مقالات
حوزه های تخصصی:
رنگ واژه ها و نامگذاری رنگ ها مسئله ای است که همواره توجه زبان شناسان را به خود جلب کرده است. چشم انسان قادر به تشخیص بیش از هفت میلیون رنگ است. زبان ها در فرهنگ های گوناگون کوشیده اند تا دامنه ای از این رنگ ها را به صورت واژگانی بازنمایی کنند. رنگ واژه ها و رده شناسی آن ها یکی از مطالعات محوری در دهه های اخیر به شمار می آید. درحالی که برای بیشتر رنگ ها واژه های بومی در زبان فارسی موجود است، به دلیل دردسترس نبودن، هر سال تعداد بیشماری از رنگ واژه های غیربومی وارد این زبان می شود. هدف این مقاله ارائه فهرستی از رنگ واژه ها در فارسی، بررسی ساخت صرفی آن ها، بومی سازی و غنابخشیدن به فرهنگ و زبان فارسی است. نگارنده تاکنون بیش از هزاروششصد رنگ واژه گردآوری کرده است. این واژه ها به دو دسته بسیط و غیربسیط تقسیم می شوند. تنها %2.74 از رنگ واژه های فارسی بسیط هستند و %97.26 آن ها ساختی غیربسیط دارند. فارسی زبانان به دو روش پسوندافزایی و ترکیب نحوی رنگ واژه سازی می کنند. %50.50 از رنگ واژه های غیربسیط ساختی اشتقاقی دارند و %46.76 باقی مانده ترکیبی هستند. اشتقاق و ترکیب زایاترین و پربسامدترین فرایندهای رنگ واژه سازی در زبان فارسی می باشند.
نشانگر های ساخت کنایی در گویش تالشی سه سار و وابستگی آن به زمان گذشته و نمود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی حالت کنایی درگویش تالشی می پردازد. این گویش در مناطقی از گیلان رایج است و به سه گونه عمده، یعنی مرکزی، شمالی و جنوبی تقسیم می شود. گونه مورد بررسی در این مقاله از نوع جنوبی است که در روستای سه سار رایج است. داده های این پژوهش به صورت میدانی و از طریق مصاحبه با سی گویشور جمع آوری شده اند. موضوع حالت کنایی به تفاوت و شباهت رفتاری فاعل بند های لازم و متعدی و همچنین مفعول بند متعدی می پردازد. این گویش دارای حالت کنایی گسسته است. به این معنی که در بندهای زمان حال از الگوی فاعلی مفعولی و در بندهای متعدی زمان گذشته (غیر استمراری) از الگوی کنایی مطلق بهره می برد. این پژوهش در پاسخ به این سؤال ها انجام شده است: آیا تنها حالت نمای i- نشانگر حالت کنایی و ساخت کنایی در این گویش است؛ چه ساخت هایی می توانند در این گویش از نوع کنایی باشند و حالت کنایی در این گویش وابسته به چه عواملی است. پس از بررسی شواهد زبانی این نتایج به دست آمد: ساخت کنایی در این گویش تنها محدود به حالت نمای کنایی نیست، بلکه وجود ضمایر غیرفاعلی، صورت های جمع مختوم به -unدر یک ساخت و زمان گذشته و نمود کامل جمله از نشانگرهای ساخت کنایی هستند. به طور کلی می توان چنین نتجه گیری کرد که حالت کنایی در این گویش وابسته به زمان گذشته و نمود کامل است.
بازنمایی وجه فعلی در مقدمه شاهنامه ابومنصوری: مقایسه رویکردی سنتی و نظریه نقشگرا در باب وجه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وجه در مفهوم کلی، شیوه و نقطه نظر گوینده در بیان مفهوم جمله بوده و مبین چگونگی بیان وقوع یا عدم وقوع فعل و داشتن یا نداشتن حالتی از منظر وی است. در زبان های دنیا ابزارهایی برای بیان وجه وجود دارند که شامل وجه فعلی، فعل های وجهی، قیدها و صفت های وجهی هستند. در میان ابزارهای بیان وجه، وجه فعلی از اهمیت ویژه ای برخوردار است، زیرا در بیان مفهوم گزاره بار عمده بر دوش فعل اصلی جمله است. در مقاله حاضر، چگونگی بازنمایی وجه فعلی در مقدمه شاهنامه ابومنصوری ذیل آرا و بخش بندی ناتل خانلری (1353) و مبانی نظری دستور نقشگرای هلیدی بررسی و مقایسه شد. این بررسی نشان داد که علیرغم تمایز در دو نگرش مذکور، وجه فعلی در هر دو رویکرد از طریق گروه فعلی (بن ماضی و مضارع و عناصر تصریفی منضم به فعل) بازنمایی می گردد. همچنین تفاوت های این دو رویکرد در مقوله بازنمایی وجه در زبان فارسی، از جمله عدم تطابق در زیر مجموعه وجه غیراخباری بیان شد.
انواع جملات با اثر مسیر باغی در فارسی و دلایل بروز آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر کوشیده است به این پرسش ها پاسخ دهد که کدام ساخت ها در زبان فارسی بر تعریف مرسوم جملات با اثر مسیر باغی منطبق اند و با توجه به انگاره های مربوط به پردازش جملات، چگونه می توان دسته بندی مناسبی برای این ساخت ها در فارسی به دست داد. نخست، اصطلاح جملات مسیر باغی در انگلیسی و همچنین مفاهیم نظری و الگوهای مربوط به پردازش جملات معرفی شدند. سپس، با بررسی نمونه های فارسی مطرح در پژوهش های انجام شده بر روی ابهام و به ویژه ابهام ساختاری، مشخص شد زبان فارسی ساخت هایی دارد که با تعریف جملات مسیر باغی در انگلیسی منطبق هستند. همچنین، مشخص شد که ابهام ساختاری را می توان گونه ای از جملات با اثر مسیر باغی دانست و این جملات را می توان به دو دسته تقسیم کرد: ساخت هایی با یک خوانش دستوری و ساخت هایی که به دلایل نحوی و معنایی بیش از یک خوانش دارند. با توجه به انگاره های مطرح در زمینه پردازش جملات، به نظر می رسد عوامل مؤثر در بروز اثر مسیر باغی درجملات فارسی تقریباً شبیه عوامل بروز این اثر در ساخت های زبان انگلیسی باشند. در انتها، بر نقش نوای گفتار در حالت شنیداری و نکات سجاوندی در نوشتار، در رفع اثر جملات گمراه کننده تأکید شده است.
آموزش مجازی زبان فارسی به غیرفارسی زبانان: یک جایگزین یا یک گزینه؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کرونا پدیده ای است که بشر زنده کنونی پیش تر آن را تجربه نکرده و آنقدر این اتفاق به طور ناگهانی رخ داد که موجب تعطیلی بسیاری از کلاس های آموزش زبان فارسی در جهان گشت. در مرکز آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان دانشگاه علامه طباطبائی، 14 دانشجوی لبنانی در حال تحصیل بودند که می بایست برای مهر سال 1399 آماده حضور در کلاس های تحصیلی اصلی خود می شدند. آنها نیمی از دوره فارسی آموزی خود را سپری کرده بودند که با مشکل کرونا مواجه شدند. دانشگاه علامه طباطبائی برای حل مشکل این زبان آموزان سریعاً به آموزش مجازی روی آورد. پژوهش حاضر نتیجه آموزش مجازی این مرکز را گزارش می کند. سؤال پژوهش این بود که آیا آموزش مجازی می تواند در شرایط اضطرار، جایگزین آموزش حضوری باشد. فرضیه ای که برای آن در نظر گرفتیم این بود که احتمال اینکه آموزش مجازی بتواند جایگزینی برای آموزش حضوری باشد بسیار کم و تاحدی غیرممکن است. به منظور پاسخ به پرسش پژوهش از دو ابزار استفاده نمودیم. آزمون پیشرفت زبان آموزان و مقایسه نمرات کلاس های حضوری با کلاس های مجازی و تدوین پرسشنامه ای برای سنجش میزان رضایت مندی زبان آموزان. نتایج نشان داد میزان پیشرفت زبان آموزان در شرایط کرونایی (آموزش مجازی) اختلاف معناداری با شرایط غیرکرونایی (آموزش حضوری) نداشته است. همچنین، زبان آموزان لبنانی تا حد زیادی از آموزش زبان فارسی به صورت مجازی رضایت داشتند. به طور کلی می توان نتیجه گرفت که در شرایط اضطرار می شود با اتخاذ رویکرد تکلیف محور در آموزش زبان از بستر وب برای انتقال دانش و یادگیری زبان استفاده کرد.
درباره (-ow) در کردی جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر معرفی، توصیف، تبیین و بررسی نقش عنصر زبانی بسیار پرکاربرد (-ow) در کردی جنوبی است. این پژوهش توصیفی تحلیلی بوده و داده های لازم به صورت میدانی از گویشوران بومی به وسیله مصاحبه و گفتگو جمع آوری شده است. بررسی داده ها نشان می دهد که پی بست (-ow) دارای توزیع و کاربردهای بسیار متنوعی است و عمدتاً با افعال متعدی ساده و مرکب ظاهر می شود، ولی گاهی نیز با (مفعول حرف اضافه در) افعال لازم به کار می رود. از نظر جایگاه، گاهی بعد از پی بست مفعولی ظاهر می شود و گاهی نیز قبل از آن. همچنین، در مواردی به صورت پیش بست تظاهر پیدا می کند. از لحاظ معنایی، این عنصر دارای معنای مشخص بوده و از لحاظ شمار و جنس با مفعول جمله مطابقه می نماید، ولی از نظر صوری همیشه دارای یک صورت واحد است. پی بست (-ow) می تواند با مفعول بسیاری از افعال همنشینی داشته باشد، در عین حال با دسته ای دیگر از افعال همنشینی ندارد. هم می تواند به مفعول معرفه ارجاع دهد و هم به مفعول نکره. بنابراین، به عوامل کلامی حساس نیست. روی هم رفته، اگرچه این پی بست می تواند دارای نقش های متنوعی باشد، لیکن بارزترین نقش آن مفعول نمایی و یا مضاعف سازی مفعول است.
خطاهای زبانی دانش آموزان در کاربرد گروه اسمی انگلیسی از منظر روان شناسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر تأثیر واژگان زبان فارسی بر فرایند تولید گروه اسمی انگلیسی درگفتار دانش آموزان از منظر روان شناسی زبان مطالعه شده است. داده ها (خطاهای زبانی) از گفتار دانش آموزان دوم انسانی دوره متوسطه در کلاس های درس انگلیسی جمع آوری شده است. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی انجام شده است. نخست، 221 خطای زبانی مرتبط با گروه اسمی انگلیسی از میان داده ها استخراج گردید و در شش گروه دسته بندی شد. سپس، خطاهای زبانی طبق اصول و فرضیه های مطرح در سطوح انتزاعی تولید گفتار تحلیل شدند. وجود ویژگی های نحوی ساختواژی زبان فارسی در پاره گفتارهای انگلیسی دانش آموزان، نشان دهنده آن است که واژگان زبان فارسی در سطوح انتزاعی تولید پاره گفتارها فعال بوده و انتخاب شده اند، زیرا پردازش ویژگی های دستوری از پیامدهای انتخاب واژگانی است. همچنین طبق فرضیات انگاره های مرتبط با فعال سازی بازنمایی واحدهای واجی، مشخص گردید که جریان فعال سازی به راه افتاده از سطح مفهومی با فعال کردن مدخل های انتزاعی زبان فارسی به سطح واجی در تولیدات زبانی نیز گسترش یافته است. بنابراین، روساخت پاره گفتارهای تولیدی انگلیسی براساس نظام زبان فارسی شکل گرفته است. یافته ها حاکی از آن است که زبان فارسی تا آخرین مرحله سطوح انتزاعی تولید پاره گفتارها (سطح واجی) حضور داشته است و معادل انگلیسی واژه های روساخت، قبل از تولید فیزیکی پاره گفتارها از واژگان زبان انگلیسی برگزیده شده و نمود آوایی پیدا کرده اند. نتایج پژوهش حاضر با پیشنهاد انگاره تداعی کلمات مطابقت دارد که بر اساس آن واژه های زبان دوم زبان آموزان در اوایل دوره یادگیری آن زبان، از طریق واژه های زبان اول به سطح مفهومی دسترسی دارند.
انتقال معانی حرف جر «باء» به حرف اضافه «به»، مطالعه موردی: سوره آل عمران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل معانی و ترجمه حرف جر «باء» در سوره آل عمران دو اصل بنیادی را درباره زبان ها مشخص ساخت: نخست اینکه، ترجمه می کنیم، اما زبان های مبدأ و مقصد را کاملاً درک نمی کنیم (اصل ارتباطی) و دوم اینکه، زبان ها در فرایند ترجمه با یکدیگر برخورد می کنند (اصل زبانی). به دو اصل ارتباطی و زبانی باید یک اصل سوم، یعنی ترجمه های ناهمگون، را افزود. برای مثال، زبان فارسی در برابر 16 معنای حرف جر «باء»، مگر تفدیه (و در این پژوهش، هشت معنای جدید بر آن 16 مورد افزوده شد)، 26 معنا را در حرف اضافه «به» تدارک دیده است، بنابراین ضرورت دارد که مترجمان قرآن (از جمله مترجمان مورد استناد در این پژوهش، یعنی آیتی، صفوی، مجتبوی و مکارم) در وهله اول با زبان فارسی و در وهله دوم با زبان عربی آشنا باشند. بدون تردید، شناخت زبان مادری به معنای شناخت بالقوه زبان های دیگر است. نتایج پژوهش نشان داد که ترجمه درون زبانی حروف جر سوره آل عمران به اندازه ترجمه بین زبانی آنها اهمیت دارد، زیرا این حروف با قرار گرفتن در بافت ویژه قرآن، مستعد خلق معانی متنوع و عامل مؤثر در پدید آمدن ترجمه های ناهمگون هستند. این نکته در کنار هم سطح نبودن دانش زبانی و فرازبانی مترجمان باعث شده تا ترجمه های قرآن با کیفیت های متفاوت عرضه شوند. روش پژوهش حاضر توصیفی تحلیلی و نیز آماری تحلیلی است. انجام این پژوهش ضرورت دارد، زیرا معانی حروف جر/ اضافه تأثیر قابل ملاحظه ای بر کیفیت ترجمه های عربی به فارسی و به عکس دارند.
رابطه استعاره و بی ادبی در بافت غیبت رسانه ای بینافردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط احتمالی میان استعاره و بی ادبی در بافت غیبت رسانه ای بینافردی انجام گرفته است. بدین منظور، داده های مربوط به ده بازیگر زن و ده بازیگر مرد برگرفته از 60 موقعیت زبانی در بازه زمانی مرداد 97 تا اردیبهشت 99 از نرم افزار اینستاگرام جمع آوری شده است. مجموع واژه های مورد بررسی، 51449 واژه است. نتایج پژوهش نشان داد که مفهوم سازی انسان براساس یکی از حوزه های مبدأ مدفوع/ فضولات حیوانی، شیء دورریختنی، شخصیت کارتونی/ داستانی، پول بی ارزش، ماده کثیف، موجودخیالی/ فراطبیعی، قارچ، نان، ایام هفته، چربی و بیماری/ بلا با بی ادبی همراه بود. این یافته رابطه میان استعاره و بی ادبی را این گونه توجیه می کند که هرگاه انسان به عنوان یکی از حوزه های فوق فرض شود، بی ادبی صورت می گیرد. غیبت رسانه ای بینافردی زمینه را برای استفاده از 345 مورد استعاره همراه با بی ادبی فراهم آورده است که به نظر می رسد به دلیل ویژگی های منحصربه فرد این نوع غیبت بوده است. بالاترین بسامد از میان حوزه های مبدأ مربوط به حوزه مبدأ مدفوع/ فضولات حیوانی و از زیرراهبردهای بی ادبی مربوط به نام گذاری از زیرراهبردهای بی ادبی ایجابی بوده است. کاربران زبانی با به کارگیری بی ادبی ایجابی سعی در تخریب وجهه مثبت شخص از خود داشته اند.
مشاهداتی درباره سهم و نقش دو نیم کره مغز در پردازش زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به منظور بررسی عملکردهای زبانی منسوب به نیمکره ی راست مغز در بیماران آسیب دیده نیمکره ی چپ، انجام شد. در این پژوهش که از نوع توصیفی – تحلیلی بود، با نمونه گیری تصادفی، یک گروه از بیماران آسیب دیده ی نیمکره ی چپ مغز (20مرد و 10 زن) که به بخش مغز و اعصاب درمانگاه امام رضا (ع) شیراز مراجعه کرده بودند و 30 نفر افراد سالم (20مرد و 10 زن)، انتخاب شدند. سپس از آزمون های مجموعه ی زبان نیمکره ی راست (برایان، 1995) و آزمون کنش ها و توانش های کاربردی زبان (مهری، 1381) برای مقایسه ی عملکردهای زبانی این بیماران با افراد سالم، استفاده گردید. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که بین زنان و مردان آسیب دیده در تمامی خرده آزمون ها، تفاوت معنی دار وجود نداشت. یافته های حاصل از این پژوهش نشان داد که بین افراد سالم و بیمار در آزمون های استعاره تصویری، استعاره نوشتاری، درک معنای تلویحی یا درک استنباط معنی، درک طنز (شوخی) یا درک جملات طنزآمیز، واژگانی-معنایی، بیان استعاره، ضرب المثل نوشتاری یا درک نوشتاری ضرب المثل، بیان ضرب المثل و درک کنش های گفتاری غیرمستقیم، تفاوت معنی داری وجود داشت. نتایج نشان داد که توانایی های گفته شده، خاص نیمکره ی راست نیست و نیمکره چپ نیز در تولید و درک این توانایی های زبانی، نقش دارد.
بررسی صوت شناختی و شنیداری واکه های ساده واجی گویش خوافی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خوافی یکی از گویش های زبان فارسی است که در شهر خواف (واقع در استان خراسان رضوی) رایج است. این گویش از لحاظ آوایی، واجی، واژگانی و صرفی با فارسی معیار تفاوت های بسیاری دارد. در مقاله پیشِ رو، واکه های ساده واجی گویش خوافی با ارائه جفت های کمینه و براساس نظریه واج شناسی زایشی، توصیف و طبقه بندی شده است. برای بررسی و مقایسه دقیق و کمّی این واکه ها، آزمایشی صوت شناختی با حضور هشت گویشور مرد در شهر خواف برگزار شد و در چارچوب نظریه منبع صافی، مشخصه های صوتی این واکه ها در هجای باز بی تکیه بررسی و اندازه گیری گردید. در این جستار، ابتدا میانگینِ بسامدِ سازه هایِ اول و دومِ (همبسته های صوت شناختی کیفیت) واکه هایِ ساده خوافی و فارسی معیار در مقیاس هرتز و میانگین دیرش این واکه ها برحسب هزارم ثانیه ارائه شده است؛ سپس میزانِ تفاوتِ مقادیرِ مشخصه هایِ صوتیِ واکه هایِ خوافی با واکه های فارسی معیار به درصد محاسبه شده و نتایج حاصل تحلیل گردیده است. در ادامه، فضای واکه ای صوت شناختی گویش خوافی در مقایسه با فارسی معیار ترسیم شده است. برای بررسی این واکه ها از منظر شنیداری، مقادیر سازه های اول و دوم از مقیاس هرتز به مقیاس شنیداری و غیرخطی بارک تبدیل و در جدولی ارائه شده و سپس براساس این ارقام و به منظور سنجش دقیق تر تفاوت ها و شباهت ها، فاصله اقلیدسی واکه های خوافی با واکه های فارسی معیار محاسبه گردیده است.
تاملی تحلیلی – انتقادی در آرای زبانی سوسور و گادامر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سوسور واضع زبان شناسی جدید، باب تازه ای را در تاملات مربوط به زبان گشود و جریان های مختلف فکری و زبان شناختی قرن بیستم را تحت تاثیر خود قرار داد. از طرف دیگر، گادامر، مهمترین چهره هرمنوتیک فلسفی است که با کانون قرار دادن زبان ، طرح تازه ای در باب واقعه فهم پی افکند . از آن جا که این دو متفکر، حول محوری مقوله زبان موضوعات مشترکی را مورد تحلیل و بررسی قرار داده اند ما در این پژوهش برآن هستیم تا با طرح و مقایسه آرای زبانی سوسورو گادامر درباره موضوعاتی چون : ماهیت زبان، نشانه زبانی، ابزاری بودن یا نبودن زبان ، اجتماع انسانی( سنت)و زبان ، لانگ و پارول ، تعریف و جایگاه نماد، گفتار و نوشتار ، مطالعات همزمانی یا درزمانی زبان ، و .... قرابت ها و تفاوت های دیدگاه هایشان را نشان دهیم و افق های جدیدی در تاملات زبانی با چشم اندازهای زبان شناختی و فلسفی بگشاییم.
واکه های ساده لری مینجایی: یک بررسی صوت شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مینجایی نام عمومی گویش هایی از زبان لری است که به صورت پراکنده با نام های لری خرم آبادی، بالاگریوه ای، سیلاخوری، بروجردی، ملایری و غیره شناخته می شوند. هدف این مقاله تعیین مقدار پارامترهای صوت شناختی همچون بسامد سازه های اول و دوم واکه های ساده، تاثیر جنسیت و نوع هجا بر این پارامترها و در نهایت ارائه نمودار فضای واکه ای گویش خرم آبادی و بالاگریوه ای است. در کل 1217 نمونه آواییِ گردآوری شده از 18 گویشور زن و مرد حاوی واکه های ساده (i، ɪ، ʏ، e، ø، a، ə، u، o، ɑ)، با استفاده از نرم افزار PRAAT مورد بررسی قرار گرفت. سپس نتایج آن، با استفاده از نرم افزار SPSS در دو بخش آمار توصیفی و تحلیلی گزارش شد. با توجه به مقدار به دست آمده از بسامد سازه اول، واکه های /a/ و /i/ به ترتیب بازترین و بسته ترین واکه اند. واکه /i/ بیش ترین بسامد سازه دوم را نشان داد و پیشین ترین واکه ساده لری مینجایی است. این در حالی است که واکه /ɑ/ در گویشوران مرد و واکه /o/ در گویشوران زن پسین ترین واکه اند. نوع هجا در میزان بسامد سازه های اول و دوم تاثیر دارد. بسامد سازه های اول و دوم در گویشوران مرد پایین تر از گویشوران زن است.
زبان معیار و شاخص های آن در نوشته های تحقیقی محمدعلی اسلامی نُدوشن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان معیار یکی از گونه های نوشتن در محافل علمی و دانشگاهی است که مهم ترین هدفش انتقال صحیح و سریع و دقیقِ مفاهیم به مخاطب است. از دهه چهل به بعد در میان پژوهشگران مباحث درباره تعریف زبان معیار و مصادیق آن مطرح شده که تا به امروز ادامه داشته است. اگرچه وحدتی درباره چیستی و چگونگی زبان معیار وجود نداشته، اما می توان گفت که این گونه زبانی به واسطه آثار مکتوب علمی ادیبان برجسته معاصر در کتاب ها و نشریه ها تثبیت یافته است. هدف از نگارش این مقاله آن است که تعریف مشخصی از زبان معیار و همچنین مصادیق آن ارائه شود و براساس آن، نوشته های علمی یکی از نویسندگان مطرح و پرکار معاصر یعنی محمدعلی اسلامی ندوشن سنجیده شود. مرور نتایج پژوهش نشان می دهد که اسلامی ندوشن ضمن الگوپذیری از گویندگان سرآمد زبان فارسی همچون سعدی و فاصله گیری از عناصر ادبی و دوری گزینی از خطاهای زبانی، به رعایت ساده نویسی و کوتاه نویسی در نوشته های خود نظر داشته و در این چارچوب مشخص، توانمندی های فردی و انعطاف پذیری های سبکی خود را نمایان ساخته است. وی در طی بیش از شصت سال نویسندگی خود، نثری مبتنی بر کارکرد طبیعی زبان به یادگار گذاشته است که عوام با آن ارتباط برقرار کرده و خواص آن را پسندیده اند.
واکاوی ساختمان دستوری گروه اسمی در نوشتار فارسی آموزان چینی سطح فرامیانی (B2)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واکاوی داده های زبانی از جنبه های گوناگون کمک بزرگی به علمی تر شدن فرایند آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان می کند. پژوهش حاضر با هدف برداشتن گامی کوچک به منظور آشنایی بیشتر با ویژگی های دستوری نوشتار فارسی آموزان انجام شده است. پرسش اصلی، چگونگی ساختمان دستوری گروه های اسمی در نوشتار فارسی آموزان چینی سطح فرامیانی است. تعیین پرکاربردترین و کم کاربردترین وابسته های گروه اسمی در نوشتار فارسی آموزان و نیز سنجش کارآمدی دستور توصیفی باطنی از مسائل فرعی پژوهش به شمار می آیند. پژوهش از نوع توصیفی تحلیلی است و با استفاده از پیکره ای زبانی برگرفته از آزمون نگارش پایان دوره تکمیلی36 فارسی آموز چینی در مرکز آموزش زبان فارسی دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) برپایه دستور توصیفی باطنی انجام گرفته است. براساس یافته های پژوهش، بیشتر گروه های اسمی(84%) هیچ وابسته ای نداشتند؛ در گروه های اسمی تک وابسته که 15% مجموع گروه های اسمی را به خود اختصاص دادند، وابسته های پیرو «اسم»، «صفت» و وابسته پیشرو «اشاری/سور » بیشترین فراوانی را داشتند. در گروه های اسمی دو وابسته که حدوداً 1% مجموع گروه های اسمی را داشتند و نیز در معدود گروه های اسمی سه و چهار وابسته ای، وابسته پیرو «اسم» و «صفت» بیشترین فراوانی را داشتند. به طورکلی، یافته ها نشان از توانایی یا تمایل اندک فارسی آموزان در گسترش ساخت درونی گروه های اسمی با وابسته های پیشرو و پیرو داشت. در سطح جزئی تر یافته ها توانایی یا تمایل بیشتر فارسی آموزان چینی به کاربرد وابسته های پیرو نسبت به وابسته های پیشرو را نشان داد. به نظر می رسد با آموزش ساختمان دستوری گروه اسمی به فارسی آموزان می توان کیفیت نوشتار آنان را افزایش داد. پژوهش همچنین کارایی دستور توصیفی باطنی در توصیف دقیق نوشتار فارسی آموزان چینی را تأیید کرد.
بررسی فرایندهای واژه آفرینی و واژه سازی در کودکان 2 تا 6 ساله فارسی زبان تهرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر به بررسی فرایندهای ساخت واژه در 121 کودک 2 تا 6 ساله فارسی زبان تهرانی پرداخته شده است. داده های پژوهش از طریق مشاهده رفتار زبانی و مصاحبه با این کودکان و والدین آن ها، و پرسش نامه کتبی جمع آوری شده، و سپس بر اساس چارچوب بوی (2007) دسته بندی و تحلیل شدند. نتایج حاصل نشان داد که در میان فرایندهای واژه سازی، اشتقاق بیشترین میزان کاربرد، و دوگان سازی کمترین کاربرد را داشته است. از میان فرایندهای واژه آفرینی نیز کوتاه سازی کاربرد بیشتری نسبت به آمیزش داشته است. در میان کل فرایندها نیز ابداع با 26% بیشترین میزان کاربرد را داراست. همچنین به نظر می رسد نوع واژه های ساخته شده با سن کودک ارتباط مستقیم دارد. فرایند ابداع بیشترین میزان کاربرد را در میان کودکان دوساله دارد و با افزایش سن کودک فرایند هایی چون ابداع و کوتاه سازی جای خود را به فرایندهای صرفی نظیر ترکیب و اشتقاق می دهند، به طوری که در سنین 4 تا 6 سال میزان استفاده از فرایند های ترکیب و اشتقاق برای ساخت واژه های جدید بیشتر می شود. یکی از مهم ترین دلایل این امر را می توان میزان شناخت و آگاهی کودک نسبت به فرایندهای صرفی واژه سازی دانست که با افزایش سن او ارتقاء می یابد.
نقدی بر مقاله «بررسی صوت شناختی رخداد انسدادی چاکنایی پیش از واکه آغازین در واژگان زبان فارسی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نواب صفوی و همکاران (۱۳۹۹) در مقاله ای که در شماره یازدهم نشریه علم زبان (بهار و تابستان ۱۳۹۹) با عنوان "بررسی صوت شناختی رخداد انسدادی چاکنایی پیش از واکه آغازین در واژگان زبان فارسی" منتشر شده است، به گزارش پژوهش خود راجع به ویژگی های آکوستیکِ بست چاکنایی پیش از واکه های آغازین در زبان فارسی پرداخته اند. این پژوهش برپایه بررسی تلفظِ هجای اول و دومِ تعدادی ناواژه با ساخت هجایی CVCV و همچنین هجای اولِ سی واژه فارسی با استفاده از نرم افزار پرت انجام شده است. نتیجه گیری اصلی پژوهشگران آن است که همخوان انسدادی چاکنایی، با توجه به انسداد ناقص پیش از واکه ها، به عنوان واج مستقل در ابتدای واژه های فارسی وجود ندارد و بست چاکنایی در این واژه ها، از ویژگی های واکه آغازین به شمار می رود. به نظر می رسد مقاله مذکور از نظر پیش فرض ها، نقدِ پژوهش های پیشین، روش تحقیق، نتیجه گیری، و منابع و ارجاعات دچار اشکالاتی است و خصوصاً در آن، دو حوزه آواشناسی و واج شناسی، و جایگاه و ویژگی های هر یک از این دو حوزه با یکدیگر خلط شده است. در یادداشت حاضر به بررسی نقاط ضعف مقاله مذکور می پردازیم.