مدیریت دانش سازمانی (مدیریت راهبردی دانش سازمانی)
مدیریت دانش سازمانی سال پنجم پاییز 1401 شماره 18 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر مدیریت دانش بر انتقال فناوری با در نظر گرفتن متغیر میانجی گرایش کارآفرینانه است. این پژوهش تحقیقی کاربردی، با رویکرد کمی و از نوع توصیفی پیمایشی می باشد. جامعه آماری از دو بخش صنعت و دانشگاه تشکیل شده است که شرکت زامیاد و دانشگاه تهران به عنوان موردمطالعه انتخاب شدند. بدین ترتیب بر اساس روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای و با کمک فرمول کوکران، کارشناسان مطلع شرکت زامیاد که تعداد آن ها 180 نفر بود نمونه گیری شده و در نهایت تعداد 123 نفر در بخش صنعت و 111 نفر از دانشکده های دانشگاه تهران تعیین گردید. داده ها به کمک پرسشنامه استاندارد نیومن و همکاران (مدیریت دانش)، والتر و همکاران (گرایش کارآفرینانه) و راجرز و همکاران (انتقال فناوری) گردآوری شدند. روایی صوری پرسشنامه از طریق اظهارنظر خبرگان دانشگاهی تائید گردید. برای محاسبه پایایی پرسشنامه، ضریب آلفای کرونباخ به کار برده شد (خلق دانش: 741/0، نگهداری از دانش: 738/0، تبدیل دانش: 726/0، به کارگیری دانش:781/0 ، گرایش کارآفرینانه: 853/0و انتقال فناوری:866/0) و بالاتر بودن تمامی ضرایب از 0.7 نشان دهنده آن است که ابزار اندازه گیری استفاده شده پایایی قابل قبولی دارد. برای بررسی همه جانبه مدل مفهومی ارائه شده از مدل معادلات ساختاری استفاده شده است. تحلیل عاملی تأییدی با استفاده از نرم افزار LISREL برای سنجش برازش مدل های اندازه گیری مربوط به سازه های تحقیق به کار برده شده است؛ همچنین آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون با استفاده از SPSS نیز برای آزمودن روابط و تأثیر متغیرها به کار گرفته شده است. در نهایت نرم افزار AMOS جهت آزمودن فرضیه های اصلی تحقیق استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که رابطه مثبت و معناداری میان مدیریت دانش و انتقال فناوری وجود داشته و همچنین مدیریت دانش از طریق تأثیر بر گرایش کارآفرینانه نیز بر انتقال فناوری تأثیر می گذارد؛ بنابراین سازمان ها می توانند با تکمیل چرخه مدیریت دانش و تلاش در جهت ارتقا و نهادینه سازی گرایش کارآفرینانه، انتقال فناوری ایجاد شده در دانشگاه ها را به شکل مناسب تری به انجام رسانند.
مدل بندی ساختاری عوامل مؤثر بر تسهیم دانش بین اعضای هیات علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تسهیم دانش در بین اعضای هیئت علمی دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی دارای اهمیت فراوانی است؛ زیرا آنان را در فرآیندی رقابتی به منظور خلق و تولید دانش و در نهایت اشتراک گذاری آن فعال می کند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش و میزان تأثیر عوامل مختلف در تسهیم دانش بین اعضای هیئت علمی دانشگاه ها و مبتنی بر نظریه رفتار برنامه ریزی شده انجام شده است. رویکرد تحقیق کمّی و روش آن توصیفی از نوع علّی و از نظر زمانی مقطعی بوده است. جامعه آماری این تحقیق شامل تمامی اعضای هیئت علمی دانشگاه غیردولتی علم و فرهنگ به تعداد 103 نفر بوده است که حجم نمونه لازم از بین آنان بر اساس فرمول کوکران برابر 81 نفر تعیین شده است. روش نمونه گیری طبقه بندی متناسب با حجم و بر مبنای انتخاب دانشکده های دانشگاه به عنوان طبقه صورت گرفته است. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه های تسهیم دانش، جو سازمانی، قصد، نگرش و هنجار ذهنی بوک و همکاران (2005)، پرسشنامه کنترل رفتار درک شده السوئیدی (2014)، پرسش نامه اعتماد کیم و جو (2008) و پرسش نامه رهبری ریج (2005) استفاده شده است. از روش مدل بندی معادلات ساختاری به شیوه کمترین مربعات جزئی به منظور تحلیل داده ها استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داده است از دیدگاه اعضای هیئت علمی، رابطه معنی دار بین جو سازمانی و تسهیم دانش و هم چنین رابطه معنادار بین قصد، نگرش و هنجار ذهنی با تسهیم دانش، تأیید شده است.
آینده پژوهی استراتژی شرکت های دانش بنیان با رویکرد سناریو نگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توانایی تصور آنچه که احتمالاً اتفاق خواهد افتاد (آینده پژوهی) یکی از ویژگی های بسیار مهم شرکت های موفق می باشد. حال اگر این شرکت، شرکت دانش بنیان باشد که اساس رقابت و مزیت رقابتی آن ها بر مبنای دانش است بیشتر خواهد بود. ازاین رو در این پژوهش سعی شده است با آینده نگری مؤلفه های مزیت ساز رقابتی در شرکت های دانش بنیان، سناریوهای محتمل و درنتیجه استراتژی های مناسب برای این شرکت ها تدوین شود. این پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش از نوع پیمایشی و در سطح اکتشافی است. جامعه آماری این پژوهش را 97 نفر از مدیران و خبرگان موجود در46 شرکت دانش بنیان مستقر در شهرک فناوری صنایع شیمیایی شیراز و هلدینگ دانش بنیان فتکو تشکیل دادند که با توجه به نوع و مراحل پژوهش ، تیم های 15 نفره ، 7 نفره و 6 نفره به صورت قضاوتی انتخاب شدند . در مرحله اول با بررسی ادبیات موضوع 4 دسته اصلی سیاسی- راهبردی، اقتصادی-مالی، اجتماعی – فرهنگی و فناوری انتخاب شد و سپس با استفاده مجدد از ادبیات موضوع و مصاحبه با خبرگان 30 مؤلفه شناسایی شد و آنگاه با استفاده از نظر تیم 15 نفره از خبرگان و به روش دلفی 26 مؤلفه مزیت ساز رقابتی نهایی شد. در مرحله دوم جهت تعیین تأثیرات متقابل مؤلفه ها، این مؤلفه ها وارد 2 پرسشنامه شد و یک تیم 7 نفره از خبرگان اقدام به تکمیل آن ها نمودند. یکی از این پرسشنامه ها جهت استفاده در تجزیه وتحلیل MICMAC و دیگری جهت استفاده در نرم افزار سناریو ویزارد تدوین شد. وجود سناریو در خروجی نرم افزار سناریو ویزارد و پایایی 95% پرسشنامه MICMAC اعتبار و سازگاری درونی این 2 پرسشنامه و داده های مربوطه را تضمین می کند. نتایج نرم افزار سناریو ویزارد 8 سناریوی قابل قبول (قوی) را ارائه داد که در این میان 3 سناریوی خوش بینانه، بدبینانه و محتمل ترین مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. با دسته بندی مؤلفه های مزیت ساز در 4 دسته سیاسی/راهبردی، اقتصادی/مالی، اجتماعی/ فرهنگی و فناوری، نتایج سناریوهای سه گانه نیز در این دسته بندی ارائه شد. در مرحله آخر نیز از تیم 6 نفره ای برای تدوین اقدامات و سیاست های لازم استفاده شد که این تیم درنهایت 12 اقدام برای سناریوی خوش بینانه، 9 اقدام برای سناریوی محتمل و 4 اقدام برای سناریوی بدبینانه پیشنهاد دادند. درمجموع می توان گفت که در شرکت های دانش بنیان گسیل توان مدیریت دانش به سمت چهار مقوله تولید بیشتر، توسعه بازار، نتیجه گرایی پروژه و کیفیت بیشتر می تواند سناریوی مطلوب برای رسیدن به حداکثر استفاده از امکانات و فرصت ها را فراهم آورد.
استخراج الگوی بازدارنده ها و تسهیل گرهای اشتراک دانش با استفاده از روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حفظ مزیت رقابتی در شرایط عدم قطعیت در محیط حفظ و ارتقاء از جمله اساسی ترین دغدغه ها در سازمان های بخش دولتی و غیر دولتی است که عواملی همچون ترکیب جمعیتی نیروی کار، تأکید بیشتر رهبران سازمانی بر مسائل سرمایه انسانی، بحران مشارکت کارکنان، چالش انطباق سازمان ها با تغییرات محیط و ... در بوجود آمدن این دغدغه در رهبران سازمانی مؤثر بوده و ایشان را ملزم به اتکا به شیوه های مدیریت دانش سازمانی برای برای موفقیت در محیط کار و حفظ و مدیریت کارکنان دانشی کرده است. در این راستا مقالات متعددی ناظر به بیان روش های اجرای مدیریت دانش در سازمان ها و موانع و مشکلات یا تسهیل کننده های موجود در این مسیر با دغدغه حل این مساله تدوین شده است در این راستا بررسی این مقالات و تحلیل آنها به منظور تدوین و تبیین الگویی از موانع و تسهیل کننده های اشتراک دانش سازمانی، از نیازهای اولویت دار سازمان های بخش دولتی و غیر دولتی بوده و که پژوهش حاضر در مقام ارائه این الگو بر آمده است. متناسب با سوال اصلی در این پژوهش، از روش فراترکیب سندلوسکی و باروسو برای استخراج الگوی بازدارنده ها و تسهیل گرهای اشتراک دانش استفاده شده است و از آنجا که تجزیه و تحلیل و گزارش نهایی یافته های مطالعات انتخاب شده ، باید تصویر جامعی را ارائه دهد، فراترکیب مطالعات مدنظر قرار گرفته است؛ در نتیجه با جستجوی فراگیر منابع از طریق وبگاه های بین المللی، 263 منبع انتخاب گردید که در پالایش اولیه براساس ملاک های ورود و خروج، 65 منبع مرتبط برگزیده شد. در ادامه یافته های مطالعات مبتنی بر تحلیل داده ها و کدگذاری باز، 65 کد استخراج شد که پس از تحلیل و جمع بندی نهایی، نتایج در قالب، 43 زیرمفهوم، 10 مفهوم و 2 مقوله بدست آمد. پایش کیفیت از طریق جامعیت تعداد منابع، استفاده از منابع معتبر بین المللی، شناسه گذاری در بازه های زمانی متفاوت، استفاده از پژوهشگران شناسه گذار، ارائه تفصیلی یافته ها و تأیید خبرگان مدیریت دانش سازمانی احراز گردید. یافته ها نشان داد که بازدارنده ها و تسهیل گرهای اشتراک دانش شامل عوامل فردی(14 کد)، فنی(9 کد)، سازمانی(11 کد)، فرهنگی(6 کد) و جغرافیایی (3کد) است. در نتیجه عوامل شناسایی شده در طراحی الگوی قابل بهره برداری برای تقویت اشتراک گذاری دانش در سازمان های مذکور مورد استفاده قرار گرفت.
به کار گیری مدلسازی معادلات ساختاری برای شبیه سازی و مدلسازی مبتنی بر عامل در تجزیه و تحلیل به اشتراک گذاری دانش امنیت اطلاعات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: در این مطالعه، مدل به اشتراک گذاری دانش امنیت اطلاعات از تلفیق تئوری های رفتار برنامه ریزی شده، انگیزش، تریاندیس و مراحل تغییر رفتار در یک سازمان با ترکیب روش آماری مدلسازی معادلات ساختاری و مدلسازی و شبیه سازی مبتنی بر عامل ارائه می شود. رویکردی/روش شناسی/طراحی: در این مطالعه از مدلسازی معادلات ساختاری استفاده شده است تا مدل هایی به عنوان ورودی های مدلسازی مبتنی بر عامل ساخته شود همچنین قابلیت اطمینان و اعتبار آنها را بهبود و ارتقا می بخشد. به عبارت دیگر؛ در این مطالعه مدلسازی معادلات ساختاری برای مدلسازی مبتنی بر عامل اعمال شده است. روش جمع آوری داده ها یک پرسشنامه است که توسط محقق ساخته شده است و به روش نمونه گیری تصادفی ساده جمع آوری شده است. بعد از تست کردن قابلیت اعتبار و اطمینان پرسشنامه، داده ها از 217 شرکت کننده جمع آوری می شود. با استفاده از SmartPLS3.2.6 و نرم افزار Anylogic فرضیه ها آزمون و شبیه سازی مبتنی بر نتایج آماری به ترتیب تجزیه و تحلیل می شود تا تغییر رفتار در طی زمان تحلیل شود. یافته ها: نشان داده شده است که عوامل تئوری رفتار برنامه ریزی شده از جمله، نگرش، هنجارهای ذهنی، کنترل رفتاری ادراک شده، و تئوری انگیزش که عوامل انگیزشی درونی و بیرونی را در بر می گیرند و مدل تریاندیس، به منظور تسهیل شرایط، تأثیرات مثبتی روی مراحل تغییر رفتار از جمله مرحله های پیش تأمل، تأمل، آماده سازی، اقدام، نگهداری و خاتمه می گذارد. به علاوه این نتایج حاصل شده است که تغییر در رفتار به اشتراک گذاری دانش امنیت اطلاعات در یک سازمان ، در طول زمان و تا رسیدن به مرحله پایان، افزایش پیدا می کند. نوآوری: در این مطالعه مدلسازی مبتنی بر عامل به منظور آزمون فرضیه ها در طی زمان در کنار روش آماری مدلسازی معادلات ساختاری به کار گرفته شده است. علاوه بر این، مدل تغییر مراحل نیز برای تجزیه و تحلیل مراحل تغییر رفتار به اشتراک گذاری دانش امنیت اطلاعات؛ اعمال شده است. پیامدهای عملی: به اشتراک گذاری دانش، نقش مهمی در زمینه امنیت اطلاعات ایفا می کند؛ زیرا تأثیر مثبتی روی آگاهی از امنیت اطلاعات کارکنان می گذارد. در این مطالعه، دانش و بینش مربوط به بهبود و ارتقای به اشتراک گذاری دانش در یک سازمان ارائه شده است.
ادراک طردشدگی کارکنان و پنهان سازی دانش: نقش تعدیل گری استرس شغلی و استقلال شغلی (نمونه پژوهش: اداره کل گمرکات خراسان جنوبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت موضوع مدیریت دانش و بررسی عوامل مرتبط با پدیده پنهان سازی دانش، تحقیق حاضر با هدف بررسی اثر ادراک طردشدگی کارکنان بر پنهان سازی دانش با نقش تعدیل گری استرس شغلی و استقلال شغلی انجام شد. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه گردآوری داده ها، توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش، کارکنان اداره کل گمرکات خراسان جنوبی در نظر گرفته شد. تعداد 150 نفر در سال 1401 در این اداره کل مشغول به کار بودند که بر اساس جدول مورگان، از بین آن ها 108 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد پنهان سازی دانش، ادراک طردشدگی، استرس شغلی و استقلال شغلی استفاده شد که روایی و پایایی این ابزارها از طریق بررسی روایی صوری و روایی سازه (روایی همگرا و واگرا) و محاسبه ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی (CR) تأیید شدند. داده ها با بهره گیری از روش های توصیفی و مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS15 و Smart-PLS3 تجزیه و تحلیل گردید. یافته های پژوهش نشان داد که ادراک طردشدگی کارکنان باعث پنهان سازی دانش می شود و نقش تعدیل گری استقلال شغلی در تأثیر این دو متغیر بر یکدیگر تأیید شد ولی استرس شغلی در تأثیر ادراک طردشدگی کارکنان بر پنهان سازی دانش نقش تعدیل گری نداشت. طبق نتایج این پژوهش، می توان این گونه بیان کرد که برای جلوگیری از بروز پدیده پنهان سازی دانش در سازمان، مدیران باید به گونه ای رفتار نمایند که در کارکنان احساس طردشدگی به وجود نیاید و با توجه به اینکه متغیر استقلال شغلی در این ارتباط نقش تعدیل گری داشت و باعث کاهش پنهان سازی دانش می شود، بنابراین پیشنهاد می گردد در طراحی یا بازطراحی شغل های سازمانی در مواردی که سایر شرایط نیز مهیاست، استقلال و خودمختاری کارکنان در انجام کارها افزایش یابد.