مقالات
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، کارکردهای وجهی فعل «رسیدن» در فارسی و روند دستوری شدگی آن بررسی شده است. به این منظور، نویسندگان پس از مروری بر پیشینه تحقیقات انجام شده در حوزه وجهیت، به ویژه دستوری شدگیِ وجهیت در زبان فارسی، به رویکردهای نظری موجود در دو حوزه وجهیت و دستوری شدگی پرداخته اند و سپس، با ارائه شواهد متعدد از دوره های مختلف زبان فارسی، تحولات درزمانی رخ داده را در گذر از فارسی باستان به فارسی میانه، فارسی دری و فارسی امروز تحلیل کرده اند. مطالعه شواهد نشان می دهد که در فارسی دری، «رسیدن» در بافت هایی خاص، پس از بسط استعاری و با پیشرفت در مسیر دستوری شدگی، در صیغه سوم شخص مفرد مضارع، به عنوان ابزاری برای بازنمایی وجهیت های پویا، سزاواری یا اجازه ای مورد استفاده قرار می گیرد. از طرف دیگر، اگرچه در فارسیِ امروز این کاربرد به تدریج از میان رفته است، اما فعل «رسیدن»، از طریق دیگری، برای بازنمایی وجهیت پویا به کار می رود.
نمود در ترکیب فعلی: پژوهشی پیکره بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار نمود دستوری و واژگانی و انواع آنها در ترکیب های فعلی زبان فارسی معاصر بررسی شده است. داده های این پژوهش برگرفته از رساله دکتری نگارنده (غنچه پور، 1392) و بالغ بر 8579 واژه مرکب فعلی است که از فرهنگ بزرگ سخن (انوری، 1386) استخراج شده است. بررسی پیکره فوق نشان داد که دو نوع نمود دستوری و واژگانی که در فعل و جملات گزارش شده است، در ترکیب فعلی نیز وجود دارد و ساختار درونی ترکیب های فعلی در زبان فارسی نشان دهنده گستره زمانی و وجه انجام کنش یا حالت هستند. علاوه بر این، ترکیب های فعلی به لحاظ نمود دستوری، در دو طبقه کامل (تداومی، غیرتداومی، برآیندی و تجربه ای) و ناقص (تکراری، عادتی و مستمر) دسته بندی شده اند. همچنین، این واژه های مرکب به لحاظ نمود واژگانی، با توجه به مؤلفه های معناییِ [±پویایی]، [±سنجه ای]، [± غایی] و [±تداومی]، به دو طبقه کلی ایستا و غیرایستا متمایز شد ه اند. ترکیب های فعلی غیرایستا نیز به انواع غیرسنجه ای (کنشی و تک رویدادی)، سنجه ای بسته (دو نقطه ای و چندنقطه ای) و سنجه ای باز متمایز و مشخص گشته اند.
حروف اضافه var و manəstən در زبان گیلکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در زبان گیلکی، حروف اضافه vir/var، varǰa و biǰa به معنی «نزد، نزدیک، کنار» به کار می روند و افزون بر مفهوم مکان، بر همراهی نیز دلالت دارند. نظیر این کارکرد را در گونه فارسی گفتاری، حرف اضافه «ور» در ساخت «ورِ دست کسی بودن» بر عهده دارد. حرف اضافه manəstən نیز برای دلالت بر شباهت و همانندی به کار می رود. در این مقاله، معنی اولیه var روند تحولات معنایی و دستوری شدگی آنها با استفاده از داده های زبان اوستایی و فارسی میانه بررسی و رابطه آن با varǰa و biǰa معلوم می گردد. روند تحولات manəstən نیز با استفاده از داده های تاریخی زبان بررسی می شود. برای روشن شدن مطلب، گاه از داده های زبان فارسی نیز استفاده می گردد. vir / var صورتی از varah به معنی «سینه» در زبان اوستایی است که به صورت war در زبان فارسی میانه به کار رفته است. این واژه از طریق مجاز، معنی «کنار، سمت، سو» حاصل کرده و برای اشاره به فضای اطراف انسان که تحت مالکیت و نظارت اوست، به کار رفته است. سپس، با حرف اضافه ǰa / ǰe به معنی «از» ادغام شده و حروف اضافه virǰa و biǰa از آن پدید آمده اند. manəstən نیز مصدر به معنی «شباهت داشتن، همانند بودن» است که در ساخت گروه اسمی بدل به حرف اضافه شده است.
دستاوردهای سنت دستورنویسی عربی برای زبان شناسی جدید مطالعه موردی: وجه التزامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سنت دستورنویسی عربی یکی از مهم ترین جریان های زبان شناسی در طول تاریخ است؛ جریانی که دستاوردهای آن در بسیاری از موارد با دستاوردهای مطالعات زبان شناسی جدید برابر است. در این پژوهش ضمن نشان دادن تطابق تقسیم بندی سه گانه انواع وجه فعلی (اخباری، التزامی و امری) با تقسیم بندی سه گانه فعل مرفوع، منصوب و مجزوم در عربی، روشن می کنیم که دستورنویسان زبان عربی کاربردهای وجه التزامی در این زبان را چگونه توصیف و با اشاره به چه مؤلفه هایی آن را تبیین کرده اند. نتایج این پژوهش بیانگر آن است که سیبویه، سردمدار مکتب بصره و صاحب قدیمی ترین کتاب در نحو عربی، به نقش عدم قطعیت در کاربردهای فعل منصوب (حال التزامی) اشعار داشته و در بحث مربوط به عوامل ناصبه بدان اشاره کرده است. همچنین، می توان از خلال برخی از نظرات او، اهمیت دیدگاه گوینده در تعیین قطعی یا غیرقطعی-بودن گزاره را استخراج کرد. از سوی دیگر، نشان می دهیم که فرّاء، سردمدار مکتب کوفه، چگونه برای تبیین کاربردهای وجه التزامی نقش زمان و دلالت زمانی را دخیل دانسته است. دستورنویسان بعدی به پیروی از آرای نحوی آنها این بحث را تکمیل کرده اند و برای نمونه، به تمایز میان زمان مطلق و زمان نسبی برای تعیین دلالت های زمانی حال التزامی اشاره کرده اند. زبان شناسان در قرن اخیر بدون مراجعه به یافته های این سنت، اهمیت این دو مؤلفه را در کاربردهای وجه التزامی کشف کرده اند؛ دستاوردی که طبق نتایج این پژوهش، ردپای آن را در بیش از هزار سال پیش در کتب نحویون زبان عربی، می توان دید.
پاسخ به نقدی بر کتاب موادی برای مطالعه گویش بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این نوشته، پاسخی است به نقد «الهه حسینی ماتک» بر کتاب مشترک این نگارنده با عنوان «موادی برای مطالعه گویش بختیاری» (ژوکوفسکی، 1396). نگارنده، به عنوان یکی از محققان این اثر، در این یادداشت کوشیده است با نقل عبارات و مطالب این کتاب و نکات مدنظر منتقد، پاره ای مسائل را توضیح دهد و دلایلِ اتخاذِ روش خود را برشمارد و برخی از اشکالاتی را که منتقد مطرح کرده است، توضیح دهد و شیوه کار خویش را روشن تر بیان کند.
تبیین چندمعنایی برخی افعال در فریم نت فارسی برای قالب معنایی آگاهی-یافتن با رویکردهای شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از جمله روابط مفهومی که در زبان فارسی اهمیت و بسامد بالایی داشته و به علاوه، آمیختگی زیادی با مفاهیم شناختی دارد، چندمعنایی است. ازسوی دیگر، در شبکه قالبی (فریم نت) که پروژه ای برخط در حیطه واژگان زبان انگلیسی در دانشگاه برکلی کالیفرنیا بوده و مشخصاً، برمبنای نظریه معنی شناسی قالب بنیاد فیلمور در سال 1997 ارائه شده است، هر واژه به یک قالب ربط داشته و روابط میان واژه ها، به طور غیرمستقیم از ارتباط مستقیم با قالب ها، اشتقاق می یابد. این همان چیزی است که می تواند در شبکه قالبی، منجر به چندمعنا شدن کلمات شود. در فریم نت که آن را تحولی عظیم در شکل بندی معنی شناسی شناختی دانسته اند، مفاهیم زبانی به صورت قالب هایی مرتبط با هم در یک شبکه معنایی دیده می شوند و بازنمود این قالب ها در واحدهای واژگانی است. در این پژوهش توصیفی- تحلیلی، برآنیم که با تمرکز بر برخی از افعال فارسی مستخرج از فرهنگ بزرگ سخن انوری (1381) که معنای آگاهی- یافتن[1] به نوعی از آن ها ایفاد می شود، تمام قالب های معنایی مربوط به معانی مختلف این واحدهای واژگانی را بیابیم و ازسوی دیگر، روابط میان این قالب های به ظاهر متفاوت و نحوه اشتقاق آن ها را از قالب اصلی (نمونه اعلا) مشخص سازیم تا بتوانیم سازوکارهای چندمعنا شدن واژه ها در فریم نت زبان فارسی را تبیین نماییم.
بررسی صوت شناختی رخداد انسدادی چاکنایی پیش از واکه آغازین در واژگان زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر در حوزه آواشناسی آکوستیک، می کوشد ماهیت صوت شناختی انسدادی چاکنایی را پیش از واکه آغازین در زبان فارسی، مشخص سازد و به این پرسش پاسخ دهد که آیا این آوا در آن جایگاه نقش همخوان دارد یا ویژگی واکه آغازین در زبان فارسی است. دادگان پژوهش شامل سه دسته است: گروه ناواژه یک که در آن، واکه پس از یک واج بجز انسدادی چاکنایی قرار دارد، گروه ناواژه دو که وجود انسدادی چاکنایی پیش از واکه در آن ها محرز است و گروه سوم، شاملِ 30 واژه زبان فارسی که با واکه آغاز می شوند. این سه گروه ناواژه و واژه توسط 16 نفر اعضای نمونه در استودیو خوانده و ضبط شده اند. سپس در نرم افزار پرات، بر اساس ویژگی های آکوستیکیِ دیرش، شیب طیفی، سازه اول و شدت، واکه های هر گروه، مورد سنجش واقع شده اند، مقادیر عددیِ به دست آمده بر اساس شاخص های میانگین، واریانس و آزمون تعقیبی شفه، بررسی آماری شده اند. درنهایت، بر اساس تحلیل ها، معیارهای وجودِ همخوان انسدادی چاکنایی در گروه واژه تأیید نشده اند. پس، انسدادِ کاملی که ویژگی های صوت شناختی یک همخوان را داشته باشد، پیش از واکه های آغازین در واژگان زبان فارسی وجود ندارد. بنابراین، آن انسداد ناقص می تواند همان ویژگی صوتی باشد که در ابتدای فرایند تولید واکه آغازین به آن اضافه می شود و آن واکه را چاکنایی شده می سازد.
واکاوی ساخت های ایدئولوژیک در گفتمانِ مردان خواهانِ تمکین زوجه در دادگاه خانواده، بر پایه تئوری ون دایک (2006): رویکرد زبان شناسی حقوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظر به اینکه هیچ نظام نشانه ای از منظر ایدئولوژیک خنثی نیست، می توان با شناخت زبان و کشف لایه های زیرین آن، به آشکارسازی روابط پنهان و بازنشر ایدئولوژی های نهفته در ژرف ساخت زبان دست یافت. ساختارهای گفتمانی نیز با سازمان دهی نظام های نشانه ای مدنظر خود، به شیوه های درک ما از واقعیت شکل می دهند. در پژوهش حاضر به بررسی ساخت های ایدئولوژیک در گفتمان مردانِ خواهانِ تمکین زوجه بر پایه تئوری ون دایک (2006) پرداخته می شود. در این پویش، محققان با حضور در 20 جلسه دادگاه و جمع آوری داده از 20 مرد خواهان تمکینِ زوجه با میانگین سنی 25 تا 45 سال و با تحصیلات بین دیپلم تا لیسانس، از جامعه و طبقه شهری به مطالعه پرداخته اند. هدف تحقیقِ پیش رو بازنمایی ابزارهای زبانی و راهبردهای کلامی این مردان در راستای اقناع قاضی و تصمیم گیرنده است. همچنین، استراتژی های ارجاعی این افراد از طریق الگوی «مربع ایدئولوژیک» ون دایک (2006) تعیین و بسامد هریک از اضلاع مربع مشخص می گردد. نتایج پژوهش نشان می دهد که مردان در جلسات دادگاه از انواع راهبردهای زبانی همچون «توصیف کنشگر»، «قطب بندی»، «تعمیم»، «اغراق» و «بیان هنجارها» در راستای پیشبرد اهداف خود استفاده می کنند. این راهبردها در 58% موارد در راستای بزرگ نمایی رفتار منفی همسر (غیرخودی ها) و در 27% موارد در جهت بزرگ نمایی رفتار مثبت خود (خودی ها) است. جامعه آماری مورد مطالعه، کمتر از دو ضلع دیگر مربع ایدئولوژیک (کوچک نمایی نکات مثبت و کوچک نمایی نکات منفی طرف مقابل) استفاده می کردند که این امر منطبق با نظریه ون دایک (2006) است.
تشخیص تقابل های واکه ای انگلیسی توسط فارسی زبانان براساس انگاره همگونی ادراکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر، شیوه پردازش ادراکی جفت واکه های انگلیسی /i-I/ و /u-U/ در چارچوب انگاره همگونی ادراکی توسط گویشوران فارسی زبان بررسی شده است. برای این منظور، دو جفت کلمه feet-fit و fool-full، به ترتیب شامل تقابل های واکه ای /I-i/ و/ʊ-u/ از سطح پیکره گفتاری طبیعی انگلیسی استخراج و پارامتر های دیرش و فرکانس های F1 و F2 (همبسته صوتی کیفیت واکه) بر آنها بازسازی شدند. محرک های بازسازی شده پیوستارهای دیرش، کیفیت واکه و دیرش+کیفیت واکه در آزمون تشخیص، به تعدادی گویشور فارسی زبان ارائه و از آنها خواسته شده است درباره "یکسان" یا "متفاوت" بودن جفت محرک هایی که به صورت متوالی برای آنها پخش می شوند، تصمیم گیری کنند. نتایج نشان داد که پاسخ های شنیداری شنوندگان به پیوستارهای صوتی دیرش و کیفیت واکه، الگویی کاملاً متفاوت دارد. دیرش واکه بر درک شنیداری تقابل های واکه ای تأثیر بسزایی دارد؛ به طوری که شنوندگان فارسی زبان صرف نظر از میزان آشنایی شان به زبان انگلیسی به اختلاف دیرش محرک ها برای تشخیص جفت واکه های انگلیسی ذکرشده، بسیار حساس هستند. تغییرات کیفی واکه ها به صورت تابعی از تغییرات فرکانس هایF1 و F2، تفاوت های قابل ملاحظه ای را در منحنی توزیع پاسخ های شنیداری ایجاد نکرد. به علاوه، الگوی توزیع پاسخ ها به محرک های ترکیبی دیرش + کیفیت واکه، تا حد زیادی مشابه پیوستار دیرش بود. به طور خلاصه، نتایج به دست آمده با تأیید انگاره همگونی ادراکی، نشان داد همگونی تقابل های واکه ای /I-i/ و /ʊ-u/ با نظام واکه ای فارسی تابع نوعی همگونی دومقوله ای است که بر اساس آن هر دو مقوله جفت واکه های انگلیسی /I-i/ و /ʊ-u/ برای فارسی زبانان با سطح اطمینان بالایی قابل درک است.
بررسی نقش بازخورد تصحیحی در ارتقاء توانش منظورشناختی: مطالعه فارسی آموزان سطح متوسط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت فراگیری ابعاد منظورشناختی زبان دوم و لزوم ارتقاء توانش منظورشناختی در میان فارسی آموزان و با درنظرگرفتن این مهم که تاکنون پژوهش منسجم و اصیلی در خصوص تأثیر بازخورد تصحیحی بر تولید کنش های گفتاری توسط فارسی آموزان انجام نگرفته است، هدف این پژوهش، مطالعه تأثیر دو نوع بازخورد تصحیحی (بازگویی و فرازبانی) بر تولید کنش های گفتاری درخواست کردن و امتناع کردن توسط فارسی آموزان سطح متوسط است. به این منظور، 76 فارسی آموز از چهار کشور و با سطح زبانی متوسط به صورت تصادفی انتخاب شده ان در چهار گروه، به مدت شش ماه آموزش دیدند: گروه تکلیف محور همراه با بازخورد بازگویی، گروه تکلیف- محور همراه با بازخورد فرازبانی، گروه سنتی همراه با بازخورد بازگویی و گروه سنتی همراه با بازخورد فرازبانی. ابزار مورد استفاده در این پژوهش نسخه فارسی شده آزمون تکمیل گفتمان نوشتاری (WDTC) برگرفته از تاج الدین، کشاورز و زندمقدم (2012) است که پایایی و روایی آن مجددا بررسی شده و سپس، به صورت پیش آزمون و پس آزمون استفاده شده است. تدریس به هر گروه به مدت 6 هفته (هفته ای 2 ساعت، جمعاً 12 ساعت) به طول انجامیده است. نتایج نشان داد که اولاً رویکرد تکلیف- محور نسبت به روش سنتی در ارتقاء توانش منظورشناختی فارسی آموزان مؤثرتر است و می تواند رشد بسیار بالایی را منجر شود؛ ثانیا، بازخورد فرازبانی در قالب رویکرد تکلیف - محور نسبت به بازخورد بازگویی نتایج مؤثرتری درمیان فارسی آموزان داشته است..
دسته بندی معنایی ساخت شرطی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساخت شرطی از دو بند تشکیل شده است. وجود یا عدم وجود رابطه علی/ نتیجه ای میان بندها، سبب می شود تا ساخت شرطی در دو گروه کلیِ شرطی نتیجه ای و غیرنتیجه ای تقسیم بندی شود. در پیشینه مطالعات مفهوم شرط، با توجه به معیارهای گوناگون می توان به لحاظ معنایی، انواعی از ساخت های شرطی را معرفی کرد که بعضاً به جهت نام گذاری های مختلف برروی مفاهیم یکسان، از هم متفاوت شده اند ا. در این پژوهش، پس از مروری بر مطالعات نظری پیشین، تلاش می شود تا با توجه به نقاط اشتراک و اختلاف دسته بندی های ذکرشده و بر اساس پژوهشی پیکره بنیاد در زبان فارسی، دسته بندی جامعی ارائه شود که انواع مختلف ساخت های شرطی را به لحاظ معنایی پوشش دهد. در این راستا علاوه بر جملات شرطی باز، فرضی، مفروض، لفظی، کارگفتی و تضمنی، که در سابقه پژوهش مفهوم شرط موجود است، ساخت های شرطی تقابلی، شرطی تقابلی ضمنی، شرطی معکوس و شرطی دوسویه نیز با توجه به پژوهش داده بنیاد، معرفی می شوند. در شرطی های تقابلی، روابط میان بندها از نوع تضاد است. در شرطی تقابلی ضمنی رابطه تضاد میان یکی از بندها با معنای ضمنی بند دیگر است. در شرطی معکوس، برخلافِ شرطی بنیادی، بند «اگر» نتیجه بند دوم است و در شرطی دوسویه هریک از بندهای حاضر در ساخت شرطی می توانند نتیجه آن دیگری باشد.
مضاعف سازی واژه بستی و خروجِ مفعولِ صریح براساس داده هائی از کردی جنوبی (کلهری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدفِ پژوهشِ حاضر بررسیِ فرایندِ مضاعف سازی واژه بستی و پیامدهای آن برای نحوِ زبان بر اساس داده هائی از کردی کلهری است. به عبارت دیگر، مسأله این است که آیا مضاعف سازی واژه بستی حالتِ غالب در کردی کلهری است یا اینکه این فرایند مانند بسیاری از زبان های دیگر منجر به منفک شدنِ گروهِ اسمی از درونِ بند و خروجِ آن به سمتِ چپ یا راست می گردد. تبیینِ تفاوتِ بین وند و واژه بست نیز از اهدافِ دیگر این پژوهش است. پژوهشِ حاضر توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر ارائه استدلال جهتِ بررسی رابطه بین مضاعف سازی واژه بستی و ساخت نحوی در کردی کلهری است. این پژوهش عمدتاً بر اساس چارچوبِ ارائه شده در اسپنسر و لوئیز (2012) انجام گرفته است. برای گردآوری داده ها، از شیوه میدانی، مشاهده، مصاحبه و مراجعه به منابع کتابخانه ای، اقدام به جمع آوری داده ها شده است. نتایج نشان داد که فرایندِ مضاعف سازی واژه بستی به صورت محدود در کردی کلهری مورد استفاده قرار می گیرد. در مقابل، برای اجتناب از حضورِ هم زمانِ واژه بست و گروهِ اسمی مرتبط با آن، گویشورانِ کردی کلهری اغلب به ساختِ نحوی خروج به چپ یا راست متوسل می شوند و به این ترتیب، گروهِ اسمی (مفعولِ صریح) را از ساختار موضوعی جمله خارج می کنند.