مدیریت دانش سازمانی (مدیریت راهبردی دانش سازمانی)
مدیریت راهبردی دانش سازمانی سال چهارم زمستان 1400 شماره 15 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
شبکه های نوآوری به مجموعه از شرکت ها و نهاد ها اطلاق می گردد که در کنار هم برای یک هدف مشترک که همان توسعه دانش و نوآوری می باشد، تلاش می کنند. اهمیت این شبکه سازی ها در حوزه های فناورانه همچون زیست دارو قابل توجه می باشد. هدف این پژوهش بررسی نقش ناهمگونی شبکه بر قابلیت های شبکه ای و عملکرد دانشی شرکت ها در شبکه های زیست دارویی می باشد. به این منظور، ضمن شناسایی ابعاد و مؤلفه های اصلی از طریق مبانی نظری و مصاحبه با پانزده خبره حوزه زیست دارویی، برای پاسخگویی به سؤالات پژوهش، نسبت به تدوین مدل اقدام گردید. به منظور بررسی فرضیات پژوهش، پرسشنامه های جمع آوری شده از تعدادی از شرکت های دانش بنیان زیست دارویی در سراسر کشور با روش مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار Smart Pls مورد تحلیل قرار گرفت. با توجه به نتایج به دست آمده نقش ناهمگونی شبکه بر قابلیت های شبکه ای و عملکرد دانشی شرکت ها در شبکه ها مورد تائید قرار گرفت. همچنین یافته ها نشان داد که ناهمگونی شبکه از طریق توسعه قابلیت شبکه ای بر عملکرد دانشی شرکت ها نقش مؤثرتری دارد و قابلیت های شبکه ای نقش متغیر میانجی در رابطه بین ناهمگونی دانشی شبکه و عملکرد دانشی شرکت ها در شبکه دارد. بر این اساس پیشنهاد می گردد شرکت ها برای حضور موفق در شبکه های نوآوری در جهت برقراری ارتباط با طیف گسترده ای از اعضای شبکه با ماهیت های گوناگون اقدام نمایند و قابلیت های شبکه ای خود را توسعه دهند.
طراحی الگوی تعاملی یادگیرنده - یاددهنده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شدت رقابت در سازمان ها، بهره گیری از روش های جدید و تعاملی یادگیری و یاددهی را لازم و ملزوم یکدیگر ساخته است. هدف این پژوهش شناسایی و اولویت بندی شاخص های مولفه های یاد دهنده و یاد گیرنده و بررسی تاثیر مولفه های یادگیرنده بر یاد دهنده و همچنین بررسی تاثیر مولفه های یاد دهنده بر یاد گیرنده می باشد. در این پژوهش برای شناسایی معیارها و بیان روابط بین آنها، پس از مطالعه پژوهش های مرتبط وبا استفاده از رویکرد کیفی کلایزی هفت مرحله ای ومصاحبه با 12 نفر از خبرگان دانشگاهی دارای مدرک دکتری مدیریت و جمع آوری وتحلیل داده ها با توجه به مولفه های اصلی یادگیرنده و یاددهنده ،مفاهیم اثرگذاربر یادگیرندگی و یاد دهندگی مشخص شدند و سپس پرسشنامه محقق ساخته به تعداد 200 فقره بین جامعه آماری توزیع و جمع آوری گردید.داده ها با استفاده از روش معادلات ساختاری و نرم افزار plsمورد تجزیه و تحلیل شدند که نتایج نشان داد که مولفه های یاد دهنده بر یادگیرندگی تاثیر دارند که به ترتیب بالاترین سهم برای ارزش ها به مقدار271/0انرژی هیجانی به مقدار 238/0، ایده ها به مقدار236/0 دیدگاه قابل یاددهی به مقدار234/0 و سازه قاطعیت در تصمیم گیری به مقدار225/0 اختصاص دارد. وهمچنین مولفه های یاد گیرنده بر یاد دهندگی نیز تاثیر مثبتی داشتند که به ترتیب بالاترین سهم برای نگرش سیستمی به مقدار 286/0 تسلط فردی به مقدار247/0 یادگیری تیمی به مقدار242/0، چشم انداز مشترک به مقدار230/0 و سازه مدل های ذهنی به مقدار219/0 اختصاص دارد.
بررسی وضعیت اشتراک دانش و رابطه آن با رفتار کاری نوآورانه کارکنان (نمونه پژوهش: یک شرکت تولیدی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رفتار نوآورانه کارکنان در نقش دانشگران اصلی سازمان به ویژه در شرکت های تولیدی اساساً مشروط به رفتار اشتراک دانش آنان در محیط کار است. این مهم در سطح فردی وابسته به میزان تمایل و قصد هر یک از افراد به اشتراک دانش و نیز شیوه ها و عوامل مؤثر بر آن از منظر سازمانی است؛ لذا، در این پژوهش با تکیه بر داده های به دست آمده از یک شرکت تولیدی تأثیرگذار در تولید صنایع کشور، هدف اصلی بررسی وضعیت اشتراک دانش (روش ها و عوامل مؤثر) و رابطه آن با رفتار کاری نوآورانه کارکنان این شرکت می باشد. شناخت وضعیت اشتراک دانش، تعیین رابطه میان اشتراک دانش و رفتار کاری نوآورانه، شناسایی روش های اشتراک دانش و در نهایت شناسایی عوامل مؤثر بر اشتراک دانش از دیگر اهداف این پژوهش می باشد. برای دستیابی به این اهداف، از روش پژوهش مطالعه موردی از نوع تبیینی استفاده شد. در مرحله نخست، کلیه کارکنان رسمی یک شرکت تولیدی با حجم نمونه 219 نفر مورد پیمایش قرار گرفتند. گردآوری داده های کمی با استفاده از پرسشنامه و داده های کیفی نیز از مصاحبه نیمه ساخت یافته با 8 نفر به عنوان مطلعان کلیدی انجام شد. جهت سنجش روایی پرسشنامه های اشتراک دانش و رفتار کاری نوآورانه، از روایی سازه با روش تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. ضریب پایایی پرسشنامه ها نیز با استفاده از آلفای کرونباخ محاسبه شد. نتایج حاصل از تحلیل معادلات ساختاری حاکی از معناداری ضرایب مسیر نگرش نسبت به اشتراک دانش و هنجارهای ذهنی با قصد اشتراک دانش و همچنین قصد اشتراک دانش و رفتار اشتراک دانش با رفتار کاری نوآورانه بود. درحالی که بین کنترل رفتار ادراک شده و قصد اشتراک دانش رابطه معناداری مشاهده نشد. یافته های حاصل از تحلیل مصاحبه های صورت گرفته نیز پیرامون روش های اشتراک دانش و عوامل بازدارنده و سوق دهنده اشتراک دانش در بین کارکنان نشان داد آموزش های رسمی، آموزش های غیررسمی، انتشار و ثبت مقالات علمی، جلسات رسمی، پیشنهاد های کاری، مناسبات و تعاملات روزانه غیررسمی و مستندسازی تجربیات از مهم ترین روش های اشتراک دانش در بین کارکنان به شمار می روند و از دیدگاه مصاحبه شوندگان، انگیزه های بیرونی (مشوق های سازمانی و برابری در پاداش دهی)، انگیزه های درونی (علاقه شخصی و لذت کمک به دیگران) و ماهیت کار (هدف دار بودن و استقلال کاری) از مهم ترین عوامل سوق دهنده و عدم توجه به قابلیت های دانشی کارکنان، تبعیض بین کارکنان در سطوح مختلف، گرایش به احتکار دانش، نبود مهارت پرسشگری و شوق دانستن، مقاومت در برابر مستندسازی، عدم احساس امنیت شغلی، عدم خودآگاهی، کمبود زمان از مهم ترین عوامل بازدارنده اشتراک دانش به شمار می روند.
مدل سازی چالش های استقرار فرهنگ سازمانی داده محور در سازمان های دولتی ایران (نمونه پژوهش: سازمان های تابع وزارت دفاع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عصری که توجه به اطلاعات و داده در سازمان ها، منجر به رشد عملکرد و ذهنیت مثبت نسبت به سازمان می شود، در سازمان های بزرگ دولتی شاهد کم توجهی به داده و داده محوری هستیم که این موضوع منجر به بی بهره شدن سازمان از مزایای سازمان داده محور خواهد شد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی و مدل سازی چالش های استقرار فرهنگ داده محور در سازمان های دولتی ایران به منظور رفع موانع و استقرار فرهنگ داده محور در سازمان های مذکور انجام شده است. منظور از سازمان های دولتی در پژوهش حاضر (محدوده پژوهش) سازمان های تابع وزارت دفاع (ودجا) می باشد. این پژوهش کاربردی-توصیفی در پارادایم تفسیرگرایی و با رویکردی آمیخته (کیفی-کمی) انجام شده است. داده ها با استفاده از روش های مطالعه منابع دانشی موجود، مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسش نامه ساختاری تفسیری گردآوری و با استفاده از روش های تحلیل محتوای کیفی جهت دار و مدل سازی ساختاری تفسیری تحلیل شدند. جامعه آماری پژوهش حاضر در هر دو بخش کمی و کیفی این پژوهش، شامل خبرگان فرهنگ سازمانی و علم داده در سازمان های دفاعی بودند که با روش نمونه گیری هدفمند و تا رسیدن به اشباع نظری 16 مصاحبه انجام شد. خروجی تحلیل محتوا به منظور بررسی روایی ابعاد و مؤلفه های استخراج شده در اختیار خبرگان گذاشته شد و جرح وتعدیل لازم صورت گرفت و پایایی خروجی تحلیل محتوا با روش هولستی سنجیده شد که ضریب آن 0.8 حاصل گردید. نتیجه منجر به طراحی مدل چالش های استقرار فرهنگ داده محور در سازمان های دفاعی گردید. یافته ها نشان داد که 8 بعد سازمانی، تصمیم گیری، بافتار داده، فرهنگ محیطی، مدیریتی، استراتژیک، لجستیکی، فردی-شخصیتی به عنوان چالش های مهم و کلیدی در مسیر استقرار فرهنگ داده محور هستند که این ابعاد مدل یکپارچه مذکور را شکل می دهند و این ابعاد با یکدیگر در تعامل هستند. نتایج همچنین نشان داد که مؤثرترین و تأثیرگذارترین بعد فرهنگ محیطی می باشد و ابعاد لجستیک، بافتار داده و مؤلفه های فردی- شخصیتی اثرپذیرترین ابعاد احصا شدند.
واکاوی نقش تعدیل گری مدیریت دانش در رابطه سرمایه های فکری و مزیت رقابتی برند: با تمرکز بر نقش میانجی ارزش برند (نمونه پژوهش: هتل های اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه از سرمایه فکری به منظور خلق و افزایش ارزش سازمانی استفاده می گردد و موفقیت یک سازمان به توانایی آن در مدیریت این منبع کمیاب بستگی دارد، به علاوه یکی از قابلیت های مهم سازمانی که می تواند به سازمان ها در خلق و تسهیم دانش بسیار کمک کند و برای آن ها در مقایسه با سازمان های دیگر مزیت رقابتی ایجاد کند، ارزش برند و مدیریت دانش می باشد. ازاین رو، در پژوهش حاضر به واکاوی نقش تعدیل گری مدیریت دانش در رابطه بین سرمایه های فکری و مزیت رقابتی پرداخته می شود. این پژوهش از نوع توصیفی–همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر متشکل از مدیران هتل های شهر اردبیل است؛ که به صورت تصادفی تعداد 130 نفر از اعضای نمونه در دسترس قرار گرفته و پرسشنامه ها تکمیل شد. داده ها با استفاده از نرم افزار spss و روش حداقل مربعات جزئی و نرم افزار Smart-pls تجزیه وتحلیل شدند. بررسی نتایج این تحقیق نشان داد که ارزش برند نتوانست نقش میانجی را در رابطه بین سرمایه فکری و مزیت رقابتی ایفا کند و همچنین استفاده از سرمایه های فکری با ارتقای مدیریت دانش به ایجاد مزیت رقابتی در سازمان های مهمان نوازی و هتلداری منجر می شود.
تحلیل اثر سرمایه اجتماعی و حمایت سازمانی درک شده بر تسهیم دانش با نقش میانجی رفتار شهروندی سازمانی (نمونه پژوهش: بیمارستان های شهر اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه فرایند صحیح تسهیم دانش سازمانی یکی از منابع مهم مدیریت برای بهبود عملکرد سازمان ها می باشد، اما ممکن است کارکنان رغبتی نسبت به انجام این کار نداشته باشند؛ لذا شناسایی عوامل مؤثر بر تسهیم دانش در سازمان ها و تلاش در جهت تقویت این عوامل یکی از چالش های اصلی سازمان های امروزی است. در همین راستا مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر سرمایه اجتماعی و حمایت سازمانی درک شده بر تسهیم دانش با میانجیگری رفتار شهروندی سازمانی انجام شد. تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی، از نظر شیوه گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی و از لحاظ زمانی، مقطعی می باشد. جامعه آماری تحقیق حاضر، شامل کارکنان (کارکنان خدماتی، اداری و درمانی)، بیمارستان های امام خمینی(ره)، تأمین اجتماعی، فاطمی، علوی و بوعلی شهر اردبیل بود که با مراجعه به جدول مورگان، حجم نمونه 205 نفر در نظر گرفته شد و به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. جهت تجزیه وتحلیل داده ها در بخش توصیفی از میانگین، انحراف معیار، چولگی و کشیدگی و در بخش استنباطی مدل یابی معادلات ساختاری به کار گرفته شد و با استفاده از نرم افزارهای SPSS 23 و Lisrel 8.8 مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان دادند که متغیرهای سرمایه اجتماعی، حمایت سازمانی درک شده و رفتار شهروندی سازمانی بر تسهیم دانش اثر مستقیم مثبت و معنادار دارند. همچنین سرمایه اجتماعی و حمایت سازمانی درک شده علاوه بر تأثیر مستقیم، از طریق رفتار شهروندی سازمانی بر تسهیم دانش اثر غیرمستقیم و معنادار نیز دارند. با توجه به تأثیر مثبت سرمایه اجتماعی و درک کارکنان از حمایت سازمانی بر رفتار تسهیم دانش در میان آن ها، سازمان ها در صورت دارا بودن صلاحیت لازم جهت توسعه این موارد می توانند رفتار تسهیم دانش را در میان کارکنان توسعه داده و به عملکرد مطلوب تری دست یابند.