفتن خانوارها در گروه «رضایت مندی کم و متوسط از اقامت در روستا» کاهش می یابد؛ همچنین، دسترسی خانوارها به اعتبارات غیررسمی، احتمال قرار گرفتن آنها در گروه «رضایت مندی کم و متوسط از اقامت در روستا» را افزایش و احتمال قرار گرفتن خانوارها در گروه «رضایت مندی زیاد از اقامت در روستا» را کاهش می دهد. بر اساس یافته های پژوهش حاضر، سیاست گذاران می توانند با گسترش و اعطای اعتبارات مالی رسمی، نقشی تاثیرگذار در افزایش رضایت روستاییان و کاهش تمایل آنها به مهاجرت از روستا ایفا کنند.
تأثیر تبدیل روستا به شهر بر توسعه نواحی روستایی: مطالعه موردی شهر سلطان آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر، در اغلب کشورهای در حال توسعه، گرایش برنامه ریزان به تمرکززدایی فضایی، وکاهش نابرابری های منطقه ای و دوگانگی های شهری- روستایی به اتخاذ راهبردهای شهری متفاوت انجامیده است؛ یکی از مهم ترین این راهبردها تبدیل روستا به شهر و تقویت آن است. با توجه به اهمیت این موضوع، تحقیق توصیفی- تحلیلی حاضر با هدف شناسایی اثرات تبدیل روستا به شهر در توسعه نواحی روستایی شهر سلطان آباد در سال 1398 صورت پذیرفت. گردآوری داده ها، به دو روش اسنادی و پیمایشی انجام شد؛ همچنین، تحلیل داده ها با بهره گیری از نرم افزارهای SPSS و LISREL و آزمون های تی (T) تک نمونه ای و نیز تحلیل عاملی به شیوه اکتشافی و تأییدی صورت گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که از جمله اثرات تبدیل روستا به شهر سلطان آباد ایجاد فرصت های شغلی جدید، رضایت مندی از تبدیل روستا به شهر، کاهش انگیزه افراد برای مهاجرت به شهرهای دیگر است. بنابراین، نتایج پژوهش حاضر بر موفقیت سیاست تبدیل روستا به شهر در توسعه روستایی محدوده مورد مطالعه دلالت داشت.
واکاوی الگوی توانمندسازی اجتماع محور در روستاهای منطقه مکران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الگوهایی گوناگون از توانمندسازی جوامع محروم ارائه شده است، ولی تناسب آنها با شرایط جغرافیایی و زمانی مناطق مختلف امکان استفاده از آنها را محدود می کند. در نگاهی کلی، الگوی توانمندسازی از سوی متخصصان بهداشت و روان شناسی، مدیریت و جامعه شناسی و نیز صاحب نظران مسائل اجتماعی در جهان بسط و توسعه یافته است. هدف مطالعه حاضر دستیابی به الگویی برای توانمندسازی جوامع محروم در منطقه مکران با تاکید بر رویکرد توانمندسازی اجتماع محور در مناطق روستایی بود. بدین منظور، با توجه به جامعه مورد نظر، از روش کیفی به طور غالب استفاده شد و در عین حال، برای سنجش سطح توسعه و دستیابی به نمونه های آزمایشی، روش کمی به کار رفت. ابزار اصلی جمع آوری اطلاعات، گروه متمرکز در سطوح مختلف به همراه مشاهده مشارکتی بود. یافته های پژوهش نشان داد که باید توانمندسازی هم «از پایین به بالا» و هم «از بالا به پایین» اجرا شود؛ به ویژه، توانمندسازی در این جامعه مجموعه ای درهم تنیده از توانمندسازی افراد، نهادها و حکمرانان و نیز مدیران و کارشناسان سازمانی است. از این رو، باید الگوی توانمندسازی بر پایه این سه گروه و با تاکید بر آموزش عمومی و مهارتی طراحی شود.