جستارهای نوین ادبی (جستارهای ادبی)

جستارهای نوین ادبی (جستارهای ادبی)

جستارهای نوین ادبی زمستان 1401 شماره 219 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

تصحیح چند واژه در فیروزشاه نامه بیغمی (داراب نامه و فیروزشاه نامه)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : 478 تعداد دانلود : 928
یکی از داستان های عامه فارسی، فیروزشاه نامه به روایت محمد بیغمی است. ذبیح الله صفا قسمتی از این داستان را با نام داراب نامه در سال 1341-1339 تصحیح و منتشر نمود که بدون هیچ تغییری در سال 1381 تجدید چاپ شد. قسمت دیگری از این داستان را ایرج افشار و مهران افشاری با نام فیروزشاه نامه در سال 1388 تصحیح و به زیور چاپ آراسته نمودند. گرچه تصحیح هر دو قسمت با دقت انجام پذیرفته است، در آن ها پاره ای لغزش ها دیده می شود. چون روایت بیغمی، افزون برجنبه های هنری و ادبی، فواید زبانی بسیار دارد و در بررسی تاریخ اجتماعی ایران در سده های گذشته، مفید است بایسته است که متن آن حتی الامکان بدون لغزش در اختیار دلدادگان داستان های عامه فارسی و پژوهندگان این حوزه قرار گیرد. در این مقاله با توجه به ضبط نسخه های اصل و رجوع به منظومه ها و دیوان های شاعرانی که ابیاتی از آن ها در فیروزشاه نامه نقل شده است و مقابله عبارات تکراری و قالبی کتاب، صورت درست این لغزش ها نشان داده است.
۲.

خاک مالی کردن نامه، تطوّر ایدئولوژیک یک مفهوم کتابتی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : 450 تعداد دانلود : 108
کم نیستند سنت هایی که به تدریج از قلمرو دانش و تجربه به عرصه ایدئولوژی یا مذهب گام می نهند. خاک مالی کردن نامه ها یکی از سنت های نسخه شناسانه و کتابتی است که به تدریج از یک کنش تجربی به باوری مذهبی تبدیل شده است. در این نوشته می کوشیم با بررسی متون کهن فارسی و عربی، علل پدیدآیی سنت خاک مالی کردن نامه ها را تبیین کنیم و در ادامه نشان دهیم که چگونه این سنت نوشتاری که مربوط به حوزه کتابت بوده است، به تدریج در متون مذهبی، شکلی دینی و ایمانی گرفته و تبدیل به نوعی از استحباب شده است. از رهگذر این بررسی، می توان دریافت که چگونه یک باور علمی پس از طی مراحل گوناگون و ورود به متون مذهبی، تبدیل به یک ساخت مذهبی می شود و به تبع آن انواع گوناگونی از خرافه ها نیز شکل می گیرد. . . . . . . . . . . . . . . . .
۳.

بررسی تطبیقی تصویر راویان زن در داستان های سه تفسیر شیعی روض الجنان، جلاءالاذهان و منهج الصادقین(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 640 تعداد دانلود : 131
روایت کنش ها، رویدادها و جنگ های صدر اسلام، در شکل گیری گفتمان شریعت و انتقال آن به نسل های بعدی نقش مهمی را ایفا می کند. در این میان روایتگری زنان، به مثابه کنشی اجتماعی، امری اثرگذار و مهم است. روایتگران زن، راوی اصلی یا دوم یا هم ارز بخشی از روایات داستانی تفسیری هستند و موضوعات متنوعی را در این داستان ها روایت کرده اند. این مقاله، به بررسی تطبیقی چهره زن راوی در سه تفسیر روض الجنان، جلاءالاذهان و منهج الصادقین می پردازد و وجوه اشتراک و افتراق این نقش را در سه تفسیر دنبال می کند. در این مقاله با استفاده از فن تحلیل محتوا؛ نوع روایتگری زن، موضوع داستان ها و مشارکت روایتگران را در داستان های این سه تفسیر استخراج کرده و از این رهگذر، تصویر زن راوی را در این متون ترسیم کرده ایم. پیکره متنی این مقاله، روایت هایی است که در سه تفسیر یادشده، زنان، راوی آن ها بوده اند. این پژوهش نشان می دهد در این سه تفسیر، زنان شاخصی نظیر عایشه، ام سلمه و اسماءبنت عمیس به روایت گری پرداخته اند و در گذر زمان، مفسران با حذف، تغییر یا افزایش روایتگران یا روایت ها، چهره زن راوی را تغییر داده اند. همچنین در این روایت ها اعتمادپذیری راوی زن، با شگردهایی نظیر ایجاد سطوح چندگانه راویان، استفاده از راوی درون داستانی و نزدیکی زمانی و مکانی راوی با روایت، افزایش یافته است.
۴.

ساختار نَقل؛ گونه ها و کارکردها(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : 921 تعداد دانلود : 399
ساختار «نَقل» از تجزیه ی زمان روایت و تغییر راوی به دست می آید. راویِ اول شخص که در روایت همزمان حضور دارد، پس از توصیف مختصر فضا و شخصیت ها، رشته ی کلام را به راویِ اول شخصِ دوم می سپارد. راویِ دوم با بهره گیری از روایت گذشته نگر، به نقل سرگذشتی نسبتاً پر رخداد می پردازد. انتخاب این فرم، در عین اینکه به هر چه فشرده تر شدن ذکر وقایع می انجامد، به ایجاد صحنه های فراخ منظر و حقیقت نمایی نیز یاری می رساند. نمی توان این شیوه را نوعی «متالِپسیس» نامید؛ زیرا هر چند راوی تغییر می یابد، هر سطح از روایت در جای خود باقی می ماند و وارد ساحت دیگری نمی گردد تا ادغام حیطه ها رخ دهد. همچنین متفاوت از ساختار «قاب» است؛ زیرا با وجود تو در تو بودن، شامل داستان های فرعی مجزا نیست و خرده روایت ها همه در خدمت یک خط داستانی هستند. در گام نخستِ این پژوهش، شناسایی و توصیف گونه های ساختارِ نَقل مطمح نظر قرار گرفته است و در گام دوم، چرایی انتخاب این ساختار و کارکردهای آن بررسی شده است. یافته ها نشان می دهند پسند جامعه و انگیزه های شخصی نویسندگان از دلایل اصلی انتخاب این لایه بندی روایی بوده است. گاهی تلاش نویسندگان برای دوصدایی یا چند صدایی کردن اثر و تغییر کانون روایت، موفق و گاهی ناموفق بوده است.
۵.

خیّام از نیشابور تا روم (جایگاه خیام در ادبیات دیوانی ترک و ترجمه های ترکی رباعیات)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : 559 تعداد دانلود : 337
شهرت حکیم عمر خیام نیشابوری (440- 517ق) در منابع کهن بیشتر در مقام فیلسوف، حکیم، طبیب، عالم جبر و هندسه، ریاضی دان و منجمی پُرآوازه مطرح بود. اگرچه در برخی منابع سده ششم تا هشتم هجری رباعیاتی از خیام به عربی و فارسی نقل شده، اما آوازه او در مقام شاعری رباعی گوی از اوایل سده 19م/ 13ق با ترجمه فیتزجرالد انگلیسی آغاز می شود و به دنبال آن موجی از ستایش و استقبال از شعر و اندیشه خیام در ایران و جهان غرب به راه می افتد. سرزمین آناطولی (ترکیه امروزی) نیز از این موج بی نصیب نمی ماند.بیشتر شاعران ترک زبانی که از دوره سلجوقی و به-ویژه عثمانی شیفته زبان و ادب فارسی بودند و نیز شماری از ادیبان و شاعران نوگرای عصر جمهوری، متأثر از رباعیات و اندیشه خیام، افزون بر ستایش او، به شیوه خیام رباعی سرودند و یا رباعیات او را ترجمه کردند و بر آن شرح نوشتند. در این جستار حضور خیام و تأثیر رباعیات او در حوزه آناطولی در سه بخش بررسی می شود: خیام و شاعران عثمانی؛ ترجمه رباعیات خیام به زبان ترکی از آغاز تا کنون با تکیه بر ترجمه حسین دانش و رضا توفیق؛ خیام از نگاه برخی منتقدان ترک.
۶.

گونه شناسی نقد ادبی در نشریه ارمغان(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 146 تعداد دانلود : 914
با شکل گیری و انتشار مطبوعات از میانه دوره قاجار، بخشی از محتوای مطبوعات به مطالب و موضوعات ادبی اختصاص پیدا کرد و اندک اندک مجلات تخصصی در زمینه ادبیات در ایران شکل گرفت. یکی از حوزه هایی که نشریات ادبی به آن پرداخته اند، انتشار مقالاتی درباره نقد متون ادبی بود. هر نشریه ای با توجه به رویکرد گردانندگان، به یک یا چند گونه ادبی توجه می کردند و آثار ادبی را بر آن اساس مورد بررسی و نقد قرار می دادند. نشریه ارمغان که از بهمن ماه 1298 در تهران با مدیریت حسن وحیددستگردی تا اسفندماه 1357 منتشر شد، یکی از نشریات تخصصی ادبیات در ایران است که قریب به شصت سال منتشر گردید و مقالات گوناگونی در حوزه نقد ادبی منتشر نمود. در پژوهش حاضر با بررسی تمامی شماره های نشریه از سال 1298 تا 1357 گونه ها و جریان های نقد ادبی نشریه به دست آمده است. بر همین اساس از میان 183 مقاله به دست آمده از نشریه ارمغان، طی 9 گونه عمده دسته بندی شده اند که از میان آن ها، گونه مطالعات تطبیقی با 59 مقاله و چهار رویکرد یکی از گونه های پر بسامد در نشریه ارمغان است که هدف آن تثبیت جایگاه ادبیات فارسی در میان ادبیات ملل بوده است. پس از آن به ترتیب نقد گونه ادبی با 31 و نقد زبانی با 27 مقاله و نقد بلاغی با 22 مقاله از پربسامدترین گونه های نقد در این نشریه هستند.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۸